بخشی از مقاله

چکیده

ادبیات کودک نقش بنیادین و سازنده ای در تکوین بخشی از میراث و هویت فرهنگی و ادبی هر جامعه دارد. ادبیات کودک و نوجوان هنگامی پدید آمد که بزرگسالان متوجه شدند کودکان و نوجوانان به سبب گنجایش های شناختی و ویژگی های رشدی خود آمادگی پذیرش متن های سنگین را ندارند و به متن هایی نیاز دارند که پاسخگوی رشد آنها باشد.درراستای این پژوهش،از روش کتابخانه ای،توصیفی و تحلیلی بهره گرفته شده است.سیر تاریخی ادبیات کودکان در سه بخش - پیش از اسلام،پس از اسلام و معاصر - بدین شکل که دیدگاه ادیبان آن دوره به کودک و فرهنگ و سپس معرفی آثار آن دوره ،بررسی و ارزیابی شده است.

مقدمه

برای شناخت کودک و نوجوان، به عنوان مفهومی اعتباری می بایستی ،حدود سنی خاصی در نظر گرفته شود، شایان ذکر است که در حوزههای گوناگون مانند روانشناسی،ادبیّات، آموزش و پرورش، فقه و حقوق - قانون مدنی، قانون کار - اختلاف نظر هست و مرزبندی های گوناگونی برای آن صورت گرفته است. در رابطه با تاریخ و ادبیات کوکان کارهای متفاوتی صورت گرفته است، از جمله آقای محمدی و خانم قایینی در کتابی چند جلدی به بررسی و ارزیابی تاریخ ادبیات کودکان پرداخته اند. [1] همچنین دکتر شعاری نژاد در دو اثر گرانسنگ خود با عناوین ادبیات کودکان واصول ادبیات کودکان نقش کودک در ادبیات فارسی را به زیبا ترین شکل ممکن به تصویر کشیده اند.

[2] در مقاله ای با عنوان ، سیر ادبیات کودکان و نوجوانان در ایران نیز بعد از بررسی سیر تحول ادبیات کودکان و نوجوانان ،مراحل متنوع ادبیات کودکان در ایران بررسی و واکاوی شده است .[3] در این جستار سیر ادبیات به لحاظ تاریخی مورد تحلیل قرار گرفته است بدین شکل که ادبیات کودکان در دوران معینی که تقسیم بندی شده است - پیش از اسلام،پس از اسلام و معاصر - چه شکل داشته و به چه مولفه هایی پرداخته است.ادیبان هر دوره برای کودکان چه توصیه هایی داشته اند.و سرانجام ادبیات کودک در دوره معاصر به کجا ختم شده است.

ادبیات کودکان

در فرهنگ روانشناسی، ادبیات کودکان به مجموعه کتابها یا نوشته هایی گفته می شود که توسط نویسندگان کارشناس و متخصص برای مطالعه آزاد کودکان تهیه می شوند و در تمام آنها ذوق و سطح رشد و نضج کودکان رعایت می گردد.[4] ادبیات کودک و بارزترین جلوه های آن شعر و قصه، در هر دوره ای با شکل و ساخت و شیوه ای ویژه چهره نموده است و گاه در درون ادبیات بزرگ سالانه جلوه کرده است اما همه ی ملت ها و جامعه ها و حتی نظام های قبیله ای و کوچک و ساده هیچ گاه تهی از آن نبوده اند و این گواه آن است که ادبیات کودک فطری و ذاتی و هم خانه و همسایه ی همیشه ی حیات انسان بوده است .

آموختن از لحظه ی تولد و بر اساس مطالعات و تجربه ها، حتی پیش از تولد آغاز می شود. شنیده ها و صداها از بارزترین و ابتدایی ترین آموخته هایی هستند که ذهن و روان کودک را وسعت و گسترش می بخشند. تردیدی نیست که ادبیات در انگیزش و افزایش رغبت مؤثر است . تقریبا در تمام ملت ها و سرزمین ها ، کودکان از همان دوران نخستین زندگی با قصه ها ، سروده های گوش نواز، لالایی ها و زمزمه های مادر آشنا می شوند. این گفته ها و سروده ها به دلیل تکرار ، واژگان را به ذهن و ضمیر و سرانجام به زبان کودک می سپارند. اگر واژگان با وزن و موسیقی مناسب همراه باشند یا همچون ترجیع هایی در متن داستان و شعر باز گفته شوند ، تأثیر ژرف در دوام ، تعمیق و سرعت آموزش واژگان و به تعبیر رساتر زبان آموزی دارند.[5]

علل و فواید لزوم توجه به ادبیات کودکان توجه به کودک و نوجوان و نیازهایش،در هر دوره ای از لوازم کار بشری است . چرا که:

-1وجود نیروی کنجکاوی در کودکان برای به دست آوردن اطلاعات تازه

-2کمک به یادگیری زبان عمومی و ملی

-3آزمون عواطف عمومی و مشترک جامعه بشری

-4پرورش قدرت تعبیر و بیان و ذوق هنری

-5تقویت و تربیت نیروی اندیشه به وسیله خواندن و گفتن داستان های گوناگون

-6آشنا ساختن کودک با دنیای خود و محلی که او در آنجا زندگی می کند

-7توسعه و رشد امیال کودکان

-8راهنمایی اخلاقی کودک بدون اینکه اجباری در میان باشد

-9پرورش میل اجتماعی و همکاری در کودکان از راه داستان هایی که در آن چند نفر یا چند حیوان با همدیگر همکاری کرده اند و موفقیتی به دست آورده اند

-10پرورش شخصیت کودک در اثر ایجاد اعتماد به نفس و استقلال شخصی ، هنگامی که شرح حالی را می خواند یا خود گفتن داستانی را به عهده می گیرد

-11اشباع بعضی از نیازمندیهای عاطفی و عقلی.]6[

-1 پیش از اسلام - دوران باستان - :

مختصّات عمومی این دوره انحصاری و طبقاتیبودن فرهنگ و آموزش، فرهنگ دینی داشتن آموزش، شفاهیبودن بخش اعظم ادبیّات، و چندگانگیو تنوّعدر ادبیّات و هنر - به سبب آمد و شد تمدّنها و ملّیّت های گوناگون در ایران آن روز - است. ادبیات کودکان در آغاز در بخش هایی  با ادبیات بزرگسالان همسان بوده است ، زیرا در آن دوران ، رده بندی مخاطب پدید نیامده بود . جامعه ایران پیش از اسلام ایران، جامعه ای شاهنشاهی و کاملا طبقاتی بوده است . حق خواندن و نوشتن را تنها شاهزادگان و درباریان و امیرزادگان و موبدان و اشراف داشتند . عموم مردم و فرزندان آنها امکان آن را نداشته اند که » دبیری« یا خواندن ونوشتن بیاموزند.

شاهان ساسانی به علم و دانش التفات داشتند و بدین جهت اقدام به تاسیس دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور کردند که دارای کتابخانه بزرگی بود در این دوره آثار مختلف در حوزه ادبیات، تدوین و ارائه گردیدند. ادبیات تاریخی وضع بسیار خوبی داشت. کتابهای آموزنده در آیین کشورداری نیز منتشر می شد که نوع ادبی خاصی را به وجود آورده بود. .[7] کلیله و دمنه که در زبان ساسانیان از سانسکریت به پهلوی برگردانده شد از کهن ترین سندهای ادبی ترجمه ادبیات کودکان به شمار می آید . گمان می رود منبع اصلی این کتاب“ پنجه تنتره ”که تا امروز بر جای مانده در زمان انوشیروان ترجمه شده باشد این کتاب را برزویه طبیب از پراکریت به پهلوی برگرداند و از منابع دیگر هندی داستان هایی را به آنها افزود .

ادبیّات کودک پیش از اسلام بیشتر شفاهی است و در قالب هایی مانند لالایی، ترانه، افسانه،قصّه، حکایت، شعر و چیستان شکل گرفته است. ترانه ها را باید از نخستین گونه های ادبیات کودکان، در ادبیات عامیانه به شمار آورد. لالایی ها، ترانه های نوازش، بازی ، نیایش و ترانه - متل ها همه شکل های گوناگونی از ترانه هستند. این گونه های ادبی ، دیرینگی شعر و ادبیات منظوم را در سنجش با نثر یا ادبیات منثور در تاریخ ادبیات کودکان نشان می دهند. در حقیقت ریشه های شعر کودک امروز ، بسیار ژرف تر از نثر است. پس از این گونه های منظوم ، افسانه ها که در کهن ترین زوایت ها، منظوم بوده اند، قرار می گیرند.

[8] افسانه هایی همچون درخت آسوریگ پیش از آن که به شکل نوشتاری درآیند شکل شفاهی داشته اند. ادبیات کودکان در دوران شفاهی کارکردهای سرگرمی ، آموزشی و پرورشی و ساماندهی روانی کودکان را در برداشت. یکی از مهمترین کارکردهای ادبیات شفاهی ، انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است. در این دوران ، به سبب نبود کتاب و سند نوشتاری برای زنده نگه داشتن و پاسداری از فرهنگ به ابزارهایی نیاز بود که در ذهن و حافظه بماند. افسانه، متل، شعر و ترانه از این ویژگی برخوردارند.

در دوران باستان افرادی بوده اند که به طور حرفه ای به کار نقل و روایتگری ادبیات می پرداخته اند . آنها از حافظه ای نیرومند و بیانی شیوا برخوردار بودند و به یاری بیان و تصویرهای زبانی و حرکت صورت و دست ها ، مخاطبان را شیفته می کردند. در ایران کهن ، به این افراد گوسان می گفتند. گوسان در زبان پهلوی به معنی خنیاگر است . در کانون خانواده نیز زنان و مردانی بوده اند که بی آن که ادعای روایتگری حرفه ای داشته باشند با داشتن حافظه نیرومند و شناخت روایتگری ، به روایت افسانه ها و دیگر گونه های ادبیات شفاهی برای کودکان می پرداختند. کودکان که نمی توانستند در جمع قصه گویان حرفه ای حضور یابند، در آغاز ادبیات را با آوای گرم و دلنشین روایتگران خانوادگی می شناختند.

این روایتگران، بیشتر زنان و پیرزنان بوده اند. کودک ، اولین پیوند های زبانی را با مادر و دایه خود برقرار می کند، زیرا که آوا و بیان زنان، مهربان تر ، عاطفی تر و گرمتر است. [9] گونه دیگریاز ادبیّات رسمی و نوشتاری کودکان و نوجوانان در دوره پیش از اسلامادبیّات اندرزی و آموزشی است که، بهسبب انحصاری و طبقاتی بودن فرهنگ و سواد و کتابت در آن دوره، برای شاهزادگان و امیرزادگان نوشته میشد. اندرزنامه ها ، دستورهای اخلاقی و یا به زبان دیگر راهنمای اخلاق بوده اند که برای پرورش کودک بکار می رفتندو به همین سبب از نخستین متونی بودند که به نوشتار درآمدند [10].

-2پس از اسلام تا پایان صفویه:

در جریان یورش اعراب به ایران گسیختگی فرهنگی دراز مدتی پدید آمد که بر آموزش و پرورش تأثیر بسیار گذاشت. با ورود اعراب به ایران در ادبیات رسمی ، یگانگی و هماهنگی فرهنگ ایرانی درهم ریخت و در ادبیات شفاهی روند، درهم آمیختگی افسانه ها شتاب گرفت. در این وضعیت ، کودک در خانواده ای که به دین نو گرویده بود ، دچار سرگشتگی فرهنگی می شد. زبرا در دوره نخستین پیروزی اعراب ، آشنایی با زبان قرآن و خوار شمردن فرهنگ ایرانی به عنوان یکی از نشانه های ایمان به دین نو شمرده می شد. [12]

در این دوران نخستین پایگاه آموزش و پرورش کودکان، مسجد بود [13]. کودکان در آنجا قرآن و حدیث می آموختند. سن ورود کودکان به مکتب که در مسجدها و گاه در خانه مکتب دار تشکیل می شد بین پنج تا شش سال بود.[14] پس از فروپاشی حکومت ساسانی و ورود اسلام به ایران سرنوشت بسیاری از آثار ارزشمند دینی ، ادبی، تاریخی، فلسفی در هاله ای از ابهام قرار گرفت و ایرانیان در شرایط گسست شدید فرهنگی واقع شدند و زمینه های فرهنگ و ادب خصوصا آموزش و پرورش یکسره به فراموشی سپرده شد.

با نزول قرآن مجید و ورود اسلام و قرآن به فرهنگ جامعه ایرانی و شناخته شدن قصه های گوناگون قرآن برای عموم مسلمانان ، این قالب رسمیت، رشد و رواج یافت و با اثرپذیری از قرآن برای قصه های سرآمد با درون مایه های اخلاقی ، فلسفی و عرفانی آفریده شد و قصه های عامیانه با درون مایه های گوناگون سینه به سینه نقل و نوشته شد و تعداد زیادی به پهنه ی ادبیات کودک و نوجوان پیوست [15].

در ایران پس از اسلام ، تا چند سده نمی توان از ادبیات نوشتاری پارسی نشانه ای یافت.سده چهارم و نیمه اول سده پنجم هجری دوران شکوفایی ادبیات فارسی است و از مهمترین دوره های ادبی ایران به شمار می رود. به سبب سادگی زبان ادبی، در این دوره آثار ادبی، شعر و نثر، بیش از هر زمان دیگری برای کودکان قابل فهم بود و نسبت به آثاری که در سده های بعد بوجود آمد، بیشتر مورد پسند کودکان و نوجوانان قرار گرفت در آثار این دوره در مقدمه و یا متن به شکلی روشن از مخاطب کودک و نوجوان یاد شده است.

نویسندگان این آثار بیشتر در قالب سخن و حکایت ، به فرزند خویش و در پی آن به همه فرزندان آن دوره پند و اندرز داده اند، مانند قابوسنامه و یا برای آموزش فرزند خود کتابی ادبی تدوین کرده اند ، مانند بهارستان این آثار با توجه به نگرش آن دوران نسبت به کودک و نوجوان و پرورش و آموزش وی، در گروه ادبیات کودکان و نوجوانان جای می گیرند. در گروهی دیگر از آثار همچون گلستان و مثنوی ، اگرچه مخاطب آنها بزرگسالان هستند، در برخی فصل ها با کودک و نوجوان سخن گفته یا حکایت هایی پیر امون آن ها روایت شده است.

سادگی و روانی زبان و درونمایه اثر نشانه های دیگری برای یافتن آثاری است که کودکان از آنها استفاده می کردند شاهنامه فردوسی در قرن 4 هجری به قصد بازسازی هویت ملی و از بین بردن گسست فرهنگی ایرانیان خلق شد، محتوای آن کاملا برگرفته از داستان های شفاهی بر سر زبان های جاری بود یکی از این نمونه هاست. کلیله و دمنه را ابن مقفع در دوره اسلامی به عربی برگرداند و در سده ششم هجری ابوالمعالی نصراالله منشی ، برگردان عربی ابن مقفع را به فارسی برگرداند.[16] این کتاب به خاطر شخصیتهای حیوانی و پند آموز بودن مورد توجه کودکان بود ، حال آنکه کتابی نبود که برای کودکان نوشته شده باشد.[17]

از سده ششم، نگارش کتاب های اخلاقی همچون کتاب های پند و اندرز و آداب و رفتار برای کودکان و نوجوانان گسترش بیشتر یافت. مخاطب اصلی برخی از این آثار کودکان و نوجوانان هستندو در برخی دیگر، روی سخن نویسنده با همه مردم و تنها در بخش هایی با کودکان و نوجوانان است. از میان کتاب های اخلاقی یا پندنامه های آن دوران ، می توان از اخلاق ناصری ، اخلاق محتشمی از خواجه نصیر الدین طوسی و الادب الوجیز للولد الصغیر از ابن مقفع و بحرالفوائد و قره العین نام برد.

پس از آنکه همگنی و یکپارچگی نخستین در دنیای اسلامی جای خود را به فرقه گرایی داد، در اندرزنامه ها نیز کم کم، توجه به گرایش های فرقه ای و مذهبی باب شد. در این دوره شمار اندرزنامه هایی که در آن روی سخن با کودک ،    به تنهایی یا همراه با بزرگسالان ، بود رو به افزایش گذاشت [18]. زبان و ادبیات عرب پس از اسلام در ایران نفوذ بسیار یافت تا جایی که برخی از دانشمندان ایرانی کتاب های خود را به زبان عربی می نوشتند. از آنجا که درک و فهم زبان عربی برای نوآموزان به ویژه کودکان دشوار بود، دانشمندان و ادبیان سده هفتم و هشتم هجری به نگارش کتاب های درسی برای نوآموزان پرداختند. این امر به ویژه از آن جهت اهمیت داشت که در آن دوره زبان عربی زبان علمی و ادبی به شمار می رفت [19].

از سده هفتم بدین سو که فرزندان بیشتر مخاطب قرار گرفته اند ، هم از دید ساختاری و هم از نگاه درونمایه این ناهماهنگی را بیشتر میتوان دید . - یگانه استثنا ، همان » موش وگربه« عبید زاکانی شاعر سده 8 است که به زبان کودکانه در دسترس ما قرار دارد. در دوره صفوی فرقه گرایی مذهبی تا حد زیادی سبب بی توجهی به ادبیات شد . زبان پیچیده و سنگین و محتوای مذهبی باعث پیچیده تر شدن ادبیات مکتوب شد و برعکس ادبیات شفاهی در قهوه خانه ها با رواج قصه گویی در میان مردم بیشتر شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید