بخشی از مقاله

چکیده

یکی از رویکردهایی که در سال های اخیر مورد پژوهش مطالعات سازمانی قرار گرفته رویکرد انتقادی است. هدف رویکرد انتقادی بر ملا کردن ساختارهای ظلم و بی عدالتی موجود در سازماندهی جامعه سرمایه داری است، جامعه ای که مهمترین کسانی که سود می برند بر حسب منفعت مالی و منزلت اجتماعی، مدیرانی هستند که در بالاترین رده ها قرار دارند. این مقاله سعی دارد نگاهی هرچند کوتاه به این رویکرد داشته باشد. در ابتدا به مفهوم و ریشه یابی فلسفی آن پرداخته و در ادامه، پیشینه و ریشه های تاریخی آن مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین به کاربردها این رویکرد در سازمان که بیش از پیش نیازمند توجه عمیق تر است پرداخته شده است و در انتها نیز کاستی های این رویکرد بیان شده است.

مقدمه

در دهه های اخیر رویکردهای انتقادی به عنوان یکی از حوزه های مهم دانش پژوهی در مطالعات سازمانی ظهور کرده اند - . - Eisenberg, 2010 نظریه انتقادی شامل مطالعه روابط میان قدرت، دانش و گفتمان، به لحاظ سیاسی و اخلاقی در بافتهای کشمکش و نزاع فرهنگی و تاریخی است - سعادتی، . - 1385 نظریه سازمانی انتقادی قدرت نهفته اما نافذی را نشان می دهد که سازمان ها بر افراد و جامعه ما دارند. این نظریه برتری سرمایه داری بازار و ساختارها، هنجارها و تکنیک های سازمانی آن را مورد سوال قرار می دهد.

رویکردهای انتقادی، سوالات دشوار و مهمی در مورد قدرت و کنترل مطرح می کنند - - Eisenberg, 2010 و - Goodall, . - 2008 سوالاتی که دانشمندان انتقادی در امور مرتبط با قدرت مطرح کرده اند، به حوزه وسیعی مربوط به رابطه بین ارتباطات در بافت سازمانی و مسائل عدالت، مردم سالاری، برابری و آزادی توجه نموده اند. در این روش، رویکردهای انتقادی به مدیران و کارکنان، مانند شهروندان یک جامعه جهانی یکپارچه می پردازد - - Eisenberg, 2010 و - . - Deetz, 2006 هدف نهایی نظریههای انتقادی این است که جامعه امروزی را به جامعه عقلانی، انسانی و اصلاحپذیر تبدیل کند.  بدین ترتیب نظریه های انتقادی رویکردی اصلاحگرایانه دارند و در پی شناخت و حذف علل و عواملی هستند که موجب بروز و ایجاد ساختار اجتماعی شدهاند که انسانها در آن اسیر بازیگران قدرت و ثروت میشوند. در نظریه انتقادی میتوان به کارهای اندیشمندان مکتب فرانکفورت، ماکس هورخیمر1، تئودور آدورنو2، هربرت مارکوس3 و یورگن هابرماس4 اشاره کرد - . - Miller, 2012

مفهوم و ریشه فلسفی رویکرد انتقادی

ریشه واژه کریتیک از واژه - crisis - آمده است این واژه در فیزیک و پزشکی هم بکارمی رود. آنچه بطورکلی ازمفهوم واژه انتقادی مدنظر است عبارت است ازبررسی متونِِِِِ جداسازی، داوری، ارزیابی و تشخیص درست از نادرست بکار می رود.  این مفهوم شامل فرایندهای ذهنی تشخیص، تحلیل و ارزیابی دادهها است - Richard, 2002 - در ادبیات روشنگری کریتیک به معنای " داوری اثر فکری یا پدیده ای اجتماعی" بود. ترکیب هستی شناسی واقع گرا5 و معرفت شناسی ذهنیت گرا6 پایه و اساس نظریه انتقادی را شکل می دهند - شکل - 1 - مک کولی، . - 1389

بر طبق نظریه انتقادی شاید حقیقت دنیای اجتماعی وجود خارجی داشته باشد، ولی ما هیچگاه نمی توانیم بر آن واقف شویم، زیرا زبان بی طرفی برای مشاهده نداریم، بنابراین همواره در سازه اجتماعی ذهنی " واقعیت به زعم خودمان" در جا می زنیم. از اینرو باید بکوشیم از کوله باری ذهنی خود آگاه شویم، کوله باری که همیشه به چندین صورت عمل می کند و در نحوه معنابخشی ما به واقعیت اثر می گذارد. با واکاوی این کوله بار از طریق بازاندیشی انتقادی است که شاید بتوانیم نحوه معنابخشی خود را به دنیا عوض کنیم و چه بسا دامنه ای از تفاسیر جدید به همراه فعالیت های ضمیمه آنها ممکن شوند که اغلب در نظریه انتقادی به این، هوشیاری انتقادی 7گفته می شود.

در نظریه انتقادی فرض بر این است که واقعیت، سازندگی اجتماعی است، چیزی که نمی توانیم از انجام آن سر باز زنیم، اما نسخه ها یا تصاویری از واقعیت که استعمال می کنیم، همواره قابل تغییراند، زیرا شرایط اجتماعی ایجاد آنها تغییر می کند. همان سان که " واقعیت به زعم ما " فعالیت های سازمانی ما را تغییر می دهد، تعاریف و فهم ما را نیز از مسائل سازمانی دگرگون می کند - مک کولی، . - 1389

پیشینه و ریشه های تاریخی رویکرد انتقادی

برای بررسی تاریخچه و ریشه های رویکرد انتقادی می توان به چند دوره و جریان مهم اشاره نمود؛ عصر رنسانس، عصر روشنگری، دوره ویکتوریا، نظریه مارکس و مکتب فرانکفورت. دوره رنسانس - قرن 15 میلادی - 1 ؛ مطالعات انتقادی به لحاظ تاریخی ازدوره رنسانس در اروپا شکل گرفت و سال 1450 میلادی وقتی" یوهان گوتنبرگ" ماشین چاپ را تکمیل و اختراع کرد متون و کتابها تکثیر و توزیع شد و در اختیار همگان قرار گرفت.

نظریه کارل مارکس - 1883-1818 - 10؛ نظریه مارکس به معنای درک تحولات جوامع بشری بر مبنای شرایط مادی در همه دورههای تاریخی بشر است. معتقدان به این نظریه برآنند که با استفاده از این نظریه نه تنها می توان علت همه تحولات جامعه بشری را در گذر تاریخ تجزیه و تحلیل کرد بلکه با استفاده از این نظریه امکان پیش بینی آینده بشر هم موجود است - زیبا کلام، . - 1390 فلسفه رویکردهای انتقادی در سازمان، ریشه در کار مارکس دارد که رابطه بین صاحبان و کارگران را در یک جامعه سرمایه داری بررسی کرد. از نظر او در این رابطه یک عدم توازن ذاتی وجود دارد و عاقبت کارگران در مقابل سیستم سرمایه داری قیام خواهند کرد.

مارکس معتقد بود که این انتقاد منجر به انقلاب می شود؛ زیرا حقایق ریشه ای درباره شرایط اجتماعی انسان آشکار می شود. مارکس می گوید در این برهه از زمان که همه چیز روشن است ما باید چکار کنیم، انتقاد بیرحمانه از همه شرایط موجود، بیرحم به این معنی که انتقاد کننده از پیامدهای انتقاد و تعارض با قدرتهای موجود نمی ترسد. مارکس تأثیر زیادی بر مناسبات سیاسی گذاشت، اندیشه او مبنای کار نظریه پردازانی شد که در تحقیق اجتماعی رویکردی انتقادی داشتند، شاید شناخته شده ترین این محققان از مکتب -12 رنسانس یا دوره نوزایی نخستین بار، این واژه را فرانسویها در قرن 16 میلادی، به کاربردند عصر نوزایش، دوران گذار بین سده های میانی و دوران جدید است. آغاز دوره نوزایش را در سده چهاردهم در شمال ایتالیا می دانند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید