بخشی از مقاله
چکیده
رساله گفتار در روشِدرستِراه بردنِعقل رنه دکارت را متنِبنیادیِ تفکرِ مدرن و تمدنِ مدرن دانندمی و نکته کلیدی و اصلیِ آن را تأکیدِ دکارت بر روش ، بهگونهای که امروزه این رسالهبا عنوانِاختصاریِ گفتار در روش شناخته میشوددر. بررسیِ گفتارِ دکارت درباره روش، مشخص میشود که روشِ دکارتیکه بر مبنایِ الگویی هندسی پرداخته شده است، خود بر چند پایه استوار است که از جمله آنها میتوان از اینها نام برد:تعریفِ انسان بهعنوانِ جوهرِ اندیشنده - Res Cognitas - ، عقلگرایی Rationalism - ،تأکید - بر یکسانی و برابریِ همه آدمیان از لحاظِ عقلانی و نادیده گرفتنِ تفاوتهایِ فرهنگی، سوبژکتیویسم Subjectivism - و - تقابلِ عالم و آدم، ورا زمانی، ورا مکانی و ورا تاریخی بودنِ روش و در یک کلمه: فرمالیسمخواستِ. دکارت از روش چیزی بود که همهبتوانند با کاربستِ آن، برکنار از هر زمینه و محتوایی، به حقیقت دست یابندجدا. کردنِ صورت از محتوا و اولویت دادن به صورت-فرمالیسممیراثِ- دکارت است که ریشه در سوبژکتیویسم و تقابلِ عالم و آدم دارد.
تقابلی که بیشترِ کوششِ اندیشمندانِ بعدی،نظیرِ لایبنیتس و اسپینوزا و کانترابه رفعِ آن معطوف کرد و موجبِ انتقادهایِ فراوانی بر دکارت شد. اساسیترینِ این انتقادها را میتوان در هایدگر بازجست، بهگونهای که گادامرکه از بزرگترین شاگردان و اندیشمندانِ مکتبِ هایدگر است از تقابلِ حقیقت و روش سخن میگوید و نیز پست مدرنیستها در تقابل با روشگراییِ دکارتی، خود را تعریف میکنندپس. از معرفیِ روش به معنایِمدرنِ آن و طرح و بررسیِ انتقادیِ آن، این مقالهنخست به معرفیِ روشهایِ طراحی به طورِ کلی و پس از آن، به صورتِ ویژه به روشهایِ طراحی در معماری میپردازد.
در یکنگاهِ کلان میتوان طراحی رامشتمل بر سه بخشِ تجزیه، ترکیب و ارزیابی میداندن و در هر بخش هم روشهایِ متفاوتی ارائه میدرکن نبخشِد، تجزیه از روشهایِ نظریه تصمیم، تحلیلِ ارزش، مهندسیِ سیستمها و ... در بخشِ ترکیب از ماتریسِ تعامل، شبکه تعامل و ... بهره میبرند.روشهایِ. طراحی مورد بحث تا اینجا اختصاص به معماری ندارد بلکه در سایر رشتهها نیز بکار میرودروشهایِ. طراحی در معماری را به گونهایِ مختلفی دسته بندی کردهاند، جِفری برادبِنت - Geoffrey Broadbent - در کتابِ طراحی درمعماری: معماری و علومِ انسانی به بازشناسیِ چهار روشِ طراحی در تاریخِ معماری میپردازد؛ عملگرا - Pragmatic - ، نمادگرا - Iconic - ، قیاسی - Analogical - و قاعدهگرا - Canonic - که. به شرحِ کوتاهی از آنها خواهیم پرداخت.
جدا از نگاهِ تکوینیتاریخیِ-رادبنت، روشهایِ طراحی در معماری را به اشکالِ دیگر نیز دستهبندی کردهاند که میتوان به روشهایِ ارجاع به طبیعت و هندسه،الگو قراردادنِ موسیقی و ریاضیات، رخدادهایِ تصادفی و ناخودآگاه، نگاه به گذشته، کارکردگرایی، منطقهگرایی، فرایندهایِ زاینده - مُرفینگ، فولدینگ، طراحی پارامتریک - اشاره کرد که سعی میشود هر یک جداگانه معرفی شوندبا. نظر به این انتقادات، این مقاله، به روشِ انتزاعی و فرمال نمیپردازد بلکه روش را با هدف و مقصد با هم در نظر میگیرد. یعنی فرم و محتوا و روش و هدف را جدا نمیانگاریم و آنها را در ارتباط مستقیم و دو سویه با یکدیگر میدانیم، هر روشی به هدفی خاص میانجامد و هر هدفی هم با هر روشی دست یافتنی نیستپس. به جایِ پرسش ازروشِ طراحی ، ازروشِ طراحی و هدف از طراحی پرسش میکنیم.
واژههایِ کلیدی: روش،معماری، روشهایِ طراحی
مقدمه
واژگان و مفاهیم روش و طراحی آنچنان آشنایند که تأملی نمیطلبند معمولاً از ترکیب آنها و اصطلاح روشهای طراحی بحث و پرسش میشود. این اصطلاح هنگامی مورد تأمل قرار میگیرد و جایگاه و معنای خود را نشان میدهد که روش و طراحی، پیشتر معنی شده باشند. قضیه وقتی روشنتر است که به یاد داشته باشیم در زمانهایی، نه سخن از روش در طراحی میرفت و نه معماری تا این حد وامدار طراحی بود و یا در آن خلاصه میشد. پس بهتر است نخست به بنیانهای این تفاوت پرداخته شود. در یک نگاه کلی، مسائلی از این دست را ذیل تفاوت مدرنیسم با غیر مدرنیسم توضیح میدهند. در این مقاله نیز ضمن پذیرش این رویکرد در کلیت آن کوشش میشود به ویژه به معماری پرداخته شود و ازکلیات عمومی به جزئیات اختصاصی برسیم و این تفاوت را در راستای معماری پیگیری کنیم.
شاید بتوان روش و نگرش و رویکرد روشمند را فصل ممیز و مشخص مدرنیسم و تمدن جدید دانستطبعاً. این ادعا با مطالعه تطبیقی میان مدرنیته و غیر مدرنیته باید بهتر خود را نشان دهد. در ادامه میکوشیم به ویژه با گزارش تاریخی کوتاهی از مطالعات تطبیقی فلسفی در مورد ایران پیشامدرن و غرب مدرن، نور بیشتری بر این مطلب بتابانیم. اینجا بحث به دو جهت به دکارت مربوط میشود. نخست اینکه دکارت، مؤسس فلسفه مدرن است و دیگر آنکه نخستین فیلسوف مدرن غربی است که مورد اعتنای جدی در ایران قرار میگیرد. این فیلسوف فرانسوی هم پدر فلسفه مدرن و تمدن فلسفی مدرن است و هم روش از مهمترین مسائل در منظومه فلسفی اوست. راجر اسکروتن مینویسد: رنه دکارت - 1650-1596 - بنیانگذار فلسفه جدید و ریاضیدان مشهور به دو دلیل سزاوار مقام برجستهای است که به او نسبت میدهند.
نخست به جهت عزم راسخش برای جستجوی روش در همه شاخههای پژوهشهای انسانی؛ دوم، به سبب اینکه او، عمدتاً به واسطه آن جستوجو، مفاهیم و دلایل فراوانی را وارد فلسفه کرد که از آن به بعد به مثابه بنیاد فلسفه دکارت به کار رفته است - اسکروتن،1382 ،. - 55 دکارت پس ازیک دوره تامل و سکوت فلسفی، رسالهای نوشت با عنوان گفتار در روش درست راه بردن عقل و جستجوی حقیقت در علوم، این رساله را که به اختصار گفتار در روش نامیده می شود، اگر نتوان مشهورترین رساله فلسفه مدرن دانست، دست کم دربردارنده معروفترین گزاره آن است: میاندیشم، پس هستم. دراین رساله علاوه بر روش، سوژه مدرن - دکارتی - ، شک روششناختی، جوهر اندیشنده - 5HV &RJQLWDV - ، جوهر امتداد - 5HV - [WHQGD - ، راسیونالیسم، کمی سازی عالم، تقدم معرفت و شناخت بر هستی و وجود و تقدم مواجهه معرفتی و سوبجکتیو - 6XEMHFWLYH - با عالم، تقلیلگرایی و تحلیل مسائل و مکانیکالیسم، به صورت کنونی متولد و معرفی میشوند.
اهمیت دکارت تا بدان حد است که گفتهاند: شاید از لحاظ هیچ فیلسوفی عصر جدید به اندازه دکارت، ریشهها و مسائل تفکر جهان غرب را یکجا انعکاس نمیدهد و شاید بدون تأمل در فراز و نشیب و زوایای پنهان تفکر او که نهایتاً در عین سادگی بسیار پیچیده و مبهم مینماید نتوان جنبههای مختلف فرهنگ غربی را در عصر جدید به نحو اساسی احیا کرد و با آنچه از گذشته همراه دارد و یا آنچه را که به نحو جنینی از آینده خبرمیدهد آشنا شد - مجتهدی1387، - 9 بدین سبب نخستین کوششهایی که در جهت آشنایی ایرانیان با فلسفههای مدرن صورت گرفته، معطوف به دکارت و رساله گفتاردرروش است. کنتدوگوبینو اندیشمند و مستشرق فرانسوی عصر ناصرالدین شاه، که هم آشنایی کاملی با فلسفههای اروپایی زمان خود را داشته، به گونهای که؛ او از اولین کسانی است که متنی از هگل را به فرانسوی برگردانده است - مجتهدی،1388، - 133،
و هم آشنایی کاملی با فلسفه اسلامی و ایرانی داشته، به نحوی که در کتاب ادیان و نحلههای فلسفی در آسیای مرکزیفهرست؛ نسبتاً مفصل و دقیق از تمام فلاسفه ایرانی از زمان ملاصدرا تا نیمه دوم قرن نوزدهم در این مملکت زیستهاند و به نحوی نماینده جنبه های مختلف سنت فکری ایرانی بودهاند، نام می برد - همان - ،رساله در روش را؛ اولین باردر1379 ه.ق. با اجازه مخصوص ناصرالدین شاه، نخست عنوان حکمت ناصریه به کمک خاخام ملا لاله زار همدانی در تهران به چاپ رسانیده است - همان 131و134، با اندکی حرج و تعدیل برای هماهنگی با متن - زیرا؛ به نظر او ]گوبینو[ فلسفه دکارت از تمام نحلههای فلسفی دیگر اروپایی بیشتر از اوصاف غربی برخوردار است و کوچکترین شباهتی به فلسفههای رایج واحیاناً اسلامی و ایرانی ندارد و به همین دلیل میتواند عنصرواقعاً جدیدی وارد شرق کند. این عنصر ... چکیده خالص و محض فکر غربی است - همان ،. - 136
افضل الدین کرمانی نیزکه از یاران و پیروان سید جمال الدین اسد آبادی و از شخصیتهای روشنفکر و تأثیرگذار از لحاظ اجتماعی و سیاسی در عصر قاجار بوده، در راستای ارائه راه حلی ریشهای برای مدرنیزاسیون ایران، رساله گفتار در روش دکارت را؛ در سنه 1321ه.ق. در شیراز از ترکی ترجمه کرده است - همان ،. - 201 محمدعلیفروغی هم که با فلسفههای اسلامی و غربی آشناست و اولین تاریخ فلسفه غرب را به فارسی می نویسد نیز در دیباچه سیر حکمت در اروپا ، علت نگارش کتاب را معطوف به رساله دکارت میداند و با هدفی مشابه افضلالملککرمانی بیان میدارد: چند سال پیش ]منظور1310 ه.ش.[ برای اشتغال به امری که ضمنا سود ابناء نوع در آن متصور باشد، به ترجمه رساله کوچکی که معروفترین اثر دکارت فیلسوف فرانسوی میباشد، دست بردم. پس از انجام برخوردم به اینکه این رساله به کسانی که از معارف اروپا آگاهی نداشته باشند چندان بهره ای نمی دهد. پس برای مزید فایده مقدمهای برآن افزودم - فروغی، 1344، شش - که این مقدمه مفصلتر از رساله، جلد اول کتاب سیر حکمت در اروپا را تشکیل می دهد.
روش
در این تاریخِمختصرِ تطبیقِ فلسفی هم دیده شد که علت توجه به دکارت آن است که دکارت چکیده فکر غربی به معنای مدرن آن است. اما این فکر چه ویژگیهایی دارد؟ دکارت رساله گفتار در روش را با بحث از این می آغازد که بهره همه آدمیان از عقل برابر است و اختلافات موجود ناشی از اختلاف در روش بکار بردن عقل است. تا همین جای رساله، دکارت عقل جمعی و بشری را به عقل فردی تقلیل می دهد و عقل را به صورت انتزاعی و غیر تاریخی تعریف میکند. در ادامه از اینکه عقل همه آدمیان یکی است، نتیجه میگیرد که کلیه علوم هم برابر و از یک سنخاند، پس علم هم یکی است و بنابراین روش رسیدن به آن هم یکی است. روش دکارت براساس الگویی هندسی و ریاضی بنا شده است و روش او را ریاضیات عمومی - 8QLHUVDO 0DWKHPDWLFV - هم نامیدهاند . پس دکارت در رساله چند کار انجام می دهد:- 1 اولویت بلامنازع روش-2 روش هندسی و ریاضی، یعنی فرمال و صوری و بیزمان و بیمکان، ابدی، ازلی و جهانشمول -3 این روش کمیتگرا و عددی است -4 مبتی برجهان شناختی مکانیکی و جدایی روح و جسم است، چون روش به این معنای مدرن و دکارتی، کمی، مکانیکی، اقتدارگرا، مبتنی برجدایی جسم و روح، بیزمان و بیمکان و بی تاریخ است.
در این دیدگاه آدمی در تقابل با عالم است و در آن جایی ندارد. هرچند روش دکارت، روش غالب مدرنیته و مانیفست آن است، اما نباید چنین پنداشت که همه چنین میاندیشیدهاند و عمل میکردهاند، پلفایرابندِ روش ستیز، که در ادامه بیشتر از او یاد می کنیم در این باره مینویسد: ... حوادثی مانند اختراع اتمیسم و ... ظهور تدریجی تئوری موجی نور، فقط به این دلیل رخ دادهاند که بعضی متفکرین یا تصمیم گرفته اند خود را به برخی قاعدههای آشکار معرفت شناختی محدود نکنند، و یا این قاعدهها را بدون توجه زیر پا گذاشته اند - فایرابند1375، . - 48 به عنوان نمونه ای ضد قاعدهای، می توان از کلیسای زیارتی رونشان لوکوروزیه نام برد که در تقابل با کلیه اصول او قرار دارد. با روش دکارت قرار است به چیز واحدی برسیم، یعنی همه ،که طبق روش دکارت، در واقع یکی می شوند، به یک چیز هم می رسند، پس تنوع وگوناگونی از میان می رود و نقش فرد و بویژه فردیت هنرمند و خلاقیت او دیگر جایگاهی نخواهد داشت.
چون همه چیز وضوح و تمایزی یقینآور چون ریاضیات باید داشته باشد، جایی برای طنز، مطایبه و لطیفه، تاریخ، فردیت، سلیقه، فرهنگ، جغرافیا، احساسات، خصایص انسانی ...نخواهد بود، اینها همان مواردی است که پست مدرنیست ها به پی جویی و طلب آنها علیه مدرنیسم شوریدند. در واقع روش به معنای دکارتیاش چیزی به نام هنر، آزادی و اختیار را تاب نمیآورد و یکسره دربند ضرورت راسیونالیستی وکمیت است، دکارت به نوعی از عالم انسان زدایی میکند. از اینروی وقایع بعد ازمِی 1968 و بعد از آن تلاشهایی بود افراطی برای احیای آزادی و اختیار در تقابل با تفریط گرایی راسیونالیستی ضرورت عقل. برنارد چومی که خود معمار صاحب نامی است در مقاله یک، دو، سه؛ جهش ، تحت عنوان گسست سوم از چنین مطلبی یاد می کند، اندکی بعد بیشتر به چومی وگسست خواهیم پرداخت ولی پیش از آن به روش اشاراتی دیگر