بخشی از مقاله

چکیده
وجود نیروهای انسانی متعهد به سازمان در هر سازمان ضمن کاهش غیبت، تاخیر و جابجایی، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان و تجلی بهتر اهداف متعالی سازمان و نیز دستیابی به اهداف فردی خواهد شد. هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه رهبری معنوی با تعهد سازمانی در بین کارکنان اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی تهران در سال 1395باشد.

روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه مورد مطالعه، شامل تمامی کارکنان اداره تعاون کار و رفاه اجتماعی تهران در سال 95 می باشد. با توجه به اینکه تعداد کل کارکنان 210 نفر می باشد، حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده132 نفرانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این تحقیق شامل دو پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر - - 1991 و رهبری معنوی فرای و همکاران - 2005 - بوده است.

جهت تجزیه و تحلیل از روشهای آمار توصیفی - میانگین و انحراف استاندارد - و در سطح آمار استنباطی از آزمون همبستگی و رگرسیون استفاده شده است که نتایج نشان می دهد بین ابعاد رهبری معنوی با تعهد سازمانی رابطه وجود دارد. ابعاد رهبری معنوی قادر به پیش بینی تعهد سازمانی می باشند. ضمن اینکه در بین متغیرهای ابعاد رهبری معنوی متغیر توانایی در بخشش اشتباهات دیگران نسبت به دیگر متغیرها پیش بینی کننده قوی تری برای تعهد سازمانی می باشد.

مقدمه
تعهد را می توان پذیرش پیمان و قرارداد دانست که فرد خود را ملزم به انجام آن می داند . موضوع تعهد در دو دهه اخیر توجه قابل ملاحظه ای را در مطالعات سازمان به خود جلب کرده است . مدیران باید به شیوه ای عمل کنند که کارکنان با شوق وعلاقه کار کنند ونسبت به سازمان خود متعهد باشند. مطالعات مختلف در سازمان های صنعتی، نظامی و آموزشی و کاری نشان می دهد، برای اینکه کارکنان بتوانند کارایی بیشتر و تمایل قوی تر به ماندن در شغل خود داشته باشند،

باید علاوه بر این که خشنودی بالایی از شغل خود داشته باشند، از دلبستگی نیز برخوردار باشند و احساس تعهد بالایی به انجام وظایف خود نمایند که این خود موجب احساس مسئولیت، درک عمیق از شغل و از خود گذشتگی می شود. چاتمن و اورایلی - 1986 - تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی با اهداف و ارزشهای یک سازمان، به خاطر خود سازمان و دور از ارزشهای ابزاری آن - یعنی وسیله ای برای دست یابی به اهداف دیگر - تعریف می کنند

تعهد سازمانی نقش مهمی در اثر بخشی و کارایی سازمان دارد و در کوتاه مدت باعث دستیابی به اهداف خود می شود و در بلند مدت باعث رشد و تکامل سازمان و حفظ و بقای آن می شود . عملکرد شغلی در گسترش و رقابت با سازمان های دیگر در بازار رقابتی بسیار مؤثر است.هیچ سازمانی نمی تواند موفق شود مگر این که اعضا و کارکنان سازمان نسبت به آن نوعیتعهّد داشته باشند و در جهت تحقیق اهداف آن تلاش می کند.

امروزه می توان گفت عوامل مختلفی در تعهد سازمانی نقش دارد که این عوامل عبارتند از : رهبری ، ساختار ، هوش ،یکی از این عوامل رهبری معنوی است. با ورود معنویت به عرصه سازمان و مدیریت به عنوان چالش قرن بیست و یکم مدیران و رهبران سازمانها به خصوص نهادهای آموزشی بایدالزاماً با این پدیده نوپا دست و پنجه نرم کنند. نقش رهبران معنوی تحریک و برانگیختن کارکنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی می باشد تا کارکنانی توانمند، دارای بهرهوری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت و پرورش دهند. هدف رهبری معنوی این است که نیازهای معنوی رهبر و پیروان را برای بقا معنویت و سعادت معنوی از طریق احساس عضویت و معنا در کار برای خلق بینش و بصیرت و همخوانی ارزشی در سطوح فردی- تیمی و سازمانی تحقق بخشد

بیان مسأله
تعهد سازمانی یک نگرش و یک حالت روانی است که نشاندهنده تمایل نیاز و الزام جهت ادامه فعالیت در یک سازمان است،همچنین تعهد سازمانی با بسیاری از رفتارهای کارکنان مرتبط است. کولورسون معتقد است در سالهای اخیر، تعهد کارکنان نیروی موفقیت یک سازمان به شمار میرود . از این رو نگرشهای کارکنان در زمینه کار و سازمان برای مدیران ضروری به نظر میرسد .

و در این میان تعهد سازمانی توجه زیادی را به خود جلب کرده است که محور توجه پژوهشگران بوده و موضوع فراتحلیلهای زیادی قرار گرفته است.. در این برهه از زمان،مزیّتی که سازمان ها برای پیشی گرفتن از یکدیگر دارند تنها در به کارگیری فن آوری جدید نیست، بلکه در بالا بردن اعتماد به نفس و میزانتعهّد و وابستگی کارکنان به اهداف سازمانی نهفته است که ارتباط موثر، کلید آن است.

بنا به اعتقاد استیرز - 1977 - تعهد سازمانی متغیری است که به طور همزمان می توان آن را هم به عنوان متغیر مستقل و هم به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفت ، در واقع تعهد سازمانی همچنان که بر روی متغیرهایی اثر می گذارد ، از متغیرهایی تاثیر می پذیرد .رهبری عنوانی با کاربرد جهانی است و به رغم فراوانی نوشته ها درباره رهبری هنوز هم محققان مردم را به یک کوشش جدی برای فهم آن دعوت میکنند. رهبری معنوی یک مدل انگیزشی توسعه یافته است که چشم انداز، امید، ایمان و عشق به نوع دوستی و بینش مشترک در محیط کار و بقاء معنوی را در هم آمیخته است. منظور از رهبری معنوی ایجاد و تحقق چشم انداز و همسانی ارزش ها در ماورای رهبری استراتژیک میباشد.

رهبری معنوی با فراهم آوری بسترها و ایدئولوژی ها منجر به ایجاد شرایطی میگردد که سایر ویژگی های مثبت سازمانی ازقبیل سازمان یاد گیرنده، سازمان کارآفرین، سازمان دانشی و... امکان ظهور می نمایند.رهبری معنوی شامل ارزشها- نگرشها و رفتارهای مورد نیاز برای ایجاد انگیزه درونی در خود و دیگران به گونهای که باعث بیداری معنویت از طریق معنا و هدف عضویت در پیروان میگردد .معنویت در محیط کار و رهبری معنوی را می توان به عنوان یک بخش جزئی و مقدماتی از فرایند توسعه سازمانی در نظر گرفت.

در واقع تحقیقات چندی پیش نشان داده است که قبل از ایجاد اعتبار نظریه رهبری معنوی باید از آن به طور گسترده به عنوان یک مدل توسعه شغلی/ سازمانی در ایجاد تغییر و تحولات سیستمی استفاده کرد. - فرای و ماتلی، . - 2008 در واقع طرفداران معنویت در محیط کار می گویند، همه افرادی که وارد سازمان میشوند دارای ویژگیها و روحیات منحصر به فردی هستند ولی همگی آنها در جستجوی تعالی روحی و همبستگی در محل کاراند.

در این میان نقش رهبران معنوی تحریک و بر انگیختن کارکنان با استفاده از چشمانداز معنوی و ایجاد زمینههای فرهنگی بر اساس ارزشهای انسانی است تا کارکنانی فعال، دارای بهرهوری بالا، متعهد و با انگیزه را تربیت کنندرهبری معنوی شامل ارزشها- نگرشها و رفتارهای مورد نیاز برای ایجاد انگیزه درونی در خود و دیگران به گونهای که باعث بیداری معنویت از طریق معنا و هدف عضویت در پیروان میگردد که مستلزم: -1 بینش و بصیرت سازمانی به گونهای که پیروان احساس معنا و هدفمندی در زندگی نمایند.-2 رهبری معنوی با برانگیختن کارکنان و ایجاد زمینههای فرهنگی براساس ارزشهای انسانی، کارکنانی فعال با بهرهوری بالا متعهد و با انگیزه تربیت میکند 

اهمیت و ضرورت
وجود نیروهای انسانی متعهد به سازمان در هر سازمان ضمن کاهش غیبت، تاخیر و جابجایی، باعث افزایش چشمگیر عملکرد سازمان، نشاط روحی کارکنان و تجلی بهتر اهداف متعالی سازمان و نیز دستیابی به اهداف فردی خواهد شد. عدم احساس تعهد و یا تعهد در سطح پایین، نتایج منفی را برای فرد و سازمان به دنبال دارد؛ از جمله نتایج، ترک خدمت، غیبت زیاد، بی میلی به ماندن در سازمان، کاهش اعتماد مشتریان و کاهش درآمد می باشد.

اگر میخواهید رهبری کارآمد باشید، باید متعهد باشید و احساس مسئولیت کنید. تعهد راستین الهام میبخشد و مردم را جذب میکند.تعهد نشانه اعتقاد شماست. مردم وقتی به ما اعتقاد پیدا میکنند که به آرمان خویش معتقد باشیم. مردم اول خود رهبر را ارزیابی میکنند و بعد به حرفهای او گوش میدهند. در این میان عامل رهبری معنوی با اهمیتترین و با ارزش ترین عاملی است که نقش بسزایی در تحقق توانمندی و تعهد ایفا مینماید. چرا که در اجرای موفقیتآمیز هر برنامهای مستلزم وجود مدیرانی توانمند و کارا است امروزه ثابت شده است که هر اندازه مدیران سازمان ها نسبت به رهبری معنوی و توانمندی کارکنان وقوف بیشتری داشته باشند بهتر می توانند موجب ارتقا و بهرهوری سازمان را فراهم آورند.

نیروی رقابت جهانی، سازمانهای امروزی را مجبور کرده است که بعد از دهها سال پیگیری روشها و رویههای کاری ثبات خود روشهای کاری جدید را در پیش گیرند به گونهای که سازمانها دارای ثبات کاری نیستند و از نوعی ثبات نسبی برخوردارند. برای اینکه از قافله عقب نیافتند اکثر این سازمانها توجه خود را معطوف به رهبران سازمانی کردهاند و با شجاعت و جسارت خاصی سعی در ایجاد تغییرات بنیادی درون سازمانها دارند، چرا که رهبری با ایجاد تغییر سرو کار دارد

 رهبران عامل ترقی رفتارهای مشارکتیاند آنها عوامل متفاوت و اثرگذار را شناسایی میکنند، چشماندازها را تعیین کرده و نقشههای راهبردی و عملیاتی متناسب با آن را برای کلیه افراد در تمامی سطوح فراهم میکنند تا با تمام توان خود در فرایندها درگیر شوند و درک مثبتی ازمحل کار خود داشته باشند. در واقع وجود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت، باور به خدا نیروی برتر، معناجویی در کار و نوع دوستی و... به پژوهشها و اقدامات مدیریتی و کسب و کار همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند به عقیده بسیاری از محققان این پارادایم جدید محیط کار، که برگرفته از فیزیک، کوانتوم، علوم سایبرینتک، نظریه آشوب، علومشناختی میباشد. و در واقع عکسالعملی به پارادایم خشک و مکانیستی مدرن است که پارادایم معنویت میباشد

. با توجه به اینکه در حال حاضر نیروی شتابان آشکار و نمایان در حال حرکت است از این و نیاز به رهبران مقدس برتر وجود آمده است که چهار عرصه اساسی ماهیت انسان یعنی جسم - فیزیکی - ، ذهن - تفکر منطقی - ، سرشت - عواطف و احساسات - و روح را در هم ادغام میکند. از این رو نیاز به رهبران معنوی در سازمانهای یادگیرندهای نمود پیدا میکند که الگوهای تفکر در آنها گسترده و پرورش یافته و اشتیاق همگانی به طورگستردهای در آن تنظیم شده است. افراد در چنین سازمانهایی توانمند هستند و صلاحیت دستیابی به چشمانداز روشن سازمانی را به طور نمایانی دارد بنابراین وجود رهبری معنوی در چنین سازمانهایی مستلزم تغییر و تحول و موفقیت مستمر است. در مجموع اهمیت وضرورت معنویت در محیط کار آن چنان است که میتواند برای سازمانها انسانیت و برای اجتماع فعالیت و برای محیط کار مسئولیت را به ارمغان آورد - رستگار، . - 1391

فرضیه های پژوهش

فرضیه اول: بین ابعاد رهبری معنوی با تعهد سازمانی رابطه وجود دارد. فرضیه دوم: ابعاد رهبری معنوی قادر به پیش بینی تعهد سازمانی می باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید