بخشی از مقاله

چکیده

آموزش اساس و بنیان تربیت و مهمترین عامل در تقویت آگاهی افراد و گشودن افق جدید فراروی انسان است. آموزش برای زنان نیز جهت درک صحیح از زندگی، اصول و قوانین حاکم بر روابط انسانی، کمال و معنویت، بالندگی و استحکام خانواده، رشد اقتصادی و اجتماعی ضروری و مؤثر است.اسلام نیز علم را نور و جهل را تاریکی و دستیابی به نور و رهایی از تاریکی را وظیفه هر زن و مرد مسلمان دانسته است و آموزش و تحصیل علم را برای زنان همانند مردان واجب دانسته است. اسلام در اصل ضرورت آموزش و کسب دانش تفاوتی میان زن و مرد قائل نشده است؛ با این وجود، دیدگاههای نسبتا متفاوتی در میان مسلمانان نسبت به علم آموزی دختران و زنان بوجود آمده است، که یکی از آنها رویکرد تفریطی است. مصادیق و نمونههای از این دیدگاه را میتوان در جامعه اسلامی افغانستان نیز نشان داد. البته غلبه نگاه متحجرانه و تحقیر آمیز به ویژه در جامعه مسلمان افغانستان، مشکلات عدیدهای در روند تحصیل و علم آموزی زنان ایجاد کرده است؛ از این رو در این مقاله دیدگاههای این رویکرد در زمینهی علم آموزی زنان و پیامدهای آن برای زنان، مورد توصیف و بررسی قرار میگیرد.

کلید واژهها: آموزش، زن، افغانستان. رویکرد.

تعریف مساله: آموزش اساسیترین عامل در تقویت آگاهی افراد و گشودن افق جدید فراروی انسان به شمار میآید. دین مقدس اسلام نیز که به عنوان کامل کنندهی ادیان الهی به ارائهی جامعترین و کاملترین برنامهها در حوزههای مختلف، از جمله حوزه حقها و تعلیم و تربیت پرداخته است، در اصل حق تحصیل علم و کسب دانش هیچ تفاوت بین زن و مرد قائل نشده است و خطابهایش در این زمینه شامل مردان و زنان هردو میشود؛ زیرا اسلام علم را نور و جهل را تاریکی و دستیابی به نور و رهایی از تاریکی را وظیفه هر زن و مرد مسلمان میداند.علی رغم سفارشهای موکد اسلام به تحصیل علم بدون هیچ تفاوت بین زن و مرد، رویکردهای نسبتا متفاوت در میان مسلمانان نسبت به تحصیل دختران و زنان بوجود آمده است.

در جامعه اسلامی افغانستان نیز این تفاوت برداشتها از دیدگاه اسلام، فرایند تحصیل علم و آموزش دختران و زنان را با فراز و فرودهایی مواجه ساخته است، به ویژه در دهههای اخیر جریانهایی با استناد به دیدگاه اسلام، مدارس و آموزشگاههای دخترانه را تخریب و برای محصلان آنها مشکل ایجاد میکنند و از تحصیل و علم آموزی آنان جلوگیری میکنند. این در حالی است که از سوی انسان ها بطور عموم و به صورت دائم به دنبال تحصیل کمال هستند. از سوی دیگر علم و آگاهی اگر کمال مطلق نباشد، بدون تردید یکی از شاخصه های پربار و مؤثر کمال به حساب می آید؛ از اینرو اگر زنان بخواهند در جنبه ی فردی، زندگی آگاهانه داشته باشند و وظایف دینی، اجتماعی و خانوادگی خویش را بطور مطلوب انجام دهند، باید در پی تحصیل علم و دانش باشند، در این تکلیف تمام انسانها مشترک هستند. در جنبه اجتماعی نیز، مؤثر ترین عامل بهره برداری بهینه از منابع مادی و معنوی و بطور اساسی توسعه فرهنگی و اقتصادی هر جامعه ای، دانش و ظرفیت علمی نیروی انسانی آن است.

از سوی سوم زنان نیز حدود نیمی از افراد هر جامعه را تشکیل می دهند و از جمله اولین مربیان نسلهای آینده نیز هستند، از اینرو منبع انسانی مهمی در توسعه همه جانبه هر جامعه ای محسوب می گردند و آموزش و حل مسائل آموزشی آنها نیز سهم زیادی در توسعه همه جانبه ی هر اجتماع بشری خواهد داشت. اما این که دیدگاه اندیشمندان مسلمان با رویکرد تفریطی نسبت به آموزش و فرایند آموزشی زنان چیست؟ و این کهاین فرایند در جامعه ای اسلامی افغانستان با چه مشکلات و مسائل مواجه است نیاز به بررسی و پژوهش دارد تا شاید فراز و فرودهای موجود بر سر راه آموزش زنان در جامعه اسلامی افغانستان را اندکی کاهش دهد؛ از این رو این مقاله در جستجوی یافتن پاسخ به این سؤال میباشد که: رویکرد تفریطی در مورد علم آموزی دختران و زنان چگونه میاندیشند؟ و این وضعیت در افغانستان چگونه است؟

رویکرد تفریطی

این رویکرد که از آن به رویکرد و دیدگاه سنتی نیز یاد شده است »مدعی است که به ترویج تعالیم دین در باره زن میپردازد.1« تکیه بیش از حد بر وجوه تمایز میان زن و مرد در حوزههای زیست شناختی و فیزیولوژیک، اصلیترین مؤلفه در این رویکرد به شمار میرود. در این رویکرد چنان به تفاوتها توجه میشود که تبعیض ناعادلانه در حوزه حقوق را برای زنان به دنبال میآورد. وجه غالب در این بینش این است که مردان نوع برتر و زنان موجودات فرومایهتر قلمداد شوند. و این دیدگاه نسبت به جنسیت رویکرد ارزشی دارند.2این رویکرد مردان را از جهت مواهب طبیعی بر زنان برتر میداند و با نگاهی کم بینانه، کارکرد زنان را در تولید نسل، تربیت اولاد و ارائه خدمات به مردان محدود میکند. برای زنان حق ورود در عرصههای مختلف اجتماع، از جمله عرصهی علم و تحصیل یا اصلا به رسمیت نمیشناسد و یا اگر هم این حق را برای آنان بپذیرد چنان قیودات و شرایط بر آن اضافه میکنند که گویا اساسا این حق را برای زنان قایل نیستند.

در سدههای اخیر در جهان اسلام، بروز این رویکرد با نوشتههای عدیدهای در خصوص حجاب زنان و پرهیز دادن از اختلاط و حضور زنان در صحنههای مردانه است. مخالفت با تأسیس مدارس آموزش زنان در این راستا قرار دارد.3در خصوص آموزش زنان در این رویکرد گاهی به تبعات آموزش برای زنان مثل اختلاط با مردان و گاهی نیز به مهمتر جلوه دادن تولید و پرورش نسل برای زنان و زمانی نیز به کمتر بودن میزان درک علم در زنان، تمسک میشود و با استناد به آن دلایل زنان به روگردانی از علم آموزی تشویق میشوند. به عنوان نمونه، محمد فرید وجدی - 1954-1878 در کتاب ترجمه المرأه المسلمه میگوید: »زن از نظر خلقت بدنی و جسمی از مرد ضعیفتر است و از حیث قبول علم نیز از مرد کمتر است... و نیز او میگوید: برای هر موجودی کمالی است مخصوص به او، و کمال زن در این نیست که عضلاتش محکم و دایره معلوماتش اتساع داشته باشد؛ بلکه کمال او منحصر است در موهبت روحیه که تمتع به او مطلوب است؛ و آن موهبت احساسات دقیقه و عواطف رقیقه او است که حایز درجه اقصی است.1«

در کتاب طومار عفت آمده است: زن مسلمه اگر در علوم کوشش نکند که خود را به حد کمال برساند، نقص او نیست، مگر مبادی علوم ضروریه که واحب است تحصیل آن بالضروره.2در مجموع از بارزترین ویژگی این رویکرد، تاکید فراوان بر پرده نشینی و عدم ارتباط زنان با مردان و به تبع آن حکم به محرومیت زنان از آموزش و تحصیل، به شمار میرود.خلاصهی آرا و دیدگاههای این رویکرد عبارتند از:

-1 اعتقاد به تفاوتهای فراوان زنان و مردان در زمینههای جسمی، روحی، تعقل و احساسات و فروتر بودن زن به لحاظ ماهیت انسانی؛

-2  اعتقاد به شر بودن طبیعت زن؛

-3  نگاه ابزاری به زن؛

-4  ارائه تعریف ویژه از کمالات زن؛

-5  نادیده گرفتن بخشی از اراده و اختیار زن؛

-6  اصرار بر خانه نشینی زن و مخالفت با حضور اجتماعی زنان؛

-7  اعتقاد به تفاوتهای فراوان حقوقی و تکلیفی زنان و مردان؛

به طور کلی صاحبان این رویکرد تأکید فراوان بر پرده نشینی و عدم ارتباط زنان با مردان و به تبع آن حکم به محرومیت زنان از آموزش را دارند. دیدگاههای سلفی - سلفی وهابی - را میتوان به عنوان نمونهی بارز دیگر برای این رویکرد نام برد. مفتی عربستان سعودی با استناد به آیه مبارکه »و قرن قی بیوتکن و لا تبرجن 3«... حکم به خانه ماندن زن میکند و خارج شدن زنان از منزل را سبب اختلاط محرم و نا محرم به حساب میآورد. و اختلاط را نیز این گونه تعریف میکند، اجتماع زنان و مردان اجنبی در یک مکان، هرچند که این اجتماع نمودن به منظور خرید و فروش یا تفریح

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید