بخشی از مقاله
چکیده
تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر افزایش بهرهوری بخشهای اجتماعی- اقتصادی باعث شده است که برنامه توسعه کشورها برمحور فناوری اطلاعات بنا شود. توسعه فناوری-محور باعث شده این بخشها نه تنها بطور مجزا پیشرفت کنند، بلکه متقابلا بر پیشرفت سایر بخشها اثر مثبت بگذارند، بنحویکه سیاستگذاری هرکدام تاثیرپذیر از سیاستگذاری سایر بخشهای اقتصادی- اجتماعی خواهد بود. در این راستا، بیشک تصمیمگیریهای دولت در زمینه توسعه اقتصاد و جامعه دیجیتال میتواند به توسعه کسبوکارها و خانوادهها کمک کند یا مانع آن شود. از طرفی فناوریهای دیجیتال، همراه با منافع خود، چالشهای جدید اقتصادی و رگولاتوری برای کسبوکارها و دولت به ارمغان آوردهاند.
هدف از این مقاله بررسی نقش دولت در توسعه اقتصاد دیجیتالی جامعه و تاثیر اقتصاد دیجیتالی بر عملکرد دولت است. برای تعیین این تاثیر، ابتدا مدلهای توسعه هریک را بطور مجزا بررسی کرده وسپس با استفاده از یک روش تجزیه و تحلیل - دینامیک سیستم - سیاستهای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فناوری، دموکراتیک و ویژگیهای فرهنگی در توسعه دولت الکترونیک و اقتصاد دیجیتال را با توجه به تاثیر متقابل آنها بریکدیگر، مورد ارزیابی قرار دادهایم. در نهایت سعی کردهایم سیاستهای مشترک توسعه دولت الکترونیک و اقتصاد دیجیتال را تعیین و معرفی کنیم، استخراج این سیاستها اولویتهای برنامهریزی توسعه برمبنای فناوری اطلاعات و ارتباطات را نشان خواهد داد.
واژگان کلیدی: اقتصاد دیجیتالی، توسعه دولت الکترونیکی، سیاستگذاری، مدل سیستم داینامیک، نمودار حلقهعِلی - - CLD
.1مقدمه
امروزه اغلب کشورها محور توسعه خود را برمبنای فناوری اطلاعات قرار دادهاند در این راستا برنامه راهبردی بیشتر کشورها براساس بکارگیری فناوری اطلاعات در تمامی حوزههای اقتصادی، اجتماعی و حاکمیتی تنظیم شده است این برنامهها تحت عنوانهای مختلف مانند استراتژی توسعه فناوری اطلاعات ، توسعه دانش محور و اقتصاد دانش محور ارائه شده است، هدف اصلی برنامههای راهبردی، توسعه همه جانبه کشور است و بکارگیری فناوری اطلاعات در حوزههای مختلف اقتصادی و اجتماعی راهبرد اصلی آن میباشد. بطور معمول این راهبرد از طریق دو برنامه محوری تحت عنوان "دولت الکترونیک" و "اقتصاد دیجیتالی" به اجرا گذاشته میشود. دولتها در اجرای این راهبردها نقش بسیار مهمی برعهده دارند، وظیفه دولتها اتخاذ سیاستهای مناسب برای برنامهریزی و فراهم کردن زمینههای مناسب برای اجرای این دو طرح است، در این مقاله ما تلاش داریم سیاستهای توسعه این طرحها را بررسی کرده و با تجزیه و تحلیل آنها، سیاستهای مشترک و تاثیر گذار برای توسعه آنها را معرفی کنیم بطوریکه راهکارهای مناسب برایهماهنگیِ سیاستگذاری دولت در زمینه اقتصاد دیجیتالی و دولت .الکترونیک بدست آید.
، برای تعیین برنامه توسعه اقتصاد دیجیتال از UNPACS برای تعیین برنامه توسعه دولت الکترونیکی از الگوی سازمان ملل و برای تجزیه و تحلیل سیاستها مدل سیستم دینامیک استفاده شده است تا نشان داده WEF الگوی مجمعجهانی اقتصاد .×شود که چطور می توان یک رویکرد سیاستگذاری واحد برای این توسعه دولت الکترونیک و اقتصاد دیجیتال در نظر گرفت در این مقاله پس از مقدمه، ادبیات تحقیق بررسی شده است. در بخش سوم یکپارچگی سیاستهای توسعه دولت الکترونیک و اقتصاد دیجیتال بررسی شده است. بخش چهارم تحلیل سیاستهای مشترک توسعه دولتالکترونیک و اقتصاد دیجیتالی با استفاده از مدل سیستم دینامیک انجام شده است. بخش پنجم نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل مدل سیستم داینامیک، مورد آزمون قرار گرفته است. در نهایت، در بخش ششم سیاستهای مشترک برای توسعه همزمان دولتالکترونیک و اقتصاد دیجیتالی معرفی شده است.
.2 ادبیات تحقیق
"دولت الکترونیکی" اشاره بر استفاده از فناوری اطلاعات - مانند اینترنت، شبکههای گسترده ارتباطی، پایگاههای اطلاعاتی و تلفن همراه - توسط سازمانهای دولتی دارد که توانایی تغییر روابط با شهروندان، کسبوکارها، و سایر شاخههای دولت را فراهم میکند. این فناوری میتواند در اشکال و منظورهای مختلفی عرضه شود: ارائه خدمات بهتر دولت به شهروندان، تعامل بهتر با کسبوکار و صنعت، توانمندسازی شهروندان از طریق دسترسی به اطلاعات یا مدیریت کارآمدتر دولت. منافع حاصله میتواند شامل فساد کمتر، افزایش شفافیت، راحتی بیشتر، رشد درآمد و/ یا کاهش هزینه باشد. - بانک جهانی، - 2015از سوی دیگر فناوری اطلاعات تاثیر به سزایی در فرایندهای اقتصادی، بهرهوری تولید، ظهور کسب و کارهای جدید، تغییر شیوه اجرایی کسب و کارهای گذشته شده است و با توسعه آموزش بهرهوری نیروی کار را تغییر داده است، است تغییر به حدی موثر بوده که از آن به عنوان شیوه جدید اقتصادی و اقتصاد دیجیتال نامبرده می شود.
توسعه اقتصاد دیجیتالی
برای مطالعه جنبههای اقتصاد دیجیتالی مدل مجمع جهانی اقتصادWEF_GITR1 استفاده شده است. در این مطالعه این مدل که خود دارای 10 جنبه 2مختلف می باشد طوری بسط داده شده است که جنبههای فرهنگی را هم در بربگیرد. وجوه
بررسی شده در مدل WEF عبارتند از :
-1 مباحث قانونی و مقرراتگذاری -2 مباحث کسب و کار و نوآوری -3 زیرساختها -4 صرفهپذیری -5 مهارتها -6 کاربردهای شخصی -7 کاربردهای کسب و کار -8 کاربردهای دولتی -9 اثرات اقتصادی -10 اثرات اجتماعی
همچنین یافتههای یک مطالعه بینالمللی روی 161 کشور که توسط چاین و فرلی - - 2006 انجام شده است، نشان میدهد که توسعه اقتصادی و زیرساختهای فناوری اطلاعات و مقررات دولتی عوامل کلیدی در توسعه دیجیتالی هستند. برای اندازهگیری اقتصاد دیجیتالی، مقاله ژائو و همکاران - 2014 - به طور خاص تست کرده که آیا فرهنگ در اقتصاد دیجیتال اثری دارد یا خیر. بنابراین، اولین فرضیه مقاله عبارتست از:
.H1 علاوه بر اتصال ICT، محیط کسبوکار، محیط اجتماعی و فرهنگی، محیط حقوقی، چشمانداز و سیاستهای دولت، و مصرفکننده و پذیرش فناوری اطلاعات و ارتباطات در کسبوکارها، فرهنگ ملی هم بر اقتصاد دیجیتالی تاثیر دارد.با توجه به مطالعه آغازین هافستد - 2001 - ، فرهنگ با پنج بعد آشکار میشود: فاصله قدرت، اجتناب از عدم قطعیت، فردگرایی در مقابل جمعگرایی، مردانگی در مقابل زنانگی، جهتگیری بلند مدت در مقابل و کوتاه مدت - در این راستا، مقاله اثر هر یک از پنج بعد فرهنگی را در اقتصاد دیجیتالی بررسی میکند - H1a تا - H1e - جدول - 1
توسعه دولت الکترونیکی
برای تعیین ابعاد توسعه دولت الکترونیکی مدل سازمان مللUNPACS3 که از سال 2008 تا 2016 به بررسی دولت الکترونیک پرداخته است، استفاده شده است، برمبنای این مدل توسعه دولت الکترونیک در سه وجه مختلف صورت میپذیرد ،وجوه مذکور شامل زیرساخت ارتباطات]شبکه پهن باند[، توسعه انسانی] عوامل اجتماعی[ و خدمات برخط دیجیتالی]کسب و کار دولت[ میباشند که همراه با شاخص مشارکت الکترونیکی مجموعا شامل 16 شاخص برای توسعه دولت الکترونیک میباشند.در رابطه با عوامل تاثیرگذاری بر دولت الکترونیک مطالعه انجام گرفته توسط بلنگر و کارتر - 2009 - نشان میدهد که عوامل اجتماعی-اقتصادی، جمعیتی و مهارتی همه بر سطح پذیرش دولت الکترونیک تاثیر میگذارد.
فرهنگ نیز در توسعه دولت الکترونیک تاثیر دارد - ژائو، . - 2011 پژوهش روی 26 کشور اروپایی نشانداده که کشورهای اروپایی با فاصله قدرت بیشتر میزان پذیرش دولت الکترونیک پایینتری دارند. از سوی دیگر، کشورهای اروپایی با فردگرایی بالا و/یا با فرهنگهای با گرایش بلندمدت تمایل بیشتری به اتخاذ دولت الکترونیک نسبت به کشورهای با فرهنگ جمعی یا با یک فرهنگ با گرایش کوتاهمدت دارند. ژائو و همکاران - 2014 - به این نتیجه رسیدندکه فرهنگ به طور مستقیم بر توسعه دولت الکترونیک تاثیر دارد، در حالی که توسعه اقتصادی تاثیر تعدیلی در رابطه بین فرهنگ و دولت الکترونیک دارد.