بخشی از مقاله

بررسی تأثیر هوش مالی بر ریسک پذیری سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران
چکیده
ریسک سرمایهگذاری یکی از عوامل مهمی است که بسیاری از تصمیمات سرمایهگذاری بر اساس آن صورت میپذیرد. ریسک یک مفهوم مطلق نیست، چرا که افراد درجه ریسکپذیری متفاوتی دارند. این تفاوت منشأهای گوناگونی دارد که یکی از مهمترین آنها تفاوت افراد از لحاظ دانش و تجربه سرمایهگذاری است. همه افراد آشنایی یکسانی با مبانی سرمایهگذاری ندارند و در صورت کسب اطلاعات خرد و کلان مالی، قدرت تحلیل متفاوتی از خود بروز میدهند. تفاوتهایی از این قبیل بیانگر آن است که افراد هوش مالی متفاوتی دارند. هدف این پژوهش آن است که به بررسی رابطه بین هوش مالی و ریسکپذیری بپردازد. جامعه آماری این پژوهش را سرمایهگذاران بورس اوراق بهادار تهران تشکیل میدهند. برای سنجش هوش مالی و ریسکپذیری در افراد مورد بررسی از پرسشنامههای مرتبط با هرکدام استفاده شده و تحلیلهای آماری بر اساس پرسشنامههای جمعآوری شده انجام شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که هوش مالی بر ریسک-پذیری سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران تأثیر مثبت و معنادار دارد.

کلمات کلیدی: هوش، هوش مالی، ریسکپذیری، سرمایهگذاری


-1 مقدمه
اشخاص حقیقی هر روز در صحنه بازارهای مالی فعالتر میشوند، و این فعالیت با ظهور محصولات و خدمات مالی جدید روز به روز گستردهتر میشود. یکی از عوامل مهمی که تصمیمگیریهای مالی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد، میزان ریسکپذیری آنهاست. ریسکپذیری یکی از عوامل تعیینکننده در انتخاب پرتفولیو و انتخاب نوع داراییهایی است که افراد در آنها سرمایهگذاری میکنند .(Lusardi,2011)
از طرفی برخی از محصولات و خدمات مالی بسیار پیچیدهاند و تصمیمگیری در مورد خرید آنها مخصوصاً برای افرادی که اطلاع و آگاهی چندانی از مکانیزمهای مالی ندارند دشوار است. آزادسازی بازار و تغییرات ساختاری گسترده نیز سبب شده است که مسئولیت تصمیمات مالی از دولت به سمت افراد منتقل شود. آیا افراد به اندازه کافی مجهز شدهاند که بتوانند تصمیمات مالی را اتخاذ نمایند؟ آیا دانش و سواد کافی برای انجام این کار دارند؟ برای یافتن پاسخ این سوال باید به میزان هوش مالی افراد توجه کرد. هوش مالی دانش و مهارتهایی است که از طریق درک اصول مالی و حسابداری در دنیای تجارت حاصل میشود .(Berman and Knight, 2006) هوش مالی یک مهارت درونی نیست، بلکه مجموعهای از مهارتهای آموخته شده است که میتواند در تمام ابعادش گسترش یابد.
اندازهگیری ریسکپذیری مالی و تعیین عواملی که بر آن مؤثرند، سالها مورد توجه محققان بوده است. هدف این پژوهش آن است که به بررسی رابطه بین هوش مالی و ریسکپذیری افراد بپردازد.
در این راستا برای اندازهگیری هوش مالی افراد در جامعه مورد نظر، از پرسشنامه هوش مالی محقق ساختهای استفاده خواهد شد. برای اندازهگیری ریسکپذیری افراد نیز از پرسشنامه 10 سؤالی ریسکپذیری راسل استفاده خواهد شد. به کمک این پرسشنامه میتوان ریسکپذیری افراد را قبل از ورود به بازار سرمایه ارزیابی کرد و به کمک نتایج به دست آمده، پرتفوی مناسب برای سرمایهگذاری را به آنان پیشنهاد کرد.

-2 مبانی نظری
یکی از مسایل مهم در زمینه سرمایهگذاری، این است که بدانیم چه سهمی را در چه زمانی باید خرید یا فروخت. این موضوع، خود تابعی است از شناخت وضعیت کلی حاکم بر یک صنعت خاص و یا بر کل بازار، بدین معنی که سرمایهگذار برای این که بداند بهترین زمان خرید یا فروش یک سهم چه زمانی است، باید تحلیل درستی از بازار، صنعت و شرکت داشته باشد. در غیر این صورت، مجبور خواهد بود به روشهای غیر علمی نظیر پیروی از شایعات، دنبالهروی از دیگران، تکیه بر حدس و گمانها و ...مبادرت ورزد. امروزه برای بهدست آوردن تحلیل درست از وضعیت بازار و سهام، از چند روشتقریباً شناخته شده بهره گرفته میشود، از جمله روشهای تحلیل فنی و بنیادی. روشهای مزبور به تدریج تکامل یافته و در حال حاضر از جزییات زیادی برخوردارنداصولاً. در بازارهایی که سرمایهگذاران از روشهای درست و علمی برای خرید و فروش بهره می گیرند، میزان شفافیت بالاتر بوده و کشف قیمت اوراق بهادار بهتر انجام می شود. این امر مستلزم آن است که سرمایهگذاران هوش مالی بالایی داشته باشند. از آنجا که هدف این پژوهش، بررسی تأثیر هوش مالی بر ریسکپذیری سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار است، ابتدا نگاهی به مفاهیم بورس و سرمایهگذاری و سپس بررسی رابطه ذکر شده دارد.
1-2 بورس اوراق بهادار بورس اوراق بهادار به عنوان یک بازار متشکل و رسمی، مهمترین عامل جذب و سامان دادن صحیح منابع مالی سرگردان است و با جمعآوری نقدینگی جامعه و فروش سهام شرکتها، ضمن به حرکت درآوردن چرخهای اقتصاد جامعه از طریق تأمین سرمایههای مورد نیاز پروژهها، کاهش دخالت دولت در اقتصاد و نیز افزایش درآمدهای مالیاتی، منافع اقتصادی چشمگیری به ارمغان میآورد و در کنار آن، اثرات تورمی ناشی از وجود نقدینگی در جامعه را نیز از بین میبرد (شجری و سادات امام،.(1391

2-2 انواع اوراق بهادار اوراق بهادار مالی متعددی در بازارهای مالی مورد دادوستد قرار میگیرد و روشهای مختلفی جهت دستهبندی انواع اوراق بهادار وجود دارد. نمودار زیر، دستهبندی مناسبی در این مورد است:

3-2 سرمایهگذاری تعریفهای گوناگون و در عین حال مشابهی از مفهوم واژه سرمایهگذاری ارائه شده است. سرمایهگذاری عبارت است از صرف پول برای خرید اوراق بهادار مانند سهام عادی، سهام ممتاز، اوراق قرضه و غیره. سرمایهگذاری مالی، وسیلهای است جهت مشارکت مردم در سرمایهگذاری فیزیکی. در تعریفی دیگر، سرمایهگذاری مالی عبارت است از: صرف وجوه در حال حاضر به امید دریافت عایدات بیشتر در آینده. در این تعریف دو عامل بسیار مهم وجود دارد: -1 زمان -2 خطر. اهمیت دو موضوع یادشده به این علت است که در سرمایهگذاری صرف پول در زمان حال صورت میگیرد و مقدار آن معین میباشد، درحالیکه پاداش حاصل از آن در آینده به دست میآید معمولاً با عدم اطمینان همراه است . در بعضی مواقع، ویژگی زمان غالب میگردد مانند اوراق قرضه دولتی و در بعضی مواقع ریسک از نظر اهمیت مقدم میباشد مانند برگه اختیار خرید سهام عادی و در مواقع دیگر هر دو دارای اهمیت هستند مانند سهام عادی (ابزری و همکاران، .(1386
همچنین هنر سرمایهگذاری با ریسک و بازده تعریف میشود. سرمایهگذاری به معنی قبول یک مقدار ریسک به ازای یک بازده مورد انتظار استبرای. هر فرد قبل از ورود به بازار سهام این نکته کاملاً مهم است تا انواع مختلف ریسک و مخاطره را شناخته و آنها را اندازهگیری کند (احمدپور کاسگری،.(1377

4-2 تعریف ریسک
واژهنامه آکسفورد، ریسک را به امکان وقوع پیشامدی زیانبار در آینده ترجمه کرده است ( Hornboy & Wehmeier, .(2005 واژهنامه مدیریت مالی نیز ریسک را به وضعیتی ترجمه کرده که در آن وقوع پیشامدها احتمالی است یا به عبارت دیگر در چنین وضعیتی پیشامدها توزیع احتمال دارند. همچنین این واژهنامه مهمترین منبع ریسک را عدم اطمینان درباره وضعیت اقتصادی آینده میداند .(Abrol & Sharama, 2003) ریسک در زبان چینیان با دو علامت تعریف میشود که اولی به معنای خطر و دومی به مفهوم فرصت است. به عبارت دیگر ریسک ما را با وضعیتی مرکب از خطر و فرصت روبهرو میسازد و شاید این تعریف را بتوان از جمله کاملترین تعریفهای ریسک شمرد. چرا که نهتنها در دنیای سرمایهگذاری بلکه جهان طبیعت نیز تهدیدها و فرصتها را در کنار یکدیگر قرار داده است و موجودات به مقتضای سطح شعور و آگاهیهای خود از این فرصتها در کنار شناخت تهدیدات استفاده میکنند (راعی و سعیدی، .(1387 ریسک در حوزه سرمایهگذاری مربوط به جریانهای نقدی آتی هر سرمایهگذاری است. ریسک سرمایهگذاری، احتمال وقوع بازده واقعی به غیر آنچه که انتظار میرود است؛ بنابراین هر اندازه تغییرپذیری نتیجهها بیشتر باشد، سرمایهگذاری ریسکدارتر خواهد بود (راعی و تلنگی، .(1387
5-2 اهمیت ریسک یکی از اصول اساسی علم مدیریت مالی این است که درآمد بیشتر در گرو تحمل ریسک بیشتر است. چه بسا بسیاری از مدیران مالی سازمانها، شرکتهای سرمایهگذاری، سبدهای سهام و به طور کلی تمام افرادی که با تصمیمگیریهای مالی سروکار دارند، این اصل را در عالم واقع نیز تجربه کرده باشند. بر اساس این اصل پذیرفته شده مالی بسیاری نظریهها و مدلها توسعه یافتهاند که از مشهورترین آنها میتوان به نظریه بازار سرمایه4 و مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای5، نظریه بازار کارا، ریسک و بازده، نظریهی قیمتگذاری آربیتراژ6، نظریهی نمایندگی و مدل قیمتگذاری بر اساس ضریب P/E اشاره کرد. بر اساس مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای، هر سرمایهگذاری که ریسک بیشتری تحمل کند، درآمد بیشتری نیز نصیب وی میشود. از دیگر گواههایی که میتوان در تأیید اصل »درآمد بیشتر در گرو تحمل ریسک بیشتر است« به آن اشاره کرد، نرخ بازده مورد انتظار سهام عادی در مقایسه با نرخ بازده مورد انتظار از اوراق قرضه و سهام ممتاز است. صاحبان سهام عادی به علت پذیرش ریسک بیشتر انتظار بازده بیشتری نیز دارند. به این دسته از سهامداران »صاحبان سهام پسماند« نیز گفته میشود. به این علت که هنگام ورشکستگی شرکت داراییهای باقی مانده ابتدا به اعتباردهندگان مانند وامدهندگان و دارندگان اوراق قرضه و در مرحله بعد به صاحبان سهام ممتاز و سرانجام اگر از داراییها چیزی باقی بماند، به صاحبان سهام عادی تعلق میگیرد. همانطور که مشاهده میشود، صاحبان سهام عادی در مقایسه با صاحبان سهام ممتاز و دارندگان اوراق قرضه ریسک بیشتری را متحمل میشوند و از این روست که تقاضای بازده بیشتری نیز دارند.

6-2 تئوری مالی رفتاری به نظر میرسد میتوان تاریخچه نظریه های مالی پنجاه سال گذشته را در دو انقلاب و دگرگونی اصلی خلاصه کرد. ابتدا انقلاب نئوکلاسیک در علوم مالی بود که با مدل قیمتگذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) و نظریه بازارهای کارا (EMT) در دهه 1960 و مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای میان مدت و نظریه قیمتگذاری آربیتراژی (APT) در دهه 1970، آغاز شد. دومین دگرگونی اساسی، انقلاب رفتاری در مباحث مالی بود که در دهه 1980 با طرح پرسش پیرامون منبع نوسان در بازارهای مالی و با کشف ناهنجاریهای بی شمار و نیز تلاش در جهت یکپارچه کردن نظریه انتظار کاهنمن و تورسکی و دیگر نظریههای روانشناسی با نظریه مالی شروع شد.
مالی رفتاری از مباحث جدیدی است که در دو دهه گذشته توسط اندیشمندان مالی مطرح گردید و به سرعت مورد توجه اساتید، صاحبنظران و دانشجویان این رشته در سراسر دنیا قرار گرفت، به گونهای که امروزه این مباحث موجب شکلگیری شاخه مطالعاتی مستقلی در دانش مالی گردیده است. مالی رفتاری، مطالعه چگونگی تفسیر افراد از اطلاعات برای اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری آگاهانه میباشد. به عبارت دیگر مالی رفتاری به دنبال تأثیر فرایندهای روانشناختی در تصمیمگیری است. علاوه بر آن مالی رفتاری را میتوان پارادایمی دانست که با توجه به آن، بازارهای مالی با استفاده از مدلهایی مورد مطالعه قرار میگیرند که دو فرض اصلی و محدودکننده پارادایم سنتی را کنار میگذارد (خواجوی و قاسمی، .(1384

اگر اثبات شود که گروههای خاصی از سرمایهگذاران، مستعد بروز برخی از تمایلات رفتاری هستند، در این صورت فعالان بازار میتوانند قبل از اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری گرایشهای رفتاری را تشخیص داده و به احتمال زیاد به نتایج و دستاوردهای بهتری در زمینه سرمایهگذاری دست یابند. به طور مثال در مطالعات فلتون و همکارانش نشان داده شد که جنسیت نقش مهمی را در سرمایهگذاری و ریسکپذیری بازی میکند .(Felton et al., 2003) تحقیقات دانشگاهی حاکی از وجود برخی ارتباطات و همبستگیهای مالی و رفتار مالی سرمایهگذاران است. به عنوان نمونه برخی از تیپهای شخصیتی، وقت یا حوصله برای مدیریت وجوه نقدی را ندارند، برخی از سرمایهگذاران در مقابل اطلاعات دریافتی واکنش با تأخیر دارند و برخی دیگر سریعاً نسبت به اطلاعات واکنش نشان میدهند.

یکی از عوامل مهم مؤثر بر رفتار سرمایهگذاران در بورس، هوش آنان میباشد. هوش به معنای توان بیولوژیکی برای تحلیل نوع خاصی از اطلاعات به روشی معین است (گاردنر ، 2000، ص .(32 طبق اظهار مایر (2000) هوش به توانایی استدلال انتزاعی و محاسبات ذهنی گفته میشود که طبق قواعد خاصی انجام میگیرد. استرنبرگ (1997) با در نظر گرفتن دیدگاهی متفاوت، بر جنبههای بیولوژیکی و تکاملی تاکید میکند و اظهار میدارد که هوش به معنای تواناییهای ذهنی لازم برای تطابق، گزینش و شکلدهی در هر زمینه محیطی است و موجب انعطافپذیری در موقعیتهای چالشی میشود.

هر چند همیشه در طول تاریخ صحبت از هوش بوده است، ولی تنها حدود یک قرن است که هوش به صورت علمی مورد بررسی قرار گرفته است. در ابتدا تواناییهای افراد در کار با اعداد و واژهها و نیز توان تجسم فضایی او به عنوان هوش مطرح شد. ولی بعدها این تواناییها نام بهره هوشی یا IQ را گرفت و به تدریج سایر هوشهای انسان نیز بررسی و شناخته شدند.

7-2 هوش مالی هوش مالی تنها بخشی از هوش ذهنی است که برای حل مشکلات مالی از آن استفاده میشود. ممکن است شخصی دارای هوش ذهنی بالایی باشد ولی هوش مالی پایینی داشته باشد و برعکس. هوش مالی دارای طبقهبندی خاص خود به شرح زیر میباشد:
-1 هوش کسب درآمد بیشتر اکثر آدمها درآمد دارند، ولی کسی که درآمد بیشتری داشته باشد هوش مالی بالاتری دارد. -2 هوش محافظت از پول محافظت از پول در برابر آدمهایی که ممکن است با ترفند پول شما را بدزدند و یا پرداخت هزینههایی مانند مالیات که در صورت دانستن قوانین مربوطه ممکن است بتوانید کمتر پرداخت کنید، بیانگر هوش مالی است.

-3 هوش بودجهبندی پول بودجهبندی پول مثل یک ثروتمند نیازمند هوش مالی بالایی است. اگر کسی بتواند مانند ثروتمندان بودجهبندی برای پول خود داشته باشد، میتواند ثروتمند شود.

-4 هوش تقویت پول خود
بسیاری از افراد نمیدانند پساندازهای خود را چگونه سرمایهگذاری کنند تا بتوانند پول خود را تقویت کنند. برخی از افراد پول خود را در بانک میگذارند و از حداقل سودی که بانک میدهد استفاده میکنند. در کشور ما غالباً سود پرداخت شده توسط بانکها از نرخ رشد تورم پایینتر است بنابراین پول در مدت زمان مشخص ارزش خود را از دست میدهد. خرید اوراق مشارکت و امثالهم هم همینطور است. اینگونه کارها نیاز به هوش مالی بالایی ندارد. ولی سرمایهگذاری بهگونهای که فرد بتواند با نرخ سودی بیشتر از نرخ تورم و حتی بالاتر پول خود را تقویت کند، نیازمند هوش مالی بالایی است. بهعبارت دیگر هرچه سود بالاتری از سرمایه خود بتواند کسب کند دارای هوش مالی بالاتری است.

-5 هوش افزایش اطلاعات مالی خود واگذاری کار سرمایهگذاری به دیگران مانع افزایش دانش مالی خود شخص میشود. به عبارت دیگر اگر شخص دیگری پول او را مدیریت کند، وی نمیتواند هوش مالی خود را افزایش دهد و در اصل او با پولش به جای خود به دیگران پاداش میدهد .(Kiyosaki,2014)
8-2 هوش مالی سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار

برخی از محصولات و خدمات مالی بسیار پیچیدهاند و تصمیمگیری در مورد خرید آنها مخصوصاً برای افرادی که اطلاع و آگاهی چندانی از مکانیزمهای مالی ندارند دشوار است. آزادسازی بازار و تغییرات ساختاری گسترده نیز سبب شده است که مسئولیت تصمیمات مالی از دولت به سمت افراد منتقل شود. اما آیا افراد به اندازه کافی مجهز شدهاند که بتوانند تصمیمات مالی را اتخاذ نمایند؟ آیا دانش و سواد کافی برای انجام این کار دارند؟ برای یافتن پاسخ این سوال باید به میزان هوش مالی افراد توجه کرد. طبق تعریف برمن و نایت، هوش مالی دانش و مهارتهایی است که از طریق درک اصول مالی و حسابداری در دنیای تجارت حاصل میشود .(Berman and Knight, 2013) هوش مالی یک مهارت درونی نیست، بلکه مجموعهای از مهارتهای آموخته شده است که میتواند در تمام ابعادش گسترش یابد. هوش مالی را فقط به طور تئوریک نمیتوان آموخت، بلکه نیاز به تمرین و کاربرد مفاهیم در دنیای واقعی دارد.

چهار حوزه تشکیلدهنده هوش مالی عبارتاند از:

درک مبانی. داشتن هوش مالی نیازمند درک پایههای اندازهگیری مالی شامل صورت درآمد (صورت سود و زیان)، ترازنامه، و صورت وجوه نقدی میباشد. همچنین نیازمند دانستن تفاوت بین وجه نقد و سود میباشد و اینکه یک ترازنامه چگونه به تعادل میرسد.

درک هنری. دو حوزه مالی و رفتاری همانگونه که علماند، هنر نیز هستند. این دو رشته بر قوانین، تخمینها و فرضیات تکیه دارند. هوش مالی اطمینان میدهد که افراد قادر به تشخیص این موضوع هستند که در کجا جنبههای هنری مالی روی اعداد اعمال شده است، و میدانند که اِعمال آنها به صورتهای متفاوت چگونه به نتایج متفاوتی منجر میشود.

درک تحلیلی. هوش مالی شامل توانایی تحلیل اعداد به صورت عمیقتر میباشد. این موضوع شامل توانایی محاسبه سودآوری، اهرمها و نسبتهای نقدینگی و کارایی و درک معنای نتایج میباشد. انجام تحلیل ROI و تفسیر نتایج هم بخشی از هوش مالی میباشد.

درک کلان. هوش مالی همچنین به معنی درک نتایج مالی یک کسبوکار در چارچوب کلان جامعه میباشد. عواملی از قبیل اقتصاد، محیط رقابتی، قوانین و فناوریهای جدید، همه و همه روی نحوه تفسیر اعداد مؤثر است ( Berman and .(Knight, 2013

-3 پیشینه پژوهش

فلاح شمس و دهقان در سال 1387 در مقالهای با عنوان عوامل روانی اثرگذار بر سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار تهران، به این نتیجه رسیدند که عوامل روانی همچون بیوریتم، قدرت تحلیل ذاتی، اعتماد به نفس، میزان درجه ریسکپذیری، به دست آوردن پرستیژ سهامدار بودن و انطباق تصیر ذهنی خود و شرکت، با نسبتهای گوناگون بر تصمیم افراد به سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار اثر میگذارد (فلاح شمس و دهقان، .(1387
ساعدی و مختاریان در سال 1388 به بررسی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر تصمیمگیری سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. عواملی مانند روند قیمت سهام، وضع بازار، سود نقدی هر سهم، سود هر سهم، نسبت قیمت به سود (P/E) که از آن به ریسک شرکت نیز تعبیر میشود، بازده هر سهم، نوسانات قیمت سهام و نوع صنعت که داشتن درک درست از هریک از این عوامل مستلزم داشتن هوش مالی بالای سرمایهگذاران است (ساعدی و مختاریان، .(1388
سعدی و همکاران در سال 1389 در مقاله ای با عنوان بررسی اثرات شخصیت سرمایهگذاران و خطاهای ادراکی در سرمایه-گذاری آنها در بورس اوراق بهادار تهران، به شناسایی خطاهای ادراکی رایج بین سرمایهگذاران و ارتباط آن با شخصیت آنها پرداختند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که خطاهای ادراکی مطرح شده در پژوهش دارای رابطه معناداری با شخصیت سرمایه گذاران است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین برون-گرایی و گشودگی با خطای پس بینی و بیش اطمینانی، بین روان رنجوری با خطاهای تصادفی بودن، تشدید تعهد و دسترسی رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین بین وظیفه شناسی با خطای تصادفی بودن و بین گشودگی با خطای دسترسی رابطه معکوس وجود دارد (سعدی و همکاران،.(1389
لشکری و مرتاضی در سال 1390 در مقالهای با عنوان نظریهی مالی رفتاری و تأثیر آن بر حجم سرمایهگذاری افراد در بورس اوراق بهادار تهران، به این نتیجه رسیدند که حجم سرمایهگذاری با اعتماد به نفس افراد رابطه مستقیم و با منطق افراد رابطه عکس دارد. یعنی افراد همیشه کاملا عقلایی عمل نمیکنند. در این پژوهش 4 عامل روانی اثرگذار بر حجم سرمایهگذاری افراد مورد شناسایی قرار گرفت (لشکری و همکاران، .(1390
پلینن و همکارانش در سال 2011 در مقالهای با عنوان اندازهگیری قابلیت مالی سرمایهگذاران، قابلیت مالی افراد را تحت تأثیر 3 عامل میدانند:

· دانش و درک مالی: دانش و درک مالی به معنی آن است که یک شخص فرمها، عملیات و نحوه استفاده از پول و خدمات مالی را میشناسد و درک میکند. دانش و درک مالی یعنی این که فرد از درآمد در دسترس خود آگاه باشد یعنی بداند چه مقدار پول را باید مصرف کرده و چه مقدار را باید پسانداز کند.

· مهارتها و شایستگیها: مهارتها و شایستگیهای مالی فوت و فنهایی است که خود را در اعمال و عادتهای مدیریت مالی که در طول زمان شکلگرفتهاند نشان میدهد.

· مسئولیتپذیری: افرادی که از لحاظ مالی مسئولیتپذیرند، در هنگام اتخاذ تصمیمات مالی، افراد دیگر مانند

اعضای خانواده، خویشاوندان و دوستان را هم در نظر میگیرند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید