بخشی از مقاله

چکیده:

تشیع به معناي حب عترت - ع - در رفتار و آثار حاکم نیشابوري برجسته است. لذا او که یگانهي دورانش بود مورد بیمهري برخی اصحاب تسنن قرار گرفت. گرچه در کارنامهي حاکم شاهدي بر اعتقاد به عصمت یا نصب الهی علی - ع - و یا انحراف از سه خلیفه دیده نمیشود لیکن در برخی رفتار و آثارش علاقهي کمنظیري به خاندان رسالت - ص - همراه با انحراف قابل توجهی از معاندان با علی - ع - وجود دارد. او اصحاب کساء - ع - را مصداقهاي خاص عترت دانسته برایشان مناقب نسبتاً مناسبتري مانند احادیث غدیر ، سروري فاطمه - س - فرزندي پیامبر - ص - حسنین - ع - آورده است. عنایت به امامان - ع - و نقل حدیث از طرق آنان - ع - ، سادات و یا شیعیان در کنار نقلهاي انتقادآمیز از اصحاب جمل، صفین و نهروان از تجلیات تشیع در کارنامهي اوست. مضافا دفاعش از اهل بیت - ع - با تالیف کتاب و اهتمام به بعضی محبان عترت - ع - چون شافعی، نسایی، ابن خزیمه از دیگر جلوههاي تشیع در رفتار و آثارش است.

کلیدواژه: تشیع، حاکم نیشابوري، تشیع حاکم و اهل حدیث.

مقدمه

ابوعبداالله محمد بن عبداالله معروف به حاکم نیشابوري از دانشمندان طراز اول اهل حدیث است که در بارهي شخصیت و رفتارش داوريهاي مختلفی رسیده است. او که یگانهي دوران خود به حساب آمده است - حاکم، معرفه علوم الحدیث، 2003میلادي، ص7 ، طباطبایی، 1417قمري، ص385 ، جعفریان، 1384شمسی ، ص369 و حسن علی، 1424قمري ، ص - 63 به سبب تألیف مستدرك و ذکر و تصحیح بعضی اخبار چون روایت "طیر مشوي" و "من کنت مولاه " از سوي برخی دانشمندان اهل تسنن مورد بی مهري و حتی حمله قرار گرفت و با آن که از نظر فقهی شافعی و در کلام اشعري بود - سبکی،1413قمري، 193/1 و حیدري نسب، 1390شمسی، - 89 در پارهاي تصریحات اهل سنت به تشیع و رفض متهم شده و حتی او را رافضی خبیث، در باطن شیعه و در ظاهر تسنن هم خواندهاند. برخی از دانشمندان شیعه نیز او را شیعه شمردهاند. - رك:حیدري نسب، 1390شمسی، - 95

شایسته است ضمن بررسی شواهد این ادعاها و اشاره به مذهب او که جز تسنن نیست - رك:طباطبایی، 1417، - 386 برخی جلوهها و تمایلات متفاوت شیعی که در رفتار و آثارش بروز کرده و سبب انتسابش به شیعه شده است مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. گفتنی است او در پارهاي موارد حتی مانند تسنن معتدل چون ابن خزیمه که به امثال حریز بن عثمان و یا محمد بن زیاد الهانی ناصبی احتجاج نکردهاند عمل ننموده است. - حیدري نسب، 1390شمسی، - 77حاکم ضمن امام و ثقهشمردن امثال این دو در میان شامیان از ایشان و یا امثال بسر بن ارطاة - قاتل کودکان ابن عباس - روایت و آنان را در واقع توثیق کرده است. - حاکم، معرفه علوم الحدیث، 2003م، 295 و همو، المستدرك، 1422قمري، 663/2 و - 528/4 در این مقاله به روش تحلیلی – توصیفی این مطالب با مراجعه به مهم ترین تألیفاتش چون تاریخ نیشابور، معرفه علوم الحدیث، المستدرك علی الصحیحین و فضائل فاطمه زهرا - س - و همچنین منابع تاریخی و رجالی فریقین دنبال میشود.

معناي تشیع

تشیع که در لغت به معنی پیروي است در صدر اسلام به طور مساوي براي پیروان هر شخص یا جریانی به کار می-رفته و در ادامه براي دوستی و پیروي از علی - ع - اصطلاح شده است. - زبیدي، 1414قمري، 257/11 ، 1414قمري، جعفریان،1384شمسی، 19 به بعد، میلانی، 1426قمري، 107/3، و حیدري نسب، 1390شمسی ، 99 به بعد - شواهد نشان میدهد عنوانهاي شیعه، تشیع و رفض احیاناً مترادف یا همسو و براي کسانی استعمال شده که درجهاي از علاقمندي به علی - ع - را داشتهاند و البته با توجه به اینکه این عناوین از طرف چه کسانی به کار رفته باشد مفهومش تفاوت خواهد داشت.مثلاً اگر کسی ضمن پذیرش خلفا به ترتیب خلافت به علی و اهل بیت - ع - محبت خاصی نشان داده باشد احیاناً شیعه خوانده شده است کما آنکه گاهی همین نسبت بر کسی اطلاق شده که علی - ع - را بر عثمان مقدم داشته است و برخی اوقات از این شخص به رافضی و یا شیعه غالی هم یاد شده است.

گاهی اوقات هم شیعه به کسی گفتهاند که قائل به تقدم علی - ع - بر هر سه خلیفه و منتقد آنان باشد. از چنین شخصی قطعاً به شیعه غالی و رافضی غالی - جعفریان، 1384شمسی ، 22 به بعد و میلانی،1426قمري، 110/3 تا - 118 یاد شده است. گذشته از این عناوین که از سوي غیر شیعه به کار رفته است خود شیعیان غالباً عنوان شیعه را بر کسی اطلاق کنند که قائل به نصب الهی علی - ع - به عنوان خلیفهي پس از پیامبر - ع - و بطلان خلافت دیگران باشد. در این جهت تعریف ابان بن تغلب شایستهي ذکر است که گفت: شیعه کسی باشد که هنگام اختلاف در نقل از پیامبر - ص - به علی - ع - رجوع کند و هنگام اختلاف نقل از علی - ع - نگاهش به سخن امام صادق - ع - باشد. - نجاشی، 1424قمري،

با توجه به آنکه برخی دانشمندان شیعه هم حاکم نیشابوري را شیعه یا متشیع خواندهاند. - صدر، 1375، 294 ، شرف الدین، 1413قمري، 162، محسن امین، بیتا، 219/2 و 381/4 و حیدري نسب، 1390شمسی ، - 95 باید از مفهوم و معناي تشیع در بارة حاکم جستجو نمود. واقعیت آنکه در رفتار و آثار وي نشانهاي از تشیع به معناي عقیده به عصمت یا نصب الهی علی - ع - و یا خلافت بلافصل آن حضرت و یا دوازده امام - ع - یافت نمیشود و حتی اعتقاد به افضلیت علی - ع - بر سه خلیفه و یا بر عثمان از سوي او نیز بدون شاهد است. در حالی که احیاناً برایش عقیده به تقدم علی - ع - بر عثمان ادعا شده است، - طباطبایی، 1417قمري، - 386 از بعضی گزارش ها دانسته میشود که او لااقل در دورههایی به صحت خلافت امام علی - ع - باور نداشته است و لذا آن حضرت - ع - را نه تنها بر عثمان مقدم نمیدانسته بلکه حتی به عنوان خلیفه چهارم نیز به حساب نمیآورده است.

او همانند غالب اهل حدیث در کتاب "الاربعین" خود تنها از سه خلیفه سخن گفته است، امري که توسط برخی روایات مستدرك نیز تایید میشود. - حاکم، المستدرك، 1422قمري، 14/3، 82، 103 و حیدري نسب،1390شمسی ، - 103 حاکم با آنکه کتابی مستقل در فضل حضرت زهرا - س - تالیف نموده و در آن به منازعات آن حضرت و ابوبکر و از جمله ادعاي فدك و در نهایت رحلت و دفن شبانه آن بانو اشاره کرده است لکن تلاش نموده تا ضمن اثبات اعلمیت و صحت رفتار ابوبکر، با ذکر خبري که خود نیز آن را صحیح ترین خبر این باب نشمرده وانمود سازد که خلیفه بر زهرا - س - نماز خواند و اهل بیت - ع - از او خشنود بودند. - حاکم، فضائل فاطمه الزهرا ، 1389شمسی،116 ، 117 و 257 به بعد - لذا سخن ذهبی که گفت او تعرضی به مقام ابوبکر و عمر نداشت بی دلیل نیست. - ذهبی، میزان الاعتدال، بی تا، - 608/3آنچه از معانی تشیع براي حاکم قابل ذکر است علاقمندي و ابراز محبت او نسبت به علی - ع - و اهل بیت - ع - است که این معنا هم به تفاوت درجه در میان عموم اهل سنت بویژه اصحاب شافعی وجود دارد. البته با این تفاوت که حاکم علاوه بر تولی و دوستی اهل بیت - ع - ظاهراً تا حدودي از دشمنان ایشان بویژه معاویه انحراف داشته است. این بحث در دو محور تبیین می گردد.

محور اول: تولی و علاقمندي اش به اهل بیت - ع -

در قرآن و روایات نبوي براي علی و اهل بیت - ع - جایگاه ویژهاي ترسیم شده است و به رغم اقدامات وسیع زمامداران پارهاي از مناقب بیمانند ایشان - ع - از لابلاي حوادث عبور کرده و بسیاري از دانشمندان اهل حدیث هم به نقل گوشهاي از آن اخبار پرداختهاند و از این طریق ارادت خود به ایشان - ع - را معلوم کردهاند، لیکن چنان مینماید که این اظهار ارادت در رفتار و آثار حاکم به صورتی روشنتر و در چند زمینه بروز کرده است.

-1  تعریف و تعیین اهل بیت و مقام آنان - ع -

حاکم با عنوان "مناقب اهل رسول االله" چندین خبر به همراه ذکر آیه تطهیر و جریان کساء آورده است مبنی بر اینکه حضرت رسول - ص - تنها ایشان را اهل خود دانست. - حاکم، المستدرك، 1422قمري، 160/3 و - 451/2 و با آنکه در مقام استدراك بر صحیحین بوده است براي تقویت این معنا حتی به نقل خبري صریح از بخاري مبنی بر کیفیت ذکر صلوات بر اهل بیت پرداخته است تا جایگاه و مصادیق اهل بیت - ع - بهتر معلوم گردد. وي آن گاه نوشته است: سبب اینکه عین عبارت بخاري را آوردم، آنکه خواننده بداند که اهل بیت و آل نبی - ص - همه همین ایشان هستند. - حاکم، المستدرك، 1422قمري، - 160/3 از این رفتار حاکم جایگاه برتر اهل بیت - ع - و مصداقهاي خاص آن در نگاه او مشخص میشود. این در حالی است که دیگران اهل بیت - ع - را به همسران پیامبر - ص - و حتی اقربا و اصحابش هم تسري می دهند. - مسلم، 1425قمري، 1008 و ابن کثیر،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید