بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله سعی شده است تعریف هایی از روح و روان در نظریات و ادیان مختلف گفته شود و مجموعه اعمالی برای داشتن روان سالم پیشنهاد شده است ، مخصوصا برای افرادی که دارای اختلالات روانی هستند می تواند مفید باشد. هدف این مقاله شناسایی و بررسی نیاز های روان برای کمک به انسان ها است.و از روش جمع آوری اطلاعات و پردازش آنها و روش تاریخی ، کتاب ها و همین طور جستجو در سایت های معتبر استفاده شده است.

در نتیجه طبق یافته های این مقاله رژیم مناسب برای روح شامل : تغذیه درمانی - غذا ، آب ، هوا سالم - ،خواب کافی ، ورزش کردن ، کتاب خواندن ، تخلیه هیجانی از طریق نوشتن - نوشتن خاطرات و اهداف و برنامه ریزی ها - ، موسیقی آرام ،آب درمانی ، رایحه درمانی ، طب سوزنی ، خلاقیت و هنر - نقاشی ، کاردستی و ... - ، خرید ، خوش بینی ، پذیرش خود ،نقش طبیعت - توجه به گیاهان و حیوانات - ، فراموش کردن خاطرات تلخ ، خندیدن شوخ طبعی ،تفریحات سالم،قدر دانی کردن و ارتباط خوب با خانواده و دوستان است و بیمار با اختلالات روانی با تجویز مقدار زیادی از این رژیم می توان درد و رنجشان را کم کرد .

واژگان کلیدی :روح،روان،شخصیت

مقدمه

انسان ها از آغاز حیات جدا از جامعه ، فرهنگ ، زبان ، نژاد ، مذهب و آیین با چالش ها وتضاد های زیادی که لازمه رشد انسان هست روبرو شده است که هر فردی برای رفع این چالش ها مسیر گوناگونی را طی کرده است . شناخت نیاز های روان و برطرف کردن آنها اهمیت فراوانی در زندگی انسان دارد و باعث بهبود عملکرد و رضایت درونی و نشاط در انسان می شود . تاریخچه نظریات درمورد روح و روان از فیلسوفان و دانشمندان عصر باستان، در ادیان و توسط روانشناسان و روحانیون و محققین مختلف از گذشته تا کنون جست و جو شده است .

سوال اصلی و فرضیه های این مقاله اینست که چطور عده ای در مقابل مشکلات ناتوان شده اند ودر اینان عدم سازگاری به تدریج به دل مشغولی ، دغدغه و درد تبدیل می شود ولی عده ای دیگر به مشکلاتشان به عنوان فرصت نگاه کرده اند و پیشرفت رسیده اند ! آیا دلیل این نا سازگاری می تواند جدا از ژنتیک و محیط ، به روح و روان ناسازگار فرد هم مربوط باشد ؟ دلیل علاقه و پیگیری طبیبان و فیلسوفان باستان ، نظریه پردازان و محققان، ادیان و مذاهب مختلف به اهمیت روح و روان سالم چیست ؟ آیامی شود به دلیل دیده نشدن و قابل لمس نبودن روح از اهمیت آن در اختلالات و تعارضات افرادچشم پوشی کرد؟و اصول حیاتی داشتن روح و روان سالم چیست ؟

در واقع بسیاری از متخصصین بالینی به طور حکایت گونه ای خاطر نشان کرده اند که مبتلایان به درد اغلب با مسائل روحی و روانی هم همراه بوده اند . همچنین یافته های تحقیقی نشان می دهد که مبتلایان به درد و اختلالات با مشکلات روانی همراه بودنده اند .

هدف و برداشت کلی

هدف این مقاله اینست که نظریات مختلف درمورد روان بررسی شود و نیازهای روح انسان را با توجه به نظریات و داده های مختلف شناسایی کند و یک رژیم تغذیه ای مختص روح و روان ترسیم نماید تا به کمک محیا نمودن این نیازها در انسان مخصوصا در افرادی که مشکلات روحی و روانی دارند بتواند کمی از دردهایشان را تخفیف دهد.

تاریخچه ای مختصر از روان سالم و تعاریف آن

با اینکه این مقاله در زمان حاضر نوشته شده است جالب است خاطر نشان شود که اهمیت روح و روان در سرتاسر عصر ها جست و جو شده است. اکثر افراد دنیا به روان و روح اعتقاد دارند و تفاوت فقط در ربط دادن آن به دین و در نحوه ادای اسم است که اگر بدون تعصب به مفهوم هر کدام توجه شود میتوان یافت که همه این اسم ها یک معنی دارند ؛ روح ، روان ، روحیه، ماهیت انسان ، ناخوداگاه ، نفس ، سیال ، قلب ، پنهان ، موجود نامرئی درونی ،شخصیت،خود ، ذهن ،غرایز و...اثارهومر در آثار ایلیاد و اودیسه هومر روح در هنگام مرگ از بین میرود و با جنگیدیدن جنگجو روح به خطر می افتد و تنها جوهر حیات است و مختص انسان است.

تالس، تالس اجسام مانند مغناطیس یا کهربا را هم دارای روح میدانست چون باعث حرکت آهن می شوند زنده هستند فیثاغورث : او معتقد بود روح بعد از مرگ انسان هم به حیات خود ادامه می دهد و رها شده و ممکن است در کالبدی دیگر قرار بگیرد.نظریه امپیدوکلوس : او نیز معتقد بود که گیاهان دارای روح هستند و روح انسان با گیاه می تواند رد و بدل شودو معتقد بود خودش در حیات قبلش پرنده ، ماهی ، بته بوده است.

نظریه هراکلیوس او معتقد بود روح ماهیتی مادی دارد اما والاتر از ماده ، هوا و آتش ساخته شده است . روح و بدن شباهت زیادی به هم دارد و تنها فرقشان این است که روح از مواد برتری نبست به بدن ساخته شده است.او حیات حرکت رابه روح سالم نسبت داده است. او میگفت روح خشک بهترین و هوشتیار ترین است و اگر روح خیس شود حس های بدن را تخریب می کند.

سقراط نظر او در کتاب شش رساله - فیدو - افلاطون آمده است که می گوید روح جوهر حیات است و ترکیبی از شخصیت و دانش قوه عقلانیت است.سقراط در مورد روح دچار شک بوده است و دیدگاه مستحمکی در مورد آن نداشته است و تنها میخواسته روح پدیده ای مادی مثل جسم نیست و قابل دیدن و حس کردن نیست و اگر در معرض تخریب شدن قرار بگیرد کمتر از جسم تخریب می شود و دوام بیشتری دارد و میگوید روح فنا ناپذیر است.

افلاطون او در کتاب جمهور می گوید که عدالت حالت عالی روح است و روح جوهر حیات و جوهر عقلانیت و فعالیت های فکری موجودات زنده به شمار می رود و میگوید روح عادل از روح نا عادل همیشه شادتر است.روح دارای سه جنبه است خرد،جان و تمایل.جنبه تمایل را سقراط در کتاب جمهوری در ارتباط با سکس،پول،غذا، وشیدنی و... میدانست.ارسطو : نظر ارسطو درکتاب درباره نفس درمورد روح این است که تمام فعالیت های حیاتی مثل تفکر ،تغذیه، حرکت با روح در ارتباط است او معتقد بود که روح باعث تغییر در بدن موجودات زنده مثل حیوانات،گیاهان و انسان می شود و تفکر تمامأ توسط روح و بدون واسطه بدن انجام می گیرد و روح ومی تواند بدن بدن وجود داشته باشد و قلب انسان جایگاه روح است.پس در نظر ارسطو روح عامل تفکر است و در قلب وجود دارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید