بخشی از مقاله

چکیده

سرمایه اجتماعی یکی از مباحث جاري مدیریت است که روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. تا کنون مطالعات زیادي پیرامون این مفهوم صورت گرفته اما آنچه که این مطالعه را از سایر مطالعات متمایز ساخته بین رشته اي بودن آن است. این مطالعه قصد دارد تا با تلفیق مفاهیم ، به نتیجه ي جدیدي پیرامون بحث سرمایه هاي نامشهود برسیم و از آن به عنوان پارادایمی جدید در مقوله سرمایه اجتماعی استفاده کنیم. این رویکرد دولت ها و سازمان ها را در استخراج این سرمایه از روابط بین افراد یاري می دهد و به آنها در رسیدن به حداکثر بهره وري از این سرمایه یاري می رساند.

-1 مقدمه

در چند دهه گذشته ، مفهوم سرمایه اجتماعی در عرصه هاي گوناگون از علوم اجتماعی ، به خصوص در مدیریت ، جامعه شناسی ، سیاست توسعه یافته است. دانشمندان و صاحب نظران جامعه شناسی - بوردیو ، کلمن و لین - ، علوم سیاسی - پاتنام - ، اقتصاد - گلیزر - و مدیریت در صدد یافتن پاسخ به سوالات خود در دامنه فعالیت تخصص خود بودند [1] ، [2] و .[3]اما از آنجایی که این سرمایه اجتماعی مفهومی کاربردي است و منجر به خلق ارزش می شود ؛ بسیاري از کشورها ، دولت ها ، مدیران ، جامعه شناسان ، در عرصه خرد و کلان در پی عملیاتی کردن آن بودند. در سطح کلان، سرمایه اجتماعی می تواند یک قدرت بالقوه در حمایت از فرآیند توسعه در سطح ملی ، منطقه اي و یا به عبارت بهتر در سطح جامعه باشد .

[4] از سوي دیگر بررسی هاي صورت گرفته در مورد تأثیر مثبت سرمایه اجتماعی بر رشد اقتصادي باعث شده تا توجه به این مفهوم زیاد شود .[5] سرمایه اجتماعی، راهی براي معنا دادن به اصطلاح منابع و سرمایه هاي ناملموس در زندگی روزمره انسان هاست. سرمایه اجتماعی به عنوان یک دارایی ارزشمند است که دسترسی به آن از طریق روابط اجتماعی تحقق می یابد .[6] اصطلاح سرمایه اجتماعی از نظریه هاي اجتماعی برگرفته شد و بر این ایده استوار بود که روابط مثبت اجتماعی، منابعی هستند که باعث عملکرد موثر می شود [7] و .[8] اصطلاح سرمایه اجتماعی براي توصیف منابع ارتباطی ناشی از روابط مابین افراد مورد استفاده قرار گرفته و از آن براي توسعه افراد در جوامع و سازمان ها به دفعات یاد شده است .[9] بنابراین شناسایی زمینه هاي شکل گیري این سرمایه نامشهود بسیار حائز اهمیت است. از این رو در این مطالعه به بررسی رفتار این پدیده در عمل می پردازیم.

-2 ریشه هاي تاریخی سرمایه اجتماعی

اشاراتی پراکنده از مفهوم سرمایه اجتماعی و اصطلاحات مشابه آن به دو دهه اول 1900 میلادي برمی گردد. اما مفهوم سرمایه اجتماعی براي اولین با توسط هانیفان در سال 1916 میلادي تحت عنوان مقاله اي با نام مرکز ارتباطات مدرسه روستایی معرفی شد. وي ، نگرش هاي اجتماعی مانند همکاري و مشارکت را در مدارس روستایی ایالت ویرجینیا ضروري می دانست. بعد از هانیفان ، ایده سرمایه اجتماعی براي چند دهه نادیده انگاشته شد و سرانجام توسط گروهی از جامعه شناسان دوباره معرفی شد. جامعه شناسانی چون آرو - 1972 - و سین - 1977 - ، در این خصوص به مطالعات پرداختند و یافته هاي خود را گزارش کردند. 

-3 جریان هاي عمده در سرمایه اجتماعی

در بحث سرمایه اجتماعی سه جریان مهم وجود دارد که دانستن آن براي ادامه فهم بهتر سرمایه اجتماعی لازم است. جریان اول توسط بوردیو صورت گرفت. اولین تجزیه و تحلیل معاصر سیستماتیک سرمایه اجتماعی، توسط بوردیو انجام شد. بوردیو، جامعه شناس فرانسوي بود که سرمایه اجتماعی را به عنوان یکی از شکل هاي سرمایه مطرح کرد. وي این مفهوم را به عنوان مجموعه اي از منابع واقعی یا بالقوه دانست که با شبکه اي بادوام از روابط متقابل کم و بیش نهادینه و به رسمیت شناخته شده، با یکدیگر مرتبط شده اند.

دومین جریان سرمایه اجتماعی توسط جامعه شناس دیگري به نام کلمن صورت گرفت. کلمن، سرمایه اجتماعی را به عنوان موجودیت هاي مختلفی که داراي دو ویژگی مشترك که عبارتند از جنبه هاي ساختار اجتماعی و توانایی براي تسهیل اقدامات افرادي که در درون ساختار هستند ، تعریف می کند .[18] پاتنام نیز از دیگر نظریه پردازان است که مفهوم سرمایه اجتماعی را توسعه داد. وي سرمایه اجتماعی را به عنوان ویژگی هاي سازمان اجتماعی - مانند شبکه ها ، هنجارها و اعتماد اجتماعی - به منظور هماهنگی و همکاري متقابل جهت رسیدن به سود توصیف می کند .[19] در واقع سرمایه اجتماعی پاتنام داراي سه مؤلفه تعهدات و هنجارهاي اخلاقی ، ارزش هاي اجتماعی - به خصوص اعتماد - و شبکه هاي اجتماعی - انجمن هاي ویژه داوطلبانه - است .[20]

-4 مفهوم سرمایه اجتماعی

سرمایه اجتماعی مفهومی چند بعدي است. ادبیات موجود در این سرمایه، منعکس کننده نتایج مثبت پدیده هاي اجتماعی می باشد [21] و .[22] استفاده از لفظ سرمایه در این مفهوم به طور خاص ، بر اهمیت ساختار اجتماعی در کسب و کار - سازمان ها - و اقتصاد - دولت ها - تأکید دارد .[23] با این حال تا قبل از قرن نوزدهم اقتصاددانانی چون کارل مارکس به این عقیده بودند که تنها اشکال سرمایه هاي موجود سرمایه هاي مالی و فیزیکی است .[24]

-5 تغییر در مرزهاي دانش

آشکار شدن اهمیت تحقیق و پژوهش در عرصه هاي گوناگون علمی باعث شده تا سرمایه گذاري هاي زیادي بر روي مطالعات و بررسی ها انجام شود. این سرمایه گذاري ها باعث شد تا دانش امروز بشر چنان گسترش یابد که به ناچار علوم مختلف در قسمت هایی با یکدیگر هم پوشانی داشته باشند و شاید این امر نقطه عطفی را در جهش علم باعث شود و به بهبود کیفیت زندگی انسان ها در عرصه هاي مختلف زندگی منجر شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید