بخشی از مقاله

چکیده:

اگر در بین نیازهای انسانی و سازمانی، نیاز متمایز و مشخصی وجود داشته باشد آن نیاز، نیاز به قدرت است و بطور منطقی روابط عمومی نیز از این قاعده مستثنی نیست. روابط عمومی به عنوان یک سازمان نمی تواند بدون اتکاء به یکی از منابع قدرت اجتماعی از دوام و بقاء برخوردار گردد و بدون نیاز به کسب قدرت نمی تواند باعث تأثیرگذاری و موفقیت به توانایی انجام کارها شود. توفیق روابط عمومی در انجام رسالت حرفه ای و اخلاقی مستلزم بهره گیری از قدرت تلفیقی قانونی، اطلاعاتی، تخصصی ، ارتباطاتی و مرجعیت است و اصولا روابط عمومی نمی تواند تنها با اتکاء به یکی از این پنج نوع قدرت و بی توجهی به سایر منابع قدرت موفق باشد.

کلمات کلیدی : روابط عمومی ، قدرت، قانون ، سازمان، ، اطلاعات، ارتباطات

مقدمه

دانش، سازمان، موقعیتها، اقتدار، مهارت، ایمان، رسانههای جمعی، جغرافیا، منابع ملی، توان اقتصادی، توان نظامی، نیروی انسانی و فناوری همه در فراهم کردن زمینههای قدرت یک گروه یا کشور تأثیرگذارند. راسل قدرت را به انرژی تشیبه کرده و میگوید: قدرت نیز مانند انرژی اشکال گوناگون دارد: ثروت، سلاح، حکم دولتی، و تأثیر بر عقاید. اما هیچکدام از اینها را نمیتوان تابع دیگری دانست. قدرت مانند انرژی باید مدام در حال تبدیل از یک صورت به صورت دیگر در نظر گرفته شود. وظیفه دانشمندان علوم اجتماعی این است که قوانین این تبدیلات را جستوجو کنند از این رو قدرت به خودی خود، نه خوب است و نه بد و این فرد کنترلکنندهی قدرت است که تعیین میکند آیا از قدرت برای خدمت به اهداف شرکت استفاده شده یا برای تضعیف آن، ضمن آنکه قدرت ابزار ضروری برای اعمال تغییر در حوزهی نفوذ شماست. اگر از آن به طور موثر استفاده شود، میتواند موجب به دست آوردن احترام و دستیابی به نتیجه شود. ولی اگر به درستی از آن استفاده نشود، سوءاستفاده از قدرت میتواند موجب فلج شدن سازمان شده و به رکود منجر شود. بی تردید »روابط عمومی« در هر موسسه و سازمان که به عنوان عاملی سرنوشت ساز است از قاعده برخوداری و بهره گیری از قدرت برای حرکت بر مبنای فلسفه وجودی و انجام رسالت حرفه ای و رعایت اخلاق حرفهای در جهت نیل به اهداف سازمانی از این قاعده مستثنی نیست.

فلسفه وجودی روابط عمومی، نظریات پیرامون روابط عمومی، تعاریف، وظایف، مأموریت ها و مؤلفه های مربوط به کارکرد روابط عمومی همه حاکی از یک نهاد مدنی است که دارای قدرت بی نظیر و ویژه در عرصه روابط های انسانی و اجتماعی است. نقش بی بدیل روابط عمومی در عرصه توسعه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی با بهره گیری از ظرفیت های رسانه ای و تبلیغاتی، دارای نقش انکار ناپذیری است که همگان در این اصل دارای اتفاق نظر و وحدت فکری و اندیشه ای می باشند ، اما مشکل زمانی عارض می شود که روابط عمومی نتواند به درستی نقش آفرینی کند و با استفاده از تمامی ظرفیت ها و توان خود در یک چارچوب صحیح و مناسب عمل کند و با استقلال رأی و حفظ جایگاه واقعی و با تکیه بر رسالت و وظیفه حرفه ای و اخلاقی نقش آفرین صحنه های روابط اجتماعی و انسانی شود.

روابط عمومی باید به عنوان یک نهاد مدنی مردمدار با استفاده صحیح از ابزار قدرت بتواند از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار بوده و موسسه و سازمان متبوعه را در نیل به اهداف یاری رساند. موفقیت »روابط عمومی« در گرو این است که علاوه بر شناخت جایگاه و رسالت و مسئولیت خویش و شناخت معیارهای صحیح، ارتباط با افکار عمومی، افراد و کارگزاران دیگر را به طور مفید و موثری گسترش دهد چرا که اصل لازم برای نایل شدن به اهداف، حسن رابطه، درک متقابل و توسعه تفاهم با یکدیگر و عموم مردم است و این مهم محقق نخواهد شد مگر اینکه از یک روابط عمومی قدرتمند برخودار باشیم .

مفهوم قدرت در فرهنگ لغت

فرهنگ های زبان فارسی، واژه قدرت را در مفاهیم »توانستن«، »توانایی داشتن« که معنی مصدری آن است و »توانایی« که اسم مصدر است به کار برده اند - علی اکبر دهخدا، لغت نامه - . گاهی نیز مرادف با کلمه »استطاعت« و به معنی قوه ای که واجد شرایط تأثیرگذاری باشد به کار رفته است - محمد معین، فرهنگ معین - . و همچنین به »صفتی که تأثیر آن بر وفق اراده باشد« معنا شده است - محمد معین، فرهنگ معین - . »قدرت« در فرهنگ های عربی زبان، در اصل از ماده »قدر« به معنای »ظرفیت واقعیو حدّ نهایی و کامل هر چیز« گرفته شده است. بعضی از ارباب لغت »قدرت« را با توجه به رابطه آن با »قدر« معنا کرده اند، از جمله: قدرت خداوند بر آفریدگانش به این معناست که ظرفیت و حد نهایی که خود خواسته و اراده کرده است به آنها می دهد.

قدرت، با عَل»ی« متعدی می شود و در مفهوم تمکن و تسلط بر کسی یا چیزی به کار می رود - احمد بن فارس، معجم مقاییساللّغه و طریحی، مجمع البحرین - و بعضی دیگر آن را به معنی غنا و ثروت گرفته اند - احمد بن فارس، معجم مقاییساللّغه - که طبعا با نوعی مجازگویی همراه است و در واقع در این گونه موارد »قدرت« را بر عوامل قدرت اطلاق کرده اند. قدرت هرگاه در توصیف انسان به کار رود به معنی حالتی است که با آن انسان به انجام کاری موفق می شود، ولی اگر به عنوان وصفی برای خداوند به کار رود به این معناست که او از انجام هیچ کاری عاجز نیست - مفردات راغب - . مهم ترین واژگان مترادف با »قدرت« در زبان عربی »سلطه« و »اقتدار« است که در زبان فارسی نیز راه یافته است و به ویژه در اصطلاحات »علوم سیاسی« کاربرد فراوان دارد. در ضمن مفهوم لغوی قدرت و مرادف های آن متضمن معنی اراده نیز هست - محمد معین، فرهنگ معین - .

در فرهنگ سیاسی غرب واژه هایی مثل Power و Athority به عنوان معادل کلمه »قدرت« به کار رفته است که به معنی استعداد و توانایی انجام کار ability to do or act می باشد . - OXFORD, advanced, Learners dictionary - مفهوم قدرت سیاسی از مهمترین مفاهیم سیاسی است، به طوری که از آن به عنوان جوهر سیاست یاد میشود. قدرت - - power به مفهوم »توانایی تحمیل اراده یک فرد بر دیگران، حتی برخلاف میل آنها«اساساً یک مفهوم جامعه شناختی است که هم شامل قدرت فیزیکی و هم شامل قدرت سیاسی می شود و در یک وضعیت اجتماعی بروز می کند.
قدرت سیاسی - political power - آن نوع از قدرتی است که یک فرد یا گروه در درون جامعه برای تأثیرگذاری و کنترل زندگی سایر افراد و گروهها دارا هستند.در عرصه سیاسی راههای گوناگونی برای بدست آوردن این نوع از قدرت وجود دارد.

تعریف قدرت:

از دیدگاه ماکس وبر:

احتمال اینکه فرد در میان روایط اجتماعی در جایگاهی باشد که بتواند تمایلات خود را علیرغم مخالفت دیگران انجام دهد. از دیدگاه لوتانز : قدرت عبارت است از وادار کردن فرد یا گروهی برای انجام کار. قدرت عبارت است از »توانایی انسان در تأثیرگذاری بر اراده فرد یا جمع دیگر و تسلیمدربرابردرخواست خود.« قدرت در اصطلاح، عبارت از ظرفیت یا توانایی بالقوه و تغییر دیگران است. بهتعبیر دیگر، توان الف در اعمال نفوذ بر رفتار ب، بهگونهای که ب کاری را انجام دهد، که اگر چنین قدرتی اعمال نمیشد، وی آنرا بهگونهای دیگر انجام میداد. در این تعاریف، "قدرت" بهصورت یک نیروی بالقوه تعریف شده، که ممکن است، فردی قدرت داشته باشد؛ ولی آنرا بروز ندهد.

انواع قدرت

-1 قدرت فیزیکی: - physical power - نخستین نوع از قدرت اشخاص که در سازمان ها به کار می رود ، قدرت فیزیکی است.

-2 قدرت اقتصادی: قدرت اقتصادی ناشی از مالکیت یا کنترل پول یا منابع دگر را باید دومین نیروی قدرت به شمار آورد. قدرت اقتصادی با پرداخت یا وعده پرداخت، یا خودداری یا تهدید به خودداری از پرداخت پول یا سایر کالاهای اقتصادی اعمال میشود. -3قدرت علمی یا قدرت مبتنی بر دانش و آگاهی سومین نوع قدرت، بر پایه دانش و آگاهی شکل می گیرد. به زبان ساده می توان گفت، مهارت های ویژه و تخصص کارکنان و سایر کارشناسان موجب قدرتمندی آنان میشود -4قدرت اجرایی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید