بخشی از مقاله
چكيده
هيچ پديدة انساني، دريافت پذير يا تشريح شدني نيست؛ مگر اين كه در بستر تاريخي گستردهتري كه آن را در برميگيرد؛ و فرآيندي كه به گذشته يا حال محدود نمي شود؛ و رو به آينده دارد؛ ديده و كاويده شود. نقد جامعه شناسي كه در قرن حاضر مورد توجّه قرار گرفته است؛ به نقش ادبيّات در ايجاد خيزشها و انقلابها توجّه كرده است. توقّع مردم و روشنفكران اين بوده است كه ادبيّات بازگو كننده و به حركت درآورنده نهضت هاي اجتماعي باشد.
انقلاب اسلامي ايران از مهمترين خيزش هاي مردمي معاصر است؛ و روح تشيّع و عنصر شهادت در شكلگيري و پيروزي اين انقلاب و حوادث پس از آن به ويژه هشت سال دفاع مقدّس نقش اساسي داشته است. نقش ادبا، شعرا، روشنفكران، واعظان و مرثيهسرايان در جهتدهي به انقلاب و دفاع مقدّس نقش اساسي بوده است؛ تا جايي كه ادبيّات خاص انقلاب اسلامي و دفاع مقدّس شكل گرفت. در اين پژوهش به بنيان هاي ادبيّات شهادت به عنوان بخشي از فرهنگ انقلاب اسلامي پرداخته مي شود. اين مباني از پيش از اسلام قابل بررسي و نيز از دوره اسلامي تا عصر حاضر در شكل هاي مختلف قابل طرح و تبيين است.
1-مقدّمه
وقتي سخن از انقلاب به ميان ميآيد؛ دگرگوني كامل درهمة ابعاد و زمينه هاي زندگي اجتماعي تداعي ميشود. در فرايند يك انقلاب، الزامّا معيارهاي گذشته ويران؛ و رفتارها و ارزشهاي نوين جايگزين ميشود. يك انقلاب، زماني گسترده، عميق و واقعي است؛ كه هم از كارمايه فرهنگي اصيل برخوردار باشد؛ و هم به تحوّل فرهنگي بينجامد. هرگز، كسي يا ملّتي صرفاً به خاطر برخورداري بيشتر از امكانات رفاهي و لذايذ زندگي، خود و ديگران را قرباني نميكند. تنها زماني يك انقلاب اصيل و واقعي اتّفاق ميافتد؛ كه پاي موضوعات معنوي، ماورايي و غيرمادّي در ميان باشد.
انقلاب اسلامي سال 1357در ايران، موّجد گفتمان اصيل و عميق فرهنگ اسلامي بود. بر اثر رويداد انقلاب و سپس جنگ هشت ساله با كشور متجاوز عراق، عناصري از فرهنگ ديني اسلام كه در طول ساليان دراز، فراموش شده يا كم رنگ شده يا تغيير ماهيت داده بود؛ احيا شد. در اين عرصة فرهنگي، مضاميني چون جهاد، شهادت، پايداري، برادري، آزادي، وحدت و فداكاري از نمود بيشتري برخوردار گرديد. براي بررسي و ارزيابي ادبيّات انقلاب اسلامي و دفاع مقدّس به عنوان بخشي از فرهنگ و گفتمان حاكم بر اين دو رويداد ، نيازمند بهرهگيري از شيوه هاي نقد جامعهشناختي و تاريخي هستيم.
نقد جامعهشناختي از دهه قرن30 بيستم ميلادي مورد توجّه قرار گرفت. در اين دوره از نقش ادبيّات در خيزش هاي مردمي صحبت به ميان آمد. توقّع مردم و روشنفكران اين بود كه ادبيّات بازگو كننده و به حركت درآورنده نهضتهاي اجتماعي باشد؛ از اين رو به اين گونه نقد، نقد سياسي هم گفته ميشد. در اين نوع نقد، محيط اجتماعي و بستر و زمينه هاي آفرينش اثر، مورد توجّه قرار گرفت. نقد جامعهشناختي ميخواهد جامع تمام اشكال و صور نقد باشد.
در نقد دانشگاهي يا فيلولوژيك، منتقد، هر چيز را در محيط تاريخي خودش ميگذارد؛ امّا نقد تفسيري در واقع و به قول دكتر عبدالحسين زرّينكوب، فرصتي است كه بين علايق امروز با حوادث ديروز رابطه اي به وجود مي آورد و هرگز مدّعي نيست كه آخرين جواب را به مسأله مي دهد - اميني، - 32:1390 ادبيّات شهادتخواهانه كه در دهة اوّل انقلاب اسلامي خلق شد؛ ادبيّاتي خلقالساعه نبود. اين ادبيّات داراي بنيانهاي فكري، تاريخي و ادبي بود؛ و در گذشتة تمدّني ايران و اسلام، ريشة انبوه و مصاديق فراوان داشت. در شكلگيري اين گونه ادبي ، در دهة نخست انقلاب اسلامي ايران، عواملّي چند دخيل بوده است. بررسي پيشينة، گستره تاريخي و سير تكوين ادبيّات شهادت، امكان دريافتپذيري و تشريح ادبيّات انقلاب اسلامي و دفاع مقدّس را ممكن ميسازد. اين مقاله به تبيين جهار عامل مهم تاريخي و زمينه اجتماعي، كه به ايجاد و شكلگيري ادبيّات مزبور منجر گرديده؛ مي پردازد.
-2 بحث 2--1سيري گذرا بر جايگاه مبارزه در فرهنگ، ادب و هويّت ايراني
آموزههاي ديني باستاني، قديم ترين آثار مدوّن است كه ميتوان بر مبناي آن رفتار ايرانيان ديرين را بررسيّد؛ و به انديشه ها و كردار پيشينيان كشورمان پي برد. آرتوركريستن سن در كتابش، نمونه هاي نخستين انسان و نخستين شهريار، نوشته است: دين زرتشت ،ديني است كه با جنگ و نبرد سروكار دارد؛ نبرد با نيروهاي شر. اگر به زبان اسطوره سخن بگوييم؛ تاريخ جهان نبردي ميان خير و شر است؛ يعني ميان خدا و شيطان. از اين روست كه بر تخت نشاندن آتش مقدّس كه نماد حضور خداست، تصويرپردازي بارز به چشم مي خورد كه ويژگي مراسم نظامي است. - واحددوست، - 30 :1379
دين و مباني اخلاقي كه زرتشت آموزش داده بود؛ در امپراطوري ايران دير پاييد؛ ولي با ظهور اديان متعدد - ترسايان، مانويان، مزدكيان، مستوريان و... - در مقابل دين رسمي و مسلّط زرتشت، باعث شد كه دربار پادشاهي ايران از وابستگي به آتشكده ها رها گردد و به استقلال برسد. ظهور مزدك كه در واقع موجّد يك آيين مذهبي نبود؛ بلكه يك فلسفه اجتماعي و سياسي را مطرح مي ساخت؛ نشان مي دهد كه سوگيري حركت اجتماعي و معنوي جامعه به سمت نوزايي فرهنگي و مدنيّت نوين قرار داشت؛ و امپراطوري را به سوي بحرانيفراگير مي راند.
پشتيباني قباد از مزدك و مزدكيان، ايران را در مقابل تحوّلي دوران ساز قرار داد. ظهور و گسترش وسيع و عميق مزدكيان نشان مي دهد كه جامعه ايراني براي يك تحوّل عظيم امّاده بود . نيروهاي ريشه دار مذهبي در مقابل اين تحوّل، مقاومت ميكردند؛ و بالاخره نيز با كودتاي نوشيروان و به تشويق و حمايت مغان، نيروهاي تحوّلخواه شكست خوردند؛ ولي پس از اين مرحله، شورشهاي منطقهاي سر برآورد؛ شورش بلوچها در بلوچستان؛ و مخالفت بزرگمهر با سكوت استبدادي نوشيروان؛ و سپس انقلاب سپاهيان ايران به رهبري بهرام چوبينه و جلوگيري از به تخت نشستن خسرو پرويز. اگرچه خسروپرويز كه از ايران فرار كرده بود با حمايت امپراطور رم توانست شورش سپاه را سركوب كند و بر تخت برگردد؛ ولي شورش ها پايانپذير نبود.
از قتل خسروپرويز در 628ميلادي تا جلوس يزدگرد سوّم به مدّت پنج سال، دوازده نفر به سلطنت رسيّدند. بدين ترتيب حكومت مركزي ايران در بزنگاه حمله اعراب، جز اسمي بي رسم نبود؛ و به ضعيفترين وضعيت تاريخي خود رسيّده بود. هويّت ايراني، در معناي سياسي آن، براي نخستين بار در دوره ساساني تدوين شده و رسميت يافته است؛ حال آنكه ابعاد زندگي ديني و قومي آن در دوران هخامنشي پديد آمده بود. در دوره ساساني تودة مردم - مهنگان - هويّت خود را با زادگاه - خاك - و طبقات اشراف؛ و آزادگان، هويّت خود را با خون و خاندان - نژادآرياييراني - – مشخّص ميكردند. اعصار گذشته ايران را پس از دوران ساسانيان، از لحاظ تحوّلات عظيم به چند دوره تقسيم ميكنند:
قرن هاي اوّل و دوّم هجري را دو قرن سكوت ناميده اند. سقوط نهاوند در سال 21 هجري چهارده قرن تاريخ باشكوه ايران باستان را پايان بخشيد. زبان گمشده، كتاب هاي سوخته و نقل ديوان از فارسي به تازي، آغازي بر يك سكوت دويست ساله ايرانيان بود. - ر.ك: زرين كوب،93 تا - 101
در قرن هاي دوّم وسوّم هجري كه عصر دلتنگي و غرور نام گرفته، نخستين واكنش گسترده ايرانيان در برابر حمله اعراب بود. ايرانيان از اواخر قرن دوّم، شكوه عصر سامّاني را ياد آوردند و مفاخر قوي و فرهنگي ايران را در ادبيّات منظوم و منثور احيا كردند؛ امّا آنچه با نام ايران مي آمد.