بخشی از مقاله

چکیده

شیعهپژوهی یکی از اساسیترین موضوعاتی است که درتاریخ ایران مطرح میشود. مهاجرت سادات علوی و قبایل شیعی در سدههای نخستین اسلامی، به مناطق ایران؛ زمینهای مناسب برای رشد تدریجی تشیع در ایران فراهم کرد. هدف این پژوهش بررسی فعالیتهای شیعی در سبزوار از حمله مغول تا روی کار آمدن صفویان است. مهمترین رخدادی که در این زمان به وقوع پیوست تشکیل حکومت سربداران در این ناحیه است. بدون شک تبیین وقوع چنین رویدادی بدون در نظر گرفتن پیشینه تاریخی کنشهای شیعی در ایران ومنطقه امکانپذیر نیست. از این رو پژوهش موجود با روش تاریخی - شیوه جمعآوری دادهها به شکل کتابخانهای و بررسی دادهها به صورت توصیفی- تحلیلی - سعی کرده است درباره ی شیعه و تحولات آن قبل از دورهی مورد پژوهش بحث کند. و سپس به تبیین زمینهها، رویدادها وپیامدهای نهضت سربداران در سبزوار بپردازد.

بر اساس یافتههای این پژوهش، دستاوردهای حکومت سربداری در سبزوار شامل رواج آموزههای شیعی، تشکیل یک ساختار حکومتی جدید و فراهم آوردن زمینههای لازم برای تشکیل حکومتهای بعدی شیعه بود. روی هم رفته نهضت سربداران نشانهی همیت و غیرت ایرانی بود که با آمیزش تصوف وتشیع رنگ مذهبی به خود گرفت. افزون بر این نهضت سربداری از بعد فرهنگی با حمایت از علما و شاعران شیعه در ترویج آموزههای شیعی مؤثر بود.

واژگان کلیدی: تشیع، سربداران، سبزوار، ایلخانان

مقدمه

شیعه یعنی پیرو و چون گروندگان و پیروان هرکس را شیعهی آن فرد میگویند، دوستان و همراهان اهل بیت را شیعیان آل-محمد - ص - گفتهاند. عصر اول تشیع را میتوان در زمان پیامبر - ص - دانست و پس از آن دورهی امیرالمومنین علی - ع - است و پس از وی دوران فرزندانش. یکی از طلایی-ترین دورانهای تشیع در دورهی امامت حضرت جعفربنصادق - ع - بود که مکتب تشیع را وارد مرحلهی جدیدی نمود و اصول فکری و عقیدتی این فرقه را مدون کرد و به دلیل دینی که این مکتب به وی دارد فقه شیعه را فقه جعفری هم مینامند. از دیگر دورانهای طلایی در تاریخ تشیع میتوان به دوران امام رضا - ع - اشاره کرد که پس از یک دورهی فترت و اختلاف عقیده و افکار، مکتب تشیع رضوی را بنا نهاد که کلیهی مسائل مربوط به ولایت، خلافت و افضلیت علما در آن حل شد و دربارهی توحید و نبوت و امامت و مسائل علمی و فقه و راههای تعلیمات عالی شیعه امامی چیزی فروگذار نکرد مگر آنکه همه را بر مردم عصر خود و مخصوصا علمای بزرگ اسلامی تشریح نمود و به همین دلیل باید مکتب رضوی را آخرین مکتب تشیع دانست و علاوه بر آن تشیع در ایران بیش از هرکس مدیون حضور وی در این خطه بوده است.

از دیرباز تاکنون ارتباط تشیع و ایران از جمله موضوعات بحث برانگیز در میان مورخان و محققان بوده است و نظریات گوناگون و گاه متضادی در مورد منشأ و خاستگاه و چگونگی و چرایی انتشار آن در ایران ارائه شده است. مفهوم تشیع در اوایل ظهور اسلام به مراتب عامتر از مفهوم شناخته شدهی آن در قرون بعدی است تا جایی که برخی از محققان برای تبیین این مفهوم، تشیع را به سیاسی و مذهبی تقسیم کردهاند. به همین دلایلی که ذکر شد تصور منشأیی غیر عربی برای شیعه چندان با واقعیتهای تاریخی مطابقت ندارد. بلکه تشیع به صورت صریح و روشن، همچون اسلام در سرزمینهای عربی تولد یافته و پس از آن به موالی و غیر عرب سرایت کرده است.

بر همین مبنا جنبش تشیع حداقل در دورهی آغازین، ارتباطی با عکس العمل روح ایرانی در مقابل اسلام ندارد. شواهد فراوانی وجود دارد که تشیع به مفهوم عام در طول تاریخش منحصر به ایران نبوده بلکه در دورههایی طولانی از تاریخ اسلام، کانون اصلی تشیع در خارج از ایران قرار داشته است و این حقیقت که در قرون اولیهی هجری، مذهب قسمت عمدهی مردم ایران غیر شیعی بود، نقض کنندهی نظرهایی است که در آن سعی شده است به نحوی پیدایش شیعه را به ایران و ایرانیان نسبت دهند. حضور ایرانیان در جنبشهای سیاسی- اجتماعی جامعهی اسلامی از نیمهی دوم قرن اول هجری آغاز شد و این در حالی است که بحث در مورد امام علی - ع - از زمان حیات پیامبر - ص - در بین پیشگامان شیعه مطرح شده بود. پیوند جامعهی ایران با تشیع در قرون بعدی و به تدریج آغاز شد.

تشیع به مفهوم عام، میتوانست مورد توجه گروههایی از مسلمانان غیر عرب به ویژه ایرانیان که از ستم خاندان نژادپرست اموی به ستوه آمده بودند واقع شود و بیسبب نیست که این مذهب در طول تاریخ اسلامی در سرنوشت سیاسی و فرهنگی این مرز و بوم تأثیر قاطع داشته و سیمای گوناگون اجتماعی را ترسیم کرده است. عباسیان از همان آغاز کار خود یعنی از دوران سفاح غالبا وزرای خود را پس از اطلاع از دوستی آنها و مساعدتشان به علویان شدیدا مواخذه میکردند. نخست ابوسلمه، سپس ابومسلم و بعد از وی یعقوب بن داود و سپس فضل بن سهل. این امر را حتی دربارهی برمکیان هم عنوان کرده و دلیل سقوط آنها را این دانستهاند که تشیع را پذیرفته بودند.

علاوه بر نگرانیهایی که از ناحیهی بزرگان و وزرای دولت وجود داشت، پیوسته والیان و فرماندهانی بودند که از گوشه و کنار سرزمینهای اسلامی به نفع علویان قیام میکردند یا جنبش خود را با نام علویان مینامیدند تا پیروانی بدست آورند. این قیامها بر علیه عباسیان از زمان سفاح آغاز شده بود. نخست ابن شیخ مهری بر سفاح شورید و در زمان منصور دنبال شد. حتی در سال 141ه در خراسان قیامی بر علیه وی به وقوع پیوست. آنگاه در زمان مهدی شورش دیگری در خراسان به جانبداری از خاندان ابوطالب به رهبری صالح بن ابی حبال درگرفت و چنان مهم بود که جز با نیرنگ سرکوب آن میسر نشد.

پس از برافتادن ایلخانان سلسلههای امرایی زیادی در ولایات مختلف ایران تشکیل شد که هرکدام مدتی بر ناحیهی خود حکومت داشتهاند. در این میان حکومت سربداران هر چند از حیث قدرت و شوکت و وسعت مملکت شایان توجه چندانی نیست اما به این جهت که جنبشی شیعی - اثنی عشری - است و در مخالفت با اهل سنت شکل گرفته است بسیار شایان توجه است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید