بخشی از مقاله

چکیده:

شاهنامه، نامه ی شاهان است .در این کتاب بزرگ از منش، کردار و رفتارپنجاه ودو پادشاه ایرانیِ پیش از اسلام سخن به میان آمده است.پاره ای از این شهریاران معروفیت ومشهوریت فراوانی به واسطه کارکردهای بر جسته ی شان در شاهنامه دارند وپاره ای معمولی هستند و کنش خاصی از آنها سر نمی زند.شاهنامه گذشته از آنکه در ژانر حماسی جای می گیرد ؛ سراسر اندرز وحکمت و تعلیم و تربیت است. کردار و منش پادشاهان در شاهنامه الگویی از مدل های حکومتی ایشان را نشان می دهد. در این میان منش وخوی پسندیده پادشاهان موجب مشروعیت ومقبولیّت مردمی است وبرعکس کنش وکردار نا پسندِ پادشاهانی چون ضحّاک کودک کش، کیکاووس بی خرد، موجب انزجار عامه است.عامل قدرت در همه ی پادشاهان به نوعی کردار های مثبت آن ها را نیز تحت شعاع قرار داده است. از این دیدگاه می توان به شاهنامه به عنوان یک فرهنگنامه ی سیاسی نگریست ؛ چرا که تنوع مدل های حکومتی و مدیریت کشوری در آن زیاد است ونتایج منش و کنشِ پادشاهان دادگستر و بیداد پیشه نیز ،در آن مندرج.این مقاله کوشش کرده است با بررسی و مقایسه ی کردار ومنش پادشاهان، میزان رضایتمندی مردمی از این پادشاهان تاثیر تعلیمی آن ها را نشان دهد.وعامل مهار ناشدنی قدرت را در کردار پادشاهان شاهنامه بررسی نماید.

واژگان کلیدی:کردار ومنش، جامعه شناسی ادبیات،اسطوره،حماسه،پادشاه، تعلیم وتربیت، شاهنامه.

-1-1مقدمه

پادشاهان دوران اساطیری و تاریخی ایران چون به پادشاهی می رسند ، در آغاز کار رسمی خود نشستی با حضور بزرگان لشگری و کشوری ترتیب می دهند و دورنمای حکومت خود و چگونگی منش و کنش خود را در آن جلسه با بزرگان و بالمآل با مردم خود در میان می گذارند . شاهنامه گزارش مبسوطی از نشست ها را ارائه می دهد . در پاره ای از شاهان این نشست برگزار نمی شود و یا دست کم فردوسی گزارشی از آن ها را    نمی دهد ، به نظر می رسد این عدم گزارش تعمدی باشد چون پادشاهان جور پیشه که نهاد حکومتی    آن ها با بیداد آغاز می شده است ، دیگر لزومی برای امید دادن به مردم در اولین جلسه ی کار رسمی پادشاه دیده    نمی شده است . پس فردوسی عمداً خطبه خوانی پادشاه بیدادگر را حذف کرده است . در این خطبه ها که نوعی مانیفست پادشاهی شاهان است ، برنامه ها و چشم اندازهای چندین چند ساله در آن آمده است و مردم از برنامه های پادشاه نوخاسته آگاهی می یافتند .هنگامی که منوچهر جانشین فریدون ، بر تخت شاهی تکیه می زند ، مردم را به نیکی و پاکی و فرزانگی و داد و مهر نوید می دهد و به ایشان اطمینان می دهد که امنیت را در جامعه با شکار سر تاجداران تجاوزگر ، برقرار خواهد کرد:

زمین بنده و چرخ یار من است    سر تاجداران شکار من است. - ج 1 ، ص 135 ، ب - 7

زمانی که کل داستان را می خوانیم ، متوجه می شویم آنچه در خطبه ی داستان آمده ، براعت استهلالی بر کل داستان بوده و سخنرانی پادشاه مانیفست حکومتی او بوده است .در این پژوهش کوشش گردیده شاهان اسطوره ای که کردارو منش مبرّزتری نسبت به دیگر پادشاهان داشتند ، کردارشان بررسی شود و مدل های حکومتی آن ها ارائه گردد . سوالی که باید در همین ابتدا پیش کشید، این است که آیا اساطیر عموماً کارکرد واقعی و حقیقی دارند ؟ آیا کردار و منش اسطوره الگویی برای مدل حکومت یا زندگی واقعی و حقیقی بشر می تواند بود؟

پاسخ این پرسش ها واضح است ما به اساطیر چونان که در بخش معرفی اسطوره ها بدان به صورت مبسوط پرداخته ایم ، به عنوان گنجینه ای از اطلاعات و اخبار دوره های باستان نگریسته ایم و باورمندیم که ملت هایی که اسطوره دارند ، از موهبتی بزرگ برخوردارند . اینکه ایران کشور باستانی و کهن است و اسطوره مند شعار نیست ، سخنی برای تفاخر و مفاخره هم نیست . امروزه حتی جهان دانش اروپا نیز بدان رسیده است که اسطوره شناسی و گشودن رمز اساطیر علم است و یا دست کم باید به صورت علمی بدان پرداخته شود . علم هرمنوتیک و بررسی کهن الگوها که امروزه سرفصل دروس برخی دانشگاه های معتبر جهان است ، همه و همه دال بر این مهم است که اسطوره شناسی علم است و باید مواجهه ای دانشی با آن داشته باشیم . بی شک فردوسی حکیم نیز این دانش را آموخته بوده است و به طور بسیار استادانه و با ظرافت خاص بدان پرداخته که این چنین، حیرت پژوهشگران و شرق شناسان جهان را برانگیخته است .

تأکید می کنیم شاهنامه هر چند در انواع ادبی ،در نوع حماسه قرار می گیرد و تمام قراین و شواهد آن را تأیید می کند ؛ اما از سویی ادبیات تعلیمی را نیز شامل می شود . شاهنامه مشحون از مواعظ و حکمت است . پندهایی که فردوسی اصالتاً یا نیابتاً از زبان شخصیت های داستانی می دهد ، در نوع خود بی نظیر است . اگر نتیجه ی غرور و تکبر جم را مایه ی عبرت کیخسرو قرار می دهد و کیخسرو از این که گرفتار دام غرور نشود ، به درگاه خدا شبانه مویه می کند که او را از این جهان ببرد و مرگ را ارزانی وی دارد ، این پندنامه ای است که به خواننده و مخاطب امروز می دهد . سرنوشت فروتنی و غرور را با هم به داوری خواننده می گذارد تا حَظ معنوی آن عاید مخاطب شود .

شاهنامه صرفاً مجموعه ی داستان ها و سرگذشت شاهان نیست ، بلکه مانند آثار حکمی ، پیام فلسفی و اخلاقی هم دارد . پیام کلّی آن راز سرنوشت بشر و مبارزه ی بی پایان خیر و شر و رویارویی بی امان عناصر مهر اهورایی و کین اهریمنی است . در این داوری »جهان بینی ژرف و جهت والای فردوسی در سراسر شاهنامه متجّلی است - « مرتضوی ، - 10 : 1372 برخلاف تصور بسیاری از افراد ، شاهنامه ی فردوسی تنها سرگذشت پادشاهان کهن نیست ، بلکه مجموعه ای است از کنش ها و منش های پهلوانان که در قالب داستان هایی پرشور و عبرت آموز بیان شده است . شاهنامه از آن گونه دستاوردهای نبوغ انسانی است که تمامی پیچ و تاب های روحی انسان را در بر می گیرد و در همه ی دوره ها و سرزمین ها ، رهنمود زندگی و خواسته های انسان است. - دوستخواه ، - 105 : 1380

-2-1بیان مسئله

شاهنامه ی فردوسی آمیزه ای از اسطوره وتاریخ است. افسانه های کهن ایرانی در این کتاب نمودِ اسطوره مند دارد وکردارهای افسانه ای و اساطیری در شاهنامه به شیوه ی حماسی بازگو شده است.در تبدیل تدریجی اسطوره به حماسه ، اندک اندک از جلوه های شگفت ونا معقول وخارق العاده ی آن کاسته شده وجنبه ی عقلانی و این جهانی به خود گرفته است. از طرفی در دوره های متاخر به روایات اساطیری باستانی چهره ی تاریخی داده شده است وزمان اساطیری با تدبیری زیرکانه به زمان تاریخی پیوسته است. »گاه هسته اصلی حماسه رویدادی تاریخی است. کسی یا کسانی در نبردی از خود دلیری و از جان گذشتگی نشان می دهند. سپس آن واقعه بر سر زبان مردم می افتد و با گذشت زمان شاخ و برگ می گیرد و تبدیل به روایت یا داستانی حماسی می شود که گاه در عناصر زمان و مکان و اشخاص و غیره دگرگونی هایی می یابد و به کلی از هسته اصلی تاریخی خود دور می شود. ولی در هرحال ، اصل حماسه را رویداد تاریخی حماسه زا تشکیل داده است. لیکن همیشه چنین نیست؛ بلکه گاه حماسه اصلاً ریشه تاریخی ندارد ، و اگر دارد ، به کلی تهی از عنصر حماسی است یا چه بسا که عنصری ناحماسی نیز در خود داشته باشد و تنها ، براثر برخی کژفهمی ها یا ضروریات ، پرورد حماسی یافته است - .«برگرفته از سخنرانی جلال خالقی مطلق در دانشگاه هامبورگ -

رویکرد اسطوره وتاریخ بدون رویارویی پادشاهان وتعامل وتاکید خارق العاده به این تعامل آن ها بر یکدیگر واعمال شگفت شان در طول تاریخ بر هم، غیر قابل انکار است. واز آن جا که فردوسی واثر گران سنگ او با توجه به احاطه ای که وی در شناخت اسطوره وتاریخ دارد،بی شک دایره المعارفی از اساطیر ،افسانه های کهن وتاریخ است؛ می توان به میانجی آن کردارهای شخصیت های اسطوره وتاریخی را سنجید. در این پژوهش بر آنیم که به بررسی مقایسه ی کردار ومنش پادشاهان اسطوره ای ، حماسی وتاریخی بپردازیم. تا در این راستا پادشاهان شاهنامه تفاوت ها وشباهت هایشان مورد واکاوی وارزیابی قرار گیرد. و خواننده ی تحقیق بُعد دیگری از روش اندیشه ی فردوسی، که ذکر ترجمه ی حال پادشاهان اسطوره ای وتعامل آن ها بایکدیگر وکنش ومنش آن ها را در این اثر برجسته ی زبان فارسی دریابند.

3-1اهمّ-یّت موضوع و ضرورت پژوهش

شاهنامه تجلی روح ملی ایران است؛ اما نباید تصور کرد که همه ارزش و اهمیّت شاهنامه تنها به علت موضوع آن، حماسه ی ملی است؛ بلکه باید دانست که وسعت خیال فردوسی و عمق اندیشههای او و قدرت او در هنر شاعری، چیره دستی او در دقایق داستانسرایی، توانایی او در آفرینش معانی لطیف در زمینههای گونهگون از حکمت

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید