بخشی از مقاله

چکیده:

شکی نیست که هدف از زندگی، زندگی کردن هدفمند است؛ اما این که زندگی هدفمند چیست؟ انسانها چه هدفی دارند؟ و چه هدفی باید داشته باشند؟ داستان پرماجرائی دارد. انسان از دیر باز با سوال مهم و سخت چیستی زندگی و هدف آن مواجه بوده است؛ پرسشی پر پاسخ و یا بهتر است بگوئیم: بی پاسخ و همچنین معنا و هدفی که تحمل رنجها و قبول سختی ها را توجیه کند و مشخص سازد که من از زندگی چه می خواهم؟ و یا بهتر بگویم: زندگی از من چه می خواهد؟ تا دیگر در وجود خود جای خالی احساس نکنم. انسان در برابر این پرسشها، گاهی با پاسخهای سطحی از آن عبور می کرده و گاهی با تعمق به بررسی آن می پرداخته؛ اما تلاشهای او برای پیدا کردن هدف زندگی در داخل طبیعت هرگز به جائی نرسیده و می بایست برای تبیین معنی حقیقی زندگی باید به ماوراء طبیعت نظر انداخت. ماورائی که مقصدند و زندگی مادی، مسیر آن بشمار می آید و بدیهی است که تا مقصد، معیّن نباشد، مسیر معنا ندارد و پیش از همه باید مبدء روشن باشد. به عبارت دیگر، ایمان به مبدء و معاد در معنی دار کردن زندگی شرط لازم و کافی است. ما در این مقاله در صددیم ضمن تعریف زندگی به تبیین غایت آن بپردازیم.

واژگان کلیدی: زندگی، هدف، درک، فعل و عبادت و تقرب

طرح مسآله:

واقعیت این است که در هدف داشتن و نداشتن و تعیین آن هدف، بین انسانها اختلاف نظر وجود داشته و دارد:

- 1 عده ای قائل به هدف داشتن زندگی نیستندچرا؛ که اینان اصلاً قائل به وجود حقیقت نیستند. از نظر اینان همه چیز پوچ و بی هدف است. این نظر نمی تواند درست باشد؛ چرا که لازمه اش حکم به پوچی همین اندیشه ی پوچی است.

- 2 عده ای هدف زندگی را امری خیالی می پندارند و اظهار می دارند:همه ی هدفهای انسان، تخیّلی است و واقعیّتی در جهان خارج وجود نداردو انسان در زندگی خود دائماًبه سمت هدفهای تخیّلی در حرکت است وزندگی، فاقد معنای ذاتی است و انسان خود به آن معنا می بخشد. - فردنگر آدلر - این دو عقیده، اولاً حیات را به عنوان یک ضرورت غیر قابل تحمل و تنفر آمیز جلوه می دهد. ثانیاً همه چیز را خیالات معرفی می کند و وجود واقعیاتی نظیر زشت و زیبا، بایستگی و شایستگی، خوب و بد، متغیر و ثابت و ... را انکار می کند و در نتیجه، هنجارها و ناهنجاریها در هم مخلوط می شود و ارزش ها فرو می ریزد و ثالثاً ناچار است یا اندیشه ای ناراحت کننده داشته باشد، یا به کلی از اندیشه بگریزد و خود را از هوشیاری بیندازد.

- 3 عده ای هدف زندگی را ترک لذائذ و تن دادن به ریاضت ها می دانند به طوری که آسایش تن با آرامش نفس در تضاد است. این نظر راه افراط را پیموده است.

- 4 برخی هدف زندگی را کسب شادی و لذت بیشتر و دوری از غم و رنج می دانند که باید خراباتی بود و آن را غنیمت شمرد. اینان نیز دچار افراط شده اند.

- 5 برخی هدف زندگی را بهره مندی و در نتیجه آرامش و آسایش دنیوی و اخروی دانسته اند؛ اما دنیا را اصیل و آخرت را تبعی دانسته اند یعنی پاداش و کیفر آخرت نیز برای تبعیت از فرامین پیامبران است و فرامین پیامبران نیز برای عدالت و اصلاح دنیا است.

- 6 برخی دیگر هدف زندگی را بهره مندی و در نتیجه آرامش و آسایش دنیوی و اخروی دانسته اند؛ اما آخرت را اصیل و دنیا را طفیلی معرفی کرده اند و گفته اند: دنیا مزرعه آخرت است و برای داشت و برداشت بهتر، باید کاشت مناسبتر داشت.

- 7 برخی دیگر به برکت راهنمائی های انبیاء و اولیاء، هدف زندگی را همان هدف بعثت وهدف بعثت را همان هدف خلقت می دانند که همان پیوند مبارک بین تکوین و تشریع ودرنتیجهوصول به بی نهایت و تقّرّب به خدا است اینان حتی هدف زندگی را نجات ازآتش جهنم یاوصول به نعمتهای بهشتی نمی دانند بلکه خدارا شایسته عبادت می شمارند ودرصددند به عنوان خلیفه خدا،خود را مظهر نام ائمه و صفات حق تعالی قرار دهند که هدف نهائی انسان است امیر المومنین می فرمود: »من خدا را به خاطر طمع در بهشت عبادت نمی کنم.« وچنین هدف والایی، هیچ منافاتی با اهداف متوسط و قریب ندارد. بدین منظور باید ابتدا ماهیت انسان واستعدادهای نهفته درآن رامشخص ساخت و دانست که چه کمالاتی برای ا نسان امکان دارد؟و ما در اینجا به دنبال تبیین همین هدف هستیم؛ چرا که انسان یک موجود دو بعدی است و غیر از جسم، روح دارد و غیر از لذت جوئیحسّی، عقل دارد و لذا باید دنبال کمالی باشد که در آن، هم لذّت باشد، هم عشق، هم خدمت به خلق، هم رشد، هم بهشت و هم خدا و نباید رشد مادی، رشد معنوی را تحت الشعاع قرار دهد.

ضرورت طرح مسأله:

طرح این مسأله با عنایت به موضوعات مطروحه ذیل ضرورت می یابد:

- 1 انتخاب هدف در زندگی، موجب تمرکز قوای فکری و وحدت وجود انسان می شود و جلوی هدر رفتن نیروهایش را می گیرد.

- 2 آن کس که می داند از زندگی چه می خواهد، در مقابل حوادث، غافلگیر نمی شود و می تواند در امور گوناگون زندگی، سرعت عمل، انتخاب موثر و قاطع،جدّیّت، تحرّک، صراحت و اعتماد به نفس و.... داشته باشد.

-3 هدف داشتن درزندگی، باعث می شود انسان راحت تردست ازهواوهوسهای بی اساس بردارد وبه هدف والا بیندیشد.
 
-4 هدف به زندگی معنا می بخشدو نداشتن هدف روشن در زندگی، انسان را دچار سرگردانی می کند؛ چرا که حل تعارضها و تردیدهای شکننده ی زندگی، تنها در سایه ی انتخاب هدفمیسّر، می شود.

- 5 مدیریت زمان و برنامه ریزی، تنها در سایه ی انتخاب هدفهای قریب، متوسط و بعید و اولویت بندی بین آنها، مقدور خواهد بود. انسان باید فرصتها را خود بسازد و منتظر فرصتها نماند.

- 6 خارج شدن از روزمره گی ها، پرهیز از تقلید کورکورانه، دور شدن از راهی که مقصد نیست و ... از آثار دیگر هدف داشتن در زندگی است.

-7 درزندگی هدف دار،یک هدف نهایی وجود داردکه همه چیز در راستای رسیدن به آن است لذا اهداف درجه بندی شده وانسان ازمطلق تراش ها رهایی می یابد.

به هر حال، این قانون زندگی است که انسانی در فردا به دستاوردی می رسد که امروز، رویائی در سر داشته باشد.

هدف:

هدف یکی از علل چهار گانه یعنی علل مادی، فاعلی، صوری و غائی است؛ با این تفاوت که هم در اول است و هم در آخر؛ یعنی چیزی است که فاعل هر کاری آن را در ابتدای کار لحاظ می کند به طوری که اگر لحاظ نمی کرد، هرگز آن فعل را انجام نمی داد و در آخر به آن هدف می رسد. مثلاً اگر هدف از ساختن خانه یا ماشین، سکونت و حمل و نقل است، سازنده آنها، هم در اول آنها را مد نظر قرار می دهند و هم در آخر آن را تأمین می کنند.علامه ی جعفری در تعریف هدف می فرماید:هدف» عبارت است از آن حقیقت منظور که آگاهی و اشتیاق بدست آوردن آن، محرّک انسان به سوی انجام دادن حرکات معینی است که آن حقیقت را قابل وصول می سازد.2« همانطور که از این تعریف بر می آید: آگاهی و حرکت، دو رکن زندگی است که در ادامه به عنوان معنی زندگی به توضیح آن می پردازیم.

مراحل رسیدن به هدف:

برای رسیدن به هدف، هر هدفی که باشد، مراحلی را باید طی کرد که به شرح ذیل است:

- 1 لیست بندی هدفها - 2 اولویت بندی هدفها - 3 زمان بندی هدفها - 4 ایجاد انگیزه برای هر هدف - 5 برنامه ریزی برای رسیدن به هدفها - 6 اقدام و شروع حرکت در مسیر هدف و تلاش برای رسیدن به آن.

زندگی و هدف آن:

در این دنیا ما انسانها کاری جز زندگی کردن نداریم؛ علامه ی جعفری در تعریف زندگی می فرماید: »زندگی پدیده ای است که انسان به وسیله ی آن حرکت می کند، احساس میکند، لذّت می برد و درد می کشد و 3«... اما نباید از ارزیابی کیفیت زندگی خود غافل بمانیم و اسیر روزمرگی ها شویم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید