بخشی از مقاله
خلاصه
سازندههای بومی - عامیانه - اغلب منزلت و جایگاه طراحان مدرن - امروزی - را ندارند. با وجود اینکه روشهای مورد استفاده طراحان عامیانه - بومی - از آنهایی که طراحان امروزی مورد استفاده قرار می دهند متفاوت است، اما هدف آنها در تبدیل ایده و مفهوم به فرم و صورت یکسان است. اصول اساسی و بنیادی روشهای طراحی بومی - عامیانه - را میبایست در سنتها جستجو نمود، و برای فهم روش طراحی عامیانه بایستی درک صحیحی از چگونگی خلق فرم در یک سیستم فکری غالب که به وسیله سنتها دربر گرفته شده است را دارا بود. با انتخاب فعالیت در بستر سنت، یک طراح عامیانه - بومی - در یک زمینه ی به مراتب محدودتری در مقایسه با طراح مدرن به فرایند خلق فرم میپردازد، در حالی که قدرت نوآوری و خلاقیت او کمتر از همتای مدرن خود نبوده، لیکن روش خلاقانهاش متفاوت است.
هدف از این مقاله بیان و ارائه استراتژی کلی طراحی بومی بوده که به وسیله آن سازندگان بومی - عامیانه - ساختارها را طراحی مینمایند. امید است تا با فهم و درک روشهای طراحی این معماران بتوان روش ارزشمندی را فراهم نمود که راهبردهای طراحی فرمهای معماری و سازمان فضایی بهبود و ارتقاء یابند. فرضیه های این پژوهش بر مبنای بسط تحقیقات نگارنده در مورد سازندگان بومی در شرق ایران می باشد.
مقدمه
در یک نگاه و ارزیابی کلی می توان معماری گذشته را به دو دسته تقسیم کرد:
-1 معماری بومی -2 معماری سبک ساز
معماری بومی که شاخص ترین نمونه آن معماری مسکونی بومی است، در طول تاریخ متأثر از مؤلفههای مکان بوده است. - معماری زمینهگرا - انسجام این معماری و وجود ارتباط گونه شناسی بین بناها، نشان دهنده وجود روش معین در این معماری بوده که اغلب تا کوچکترین جزئیات معماری را تعیین میکرده است.
ساختمانهای بومی به گونهای پیوسته و مداوم درطول تاریخ شکل میگرفتهاند، گویی سازندگان وطراحان آن همانند پرندگان بصورت فطری وغریزی لانه سازی میکنند
در معماری بومی فرم، به الگو »گونه شناسی« و سازه نگهدارنده آن فضا مربوط بوده است. در حالی که کافی است به معماری بومی خراسان، سیستان، یزد، گیلان، بوشهر توجه کنید تا متوجه حضور یک روش معین فکر کردن و ایجاد اثر معماری شوید.
در نتیجه میتوان گفت بومگرایی شناسه معتبری از مردم یک سرزمین به شمار میرود که به 3 عامل ذیل بستگی دارد:
-1 فرهنگ مکان -2 مکان در مقیاس خرد و کلان -3 معنایی خاص
در معماری سبک ساز که تبلور کالبدی آن در بناهایی همچون مساجد، کاروانسراها، بازار، کاخها و... بروز میکرده است، میتوان تأثیر مؤلفههای زمان و تا حدی مؤلفههای مکان بر فرم معماری را مشاهده نمود. این موضوع هم در سبکهای معماری ایران و هم غرب به وضوح دیده میشود.
در روش طراحی آکادمیک امروز - معاصر - با استفاده از تکنولوژی، قاعده جدید، سازه برای خود، فرم برای خود دو سیستم مستقل را تشکیل میدهند. به همین منظور فرمهای معماری بسیار به تجرید نزدیک میشوند.
در روش طراحی آکادمیک - معاصر - خلاقیت نقطه آغاز شروع پروسه طراحی است و آن عبارت است از بهرهگیری از حوزههای نظری متنوع به منظور تحول در ساختارها و اصول و ایجاد یک ترکیب جدید و منحصر به فرد.
بنابراین در روش طراحی آکادمیک معماران مبتکر آنهایی هستند که بیشتر در اصول تحول پدید آورند تا در فروع و جزئیات، که این یکی از بارزترین وجوه تمایز روش طراحی بومی با روش طراحی آکادمیک امروز میباشد. به عنوان مثال معماران سبک مدرن بحث ترکیب را جایگزین گونه شناسی کردند. پس میتوان نتیجه گرفت برخلاف معماری بومی در زمان حاضر خلق روش مقدمهای برای خلاقیت و ابداع محسوب میشود.
سوالات تحقیق:
-1 هدف وروش در پروسه طراحی بومی چگونه تعریف میشود؟
-2 عوامل تشکیل دهنده سنت ساختمانی در معماری بومی کدامند؟
-3 سنت وتجربیات گذشته با چه سازوکاری برفرایند خلق فرم در محیطهای بومی تاثیرگذار بودهاند؟
-4 خلاقیت در فرایند طراحی بومی در چه مرحلهای بروز میکند؟
با این وجود هیچ مطالعه جدی و عمیقی بر روی معماری عامیانه - بومی - نمیتواند نقش برنامهریزی و وجود پروسه طراحی سازندگان عامیانه را نفی کند. جعفر شهری - - 1369 که شیوه کارکرد معماران بومی را از نزدیک شاهد بوده، نکتههای روشنی درباره معماران قدیمی بیان کرده: »معمار در معنی عمارت کننده کسی بود که طرح بنایی را برای کسی ریخته، تعدادی عمله و کارگر برای عمارت آن گذارده، خانه یا مکانی را زیر نظر خود ساخته و پرداخته و تحویل نماید.«
تصور و برداشت نادرست سازندگان عامیانه بدون اختیار و قوه تخیل - غریزی - به نظر میرسد ایده و نظریهای است که در فرهنگ ما به خصوص در میان طراحان معماری آکادمیک پذیرفته شده است.
بسیار مهم به نظر میرسد که این پژوهش را با مجموعهای از تصورات نادرست و فراگیر در مورد معماری عامیانه شروع نموده و سپس به تجزیه و تحلیل روش طراحی آن بپردازیم.
تصورات رایج در مورد روش طراحی عامیانه - بومی - :
-1 علت غریزی و معماری عامیانه:
تصور معماری مبتنی بر غریزههای طبیعی و فطری گاهی اوقات به وسیله قویترین مدافعان تحقیقات بومی مطرح میشود. کتابهای جذاب و پرکار برنارد رودفسکی نمونهای از تحقیقات بسیار سطحی در معماری بومی میباشد
این کتابها در توصیف ساختمانها و ارائه عکس های متنوع، ارزشمند بوده ولی در تجزیه و تحلیل نقادانه و علمی روشهای طراحی و ساخت، ضعیف و ناموفق میباشند. درست است که مطالعات از این نوع با نیت خوبی انجام گرفته، اما به شدت در محدود کردن فهم دستاوردهای واقعی سازندگان بومی از طریق اکتفاء به توصیف ساختمانها و طرحهایشان نقش داشته اند. در نهایت خواننده با پژوهشی پر از تصاویر زیبا و بدون هیچ توضیحی برای درک چگونگی پروسه طراحی ساختارهای بومی مواجه میشود.
-2 نخبه گرایی تاریخی و معماری عامیانه:
مثالهای معماری بومی همیشه نادیده گرفته شدن تاریخ معماری را زیر سئوال میبرد. این شگفت انگیز نیست که بدانید روش طراحی سازندگان بومی بدون توجه کافی و تجزیه و تحلیل یا ثبت و ضبط باقی میماند.
مدل افلاطونی رهبران سبکی و پیروان عامی - Zelinsky, 1958 - فرض را بر این میگیرد که طراحان عامیانه اغلب، تنها فرمهای معماری رسمی - سبکی - یا معماری نخبهگان را به صورت خام و ابتدایی کپی میکنند. این نوشتهها اگر چه تحقیقات خوبی در حوزه معماری بومی میتواند باشد - Glassie, 1974 - ، اما پذیرش کلی این مدل غالباً از ارزیابی جدی روش طراحی عامیانه جلوگیری کرده است. - معماری عامیانه - بومی - و سبک ساز - سبکی - در سطوح مختلف یکدیگر را همپوشانی نموده و هر دو یکدیگر را تحت تأثیر قرار میدهند، اما هیچکدام صرفاً دیگری را تحت تأثیر قرار نمیدهد - .
طراحان عامیانه به ندرت توانستهاند روش طراحی خود را ارائه نمایند، زیرا که اغلب پژوهشگران و محققین در به تصویر کشیدن ذهن انسان طراح پشت این ساختارها و بناهای ساخته شده موفق نبوده - یا هرگز تلاش نکردهاند - و همچنین در دیدن معماری عامیانه به عنوان محصولی ساخته شده توسط تصمیمات واقعی انسانها موفق نبودهاند.
-1-2 جوامع بدوی - اولیه - و معماری عامیانه:
در اکثر تعاریف معماری، نمونههای اولیه - بدوی - معماری در انتهای گستره وسیع مقیاس معماری بومی قرار میگیرند. گر چه امروزه ساختمان سازی ابتدایی تنها بخش کوچکی از نمونههای معماری بومی را شامل میشود، معمولاً تأکید نابجایی بر آنها در گستره کلی ساختمانهای بومی سراسر دنیا میشود.
استفاده و کاربرد واژه بدوی - اولیه - برای مطالعات معماری بومی نامناسب است. چرا که این مقوله به صورت ضمنی اشاره به عدم تغییر و پویایی فرهنگهای بومی دارد. این منحصراً نامناسب است چرا که موجب پنهان ماندن و کهنه شدن روش طراحی خلاقانه سازندگانش خواهد شد.