بخشی از مقاله
چکیده
کرامت به معنای دوری از پستی و فرومایگی است و روح بزرگوار ومنزّه از هر پستی را کریم گویند. کرامت در مقابل دنائت به معنای،ذلّت و خواری است و برای رسیدن به قلّه بلند کرامت باید به سلاح تقوا و پرهیزگاری مجهّز گشت و تقوا آن است که انسان از هر چه که او را به گناه وامیدارد، دوری نماید. دین اسلام تأکید بسیاری بر حفظ کرامت انسان دارد و این موضوع به اشکال گوناگون در دیدگاههای قرآن و سیره اهلبیت متجلی گشته است. یکی از مصادیق حفظ کرامت انسان توجه به حقوق بنیادین وی در پرتو تعالیم روحبخش اسلام است.
امروزه میتوان شبیهسازی انسانی را، بحثبرانگیزترین نمونه درزمینه چالشهای رعایت کرامت انسان در دنیای معاصر دانست که میتواند سرمنشأ مشکلات بسیاری گردد. حق بنوت به معنای رابطه والدBفرزندی، بهعنوان ابتداییترین حق انسان تازه متولدشده، آثار حقوقی و اجتماعی بسیار مهمی را در پی دارد که بیتوجهی به آن میتواند منجر به عواقب ناگوار فردی و اجتماعی گردد. در این نوشتار حق بنوت انسان حاصل از شبیهسازی بهعنوان یکی از نمودهای رعایت کرامت انسان بررسی میگردد.
-1 مقدمه
از مهمترین اصول حقوق بشر »کرامت انسانی« است. در مضامین حقوقی، کرامت بهگونهای کلی و نه جزئی دربرگیرنده برابری حقوق است. انسان همینکه انسان است درخور احترام و برخوردار از داشتن منافع انسانی است. در توصیف شخصیت و کرامت انسان از دو جهت میتوان سخن گفت، یکی درباره داشتهها و ظرفیت وجودی که از آن تعبیر به کرامت ذاتی می شود و یکی از بایدها و نبایدهایی که آن داشتهها را تقویت می کند و به کمال میرساند. بیشترین سخن پیشینیان درباره کرامت، درباره بایدهای اخلاقی بوده است.
تبیین کرامت انسان در بیان قرآن، دو ساحتی و دوبعدی میباشد. به این معنا که در بخشی از آیات قرآن از کرامت و ارجمندی انسان و برتری او بر دیگر موجودات سخن به میان آمده و در برخی دیگر انسان نکوهش و حتی فروتر بودن او از حیوانات مطرحشده است.قرآن انسان را دارای دو نوع کرامت می داند. کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی. چنین رویکردی باعث شده است که در اندیشه سیاسی اسلام، نگاهی جامع به ماهیت انسان ارائه شود. اندیشه سیاسی اسلام برای انسانها کرامت قائل است و تحقیر انسانهای دیگر در آن جایی ندارد. از سویی دیگر، در برابر افرادی که به دیگر انسانها ظلم میکنند و تبعیض روا میدارند، مقابله میکند و اساساً هیچگونه سر سازشی با چنین انسانهای ظالمی ندارد.
منظور از کرامت این است که انسان دارای حرمت است و حق دارد در جامعه بهطور محترمانه زیست کند و با او باید محترمانه برخورد صورت گیرد و کسی حق ندارد با گفتار و رفتار خویش حیثیت انسان دیگری را با خطر مواجه سازد. همچنین باید هر فرد جامعه انسانی باهم نوع خویش، بهگونهای عمل کنند که موجب بیحرمتی به شخص نگردد. احترام به انسان در جامعه بهعنوان یک اصل موردپذیرش اسلام بوده و در این خصوص تأکیدات فراوانی صورت پذیرفته است. احترام به انسان در طول تاریخ موضوع قابلتوجهی بوده است.
چه احترام به گوهر انسانی و چه حرمت به کالبد انسان. با مروری کوتاه بر آموزههای ادیان ابراهیمی، روشن میگردد این ادیان همواره بر تکریم انسان تأکید داشتهاند. میتوان گفت امروزه نیز تأکید بر انسانگرایی ریشه در برداشتهای دینی دارد. کرامت موهبتی است که از منظر قرآن مجید در بین مخلوقات ظاهری خداوند تنها مخصوص آدمی است و هیچ موجود زمینی دیگری به این شرافت توصیف نشده است. قرآن کریم میفرماید: ولقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا؛ ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا ]بر مرکبهای راهوار[ حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان بخشیدیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری دادیم.
-2 مفهوم حق
»حق« واژهای عربی است که به معنای »ثبوت« و »تحقق« است و وقتی میگوییم: چیزی تحقق دارد، یعنی ثبوت دارد; - مصباح، - 20: 1380 لغتنامه دهخدا معانی متعددی برای واژه حق ذکر میکند که مهمترین آنها ازاینقرار است: راست کردن سخن، درست کردن وعده، یقین نمودن، ثابت شدن، غلبه کردن به حق، موجود ثابت و نامی از اسامی خداوند متعال. - دهخدا، ج 6، ص - 9142 فرهنگ المنجد نیز برای واژه »حق« چند کاربرد و معنا ذکر میکند ازجمله: ضد باطل، عدل، مال و ملک، حظ و نصیب، موجود ثابت، امر مقضی، حزم، سزاوار. - المنجد فی اللغه، ص - 144 گاه معادل آن در زبان فارسی »هستی پایدار« بهکاربرده میشود; یعنی هر چیزی که از ثبات و پای داری بهرهمند باشد، حق است - جوادی آملی، - 74 :1385
حق در اصطلاح فقه: در فقه اهل سنت، از حق تعریفنشده است. - مدرس، - 27 :1375 اما فقهای شیعه تعاریف گوناگونی از آن بیان داشتهاند. میرزای نائینی در تعریف آن میگوید: حق عبارت است از سلطه ضعیف بر مال یا منفعت. - نائینی، - 106 : 1418 همچنین گفتهشده است: »حق نوعی سلطنت بر چیزی است که گاه بهعین تعلق میگیرد; مانند: حق تحجیر، حق رهن و حق غرما در ترکه میت; و گاهی به غیر عین تعلق میگیرد; مانند حق خیار متعلق به عقد; گاهی سلطنت متعلق بر شخص است ;مانند حق حضانت و حق قصاص؛ بنابراین، حق یک مرتبه ضعیفی از ملک و بلکه نوعی از ملکیت است.
حق عبارت است از قدرت یک فرد انسانی مطابق با قانون بر انسان دیگر، یا بر یک مال و یا بر هر دو، اعم از این که مال مذکور مادی و محسوس باشد; مانند خانه، یا نباشد; مانند طلب. - طاهری، - 40 :1375 معنایی که از کلمه حق استفاده میشود، مفهومی اعتباری است; هنگامیکه میگوییم: »حق خیار« یا »حق شفعه« یا »حق مرد بر زن« یا »حق زن بر مرد« همین مفهوم اعتباری را در نظر داریم. اعتباری بودن این مفهوم به این معناست که بههیچوجه »ما به ازاء« عینی خارجی ندارد و تنها در ارتباط با افعال اختیاری انسانها مطرح میشود.
انسان های آزاد و صاحباختیار یک دسته کارها را باید انجام دهند و باید از دسته دیگری از کارها بپرهیزند. بر محور همین بایدها و نبایدهای حاکم بر رفتار آدمیان، مفاهیمی از قبیل »حق« و تکلیف زاده میشوند. حق مربوط به شخصیت« حقی است که به هر انسان - با قطعنظر از وابستگی او به گروه اجتماعی خاص - تعلق دارد و بیشتر از شخص انسان حمایت میکند تا منافع مادی او. به دیگر سخن، این حق به حفظ ذات و عرض انسان برمیگردد.
-3 مبنای حق
یکی از مبانی فقهی حق را میتوان کرامت انسانی دانست. کرامت انسانی عبارت است از برتری، تقدم و احترام انسان. اگرچه تعریف دقیقی از معنای اصطلاحی کرامت در دیدگاه اسلامی صورت نگرفته است اما اندیشمندان اسلامی توانستهاند زوایای مختلف آن را روشن نموده و تمایز کرامت در دیدگاه اسلامی و غربی را تبیین کنند. آیتاالله جوادی آملی، کرامت را یکی از اصول اسلام و انسانشناسی میداند و آن را پایهای محکم برای اخلاق و قانون برمیشمارد. ایشان معتقد است که کرامت انسان حاکی از آن است که انسان دارای کیفیت برتر و عالی است و گوهر برین موجودات جهان به شمار میرود.