بخشی از مقاله

خلاصه

برخی از مشکلات نابینایان در نوجوانی و بزرگسالی ناشی از فقدان تعلیم و تربیت صحیح و به موقع دوران کودکی است. بدین لحاظ آموزش های پیش دبستانی برای این گروه از کودکان حائز اهمیّت فراوانی است. از همین رو مراکزی جهت تعلیم وتربیت کودکان نابینا در سنین قبل از دبستان در کشورهای مختلف دنیا تأسیس شده است که البته کشور ما نیز از این امر مستثنی نیست. اما متأسفانه فضاهای اختصاص داده شده به این مراکز - پیش دبستانی کودکان با معلولیت بینایی - از ظرفیتوکیفیت لازم برای پاسخ گویی به نیاز های آموزشی این کودکان برخوردار نبوده و محیطی دلسرد کننده دارند.

این تحقیق به دنبال پاسخ گویی به این سوال است که چگونه می توان به کمک معماری بر کیفیت آموزشی فضای پیش دبستانی کودکان نابینا افزود. در این مطالعه با رویکردی کیفی، از تکنیک مطالعه کتابخانه ای و همچنین مشاهده دو پیش دبستانی شهید محبی و نرجس و مصاحبه با مربیان جهت جمع آوری اطلاعات لازم، بهره گرفته شده است. طبق نتایج حاصل از این مطالعات، مشخص می شود که با به کارگیری محرک های قابل ادراک توسط کودک نابینا و توجه به نیازهای آموزشی او می توان فضا رابه گونه ای طراحی کرد که علاوه بر تامین نیاز های اولیه کودک مانند امنیت و آرامش، نیازهای آموزشی او را نیز برآورده کرد.

کلمات کلیدی: نابینایی، کم بینا، کودک، آموزش، ارتباط، امنیت، نظم محیط، پیش دبستانی.

.1 مقدمه

از دیر باز اندیشمندان و متصدیان امور تعلیم و تربیت در جوامعی که از فرهنگ غنی برخوردار بوده اند، توانمندی ها و استعدادهای بالقوه وجودیه نابینایان را کشف نموده و بر اهمیّت آموزش افراد با نقیصه بینایی، آگاهی یافته و به فراخور امکانات موجود، معلولان بصری را تحت آموزش های لازم قرار می دادند. در جوامع پیشرفته ادوار اولیه - باستانی - به تقویت حواس لامسه، شنوایی، بویایی و همچنین پرورش حافظه نابینایانتوجّه خاصی به عمل می آمد. با آغاز قرن بیستم، در برنامه های آموزشی آنان، تحولات عمده ای بوجود آمد، یعنی آموزش پراکنده غیر سیستماتیک را نظم بخشیدند. در این ارتباط مؤسسه های متعددی به منظور تعلیم و تربیت نابینایان در کشور های مختلف جهان از جمله ایران شکل گرفت و امکان توان بخشی و آموزشی به صورت متمرکز فراهم گشت. تردیدی نیست، در اختیار داشتن وسایلو امکانات لازم، موجباتِ رفاه، استقلال، امنیّت خاطر، بهداشت روانی و سازگاری با معلولیّت و محطِی شخص معلول را فراهم می سازد.

خوشبختانه با وجود پیشرفتو تحوّلات زیادی که در امر آموزش و پرورش و وسایل و امکانات آموزشی در مدارس نابینایان در کشور ایران شاهد هستیم،امّا با کمال تأسف بستر و کالبدی که امر آموزش و پرورش این افراد - مدارس نابینایان و کم بینایان - در آن صورت می پذیرد، با نای تحوّلات و امکانات پیش نرفته و رشد نیافته است و همچنان مانند فضای آموزشگاه های دانش آموزان بینا باقی مانده است و در نتیجه شاهد محیطی غیر قابل انعطاف جهت آموزش های خاص این افراد هستیم. همین امر سبب عدم برقراری ارتباط کودک نابینا با محیط شده و در نتیجه محیط پیش دبستانی را محیطی کسل کننده می داند که برای رهایی از آن ثانیه شماری می کند. فضای آموزشی کودک با معلولیت، نه تنها باید به نیازهای آموزشی کودکان پاسخ دهد، بلکه باید محیطی خوشایند و متناسب با روحیّات کودک بوده و از طریق فراهم آوردن شرایطی جهت برقراری ارتباط با محیط، امکان تجارب گوناگون را برای او فراهم کند.

.2 تعریف و طبقه بندی معلولیت بینایی

.1 .2 تعریف کم بینایی و نابینایی

یکی از متداول ترین تعاریفی که از نابینایی وجود دارد و مورد قبول همه محافل علمی و سازمان های مختلف است، به این شرح ست: »نابینا کسی است که دید و بینایی او علیرغم برخورداری از امکانات چشم پزشکی مانند عینک و ... در یک چشم یا هر دو چشم، 20/200 یا کمتر باشد.« به عبارت دیگر آنچه را که »با چشم عادی می توان در 200 قدمی دید با تعریف فوق، فرد نابینا تنها قادر است 20 قدمی را ببیند.« افرادی که دارای نقص بیناییهستند امّا میزان دید آنها از 10/200 بیشتر و از 20/70 کمتر است جزء افراد نیمه بینا محسوب می گردند [.1]امّا حقیقت امر این است که با این تعریفکلّی و تقسیم این افراد در دو گروه، حققتاّی نمی توان به تصویر روشنی از یک فرد نابینا رسید و نیاز های او را تشخیص داد.

.2 .2 طبقه بندی افراد دارای معلولیّت بینایی

با این تفاصیل می توان آنها را در دسته بندی زیر گنجانید:

-1  آنهاییکه نابینای مطلق به دنیا آمده و هیچ گاه چیزی را ندیده اند.

-2  نابینای مطلقی که پس از مدتی به کمک جراحی، کمی از بینایی خود را باز یافته است.

-3 آنها که با وجود نابینایی قابلیت تشخیص نور را داشته و شب و روز و رنگ ها راکه البته از نظر روانشناسی بی تاثیر نیست تمیز می دهند.

-4  افرادی که در اثر سانحه ای بینایی خود را از دست داده اند.

-5  آنها که پس از بینایی چشمان، اثر خفیفی از نور را درک می کنند.

-6  و افرادی که در ابتدا نیمه بینا بوده و در نهایت کاملا قدرت بینایی شان را از دست داده اند.

مطمئناً دلایل مختلف نابینایی و همچنین تاریخ شروع و مدت زمان نابینایی در سه مورد اخیر بر میزان تصاویری که در ذهن شخص حک شده است، بی تاثیر نبوده و زمینه ساز تقسیم بندی های بیشتر می شود .[2]در کل تقسیم بندی بالا را نیز می توان در دو گروه کلی جا داد؛ چنانکه معلولیت شدید بینایی از بدو تولد وجود داشته باشد، معلولیت بینایی مادر زاد1 نامیده می شود و افرادی را که پس از تولد - به خصوص پس از دو سالگی - نابینا می شوند، نابینای اکتسابی 2 می نامند. در نابینایی که پس از دو سالگی، بینایی خود را از دست داده اند، خاطره آنچه که دیده اند، باقی می ماند و این خاطرات آنها را در یاد آوری شباهت های بعضی از اشیاء یاری می کند. هر چه معلولیت بینایی دیرتر به وجود آید میزان یاد آوری بیشتر خواهد بود .[3]

.3 ادراک فرد با معلولیت بینایی

.1 .3 سیستم های ادراکی فرد با معلولیت بینایی

واقعیت امر این است که هیچ تفاوتی بین سیستم های ادراکی فرد با معلولیت بینایی با فرد بینا - به جز سیستم بینایی - ، وجود ندارد. همواره این دیدگاه و عقیده بین مردم وجود داشته که دیگر سیستم های ادراکی فرد بعد از نابینا شدن از حساسیت و قدرت بالاتری برخوردار می شوند. . این حقیقت وجود دارد که بسیاری از افراد نابینا به نظر می رسد چیزهایی می شنوند که ما نمیشنویم، چیزهایی بو می کنند که ما نمی کنیم، تفاوت هایی را می چشند که ما نمی چشیم و همچنین چیزهایی را توسط لامسه می آموزند که برای ما قابل تشخیص و فرا گیری نیست. ولی هیچ کدام اینها، تصرف یا دخالت حواس تیزتر را لزوماً اثبات نمی کند و بهتر است به جای آن به کار آمدتر شدن حواس بپردازیم. حس کارآمد نتیجه تمرکز است مانند وقتی که برای بهتر شنیدن یک صدا، چشمانمان را می بندیم تا با دقت بیشتر به آن گوش دهیم. عامل دیگر در کارآمد شدن حواس انسان، تمرین و تجربه است. مانند بعضی افراد متخصص در زمینه منسوجات، که به واسطه تجربه خود، امکان این را دارند تا با لمس پارچه، جنس و کیفیت آن را بیان کنند. در نتیجه تمرکز، تجربه و تمرین همه عواملی هستند که در کارآمد تر شدن حواس، در افراد نابینا مؤثرند و در نتیجه این تیز شدن حواس را نمی توان به شکلی جهان شمول، به همه نابینایان نسبت داد. معمولاً این امر تحت عنوان اصل جبران» حسّی«معرّفی می شود .[4]

.2 .3 سیستم های ادراکی فرد با معلولیت بینایی

صرف نظر از محرک های بصری، محیط پیرامون انسان برای هر کدام از سیستم های ادراکی محرک هایی را ارائه می کند، که نابینایان بنا به نیاز خود با دقت و توجه زیادی آن ها را دریافت کرده و در درک محیط از آن ها استفاده می کند. محرک های قابل ادراک برای انسان با ادراک بینایی صفر را به طور کلی می توان به پنج دسته زیر تقسیم نمود:

·عوامل محرک شنوایی - فضاها با سر و صدای خاص مانند رستوران و به هم خوردن قاشق و چنگال ها به یکدیگر، صدای وارد شدن جریان هوا از درزهای پنجره، صدای حاصل از نوشتن با گچ روی تخته، ... - ،

.عوامل محرک لامسه - سردی و گرمی نرده های پله در فصول مختلف، سطح نرم فرش در زیر پا و ... - ،

·عوامل محرک بویایی - عطر نان در حال پخت در نانوایی، بوی آب کلر زده استخر، عطر خاک باران خورده و ... - ،

·عوامل تحریک کننده فیزیک بدن - حرکت و تابش آفتاب، گرمای انعکاسی از دیوارها، سایه ابر های در حال حرکتواثر آن بر بدن و ... - ،

·عوامل محرک چشایی - طعم شور و شیرین و ... مواد غذایی مختلف، طعم شیرین یا تلخ یک عطر به خصوص و ... - . تمامی محرک های ذکر شده در بالا، به ارائه اطلاعاتی جهتِ شناسایی فضا توسط نابینا، می پردازند اما در این بین محرک چشایی مستثنی واقع شده است و در این شناسایی کارایی خاصی ندارد یا بهتر است بگوییم از نظر علمی مطلب مستندی در دست نمی باشد.

.3 .3 ادراک فرد نابینا از محیط پیرامون

بینِت1 می گوید: »نابینایان را می توان اشخاص تعبیرکننده ای دانست که به تجسم تصاویر عادت نموده و می توانند به محض درک کوچک ترین اثر به کلیه موضوع پی ببرند، اینها همواره سعی می کنند همه چیز را به خوبی حدس زده و در

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید