بخشی از مقاله

رفاه ذهنی کارکنان: چیستی و عوامل اثر گذار برآن


چکیده
امروزه رفاه ذهنی به عنوان یکی از ابعاد مهم رفاه اجتماعی محسوب میشود و در مجامع علمی و سیاست گذاری های جهانی به عنوان ملاک و معیار توسعه انسانی و اجتماعی مطرح میشود. اهمیت رفاه ذهنی در این است که اگر چه افراد در محیط های عینی زندگی میکنند، اما آنها عمدتاً به جهان تعریف شده ذهنی شان پاسخ می دهند. بنابراین رفاه در دو بعد عینی و ذهنی تعریف می شود. رفاه ذهنی به صورت احساس، تجربه و ادراک رفاه تعریف می شود و احساس خوشبختی، احساس امنیت، احساس بهبودی و .... را میتوان به صورت اشکال رفاه ذهنی در نظر گرفت. رفاه عینی به صورت شاخص های واقعی و عینی رفاه که مستقل از ذهنیت افراد وجود دارند، قابل توصیف هستند، که از جمله آن ها می توان شاخص های سلامتی و بهداشت در جامعه را نام برد. اما به صورت کلی بین وجه ذهنی و عینی رفاه، رابطه مستقیم وجود دارد، به عنوان مثال در جامعه ای که درصد بیماری پایین است، احساس سلامتی نیز بالاست. در این مقاله درصدد هستیم، به روش توصیفی به تبیین رفاه ذهنی کارکنان و ابعاد آن بپردازیم و برخی عوامل اثر گذار بر رفاه ذهنی را به تفصیل بیان کنیم.

کلید واژگان: رفاه، رفاه ذهنی، رفاه عینی، عوامل اثر گذار

 

مقدمه

مفهوم رفاه از آن مفاهیم سهل و ممتنع علوم اجتماعی است که در عین حال که به راحتی در دوره های مختلف تعریف شده است، به ندرت درباره تعریف آن توافق وجود دارد. شاید این موضوع به دلیل زمینههای خاص ماهیت مفهومی رفاه و سیر تحول آن و زمینه های تاریخی خاص از جمله توجه به مقوله رفاه و نحوه نگرش به انسان از دیدگاه های مختلف (مکاتب و ایدئولوژی و ... ) بوده است(برادران و حسین پور، .(1391 به عبارت دیگر رفاه، مفهومی مبهم است که همگان مشتاق آن هستند، با تفاسیر متعدد رو به روست و فاقد تعریف قابل قبول جهانی است(گیلیوری20071؛ به نقل از مدیری و آزادار ملکی، .(1391

بر همین اساس، در خصوص رفاه اجتماعی نیز جدال طولانی بین رویکردهای ذهنی و عینی وجود دارد(برادران و حسین پور، .(1391 رفاه را می توان توصیف وضعیت زندگی مردم دانست (گیلیوری2007؛ به نقل از مدیری و آزادار ملکی، (1391 و معمولاً به دو بخش عینی و ذهنی تقسیم می شود( مدیری و آزادار ملکی، .(1391

در رویکرد عینی، بر سنجش »سنجه های سخت« مثل درآمد یا انطباق زندگی در وضعیت یکسان تأکید می شود(برادران و حسین پور، (1391؛ و با شاخص های مشاهده ای مانند موقعیت اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تبیین می شود( مدیری و آزادار ملکی، (1391؛ و در سنت آمارهای اجتماعی ریشه دارد که داده های آن به قرن 19 بر می گردد(برادران و حسین پور، .(1391 اما رویکرد ذهنی بر »سنجه های نرم« مثل رضایت از درآمد و مسکن تاکید دارد(برادران و حسین پور، .(1391 در سنجش رفاه ذهنی که می توان آن را مترادف با سلامت، آرامش، بهروزی یا سعادت نیز دانست، توصیف افراد از میزان خوشبختی، رضایت از زندگی یا فراوانی خلق مثبت به کار می آید( مدیری و آزادار ملکی، .(1391 رویکرد ذهنی نیز در پژوهشهای پیمایشی ریشه دارد که مربوط به دهه 1960 است و به جریان روانشناختی وابسته است که بر موضوعاتی مثل اعتماد مصرف کننده و فقر ذهنی نظارت دارد(برادران و حسین پور، .(1391

در گذشته بیشتر بر بعد عینی رفاه تأکید می شده است؛ ولی از انجا که ابعاد عینی مثل داشتن شغل و درآمد و....، به تنهایی تأمین کننده رفاه افراد نیست، توجه به رفاه ذهنی از قبیل امنیت، رضایت شغلی، احساس آرامش و ... به علت تأثیر مستقیم آن بر کیفیت زندگی انسان، اهمیت ویژهای یافته است. از این رو مطالعات آینده نیز بر درک بهتر عواملی متکی خواهد بود که بر رفاه ذهنی انسان تأثیرگذار است. بر همین اساس، تأمین رفاه ذهنی و ارتقای آن در جامعه، از وظایف مهمی است که سازمان بهداشت جهانی آن را برعهده همه دولت ها گذاشته است و به دلیل اهمیت این موضوع، سال 2001 را سال بهداشت روان نامید تا بیش از پیش بر اهمیت آن تأکید کرده و توجه همکاران را به آن جلب کند(برادران و حسین پور، .(1391

مفهوم رفاه در سازمانها نیز مطرح شده است و توجه ویژهای را به خود جلب کرده است و علاوه بر رفاه عینی، توجه به رفاه ذهنی کارکنان سازمان نیز اهمیت زیادی یافته است چراکه بر کلیه جنبههای سازمان از جمله عملکرد کارکنان تأثیر خواهد گذاشت. با توجه به این امر در این مقاله رفاه ذهنی کارکنان در سازمان ها مرور خواهد شد و در این راستا عوامل اثرگذار بر آن و پیامدهای آن برای سازمان بررسی خواهد شد.

 

رفاه در کار
در خصوص رفاه در کار، بسیاری از پژوهشها ادعا می کنند که رفاه عمومی یک شاخص مناسب از رفاه در کار نیست. برخی پژوهشگران اظهار می دارند که اندازهگیری دقیق رفاه، احتیاج به موشکافی، در نظر گرفتن تعارضات و تنوع دانش کارکنان دارد. کوتون و هارت(2003) 1، به عنوان مثال رفاه کارکنان(2(EWB را در برگیرنده ی هر دو اثر مثبت3 و منفی4 و اطلاع از میزان رضایت شغلی افراد به کار برده اند. رفاه کارکنان ممکن است به عنوان کیفیت زندگی یک کارمند و وضعیت روانی، رفاه کلی (عمومی )، رضایت شغلی و خستگی احساسی تعریف شده باشد(.(Zheng et al., 2015

ایلیس و همکاران( 2007) 5، بیان می کنند که باید عوامل فردی و موقعیتی را در مفهوم EWB گنجانید و علاوه بر آن، آنرا به دسته های مرتبط با کار و غیر مرتبط با کار تقسیم کنند. پژوهش گران، نشان می دهند که برای اندازه گیری EWB نباید تنها سلامتی و کار کارکنان را در نظر بگیرد، بلکه باید روابط خانوادگی و رضایت از زندگی کارکنان را نیز شامل شود. گیلمور6 و همکاران، EWB را به رضایت شغلی، رضایت خانوادگی، رضایت از زندگی و احساسات مثبت تقسیم می کنند، در حالیکه پژوهش گران دیگر اظهار دارند که EWB باید شامل احساسات شخصی در محل کار نیز باشد(.(Zheng et al., 2015

با توجه به این امر در ادامه به تفصیل به مباحث مرتبط با رفاه ذهنی کارکنان خواهیم پرداخت.

رفاه ذهنی
راسل(2008 ) 7، معتقد است رفاه ذهنی به دریافتهای شخص از خود و بینش ذهنی از تجربه زندگی اش اشاره دارد. به عبارت دیگر این نوع از رفاه، ارزیابیهای احساسی و شناختی از زندگی افراد را در بر می گیرد و نشان-گرحالت پیشرفته ی خوشایند روانشناختی است(برادران، .(1391

دینر(2005)8، معتقد است رفاه ذهنی به انواع ارزیابی های افراد از زندگی شان اعم از مثبت و منفی اطلاق می شود. وی در مطالعات خود شاخصهای کیفیت زندگی، دامنه رضایت، رضایت از زندگی، شادکامی، احساس منفی و مثبت را برای رفاه ذهنی در نظر گرفته است(برادران و حسین پور، .(1391

رفاه ذهنی بازتاب توازن میان آرزوهای شخص و وضعیت اوست. معمولاً در بررسی رفاه ذهنی، آن را مترادف با خوشبختی در نظر می گرفتندو غالباً با سطح درآمد سنجیده می شده است. لیکن امروزه پذیرفته شده که این مفهوم تنها با سطح درآمد قابل تبیین نیست و جنبه های دیگری از زندگی بشر را نیز شامل می شود.

 

رفاه ذهنی به ارزیابی کلی فردی از کیفیت زندگی مبتنی بر استانداردهای شخصی اشاره دارد؛ که شامل دو عامل اصلی می شود: رضایت از زندگی، یا درکی ازکیفیت زندگی فرد و تجربه ی احساسی، شامل احساسات مثبت و منفی(.(Zheng et al., 2015

دایانا و همکاران( 2011) 1، جنبه احساس خوشی را در نظر گرفتند و از آن را برای بررسی رفاه ذهنی استفاده کردند. رویکرد پژوهشی رفاه ذهنی که توسط سایر پژوهشگران ارائه شد، بر جنبه ی اخلاقیات تأکید دارد. بنابراین دیدگاه های فلسفی مختلف با استناد به مدل های نظری متمایز، مدلهای مفهومی گوناگونی را برای مطالعه رفاه ذهنی در نظر میگیرند(.(Zheng et al., 2015

رایان2 و دسی(2001)3، بیان می کنند که دو چشم انداز اصلی وجود دارند که رفاه را تعریف می کند: شادی جهت دار ( به عنوان مثال لذت بردن و احساس خوشی )، رفاه را به مثابه تجربه ذهنی شادی تعریف می کند. در تعریف دیگر رفاه به عنوان تلاش فردی، خودباوری ( خود شکوفایی ) و خود تثبیتی در نظر گرفته میشود. بیشتر پژوهش های اخیر در زمینه رفاه، اعتبار این دو نمونه ی مجزا را پذیرفته است(.(Zheng et al., 2015


ویژگی های رفاه ذهنی
یکی از ویژگی های مهم رفاه ذهنی، درونی بودن آن است؛ به این صورت که ارزیابی رفاه، مبتنی بر استانداردهای شخصی یک فرد است تا اینکه مبتنی بر استانداردهای دیگران باشد. با این حال، در یک فرهنگ جمعگرا، مانند فرهنگ کشور چین، ارتباطات بین فردی در ادراک رفاه افراد اثرگذار است. چراکه در چنین فرهنگهایی فرد نه تنها رفاه خود بلکه رفاه مشترک جامعه را پیگیری میکند. به عبارت دیگر، در یک فرهنگ جمعگرا، مردم برای دست یابی به تمایلات شخصی و برآورده ساختن نیازهای رفاهی گروه، مشتاق تر هستند. در نتیجه، رفاه تحت شرایط فرهنگی و اجتماعی این چنینی ممکن است تنها معطوف به استانداردهای فردی نباشد. اما بیشتر معطوف به استانداردهای دیگران و وابسته به اجتماع باشد. در زمینههای فلسفی، رفاه روانی بر اساس اخلاقیات است که به موقعیت خوب اعمال روانی و تکمیل توانایی فرد تأکید دارد(.(Zheng et al., 2015

ضرورت و اهمیت رفاه ذهنی
توجه به رفاه ذهنی کارکنان بنا به دلایل زیر اهمیت دارد:

-1 سیاست اجتماعی هرگز به رفاه عینی محدود نیست؛ بنابراین توجه به رفاه ذهنی در کنار رفاه عینی از جنبه های مختلف از جمله برنامه ریزی و سیاست گذاری و... اجتناب ناپذیر است.

-2 افزایش رفاه عینی افراد همیشه نشان دهنده رفاه ذهنی آنان نیست؛ زیرا بعد عینی رفاه (مانند افزایش درآمد و داشتن شغل و....) مطلوبیت لازم را برای افراد و استفاده کنندگان آن به همراه نداشته است.

-3 توجه به رفاه ذهنی افراد باعث کاهش فشار و استرس افراد در محیط کار می شود و این مقوله نیز، به نؤبه خود تعارض و کشمکش های درون سازمانی را به حداقل می رساند و باعث تقویت روابط اعضا و افزایش احساس همبستگی، حمایت، مشارکت و نشاط در کارکنان می شود.

 

-4 تحقیقات مختلف ارتباط مثبت سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی افراد را نشان می دهد(برادران و حسین پور، .(1391

ابعاد رفاه ذهنی
یکی از مفاهیم مرتبط با رفاه ذهنی کارکنان، رفاه روانی (PWB)1 است. اگر چه رفاه ذهنی و رفاه روانی از همدیگر متفاوت هستند، لیکن مطالعات دریافته اند که این دو مفهوم در برخی از سطوح باهم مرتبط اند( Zheng et al., .(2015 با توجه به این امر، ریف و همکاران(1989) 2، یک مدل شش بعدی از رفاه روانی را ارائه دادند که شامل خودباوری، رشد فردی، هدفمندی در زندگی، ارتباطات مثبت با دیگران، سلطه محیطی و استقلال است. اگر چه مفهوم رفاه روانی از فرهنگ غرب که فرهنگی جمعگرا است، نشأت می گیرد، لیکن ساختار عمومی این مفهوم در فرهنگهای جمعگرا نیز صدق میکند؛ گرچه تفاوت هایی در مفهوم رفاه روانی بین این دو فرهنگ نیز ممکن است وجود داشته باشد. به عنوان مثال، فرهنگ غربی بر » سلطه ی محیطی« و » استقلال« به عنوان جنبه های PWB تاکید دارد، در حالیکه فرهنگ جمع گرای چین، بر جنبه ی اجتماعی و هارمونی یا اتکا به خود تمرکز دارد( Zheng
.(et al., 2015

در مدل دیگری EWB از سه مؤلفه ی اصلی تشکیل می شود: شامل رفاه روانی (PWB)، رفاه کاری(WWB) 3 و رفاه ذهنی(SWB) 4 که در مجموع رفاه زندگی(LWB) 5 را تشکیل می دهد(.(Zheng et al., 2015

SWB ارزیابی کلی افراد از کیفیت زندگی بر اساس استانداردهای شخصی شان می باشد نه براساس استاندارد های دیگران و دربرگیرنده ی دو عامل اصلی است: -1 رضایت از زندگی یا درکی از کیفیت زندگی فرد و نتیجه اوضاع؛ -2 تجربه احساسی که شامل احساسات مثبت و منفی است، که احساسات مثبت در سطح بالا و احساسات منفی در سطح پایین قرار می گیرند؛ به عبارت دیگر دوری از احساسات منفی است(.(Zheng et al., 2015

از اینرو کاتن و هارت(2003)6 معتقدند که میتوان اصطلاح »رفاه زندگی« را به جای »رفاه ذهنی « برای ارائه بهتر این مفهوم، استفاده کرد؛ زیرا با شادی در زندگی فرد مرتبط است.

در مدل دیگری، برادران و حسین پور((1391، شاخص های کیفیت زندگی، نشاط و سلامت روان را برای رفاه ذهنی در نظر گرفته است.

کیفیت زندگی نشاط سلامت روان

-1 رضایت شغلی -1 تبسم و خنده -1 حس مسئولیت پذیری
2 - محیط کاری مشوق -2 شوخی و مزاح -2 هدف مداری
3 - امنیت شغلی -3 انرژی و تحرک -3 ارزش های شخصی
-4 استقلال شغلی -4 فردیت و یگانگی
شکل شماره :1 مدل رفاه ذهنی(برادران و حسین پور، (1391

به نظر می رسد کیفیت زندگی که درآن فرد در رفاه است، از رضایت یا نارضایتی در حیطه های اصلی زندگی ناشی می شود(برادران و حسین پور، .(1391
در ذیل هر یک موارد بالا به تفصیل شرح داده می شود:

-1 رویکردهای کیفیت زندگی
الف - رویکرد توصیفی: این رویکرد رابطه ی کیفیت زندگی را با متغیرهایی همچون سن، جنس، سواد و... بررسی می کند. در این رویکرد، گرایش نظری ضعیف بوده و بیشتر به دنبال توصیف وضعیت موجود با توجه به متغیرهای زمینه ای است؛ نه به دنبال یافتن علت و معلول و ساز و کارهای موجود بین آنها. دغدغه ی اصلی این رویکرد، تنها سنجش میزان کیفیت زندگی با توجه به متغیرهای زمینه ای مدنظر است.

ب - رویکرد تبیینی: در این رویکرد، توجه اصلی به شناخت عوامل مؤثر بر میزان کیفیت زندگی معطوف است؛ بنابراین، پرسش اصلی در این رویکرد این است که چه عواملی باعث تغییر در کیفیت زندگی می شود؟ برخی از پژوهشگران این عوامل را به دو دسته ی کلی پویا و ایستا و برخی دیگر مانند جامعه شناسان آن را به دو دسته ی عوامل ذهنی و عینی تقسیم می کنند. طبق مطالعات، از بین عوامل عینی تاثیر گذاربر این رویکرد، روابط زناشویی و روابط اجتماعی و بهداشت مناسب، رابطه معنی دارتری با کیفیت زندگی داشت.

 

-2 نشاط
نشاط از مظاهر شادی است و عبارت است از مسرور بودن. نشاط حالتی هیجانی است که بر اثر افزایش موقتی حالت شور و شعف و شادمانی به وجود می آید و در رفتارهای بیولوژیکی و تجربه ی هیجانی مشاهده می شود. البته باید توجه داشت که بین شادی و نشاط تفاوت وجود دارد. شادی1 ، ذهنی و مربوط به ذهن است؛ در حالیکه نشاط2 ، با فعالیت و عملکرد مرتبط است.

رویکردهای مربوط به نشاط
امینی((1380؛ به نقل از برادران و حسین پور((1391، رویکرد های مربوط به نشاط را به شرح زیر بررسی کرده است:
الف- رویکرد آسیب شناختی: بر اساس این رویکرد، انگیزش سرشار فرد و جامعه در فعالیت های اجتماعی را نشاط می گویند. به این ترتیب، جامعه را هنگامی می توان دارای نشاط اجتماعی دانست که افراد از زندگی لذت برده و زندگی معنی دار و هدفمند و بدون بیم داشته باشند.

ب-رویکردهای زیستی و فردی: این رویکرد شامل چهار دسته تبیینهای فیزیولوژیک، شخصیتی، ژنتیکی و شناختی است که در ادامه شرح داده میشود:

1. تبیین های فیزیولوژیک: این دیدگاهها بیانگر این است که نشاط، به واسطه ی انتقال دهنده های عصبی ایجاد می شود. این انتقال دهنده ها را می توان با دارو و از طریق فعالیت مرتبط با هدف، فعال ساخت. البته می توان این هیجانات را بدون دارو نیز ایجاد کرد، به گونه ای که به اندازه ی دارو موثر باشد.
2. نظریه ژنتیکی بودن نشاط:به این نکته اشاره دارد که ظاهراً خوشحالی به جای اینکه به رویدادهای زندگی مربوط باشد، بیشتر در ژن ها و شخصیت های افراد نهفته است.

3. ویژگی های شخصیتی موثر بر شناخت: ابعاد شناختی شخصیت از جمله اعتماد به نفس و خوش بینی و کنترل درونی هدف زندگی، اغلب چنان با نشاط هم بستگی دارد که بعضی پژوهشگران آن ها را بخشی از نشاط دانسته اند. عواملی وجود دارد که بر شناخت افراد و در نتیجه، بر شادکامی آنها تأثیر می گذارد؛ از جمله ویژگی های شخصیتی مثل برون گرایی، خوشحالی، خوش بینی، کنترل درون، سلامت، هدف زندگی، عزت نفس و شوخی.

4. تبیین های شناختی (عوامل مؤثر بر رضایت ): نظریه پردازان دیدگاه های شناختی، نشاط را احساسی می دانند که حاصل پیشرفت منطقی در راستای رسیدن به اهداف است. از این دیدگاه، نشاط به درون داده های حسی و ادراکات حاصل از آن محدود نمی شود؛ بلکه هر چه فرد گام هایی در راه رسیدن به هدفش بردارد، بر میزان نشاط او افزوده

می شود.

-3سلامت روان
مفهوم سلامت روان، جنبه ای از مفهوم کلی سلامتی است. مفهوم بهداشت روان اولین بار در سال 1905 و همزمان با شروع نهضت بهداشت روان پدیدار شد. سازمان بهداشت جهانی، سلامت روان را در مفهوم کلی، بهداشت و توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی و روانی و جسمی تعریف می کند و آن را قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید