بخشی از مقاله
چکیده
فرهنگ، مقوله ای پویاست که در ساختار تمدن بشری نقشی سازنده دارد و در تمامی مراحل رشد و تکامل انسان، در طول زمان شکوفا یا پژمرده می شود. معماری یکی از شاخه های هنر و تمدن است که از روزگار پیش از تاریخ مورد توجه گروههای مختلف انسانی قرار گرفته و سعی وافر در تکامل و گسترش آن به عمل آمده است. در میان زیرمجموعه های معماری، معماری آرامگاهی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و بخش قابل توجهی از بقایای معماری قدیم را شامل می شود. این دسته از بناها از جنبه های مختلف معماری، تاریخی، هنری، مذهبی و اجتماعی قابل مطالعه و بررسی اند. بناهای آرامگاهی به سبب نوع کارکرد و ارزش نهفته در آنها، بیشترین نمادپردازی در طراحی و ساخت آنها نسبت به سایر فضاها صورت می گرفت و آنها را می توان بهترین بازتاب فرهنگ و اعتقادات یک جامعه دانست. در این تحقیق با توجه به مطالعات کتابخانه ای به بررسی پیشینه و روند تاریخی آرامگاه سازی در ایران می باشد.
واژگان کلیدی: بناهای آرامگاهی، فرهنگ، مرگ.
مقدمه
انسان، در طول زمان می زید و آن چه در این راه می اندوزد و می آموزد را، شکل هایی به تدریج ساده تر می بخشد تا مفهوم یا مفهوم های ژرف آن را با روانی بیشتری در دسترس داشته باشد، ذهن در طول این راه، بی فرمان بری از ضمیر آگاه انسان، پیگیر بازآوری ها و جا به جاکردن ها و سنجش ها و ارزیابی ها آن اندوخته ها و آموخته ها بیدار می ماند و شخص را دارای توانی ناشناخته می کند؛ توانی که، در پی انگیزه هایی همزاد با تصور و تخیل و تجسم آماده ی آفرینش چیزهایی تازه است. ایرانیان، دستیابی انسان به برتری هایی در جهان معنوی از راه بهره وری از توشه ی اندوخته ها و آموخته هایش را، به مثابه پدیده ای دانسته اند همزاد با انسان و فعال در طول زندگی فردی و اجتماعی وی؛ و در نامیدن این پدیده واژه ی فرهنگ را ساخته اند.
مرگ حقیقتی است که بی تردید قوه ی عاقله ی آدمی را به هماوردی فرامی خواند و هر کس به فراخور خود در میدان زندگی بارها با آن دست و پنجه نرم می کند. پس اندیشه ی مرگ همزاد جان آدمی و به درازنای تاریخ است. بناهای آرامگاهی عناصری هستند که در بافت فرهنگی و جامعه ی ایرانی سابقه ای طولانی داشته؛ و به سبب نوع کارکرد و ارزش نهفته در آنها، بیشترین نمادپردازی در طراحی و ساخت آنها نسبت به سایر فضاها صورت می گرفته و آنها را می توان بهترین بازتاب فرهنگ و اعتقادات یک جامعه دانست.اصولا توجه به آرامگاه و آرامگاه سازی در میان جوامع مختلف انسانی دارای سابقه طولانی - حتی بیشتر از خود معماری- است. این توجه و علاقه، معلول دو عامل عمده - یعنی اعتقاد به جهان بعد از مرگ و حب ذات- و در دوره های متاخرتر، علاقه، اعتقاد و ارادت دوستداران شخص متوفی بوده است - عقابی- . - 10 :1378
فرهنگ
با نگرشی ژرف به عنصر »فرهنگ« و نقشی که در ساختار تمدن بشری دارد به این نتیجه می رسیم که عنصر فرهنگ، مقوله ای است ذاتاً پویا و در تمامی مراحل رشد و تکامل انسان، همسان او، در تداوم نسلهای پی در پی در طول زمان، شکوفا می شود، شکل می پذیرد؛ و همانند او، در مواردی، در پی انقراض و نابودی نسلهای بشری، می پژمرد و می میرد - فلامکی، . - 16 : 1369فرهنگ معماری، به مثابه دیدگاه یا خاستگاهی است که در طول زمان دگرگونی و ارتقاء یا فرود می پذیرد، آبشخور از فرهنگ دارد که آن نیز، هرگز شکلی ثابت را نمی پذیرد. بر این اساس چگونه معماری ای خواستن و چگونه آن را ساختن، به عنوان دو لحظه ی جدا از یک پدیده ی واحداند: اولی، به عنوان لحظه ی فرهنگی و دومی، به عنوان لحظه ی تکنولوژیک. و در این دو بیانگر فرهنگ معماری کسان و گروهها و جوامع به شمار می آیند - فلامکی، - 162- 165: 1385
مرگ و اندیشه آن
معنی واژگانی مرگ در لغت نامه ی دهخدا : »دردناک ترین واژه ی قاموس زندگی انسان، پدیده ای که در لغت معانی مختلفی پیدا کرده است. از جمله: باطل شدن قوت حیوانی و حرارت غریزی. فنای حیات و نیست شدن زندگانی و فوت شدن و اجل. معانی دیگری چون از گیتی رفتن در مقابل زندگی، درگذشت، هوش به جای مرگ به کار رفته اند. «واژه ی مرگ، مانند کلمه ی زندگی، هستی و پیدایش، مفهوم روشن و عامی دارد که بر کسی پوشیده نیست. اما در آنسوی این مفهوم همگانی و روشن، چیزی قرار دارد که شاید هرگز برای کسی درست و دقیق معلوم نگردد و شناخته نشود. حضرت علی - ع - در اسرار و رموز مرگ می فرمایند:
» هر که از مرگ بگریزد، در همین فرارش با مرگ روبرو خواهد شد! چرا که اجل در کمین جان است و سرانجام گریزها، هم آغوشی با آن است! وه که چه روزگارانی در پی گشودن راز مرگ بودم! اما خواست خدا این بود که این اسرار همچنان فاش نشود! هیهات! چه دانشی سر به مهر!.« اما در میان این پدیده های میرا و فانی، تنها انسان است که از این سرنوشت، یعنی مردن خبر دارد. انسان هم از آغاز پیدایش، مرگ آگاه نیست بلکه به تدریج با مفهوم مرگ آشنا می شود - یثربی-. - 1380اسطوره ها، دین ها، فیلسوفان، عارفان، روانشناسان، جامعه شناسان و اندیشه ها و اجتماعات گوناگون در تکوین اندیشه ی مرگ و اندیشیدن به مرگ در گذر تاریخی بشر ایفای نقش نمودند و نشان و رنگ خود را بر آن باقی گذاشتند.
اندیشه ی مرگ و مرگ اندیشی نیز بر شاخه های گوناگون دانش بشری، از جمله: فلسفه و ادبیات تأثیری انکار ناشدنی نهاده است. اما مرگ اندیشی- به معنای داشتن اندیشه ای برای رویارویی با مرگ - بی گمان، با دانش و اندیشه ی بشری و تأثیرپذیری از منابع گوناگون، از جمله: اسطوره ها، ادیان، فلسفه، عرفان، ادبیات و هنر بالیده و صورتها و شکل های گوناگونی یافته است. هر چند مرگ آگاهی را می توان تصوری بسیط و واحد به شمار آورد که تمام انسانها در آن اشتراک دارند، مرگ اندیشی تابعی است از زمینه های فکری- فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی جغرافیایی. از اینرو، از فضاها و شکل های گوناگون در این باره می توان سخن گفت. سخن گفتن از این مقوله به طور کلی و آمیخته، آشفتگی و ابهامی غریب دارد - کمپانی زارع-. - 1389
آرامگاه
آرامگاهها مجموعه بناهایی هستند که پس از مسجد مقام دوم را داراست و حتی به عقیده ی برخی دانشمندان پس از مسجد بیش از هر بنای دیگر مورد توجه بوده است. آرامگاهها نیز در اجتماع ایران دارای برتریهای خاص خود می باشند و به جرأت می توان گفت که توجه مردم به آستان قدس رضوی و حضرت معصومه - ع - و هزاران امامزاده ی دیگر پدیده ای است بی نظیر در سراسر جهان و این سبب شده است که در این گستره، آرامگاهها از گوناگونی ویژه ای برخوردار بوده و در مقابل مسجد که ویژگیهای هماهنگ و یکنواختی را با خود دارد، خودنمایی کنند.آرامگاهها در سه گروه : امام و امام زادگان، عارفان و مفاخر ملی در حقیقت واسطه های هستند که مردم ایران از آنان به عنوان واسطه ی ارتباط با گذشته و در نهایت با خدا بهره جویی می کنند. ویژگی دیگر آرامگاهها در برابر مساجد این است که نیایشگاهها در ایران عموماً مساجدند که پس از ظهور اسلام در ایران پدید آمدند، چه آنها که ساخته شده اند و چه آنها که قالبی مناسب برای خود یافته اند، در حالی که آرامگاهها در گستره ی فرهنگ ایرانی از اقدم ازمنه ی تاریخی تا عصر ما هویت خود را حفظ کرده اند، ازچغازنبیل گرفته تا آرامگاه امام خمینی - ره - - غروی - . - 10 :1376
آرامگاه در ایران پیش از باستان
آرامگاه و آرامگاه سازی در ایران را باید از خلق و ابداع زیگورات یا هرم مطبق در ایلام قدیم مورد بررسی قرار داد با این آغاز که بزرگترین زیگورات جهان در خوزستان کنونی - ایلام قدیم - قرار داشته و دارد: زیگورات چغازنبیل در هفت تپه که در اصطلاح محلی و بومی به معنای زنبیل وارونه است.در این شک نیست که عمر اهرام از عمر زیگوراتها بیشتر است، زیگوراتها را می توان اهرام ساده شده پنداشت که به جای آوردن و نصب آن همه سنگهای عظیم غول آسا عمارتی پلکانی ساخته شود، با خصوصیاتی مشابه با اهرام و با مصالحی بی دوام تر و به همین دلیل زیگوراتها سالم نمانده و دچار خرابی و انهدام شده اند."وولی" درباره ی زیگوراتها عقیده ی خاص خود را دارد:» از شواهد تاریخی چنین بر می آید که مردمان مشرق زمین از ابتدا کوهها و بلندیها را نشانه ای از قدرتهای ماورای طبیعت دانسته و آنها را ستایش می کردند گفته شده که ساختمان زیگوراتها و - اهرام - که از لحاظ ساختمانی و حجم شباهتی به کوهها داشته اند و در