بخشی از مقاله
چکیده
همان گونه که جامعه و مکتب اسلام از آغازین روزهای پیدایش تا کنون مورد تهاجم دشمنان بیرونی و بیگانگان قرار گرفته و میگیرد، از درون نیز با چالشهایی همچون کجفهمی و تحریف برخی آموزهها، مواجه بوده و میباشد. در مقابل، پیشوایان معصوم به مقابله با این انحرافات بهپا خاسته، خطر افراد و جریانهای انحرافی را گوشزد نمودهاند. یکی از عناوینی که از جانب ایشان در این راستا مطرح شده، عنوان سامری هذه الامه میباشد.
این پژوهش با روش کتابخانهای تحلیلی درصدد فهم مراد از سامری هذه الامه بوده و میخواهیم بدانیم آیا این اصطلاح بهعنوان وصفی خاص برای افراد معدود و مشخصی به کار رفته یا عنوانی است که میتواند مصادیق متعددی غیر از موارد بیان شده در روایات را نیز شامل شود؟ استخراج ویژگیهای سامری از آیات و روایات ما را به این نتیجه رهنمون میشود که مراد معصومین از این تعبیر، تذکر این مطلب است که واقعه پیشآمده در قوم بنیاسرائیل تنها یک واقعه تاریخی و مختص به آن قوم نبوده و پس از آن نیز ممکن است عنوان سامری بر مصادیقی صدق نماید.
با بررسیهای انجام شده، یکی از مصادیق این عنوان در عصر حاضر، جریان تکفیری موسوم به »داعش« میباشد. به نظر میرسد این جریان واجد ویژگیهای سامری بوده و میتوان آن را بهعنوان سامری امت در عصر حاضر معرفی نمود.
کلید واژگان: سامری، ابوالحسن بصری، عمرو بن عاص، ابوموسی اشعری، داعش.
مقدمه
مسأله اصلی در این پژوهش این است که مراد از سامری در آیات و روایات به چه معنا است؟ آیا اسم خاص و عَلَم برای شخص خاصی است یا اینکه عنوانی است برای اشاره به یک حقیقت کلی که میتواند مصادیق متعددی داشته باشد؟ آیا میتوان جریانهای تکفیری از جمله داعش را افراد و مصادیق این عنوان بهحساب آورد؟ برای پاسخ به این پرسشها نخست با مراجعه به قرآن کریم، پیشینه موضوع را بیان می کنیم، سپس این مسأله را در روایات پی میگیریم.
در ادامه، مختصری پیرامون عقاید و ویژگیهای جریان تکفیری داعش و تطبیق ویژگیهای بیان شده در آیات و روایات پیرامون سامری، بر این جریان خواهیم پرداخت. لازم به ذکر است، پیرامون برخی از جنبه ها و شخصیتهایی که از آنها در این تحقیق سخن به میان آمده، پژوهشهای درخور تقدیری انجام گرفته؛ اما طبق تتبع نگارنده، مسأله مورد تحقیق بهصورت مستقل و جامع مورد دقت و بررسی قرار نگرفته است. امید است این پژوهش به عنوان مقدمهای برای تحقیقات عمیقتر و دقیقتر در این زمینه به کار آید.
سامری در آیات قرآن
خداوند متعال در قرآن کریم از شخصی به نام سامری یاد می کند و داستان او را اینگونه بیان میفرماید: ]هنگامی که حضرت موسی به طور رفت خداوند متعالی به او خطاب فرمود» :[ای موسی! چه چیز سبب شد که از قومت پیشی گیری، و ]برای آمدن به کوه طور عجله کنی؟ عرض کرد: پروردگارا! آنان در پی منند؛ و من به سوی تو شتاب کردم، تا از من خشنود شوی! فرمود: ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم و سامری آنها را گمراه ساخت! موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت و گفت: ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده نیکویی به شما نداد؟! آیامدّت جدایی من از شما به طول انجامید، یا میخواستید غضب پروردگارتان بر شما نازل شود که با وعده من مخالفت کردید؟
گفتند:ما به میل و اراده خود از وعده توتخلّف نکردیم؛ بلکه مقداری از زیورهای قوم را که با خود داشتیم افکندیم! و سامری اینچنین القا کرد؛ و برای آنانمجسّمه گوسالهای که صدایی همچون صدای گوساله - واقعی - داشت پدید آورد؛ و - به یکدیگر - گفتند: این خدای شما، و خدای موسی است! و او فراموش کرد - پیمانی را که با خدا بسته بود - موسی رو به سامری کرد و - گفت: تو چرا این کار را کردی، ای سامری؟! گفت: من چیزی دیدم که آنها ندیدند؛ من قسمتی از آثار رسول - و فرستاده خدا - را گرفتم، سپس آن را افکندم، و اینچنین - هوای - نفس من این کار را در نظرم جلوه داد! - موسی - گفت: برو، که بهره تو در زندگی دنیا این است که - هر کس با تو نزدیک شود - بگویی با من تماس نگیر!« و تو میعادی - از عذاب خدا - داری، که هرگزتخلّف نخواهد شد.
برخی از نکاتی که میتوان از آیات پیشگفته استفاده کرد عبارتند از: آیات 85 و 90 از سوره طه بر فتنه بودن جریان سامری تصریح دارد، در آیه 85 میفرماید: ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم. فتنه به معنای ابتلا، امتحان و آزمایش میباشد. بنابراین جریان سامری در قوم بنیاسرائیل وسیلهای برای امتحان و آزمایش آنان بود. میل به پرستش خدا بهعنوان یکی از امیال فطری در وجود انسان نهفته است، به این معنا که در انسان گرایشی وجود دارد که میخواهد در مقابل خدا خضوع و کرنش نماید،گرچه در برخی موارد به صورت بدلی ارضا میشود.
در اصل در مواردی که این میل با پرستش غیر خداوند ارضا شده است را میتوان از باب خطا در مصداق مورد گرایش دانست. نکته قابل توجه در آیات فوق الذکر این است که سامری به این میل درونی مردم توجه داشته و در مقام اشباع آن به صورت بدلی برآمد. اوبرای رسیدن به مقصود خود از این حقیقت نهفته شده در نهاد انسان بهره برد و مسیر صحیح ارضای این گرایش فطری را منحرف و شرک را جایگزین یکتاپرستی نمود.
توجه به دیگر آیاتی که درباره قوم بنیاسرائیل وارد شده است ما را در فهم هرچه بهتر این آیات کمک میساند و بنابراین توجه به آنها بایسته به نظر میرسد. در همین راستا با توجه به آیه 138 از سوره اعراف درمییابیم که مردم بنیاسرائیل حتی بعد از دیدن معجزات حضرت موسی از جمله عبور آنها از دریا، هنوز تمایل به شرک و بتپرستی داشتند و آثار شرک پیشین آنها هنوز از دلهای آنان خارج نشده بود، به همین خاطر از آن حضرت ترجمه آیات مطابق ترجمه آیت االله مکارم شیرازی - دام ظله - میباشد.