بخشی از مقاله
چکیده
رویکرد این مطالعه توجه به خلاقیت زنانخلاق و کارآفرین و شیوه های قدرتمند شدن آنان است.کارآفرینی موجب تحول درسرمایه های اقتصادی، اجتماعی و نحوه استفاده از فرصت ها و کسب و کارو فعالیت های جدید اقتصادی است . توانمندسازی زنان به منظور مشارکت دادن آن ها در عرصه اجتماعی از عوامل مهم توسعه است. کنکاش اصلی مطالعه حاضر بر پایه روش اسنادی درسه بخش اساسی بیان شده است.
در بخش اول به بررسی مفاهیم خلاقیت، مدیریت خلاقیت، تفاوت کارآفرینی و خلاقیت و نقش و اهمیت خلاق بودن و موانع آن اشاره شده و در بخش دوم چگونگی قدرتمند شدن زنان و سطوح آن و برخی شاخص های قدرتمندی بیان شده. بخش سوم مروری بر برخی از زنان کارآفرین ایران و جهان و قدرتمندترین زنان دنیا و شیوه های تاثیر گذاری شان و مهم ترین تلاش هایی که برای زنان انجام داده اند اشاره دارد.
مقدمه
امروزه آخرین الگو توسعه برپایه بر کارآفرینی و خلاقیت است. شومپتر کارآفرینی را موتور توسعه می نامد. اصلی ترین سرمایه کارآفرینی داشتن خلاقیت، جسارت، پیشرفت وبهره گیری به موقع از فرصت هاست، نیمی از کل جمعیت جهان را زنان تشکیل می دهند و دو سوم ساعات کار انجام شده توسط زنان صورت می پذیرد، تنها یک دهم درآمد جهان و فقط یک صدم مالکیت اموال و داراییهای جهان به زنان اختصاص یافته است. بنابراین وجود نابرابری برای زنان در تمامی جوامع کم و بیش وجود دارد.
به نظر جان باپتیست سی - 1803 - کار آفرین فردی است که مسوولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را بر عهده دارد [1]مرکز کارآفرینی دانشگاه میامی در اوهایو کار آفرینی فرایندی است از توسعه و آوردن یک نگاه جدید به زندگی، نگاهی که ممکن است یک ایده خلاقانه، یک فرصت ساده، روش های بهتری برای انجام کاری باشد. [2]کارآفرینی فرآیند یا مفهومی است که در طی آن فرد کارآفرین با ایدههای نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید، با بسیج منابع به ایجاد کسب و شرکتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور رشد یابنده مبادرت میورزد . ژوزف شومپیتر - - 1934 فرآیند کارآفرینی را ?" تخریب خلاق?" می نامد به عبارت دیگر ویژگی تعیین کننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید و یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است.
روش نوین همان ?"تخریب خلاق?" می باشد [1]خلاقیت برای بقا لازم است که در طی زمان افراد غیر خلاق از صحنه حذف خواهند شد اگر چه موفق باشد فرد خلاقنوعاً هر چیزی را از دیدگاه های گوناگون بررسی نموده و غالباً نسبت به وضعیت موجود احساس نارضایتی می نماید و بطور قوی معتقد بوده که روش های جاری انجام کار را میتوان بهبود بخشید. خلاقیت چیز جدیدی را بوجود می آورد در حالیکه نوآوری چیز جدیدی را بکار می گیرد. کارآفرینی فرآیندی است که افراد با نوآوری، فرصت های بی استفاده را تبدیل به موقعیت های رفع تقاضا می کنند. از این رو می توان گفت که نوآوری یکی از مولفه های اساسی و بنیادی کارآفرینی است.
خلاقیت و نو آوری
اکثر نویسندگان هم اکنون متفق القولند که فرآیند تولید جدید »خلاقیت« است و هر چند که خلاقیت یک پیش ماده مهم برای نوآوری است، این دو واژه مترادف نیستند. تعریف واژهنامهای خلاقیت را عبارت از به وجود آوردن، یا توانائی آفرینش چیزی تازه و بدیع یا قدرت آفرینندگی که منوط به هوش و توانائی تخیل باشد ، ذکر کرده است.[3] موفقیت بیشتر در گرو خلاقیت است تا هوش. هوش و خلاقیت با یکدیگر ارتباطی ندارند ولی موفقیت با خلاقیت رابطه زیادی دارد.[4] افراد باید قادر باشند که مسائل را از دیدی تازه بنگرند و احتمالات و جایگزینهای بدیع خلق نمایند. فرانکن - 2005 - خلاقیت هر چه باشد ، خیلی مهم و لازم است چون باعث تمامی پیشرفت های بشری بوده است.
هیلارد - 2001 - خلاقیت ، آفرینش آمیزه ای بدیع برای حل تناقضات ، درقالب یک ایده است که خارج از محدوده جواب موجود قرار می گیرد [5]خلاقیت ارائه کیفیت های تازه ای ازمفاهیم و معانی است، خلاقیت شکل دادن تجربه هادر سازمان بندی های تازه است [6] خلاقیت جنبه ذهنی ونوآوری جنبه علمی دارد و نوآوری محصول نهایی خلاقیت است [7]خلاقیت یعنی ارائه ایده های جدید و ناشناخته ، ولی نوآوری می تواند محصول یا خدمت موجود را تغییر و دگرگون سازد. خلاقیت یک فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری جنبه عملی دارد و محصول نهایی عمل ، خلاقیت می باشد.
در تعبیری دیگر خلاقیت به تنهایی تاثیر بسیار جزئی دارد، این ایده های خلاق است که می تواند به طریقی به کار برده و یا اجرا شوند که سازمان را متحول نماید . فرایند خلاقیت دارای مراحل بشرح زیر می باشد - 1: جذب : جذب نسبت به یک موضوع بوده که اغلب نیاز به اطلاعات جدید دارد. - 2 الهام : این مرحله بسیار سریع اتفاق افتاده و ملاحظه آن بسیار مشکل است. - 3 آزمایش : در این مرحله ایده به وجودآمده آزمایش شده تا معلوم شود مفید است یا خیر - 4 پالایش :در این مرحله ایده به منظور کاربردی بودن بررسی می شود - 5 فروش : مرحله آخر فرایند خلاقیت که افراد صاحب اختیار باید ایده پذیر باشند.
خلاقیت و نوآوری مختص افراد خاصی نبوده و همه می توانند درجهت تحقق آن کوشش نمایند از طرفی انسانها در هر سطح سازمانی ودر هر رده شغلی قدرت خلاقیت ، تفکر و اندیشه را دارند. "استیز"عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان نموده است: سلامت روانی و ادراکی، انعطاف پذیری ادراک، ابتکار، ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی، استقلال رای و داوری را جزء ویژگی های افراد خلاق می داند.
خصوصیات ذهنی
کنجکاوی، دادن ایده های زیاد درباره یک مشکل ، ارائه ایده های غیرعاد ، توجه جدی به جزئیات مشکلات ، دقت و حساسیت نسبت به محیط به ویژه به مواردی که از دیدگاه دیگران عادی به شمارمی روند، روحیه انتقادی ، علاقه وافر به آزمایش و تجربه نمودن، نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی
خصوصیات عاطفی
آرامش و آسودگی خیال ، شوخ طبعی ،علاقه به سادگی و بی تکلمی در نوع پوشش کارکنان از جنبه های گوناگون زندگی ،دلگرمی و امید به آینده ،توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با سایرین شامل مدیران و کارکنان سازمانها ، اعتماد به نفس و احترام به خود و کارکنان، شهامت در حل مشکلات.
خصوصیات اجتماعی
پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسایل و پیش مشکلات موجود، مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت های گوناگون ، قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران [6]
مدیریت خلاق
"پیتر اف دراکر " درکتاب "چالش های مدیریت درسده "21 می گوید : » مدیریت و کارآفرینی دو روی یک سکه اند . هرکارآفرینی که مدیریت نداند و یا مدیری که به نوآوری نپردازذ ، کارش به شکست خواهد انجامید . به نظر دراکر برای مدیریت موفق ، برخورداری از نیروی اندیشه خلاق به منظورنوآوری درراستای دگرگونی درسازمان ، امری حیاتی است و بدون آن ، سازمان براثرات تلاطمات محیط ره به جایی نخواهد برد .[8] دیوید وتن و کیم کمرون - دو استاد و صاحب نظربزرگ مدیریت دست به تدوین دوره » توسعه مهارت های مدیریت درهشت جلد زدند .
به نظر این دو خلاقیت و توان مشکل گشایی از مهارت های اساسی است که چون دیگرمهارت ها براثرممارست و دریافت بازخورد از محیط شکل گرفته و توسعه می یابد [9] در بیان تفاوت بین خلاقیت و نوآوری چنین ابراز می کند که خلاقیت ساختن یک چیز از هیچ چیز است درحالیکه نوآوری: آن چیز را بصورت خدمات و تولیدات در می آورد. هنر مدیران خلاق استفاده از خلاقیت دیگران و یافتن اذهان خلاق بوده و آفرینش فضای که ایجاد خلاقیت نموده و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریک نماید وبه نحوی تفویض اختیار نماید تا هرکسی خود مشکل خودش را حل کند.ویژگیهای زیر به پرورش خلاقیت و نوآوری کمک می نماید:تحمل ریسک، کاهش کنترل بیرونی، کاهش تقسیم کار، قبول ابهام، تحمل تضاد، تحمل راههای غیرعملی، تمرکز بر نتایج تا ابزارها، ارتباطات همه جانبه . موانع خلاقیت سازمانی و مدیریتی است یا به خود افراد برمی گردد.
موانعی که فرد به وجود می آورد عبارتست از: عدم اعتماد به نفس ، محافظه کاری، متعهدنبودن، وابستگی و تفکر ناصواب ، عدم توانایی در تحمل ابهام و تضاد، فقدان دانش کافی در زمینه علوم مربوطه ، عدم تمرکز ذهنی ، فقدان مقاوم ، کمرویی ، عدم انعطاف پذیری و موانع خلاقیت که سازمان عامل آن می باشد عبارتند از :بدبینی نسبت به کلیه ایده های جدید، پافشاری برای تصویب باید از سایر سطوح مدیریت تایید و امضا گرفته شود، عدم اظهار انتقاد سهل و عدم تشویق افراد،کنترل دقیق کلیه امور در سازمان، تصمیم گیری مخفیانه نسبت به تغییر سازمان دهی - ساختار - [9]