بخشی از مقاله

چکیده:

در این مقاله ابتدا به بررسی مختصر نحوه شکل گیری جریان اصلی اقتصاد "تئوری کلاسیک " و انتقادهایی که با آن روبرو بوده ، سپس به بیان چگونگی شکل گیری جنبش نظریه پردازی نئوکلاسیک و رهیافت های متعدد آن که مهمترین آنها انسان اقتصادی یا عقلایی و بازار کارا می باشد می پردازیم. گفتارمان را با دانش نسبتاً نوین "مالی رفتاری" ادامه می دهیم تا جایی که مالی رفتاری می خواهد نشان دهد در دنیای واقعی ، رفتار سرمایه گذاران با عقلایی بودن اقتصاد نئوکلاسیک سازگاری ندارد.

مالی رفتاری به بیان تورش هایی که مانع از کارا بودن بازار و اقتصادی بودن انسان می شود می پردازد اما از آنجا که این مکتب نیز فقط آثار و علائم را نشان داده و ناتوان از بیان علتهاست ، محققان مکتب دیگری را که ریشه تورشهای رفتاری از آنجا ناشی می شود را یافته اند. این مکتب جدید که برگرفته از سیستم عصبی انسانها و اثر آن بر تصمیمات به خصوص تصمیمات مالی و اقتصادی است به مکتب نوروفاینانس معروف شده است.

مقدمه

اگرچه مباحث رفتاری در دنیای سرمایه گذاری و موضوعات مالی قدمت دارد اما از حدود سی سال گذشته تاکنون شاهد رشد و تبدیل این مباحث به یک رشته مستقل بوده ایم. ترکیدن حباب قیمتی سهام در اواخر دهه 1990 آمریکا بر اهمیت و درک رفتار غیرعقلایی سرمایه گذاران افزود و موجب رواج واژه هایی نظیر انسان نرمال در برابر انسان عقلایی گردید. انسان نرمال در دانش مالی رفتاری بیانگر توصیف رفتار واقعی انسان در تصمیم گیری های اقتصادی است. انسانی با درجات متفاوتی می توانند در معرض تمایلات و سوگیری های رفتاری قرار گیرند به نحوی که برخی از آنها را به سادگی می توان در رفتار روزمره انسانها مشاهده کرد.

پس ازتوسعه اقتصاد آزمایشگاهی ،شواهد تجربی به دست آمده در این زمینه قابل تامل و درخور توجه می باشد به گونه ای که توسعه و استمرار مطالعات در دانش مالی رفتاری را اجتناب ناپذیر نموده است. در یک طبقه بندی کلی ، دانش مالی رفتاری در دو سطح خرد و کلان مورد بررسی قرار می گیرد. در سطح کلان بازارهای مالی و ویژگی های آن مانند رویارویی مالی رفتاری با نظریه های مالی کلاسیک به ویژه تئوری بازار کارای سرمایه و در سطح خرد ، به چالش کشیدن فرض عقلایی بودن سرمایه گذاران اقتصاد نئوکلاسیکی توسط مالی رفتاری تبیین می شود.

رفتار غیر عقلایی در ادبیات مالی رفتاری در نقطه مقابل عقلایی بودن در مالی کلاسیک قرار نمی گیرد بلکه منظور ازرفتار غیرعقلایی رفتاری است که با ویژگی های عقلایی تعریف شده مالی کلاسیک به طور کامل انطباق ندارد یا از آن دور می شود. سرمایه گذاران می توانند از کاربردهای دانش مالی رفتاری در موقعیتهای خاص به طور گسترده ای بهره مند شوند . زمانی که مالی رفتاری در بین فعالان بازار توسعه یابد ، سرمایه گذاران مزایای آن را خواهند دید و آنگاه انتظار می رود که درک نحوه تاثیر ابعاد روانشناختی سرمایه گذار بر پیامدهای سرمایه گذاری ، بینش های جدیدی به ارمغان می آورد. نتیجه مورد انتظار از برقراری ارتباط مناسب با مالی رفتاری برای مدیران و مشاوران پرتفویی است که یک مشاور می تواند متناسب با اهداف و تمایلات هر سرمایه گذار ایجاد نماید. در اینجا، روند تکاملی مکاتب مالی توضیح داده خواهد شد.

مکتب کلاسیک

گذار از طمع اقتصادی حاکم در دوران حکومت کلیسا بر اروپا ، به تفکر استعمار گرانه که در راستای اهداف مکتب سوداگری شکل گرفته بود منجر شد. برای عبور از افراط مکتب سوداگری ، برخی فلاسفه قرن هجده به طرفداری از قانون یا نظام طبیعی ،به تبیین اصول اقتصاد پرداختند. از دیدگاه اندیشمندان بزرگی همچون دیوید هیوم،ریچارد کانتیلون ، فرانسوا کنه و جان لاک ، اقتصاد به بررسی روابط بین افراد مختلف جامعه می پردازد. مشروط بر اینکه بر اساس نظام طبیعی ،جامعه در عملکرد خود آزاد باش. - تفضلی ،. - 1375 به این ترتیب با تفوق این اندیشه در میان سایر گروه های فکری ، دوران شکوفایی نظریه لیبرالیسم کلاسیک آغاز شد. لیبرالیسم از حیث اقتصادی ، به معنای مقاومت در برابر موارد زیر تعریف شده است:

-    تسلط دولت بر حیات اقتصادی

-    هر نوع انحصار

-    مداخله دولت در تولید و توزیع ثروت

در چنین برهه تاریخی ،آدام اسمیت با انتشار کتاب ثروت ملل ، رسماً بنیان گذار رویکردی تخصصی به اقتصاد شد که به اقتصاد آزاد کلاسیک مشهور گشت.با آغاز انقلاب صنعتی و شروع خیز اقتصادی انگلستان ، نیاز به طراحی چارچوبی که اقتصاد و حاکمیت در سایه آن راهبردهایی را تنظیم کنند به شدت احساس می شد.به این ترتیب علم نوپای اقتصاد ، دوران پیشرفت و شکوفایی خود را آغاز کرد. - سعیدی،علی، - 1388

نقد تفکرات اقتصاد کلاسیک

علاوهبر بدبینی ها و اختلاف نظرهایی که در میان اقتصاددانان کلاسیک نسبت به بعضی از اصول و مبانی این مکتب وجود دارد، معارضان مکتب کلاسیک که در واقع، اصول اولیه مکتب کلاسیک و نظام اقتصاد سرمایهداری را مورد تردید قرار داده و یا نفی کردهاند به دو گروه عمده تقسیم میشوند. یک گروه سوسیالیست هستند؛ که از اساس، معتقدند نظام اقتصاد سرمایهداری با اصول خود هرگز قادر به حل مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیست و بههمین دلیل، نظام اقتصادی خود را با اصولی کاملا متضاد با اصول نظام اقتصاد سرمایهداری ارائه میکنند و گروه دوم غیر سوسیالیستها هستند؛ که مکتبهایی را در مقابل مکتب کلاسیک بهوجود آوردهاند. از آن جمله میتوان به اقتصاددانان مکتب تاریخی، نهادگرایان و کنیزینها اشاره کرد.

- نمازی، حسین؛ - .1386 همچنین نظریات مکتب کلاسیک در طول دوران عمر خود توسط اقتصاددانان بدبینی مانند مالتوس و ریکاردو و همچنین مارژینالیستها - نئوکلاسیکها - در مقاطع مختلف به چالش کشیده شده است. بهطور کلی اندیشمندان مختلفی از مکاتب مختلف، تا پایان قرن نوزدهم اندیشههای کلاسیک را نقد کرده و به چالش کشیدهاند. یکی از مهمترین این افراد جان مینیارد کنیز بود که سه انتقاد جدی را به این مکتب وارد کرد: نخست آنکه بهعقیده وی در بازار کار کمبود تقاضا برای نیروی کار وجود دارد؛ زیرا بهدلیل بدبینیهای بنگاه ها نسبت به آینده، سرمایهگذاری کمتری صورت میگیرد. دوم آنکه در بازار محصول، بهدلیل آنکه مصرف تابعی از درآمد است و بیکاری حاصله درآمدها را کم کرده است.

نتیجتا مصرف نیز کم شده و مازاد عرضه و خدمات بهوجود میآید. سوم آنکه در بازار داراییها، بهدلیل وجود همان بدبینیها و در نتیجه، احتمال وجود دام نقدینگی، تقاضای پول افزایش یافته و بنابراین افزایش بیشتر حجم پول نمیتواند هیچگونه اثری بر روی میزان بهره داشته و آن را کاهش دهد. در نتیجه، هیچ گونه انگیزهای برای افزایش سرمایهگذاری و بهتبع آن، تولید ناخالص ملی و اشتغال بهو جود نیامده و احتمال باقی ماندن اقتصاد در شرایط رکود، همچنان ادامه خواهد یافت. - محنتفر، یوسف، - 1383 البته نباید فراموش کرد که جدیترین منتقدان مکتب کلاسیک، اندیشمندان مکاتب سوسیالیسم و مارکسیسم و بهویژه خود کارل مارکس بودهاند.

سرانجام، ناهمخوانی نظریات اقتصاددانان کلاسیک با واقعیتها و انتقادات شدید سوسیالیستها و پیروان مکتب تاریخی به اصول مکتب کلاسیک، تجدید نظر در اصول مکتب کلاسیک را ضروری مینمود. بدین ترتیب استانلی جونز انگلیسی در سال 1871 یعنی 4 سال بعد از انتشار کتاب سرمایه کارل مارکس، کتاب خود را با نام "نظریه اقتصاد سیاسی" منتشر ساخت و اصول و نظریات اقتصاد کلاسیک، یعنی دانش اقتصاد سرمایهداری را بر اساس مطلوبیت، مورد تجدید نظر قرار داد.

به این ترتیب مکتب نئوکلاسیک - مارژینالیست - شکل گرفت. در حقیقت نئوکلاسیکها همان اصول کلاسیکها را، در زمینه آزادی و رقابت و منافع شخصی پذیرفتند، منتها اصل مطلوبیت را جایگزین نظریه ارزش-کار کردند و برخلاف کلاسیکها که عامل تعیین قیمت را در نیروی کار و در طرف عرضه میدیدند، آنها عامل تعیینکننده ارزش و قیمت را در مطلوبیت دیده و در طرف تقاضا جستجو میکردند. با پیدایش مکتب مارژینالیسم و بازسازی نظریات کلاسیک اصول این مکتب و نظام اقصاد سرمایهداری دچار تغییر نشد و اصول لیبرالیسم اقتصادی، رقابت و تعادل اقتصادی خودکار بهقوت خود باقی ماند. - نمازی ،حسین، - 1386

جنبش نظریه پردازی نئوکلاسیکی در علم اقتصاد

اصطلاح اقتصاد نئو کلاسیک نخستین بار توسط تورستن وبلن در سال 1900 برای معرفی طرفداران شاخه ای از علم اقتصاد و تمیز داده شدن مارجینالیستهای سنتی - نهائیون - به رهبری آلفرد مارشال از طرفداران مکتب اتریش به کار گرفته شد. - وبلن، - 1898 پیش از انقلاب علمی نهائیون ، ریاضیات در علم اقتصاد به صورت گسترده ای مورد استفاد قرار نگرفته بود. نهائیون با مطرح کردن نظریه مطلوبیت نهایی و تولید نهایی به توسعه ریاضیات در علم اقتصاد روی اوردند.این در حالی بود که مکاتبی نظیر مکتب اتریش بیشتر متکی بر تحلیل های غیر ریاضی بودند.

- جاف، - 1976 اقتصاد نئوکلاسیکی تبلور اندیشه های نظریه پردازانی شهیری همچون استنلی جونز در کتاب نظریه اقتصاد سیاسی - جونز ، - 1871 کارل منگر در کتاب اصول علم اقتصاد - منگر ، - 1871 و لئون والراس در کتاب اصول علم اقتصاد واقعی - والراس، - 1877 بود. این سه اقتصاد دان ، مروجان اصلی نظریه مطلوبیت نهایی بودند که سرآغاز انقلاب نئوکلاسیکی هستند. به طور خلاصه می توان گفت اصطلاح اقتصاد ندو کلاسیک چتری برای محاط کردن تعداد زیادی از مکتب های فکری اقتصادی است که با نقدها و راه حل های به جای خود ، به پیشبرد علم اقتصاد کمک نموده اند. به عبارتی می توان اقتصاد دانان نئوکلاسیک را معماران علم اقتصاد دانست . زیرا با پویا دانستن چارچوبهای پیشنهادی آنان برای اقتصاد ، حتی عقاید مختلف و منتقد در جریان اصلی قابل جمع و پذیرش بوده اند. بر اساس دیدگاه مدل سازی نئوکلاسیکی اقتصاد ، با کمک علم ریاضیات ، تاکنون نظریه های بسیاری شکل گرفته اند .

از جمله نظریه قیمت ، هزینه فرصت ، مطلوبیت ، نظریه شرکت ، قوانین عرضه و تقاضا - نظریه بازار - ،نظریه محدودیت بودجه ، انتخاب عقلایی و نهایی گرایی - مارجینالیسم - اقتصاد دانان نئو کلاسیک با دیدگاه هایی همچون انتظارات عقلایی و پولی ، در واقع به بسط اقتصاد خرد پرداختند و دیدگاه های کینز برای اقتصاد کلان را به چالش کشیدند. محمل اصلی اقتصاد نئوکلاسیک به اقتصاد خرد معروف گردیده است زیرا مطالعه رفتار اقتصادی در سطح بنگاه ها و افراد صورت گرفته ونتایج به شکل استقرایی به جمع تعمیم داده می شود. در حقیقت تاکید ویژه اقتصاد نئوکلاسیک در به کارگیری مبانی اقتصاد خرد در ارائه راه حل برای مسائل اقتصاد کلان است. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید