بخشی از مقاله
چکیده
در شاهنامه، پیران، وزیرکاردان افراسیاب و نجات بخش کیخسرو ومادرش فریگیس و مردی با نژاد و با ویژگیهای اخلاقی مثبت وسپس منفی است. البته روند این تبدیل وضعیت،کند و آرام است. مهارت فردوسی در داستان پردازی سببشده است که فردوسی با گونههای مختلف شخصیت پردازی در داستان، او را یک شخصیت اصلی، پویا، همهجانبه و بغرنج و در ابتدا نیک و سپس بدشده معرفیکند. یعنی، فردوسی تحول شخصیت و دگرگونی او را درداستان میپذیرد. از دیدگاه تحلیل روانکاوانه و روانشناسی شخصیت، بر مبنای نظریههای یونگ وآیزنک، پیران چون نام خویش، فردی با شخصیت متعادل و آمیزهای از برونگرایی با درونگرایی هم پایدار و هم ناپایدار - تغییرگرا؛ فعّال؛ محتاط؛ اهل معاشرت؛ پاسخدهنده؛ سهلگیر؛ کمانعطاف؛ باثبات؛ هشیار و رهبر - است که در شاهنامه پدیدار میگردد ولی نمیتواند از تأثیر وراثت و محیط دور بماند، بهطوریکه رهبری دوراندیشانه او در حمایت از سیاوش با غفلت افراسیاب و نیرنگ گرسیوز به عنوان عوامل تاثیرگذار محیط، بر باد میرود. پس، با پذیرش تاثیر شدید این دو عامل - تاثیرمحیط و وراثت - است که میتوان دوگانگی شخصیت او را در شاهنامه توجیهکرد که گاهی حامی ایرانیان و کسی چون سیاوش است و باری دیگر، در جنگ دوازده رخ و درجنگ با گودرز و ایرانیان تا پای جان میایستد وآن گونه، اسفبار، کشته میشود؛ گویی، خوبی، وجود اصلی و بدی، سایه اوست که گاهگاهی خود را مینمایاند. این مقاله با مطالعهکتابخانهای و به روش توصیف متن وتحلیل محتوا، ابتدا به بررسی شخصیت داستانی پیران که به شناخت روانی و نقدشخصیتی او کمک میکند، پرداخته وسپس، روانشناسی شخصیت اورا بر اساس دیدگاه یونگ و آیزنگ نشان دادهاست.
واژههای کلیدی : "شاهنامه"،" داستان پیران ویسه"،" نقدروانشناسی"،"یونگ وآیزنک"،" شخصیت".
.1مقدمه
شاهنامه از آثار گران سنگ ادبیات پارسی و به قول صفا، » قرآن عجم « است. سازندگان حماسه ها و فردوسی، اساس شاهنامه را بر رمز نهاده وخواستهاند که از شاهنامه آن چه را که مطابق با خرد و اندیشه است؛ بپذیریم وآن بخشهایی را که پذیرفتنی نیست، چون رمز دانسته و رمزگشایی کنیم. نقد روان شناختی،گونه ای رمزگشایی است چراکه » رفتارهای بیرونی شخصیتها را در علل و انگیزههای درونیی همچون وراثت جستجو، ریشهیابی و تفسیر میکند. این رویکرد بر نظریه روان تحلیلی یونگ استواراست. مدل یونگ به طور خلاصه گذار از سطح خودآگاهی و رفتن به عمق ضمیر ناخودآگاه انسانی است. - «احمدیان،فراهانی، - 119- 139 :1390
شاهنامه دارای داستانهای متعدد و یک داستان بزرگ کلی است، داستانیهایی که با پادشاهی-پیامبری کیومرث، آغاز میشوند وتا زمان یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی ادامه مییابند. هر داستانی را قهرمانان وشخصیت های آن میسازند و پیران فرزند ویسه نیز یکی از شخصیت های داستانی شاهنامه فردوسی است . پیران، مردی است از سرزمین توران، وزیر، سپهسالار و هم خون افراسیاب - یکی از سیاهترین واهریمنیترین شاهان توران - که حتی برادر خود، اغریرث، راکشته است. با اینکه، پیران در خدمت این پادشاه است اما متناسب با نامش که در نگاه حماسی، نشانهای از شخصیت اوست - ر.ک: فخراسلام وعربیانی،119-144 :1392
واسداله زادهگودرزی وابراهیم تبار، - 195-216 :1391 رفتارهایی از او سرمیزند که حتی ایرانیان را وادارمیکند که به او احترام بگذارند. در بسیاری از بخشهای شاهنامه از زبان ایرانیان در یادکرد، توصیف وتحمید پیران سخنانی میشنویم که همگی نشانه شخصیت برجسته او است، اما، پیران، در نهایت، عشق ومهر به توران، افراسیاب، برخود وخانواده خود ترجیح میدهد وحاضر میشود در کنار این نیروی اهریمنی و سیاه بماند و با ایرانیان بجنگد وسر انجام، در نبرد دوازدهرخ، بمیرد. فردوسی وشاهنامه، خواننده را در برخوردها وکنشها ومنشهای شخصیتهای خود به اندیشیدن وداوری وتحلیل فرا میخوانند، وخود نیزآنها را میسنجند. بعد از مرگ پیران به دست گودرز، فردوسی، دلایلی را از زبان کیخسرومبنی بر اهریمنیشدن روح وروان پیران بر میشمارد.
اما، داستانها را تضادها میسازند و پیران در شاهنامه، وارث پدری است که در سپاه افراسیاب و در جنگ و غلبه بر ایرانیان در عهد آخرین پادشاهان پیشدادی - نوذر، زوگرشاسب - وزارت و پهلوانی کرده و از یاران او در آسیبهای جنگ، قحطی و خشکسالی و بیبارانی، آشفتگیهای اجتماعی، شاه-کشی و...به ایرانیان بوده است. با توجه به قهرمانان شاهنامه، ادبیات داستانی حاکم برشاهنامه را می-توان، رمز و نمادی از بر خورد نیکیها وبدیها و غلبههای ادواری آنها دانست.
پیشینه تحقیق.1-1
درموردشاهنامه وشخصیت در داستان، منابع، قابل ملاحظه و زیاد است. برای نمونه به» ازرنگ گل تا رنج خار« از قدمعلیسرّامی و »خلق روایت و داستان« از فتح االله بی نیاز و »نامه باستان در بوتهداستان «از اسداالله جعفری میتوان اشاره کرد که عناصر داستان و داستانهای شاهنامه و شکلشناسی آنها را ارائه کردهاند. در روانشناسی شخصیت، دو مقاله که با این تحقیق مرتبط هستند عبارتند از::
معروف و خزلی - - 193-215 :1392 درتحقیق خود، با دیدگاه روانشناسی، از تلاشمنِ»متنبّ«ی برای متعادل کردن» نهاد« و » فرامن« سخن گفته اند. کلاهچیان و پناهی - - 237- 268 :1393 بنابر داده-های روانشناسی شخصیت به تحلیل کارها و اعمال کاووس کیانی پرداختهاند. البته از کتاب های روانشناسی شخصیت، آثار گروسی فرشی؛ سیاسی؛ کریمی و پروفسورپروین، وجود دارند که از منابع اصلی در مطالعات شخصیت به حساب میآیند. اما در موردروانشناسی شخصیت پیران بر اساس نظریه شخصیت آیزنگ، هیچ تحقیق مستقلی مشاهده نشد.
.2-1روش پژوهش
در این پژوهش، بر اساس شاهنامه، شخصیت پیران را از منظر روانشناسی شخصیت و داستان، بررسی-کرده و عناصرنشان دهنده شخصیت پیران و نوع شخصیت داستانی او را بیان نموده ایم. هرچند که مطالعاتی در باره شخصیتهای شاهنامه وجود دارد اما پژوهشی که به بررسی شخصیت پیران از منظر داستانی و روان شناسی پرداخته باشد، دیده نشد. این مقاله به شیوه توصیف وتحلیل محتوا نوشته شده است.