بخشی از مقاله

چكيده:

امروزه شرايط محيطي و قواعد كسب و كار براي شركت ها به حدي پيچيده، پويا و نا مطمئن است كه آنها ديگر قادر نيستند با اقداماتي همچون: تغيير ساختارها، روشها و يا اتكاء به خلاقيت عده اي معدود در سازمان، دوام و بقاي بلند مدت خود را تضمين كنند. شركت ها بايد شرايطي را مهيا كنند تا گرايش به كارآفريني را در شركت خود نهادينه كنند. گرايش به كارآفريني از سوي محققين و انديشمندان زيادي مورد توجه قرار گرفته كه باعث بهبود عملكرد سازمان ها مي شود؛ اما تحقيقات منظم و تجربي براي بررسي چنين ارتباطي بر اساس اطلاعات محققين در شركت هاي افغانستاني به چشم نميخورد. در اين راستا پژوهش حاضر با هدف بررسي تاثير گرايش به كارآفريني بر عملكرد با نقش ميانجي رهبري هزينه در شركت هاي حمل و نقل بين المللي افغانستان انجام شده است تا به اين شركت ها كمك كند كه عملكرد بهتري داشته باشند و گام بالاتر از طريق بهبود عملكرد اين كسب و كار ها به كشور كمك كنند. مطالعه حاضر به لحاظ هدف كاربردي و به لحاظ روش توصيفي- پيمايشي بوده و داده هاي تحقيق از طريق پرسشنامه جمع آوري گرديده است. روايي صوري پرسشنامه با استفاده از نقطه نظرات اساتيد مديريت و تعدادي از كارشناسان خبره حمل و نقل بين المللي افغانستان مورد بررسي قرار گرفت و روايي سازه نيز از طريق تحليل عاملي اكتشافي و تاييدي مورد بررسي قرار گرفته است. ضريب آلفاي كرونباخ بزرگتر از ٧,٠ براي همه متغيرها پايايي آن را مورد تاييد قرار داد. تحليل آماري داده ها با استفاده از روش هاي رگرسيون خطي ساده و رگريسون چندگانه تعديل شده، توسط نرم افزار "SPSS18" و "AMOS" مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. تجزيه و تحليل داده هاي جمع آوري شده نشان داد بين گرايش به كارآفريني و عملكرد سازمان هاي مورد مطالعه رابطه مثبت و معني داري وجود دارد.

١. مقدمه

در دنياي رقابتي امروز، افزايش وابستگيهاي متقابل، توسعه سريع فناوري، محيط ناپايدار و بيثبات و بسياري عوامل ديگر باعث شده تا سازمانها جهت موفقيت خود كارآفرين شوند ]١.[ درواقع با توجه به جريان رقابت شديد در بازار، جهانيسازي و گسترش فناوري و نوآوري بهعنوان يك ضرورت براي هر شركتي در نظر گرفتهشده است. شركتهاي امروز براي رسيدن به موفقيت بازار و حفظ مزيت رقابتي، نياز به بهرهبرداري از فرصتهاي جديد، توسعه محصولات و خدمات در بازار دارند؛ بنابراين يكي از موضوعاتي كه در شرايط امروز بسيار حساس ميشود توجه به موضوع كارآفريني است ]٢.[ كارآفريني مقولهي بسيار مهمي است كه بسياري از كشورهاي توسعهيافته و درحالتوسعه توجه جدي به آن مبذول داشته و ميدارند. در اين ميان، يكي از شاخههاي اصلي كارآفريني، كارآفريني در سازمان است كه بدون شك سهم چشمگيري در توفيق و تعالي سازمانها دارد ]٣[ و رايجترين مفهومي كه در تجزيهوتحليل كارآفريني سازماني مورداستفاده قرارگرفته است، گرايش به كارآفريني است ]٤.[ پژوهشگراني كه در حوزه كارآفريني فعاليت ميكنند، در مورد گرايش كارآفرينانه به اين نتيجه رسيدهاند كه گرايش كارآفرينانه كم در سازمانها منجر به عملكرد ضعيف ميشود. گرايش كارآفرينانه، نشان دهند تمايل بنگاه در تعقيب فرصتهاي تازه و بهرهبرداري از آنها و همچنين تمركز بر كسب مزيت رقابتي از طريق ريسكپذيري، در پيش گرفتن رويكرد نوآورانه و بروز رفتارهاي مبتني بر پيشگامي است ]٥.[ در سالهاي اخير گرايش به كارآفريني توجه نظري و تجربي بسياري را باهدف درك تأثير فرايند ايجاد استراتژيهاي كارآفرينانه بر عملكرد سازماني به خود اختصاص داده است ]٦.[

بررسي عملكرد شركتهاي حملونقل افغانستان نشان ميدهد كه اين شركتها چندان وضعيت مناسبي ندارند و معمولاً داراي سود اندك ميباشند. ازجمله عواملي كه ميتواند زمينه بهبود عملكرد آنها را فراهم آورد گرايش به كارآفريني است. درصورتيكه مديران شركتها، كارآفريني را ملاك كار خويش قرار دهند ميتوانند در بازار با رقبا داخلي و خارجي رقابت كنند و عملكرد بهتري نسبت به قبل داشته باشند. سازمانها ميتوانند از طريق توجه به استراتژيهاي كارآفريني و همچنين رهبري هزينه به مطلوبي از عملكرد دست يابند، با عدم استفاده از كارآفريني در اين سازمانها به سطوح نيازهاي مشتريان توجه نميشود كه در شرايط رقابتي موجود در بازار سازمانها نميتوانند خود را با تغييرات محيط هماهنگ كنند بنابراين مشتري خود را ازدستداده و درنهايت باعث عملكرد ضعيف سازمان ميشود. همچنين سازمانها از طريق رهبري هزينه نيز ميتوانند در بازار رقابتي موجود عملكرد خود را ارتقا داده و ضمن حفظ سهم بازار خويش مشتريان بيشتري را نيز جذب نمايد. بر اين اساس هدف اين مطالعه بررسي تاثير گرايش به كارآفريني بر عملكرد شركتهاي حملونقل بينالمللي افغانستان با در نظر گرفتن نقش ميانجي رهبري هزينه است.

امروزه موتور محرك پيشرفتهاي فناورانه، ايده كاربردي و خلاقانهاي است كه در ذهن كارآفرينان، مخترعان و مبتكران شكل ميگيرد و با پيگيري جدي آنها در قالب كسبوكار جديد به بار نشسته و آغازگر مفهوم كارآفريني است ]٧[ درواقع كارآفريني نيروي محرك توسعه اقتصادي كشورهاست، راهي براي ايجاد مشاغل جديد و افزايش ثروت ملي است ]٨.[

در محيط پر از تغييرات سريع و چرخه عمر كوتاه محصولات و خدمات، منافع آينده شركتها نامشخص بوده و شركتها بايد بهطور مداوم به دنبال فرصتهاي جديد براي افزايش سود حاصل از عمليات خود باشند. بهعلاوه براي تداوم مزيت رقابتي پايدار و ايجاد منافع بيشتر بايد در مقايسه با رقبايشان بهتر پاسخگوي نيازهاي بازار بوده و بايد قادر باشند تغييرات

بازار را بهدرستي پيشبيني نمايند بهطوريكه بهترين ارزش را براي مشتريان خود فراهم كنند در چنين شرايطي شركتهايي كه گرايش به كارآفريني را اتخاذ ميكنند از نوآوري بهصورت مداوم بهرهمند ميشوند ]٧.[

ضرورت وجود استراتژي گرايش به كارآفريني نيز از سه نياز اساسي يعني افزايش رقباي جديد، حس بياعتمادي به شيوههاي مديريت سنتي و خروج بهترين نيروهاي كاري و اقدام آنها به كارآفريني مستقل نشأتگرفته و در اين ميان، گسترش فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي پيشرفته افزايش چشمگيري داشته است ]٥.[ محيط شركتها دائماً در حال تغيير است. توسعه تكنولوژي و كمبود منابع، ثبات و قابليت پيشبيني بازار را در معرض خطر قرار داده است. در مواجهه با رقابت شديد، شركتهاي كوچك بايد فعاليتهايشان را موردبازنگري قرار داده و فعالانه به دنبال روشهايي براي ايجاد انعطافپذيري، افزايش ظرفيت، نوآوري خود و نشان دادن رقابتپذيري بيشتر باشند ]٩.[ بهطوركلي ميتوان گفت محيطهاي بهشدت رقابتي امروز همچنين تغييرات سريع تكنولوژيك و چرخه عمر فشرده محصولات و عوامل بسيار مهمي هستند كه سرعت نوآوري اهميت بسياري پيدا كند چراكه سريعتر بودن باعث ميشود شركتها بتوانند محصولات جديد را توسعه دهند و بدين ترتيب احتمال بيشتري وجود دارد كه آنها بتوانند بهعنوان اولين نفر محصولات خود را وارد بازار كنند و از مزاياي پيشرو بودن استفاده كنند و درنتيجه به موفقيت دست يابند ]١٠.[

عليرغم اهميت اين عوامل در بهبود عملكرد سازمانها در افغانستان در اين زمينه مطالعات انجامنشده و يا هم در حد پاياننامههاي دانشگاهي است كه تبديل به مقاله و چاپنشده و متأسفانه سيستم جامعي براي جستجو پاياننامهها هم وجود ندارد بنابراين تحقيقات بسيار اندك است و درواقع در اين زمينه يك خلأ تحقيقاتي وجود دارد و تحقيقات منظم و تجربي براي درك عميقتر و اثبات اين ادعا نياز است. بهعبارتيديگر مديران از اين عوامل بسيار غفلت ورزيده و از طرفي پيوسته از وجود رقباي زياد و عدم وفاداري مشتريانشان شكايت ميكنند اين در حالي است كه گرايش به كارآفريني و بازار ميتواند ظرفيت سازماني را براي مديريت محيط و عملكرد بهتر فراهم سازد.

اهميت اين مطالعه در نشان دادن مسيري براي مديران جهت بهبود عملكرد و گرايش به كارآفريني آنان با اين نيت كه حوزههاي كاري خود را بهبود بخشند.

٢. مباني نظري

در اين بخش بهمرور مباني نظري تحقيق چون گرايش به كارآفريني، عملكرد و رهبري هزينه پرداخته ميشود.

٢. ١.گرايش به كارآفريني:

گرايش كارآفرينانه نشاندهنده سياستها و الگوهايي است كه شرايط براي تصميمات و اقدامات كارآفرينانه فراهم مي كند؛ بنابراين گرايش كارآفرينانه ميتواند از منظر فرايندهاي تعيين راهبرد كارآفرينانه نگريسته شود كه تصميم گيران كليدي از آن براي وضع هدف سازماني، حمايت از چشمانداز و خلق مزيت - هاي - رقابت استفاده ميكنند. يكي از ديدگاههاي مهمي كه فرايند كارآفريني را به استراتژيهاي سازمان پيوند ميدهد، گرايش به كارآفريني است. بر اساس اين ديدگاه، هر سازمان ميتواند در طيفي، از منفعل يا محافظهكار تا فعال يا كارآفرين قرار گيرد. زماني كه سازمان فعال است، در استراتژيهاي سازمانياش، نوآوري، ابتكار عمل و پيشتازي و نيز ريسكپذيري را در نظر ميگيرد و در مقايسه با سازمانهاي منفعل، تأكيد بيشتري بر شناسايي، ارزيابي و بهرهبرداري از فرصتها ميكند. ميلر - ١٩٨٣ - معتقد است سازمانهايي كه استراتژي گرايش به كارآفريني دارند، داراي ويژگيهايي نظير نوآوري در بازار و محصول، ريسكپذيري و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید