بخشی از مقاله
چکیده
نوشتار حاضر تلاش دارد تا حقوق خانوادگی، سیاسی و اجتماعی زنان اقلیت شیعه افغانستان را در قوانین این کشور معرفی و به بررسی نقاط قوت و ضعف این قوانین بپردازد. زنان در این کشور همواره از محروم ترین اقشار جامعه بوده اند که فقدان قوانین متناسب با مقام زنان، در کنار سایر عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... سهم بسزایی درعقب ماندگی این طیف مهم جامعه داشته است. هرچند قانون اساسی جدید افغانستان، دستاوردهای مثبتی برای زنان در این کشور به ارمغان آورد، اما در خصوص زنان اقلیت شیعه کاستی هایی داشت. به منظور برطرف نمودن این خلاء، تدوین قانون احوال شخصیه شیعیان افغانستان در دستور کار دولت قرار گرفت. این قانون، پدیده ای نو برای شیعیان می باشد که در راستای اجرای ماده 131 قانون اساسی سال 1382ه.ش به ادبیات حقوقی افغانستان راه پیدا کرد.
واژههای کلیدی: زنان، شیعه، افغانستان، قانون اساسی، قانون احوال شخصیه.
-1 مقدمه:
افغانستان که سالهای طولانی جنگ را پشت سر گذاشته است، بعد از حاثه یازده سپتامبر 2001 م. به یکباره در معرض توجه جهانیان قرار گرفت. بعد از لشکرکشی ائتلاف بین المللی و همکاری گروه های داخلی و روی کار آمدن دولت جدید در این کشور، نهمین قانون اساسی افغانستان در 14 دی 1382 به اتفاق آراء به تصویب رسید و در 6 بهمن ماه همان سال با امضاء رئیس جمهور وقت، به منزله قانون اساسی کشور به رسمیت شناخته شد.به دلیل نقش و جایگاه رفیع زن در جامعه، یکی از مباحث مهم و اساسی در اجلاس لویه جرگه قانون اساسی 1382 ه.ش، موضوعات مربوط به حقوق زنان بود. پس از بحث و تاکید روی دین و ارزش های دینی، دومین موضوع که بحث های فراوانی پیرامون آن صورت پذیرت، مساله حقوق و جایگاه زنان در نظام سیاسی آینده کشور بود. - علی زاده، - 1383:326
زنان در این کشور همواره از محروم ترین اقشار جامعه بوده اند که عدم آگاهی زنان از قوانین مرتبط با خویش در کنار سایر عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... سهم بسزایی درعقب ماندگی این طیف مهم و تاثیر گذار جامعه داشته است.جایگاه زنان از جمله مواردی است که اندیشمندان گوناگون بر حسب سلایق و تخصص خویش به آن اهتمام ورزیده اند. پژوهش حاضر با توجه و اعتقاد به این که زنان در کنار مسئولیت های اساسی و طبیعی خویش، با پرهیز از هر گونه افراط و تفریط، قادر هستند تا در صحنه اجتماع حضور سازنده ای داشته و مصدر خدمات شایسته ای برای جامعه باشند، جایگاه سرنوشت ساز زنان شیعه افغانستان را در قوانین و مقررات آن کشور مورد بررسی قرار می دهد.
-2 مفهوم اقلیتz1
در هیچ سند رسمی از حقوق بین الملل »اقلیت« تعریف نشده و تعریفی که جامع و مورد قبول همگان باشد، در دست نیست. در این میان، تعریف گزارشگر ویژه مسایل اقلیت ها، »فرانچسکو کاپو تورتی2« مورد توجه قرار گرفته است. وی تعریف زیر را پیشنهاد داده است:» اقلیت عبارت است از گروهی که در حاکمیت شرکت نداشته و از نظر تعداد، کمتر از بقیه جمعیت یک کشور هستند و اعضای آن در عین حال که اتباع آن دولت اند، ویژگی های متفاوت قومی، دینی یا زبانی با سایر جمعیت کشور دارند و دارای نوعی حس وحدت و هم بستگی در جهت حفظ فرهنگ، آداب و رسوم، دین یا زبان خود هستند.« - ترنبری، - 12 :1379
در تعریف دیگری که بر اساس تعریف قبلی و در راستای تکمیل آن ذکر شده، چنین آمده است:» اقلیت گروهی از شهروندان هستند که به لحلظ عددی بخش کمتر جمعیت را تشکیل می دهند و در حاکمیت کشور شرکت ندارند و دارای خصوصیات قومی، مذهبی یا زبانی متفاوت از اکثریت افراد جامعه بوده و نوعی حس هم بستگی در آنها وجود دارد که از اراده جمعی برای بقاء نشات می گیرد و هدف آنها دست یابی به مساوات و برابری حقیقی و حقوقی با اکثریت مردم می باشد.« - همان: - 53تعریف مزبور، در ادبیات حقوقی معاصر به نحو وسیعی مورد استفاده قرار گرفته است که خود نشان دهنده جامعیت آن است.
تنها سند بین المللی که در آن ماده ای به اقلیت اختصاص داده شده است، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب 1966م. است که در ماده 27 آن به بیان حقوق اقلیت ها به شمول اقلیت های مذهبی پرداخته است. اگر چه در این ماده هیچ تعریفی از اقلیت به میان نرفته است.چند ویژگی برای اقلیت ذکر شده است: -1 کمیت: اقلیت از نظر تعداد، نسبت به سایر جمعیت کمترند؛ -2 عدم حاکمیت؛ -3 صفات متفاوت فرهنگی و...؛ -4 عنصر روانی حس همبستگی به گروه اقلیت. - ذوالعین، - 447 :1373 البته امکان دارد درمواردی برخی از این ویژگی ها در خصوص اقلیت مصداق پیدا نکند؛ به عنوان نمونه، ملاک کمیت با اقلیت بودن شیعیان عراق در زمان صدام، در حالی که از اکثریت عددی برخوردار بودند، نقض می شود. - لسانی، - 135 :1383در مجموع، تعریف اقلیت در معنای عام آن، بر شیعیان افغانستان- که دارای تفاوت های قومی، زبانی و مذهبی با اکثریت اهل تسنن می باشند- تطبیق می کند. - خسرو شاهی، - 635 :1370
-3 نگاهی به وضعیت اقلیت شیعیان در افغانستان
در ژئوپلتیک شیعه، جمعیت شیعیان افغانستان را 6%16 اعلام شده است. - توال، - 191 : 1382، اما بر اساس آمارهای »مرکز آمار افغانستان« و برگزاری سه دوره انتخابات بر طبق این آمارها، به جرات می توان گفت که بیش از % 20 جمعیت افغانستان را شیعیان این کشور تشکیل می دهد. استانی را نمی توان پیدا کرد که ساکنان آن %100 شیعه باشند، اما در برخی استانها نظیر بامیان، بلخ، دایکندی، غزنی بیشتر از نصف جمعیت را شیعیان تشکیل می دهند.در حالی که افغانستان در شمار فقیرترین کشورهای جهان است، شیعیان-که عمدتاً از قوم هزاره هستند- فقیرترین و ضعیف ترین قشر در میان مردم افغانستان را تشکیل می دهند.
هوای سرد، طبیعت خشن، سرزمین کم حاصل هزاره جات از یک طرف و استبداد ظالمانه دولت های حاکم از سوی دیگر باعث شده است که این مردم در عین عقب ماندگی علمی و فرهنگی، بهملّتی مقاوم و آهنین تبدیل شوند. - خسروشاهی، - 80 :1370 به گواهی تاریخ، بسیاری از شیعیان توسط عبدالرحمان خان قتل عام شدند. پس از آن، شیعیان به دامنه کوه ها و سرزمین های لم یزرع کوچ کردند. - فرهنگ، - 666 :1371در دوران پس از سقوط طالبان، شیعیان به دانشگاه و تکمیل تحصیلات عالی توجه خاصی نشان داده اند. این نگاه متاثر از محرومیت های قبلی و فراهم شدن بستر نسبتاً مناسب به منظور دست یابی به مشاغل دولتی و همچنین گشایش افق های جدیدی از دنیای مدرن امروزی بر اثر مهاجرت است.
در گذشته نه چندان دور، پذیرش در دانشگاه و نایل شدن به مدارج علمی،اولاً در بسیاری از رشته های تحصیلی امکان پذیر نبود و ثانیاً پذیرفته شدن در بعضی از رشته های مجاز برای شیعیان کار بسیار سخت و دشواری بود که اگر هم کسی موفق به انجام آن می شد، از امتیازات آن مانند استخدام دولتی برخوردار نبود. - کشتمند، - 91 :2002 شیعیان افغانستان دارای مذهب و فرهنگی متفاوت با اکثریت جامعه هستند. - فرهنگ، - 293 :1380 با کمال تاسف درطول تاریخ بویژه در قرن اخیر، این تفاوت ها به عمد نادیده گرفته شده است و در جامعه سنتی افغانستان علاوه بر شکاف قومی، شکاف مذهبی نیز به وجود آمده است. - سجادی، - 35 :1380
-4 عوامل محرومیت زنان شیعه افغانستان
بافت و ترکیبسنتی و قبیله ای جامعه افغانستان و متعاقباً داشتن نگاه سنتی به زنان، پایین بودن سطح دانش و آگاهی های اجتماعی، عدم آگاهی زنان از حقوق شهروندی، فقر و عدم استقلال مالی زنان و محرومیت از حقوق سیاسی و اجتماعی را می توان از مهمترین عوامل عوامل محرومیت زنان شیعه افغانستان برشمرد.
-1-4 پایین بودن سطح دانش و آگاهی های اجتماعی: بی سوادی و یا کم سوادی از مهم ترین عوامل محرومیت زنان در افغانستان است. پایین بودن سطح آگاهی های اجتماعی موجب گسترش باورهای خرافی شده است و بسیاری از خانوادههای افغانی در این راستا دختران خود را یا از تحصیل محروم می سازند یا به ازدواج زود هنگام وادار می کنند. بنابراین ازدواج اجباری، ازدواج خردسالان و ضرب و جرح یا تنبیه بدنی زنان، بیشتر در خانوادههای بی سواد و یا کم سواد اتفاق میافتد. - سلطانی، - 3 :1390
- 2-4 عدم آگاهی از قوانین و حقوق شهروندی: خشونت علیه زنان افغانی ارتباط نزدیکی با عدم آگاهی زنان افغان از جایگاه و حقوق شهروندی شان دارد. در حالی که بالا بردن سطح آگاهی حقوقی زنان، تضمین حق برابر زنان و مردان در برابر قانون و حق برخورداری برابر از حمایتهای قانونی و نیز تضمین حق برابر زنان و مردان در مراجعه به دادگاههای قضایی و نهادهای مدافع حقوق زنان برای دادخواهی و احقاق حق و اعتماد بدان، میتواند مانع اعمال خشونت گردد.