بخشی از مقاله
چکیده:
تغییر بناهای موجود برای کارکردهای جدید پدیدهای نو نبوده و در گذشته بناهایی که ایمنی بیشتری داشتند برحسب نیاز و یا کارکردهای جدید مورد تغییر و دگرگونی قرار میگرفتهاند. اما امروزه "استفاده مجدد سازگار" از بناهای تاریخی در انواع مختلف و به شکلی موفق در سراسر جهان انجام شده است و در سیاست کشورهای مختلف در راستای توسعه پایدار، امری اساسی است. از آنجایی که اصول حفاظت شهرها و بناهای تاریخی در ادامه نظریات نظریهپردازان این حوزه شکل گرفته، بررسی این نظریات ضروری مینماید. استفاده مجدد سازگار از بناهای تاریخی به عنوان روشی برای حفاظت؛ از این قاعده مستثنا نیست. هدف از این مقاله بررسی نظریات مرتبط با استفاده مجدد سازگار از بناهای تاریخی میباشد تا به سیر تکامل آن دست یابیم. این پژوهش در زمره پژوهشهای کیفی قرار دارد و با راهبرد توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
اطلاعات این مقاله بر اساس مطالعات کتابخانهای صورت گرفته است که در آغاز نظریات مرتبط با مبحث استفاده مجدد سازگار بررسی و به تفکیک بیان شدهاند. چکیدهای از این نظریات در قالب یک جدول ارائه شده است که با بررسی آن درمییابیم از قرن نوزدهم نظریهپردازان شروع به ارائه نظرات خود در این خصوص کردهاند و گاهی نظرات آنها در تقابل با یکدیگر بوده است. همین امر منجر به شکلگیری نظریات جامعتری شده به طوری که در آغاز تنها پذیرش راهکار استفاده مجدد سازگار از بناهای تاریخی به عنوان روشی برای حفاظت از آنها مطرح بود اما در دهههای اخیر شاهد آن هستیم که نه تنها استفاده مجدد سازگار به عنوان روشی برای حفاظت پذیرفته شده بلکه نظریهپردازان سعی در ارائه نظرات برای هر چه بهتر انجام شدن آن را داشتهاند.
کلمات کلیدی: استفاده مجدد سازگار، بناهای تاریخی، نظریه.
.1 مقدمه
تغییر بناهای موجود برای کارکردهای جدید، پدیدهای نو نبوده و در گذشته بناهایی که ایمنی بیشتری داشتند برحسب نیاز و یا کارکردهای جدید بدون هیچ سؤال یا مشکلی مورد تغییر و دگرگونی قرار میگرفتهاند. بهطور مثال در طول دوره رنسانس بناهای تاریخی و یا در طول انقلاب فرانسه بناهای مذهبی برای استفادههای مجدد بهمنظور کارکردهای صنعتی یا نظامی، پس از مصادره و فروش، مورد استفاده قرار گرفتهاند. هرچند این مداخلات در عمل در بسیاری از موارد بدون هدف حفظ بناهای تاریخی ذکر شده انجام شده است؛ اما عامل اصلی در استفاده مجدد درواقع همان موارد کارکردی و اقتصادی بوده است .[1]
اما امروزه "استفاده مجدد سازگار"1 از بناهای تاریخی در انواع مختلف و به شکلی موفق در سراسر جهان انجام شده است و در سیاست دولتهای ایالاتمتحده آمریکا، کانادا، هنگکنگ، شمال آفریقا و استرالیا در راستای توسعه پایدار، امری اساسی است. اگرچه ساختمانها در طول تاریخ بارها مورد استفاده مجدد قرارگرفتهاند اما به مداخلات معمارانه جدید به عنوان روشی نو برای آوردن زندگی جدید به بافت تاریخی شهرهای موجود نگریسته میشود که ارزشهای اقتصادی و اجتماعی را بازتولید میکنند .[2] بهترین روش برای حفاظت از بناهای تاریخی که عملکرد خودشان را از دست دادهاند و یا نمیتوانند نیازهای عملکردشان را با تغییر موقعیتهای فرهنگی، فیزیکی و اجتماعی برآورده کنند این است که برای استفاده مردم عرضه شوند. هرچند هدف کلی در این زمینه حفاظت از آنها است حتی اگر دوباره مورد استفاده قرار گیرند .[3]
در دوره معاصر کوششهای زیادی در جهان و علیالخصوص در اروپای مرکزی برای تدوین اصولی جامع و علمی جهت حفاظت از شهرها و ابنیه تاریخی انجام شده است. این فعالیتها را میتوان ادامه راه نظریههایی دانست که در قرن نوزدهم و با نظریههای ویوله لودوک2 و جان راسکین3، دو نظریهپرداز پیشگام در حفاظت تاریخی؛ در قرن نوزدهم شروع شدند. نظریهپردازان دیگری همچون کامیلو بوییتو4، کامیلو سیت5، لوکا بلترامی 6 و گوستاو جیووانونی7 از جمله افرادی هستند که توانستند نقش مهمی را در این راستا ایفا کرده و ذهنها را برای پذیرش اسناد بینالمللی حفاظت فراهم کنند.[4]از این رو بررسی سیر نظریهپردازی در راستای حفاظت از بناهای تاریخی امری ضروری مینماید و استفاده مجدد سازگار از بناهای تاریخی به عنوان روشی برای حفاظت؛ از این قاعده مستثنا نیست. هدف از این مقاله بررسی نظریات مرتبط با مبحث استفاده مجدد سازگار از بناهای تاریخی میباشد تا به سیر تکامل این نظریات دست یابیم.
.2 استفاده مجدد سازگار از بناهای تاریخی از دید نظریهپردازان
مباحث تئوریکال در حیطه استفاده مجدد سازگار به عنوان روشی برای حفاظت از بناهای تاریخی از قرن 19 میلادی آغاز شد به همین منظور در آغاز به تبیین نظریههای نظریهپردازان قرن نوزدهم و بیستم مانند: اوژن امانوئل ویوله لودوک، آلویس ریگل، کامیلو بوییتو خواهیم پرداخت و سپس نظریههای نظریهپردازان معاصری چون: کانتاکوزینو8، داگلاس9،هایفیلد1، رابرت2، بروکر3، استون 4 و جاگر5 را بررسی خواهیم نمود. به این ترتیب با سیر تحول اندیشهها و دیدگاهها در مورد استفاده مجدد سازگار از قرن نوزدهم تاکنون آشنا شده و به درک روشنتری از موضوع دست خواهیم یافت.
.1-2 نظریهپردازان قرن نوزدهم و بیستم .1-1-2 اوژن امانوئل ویوله لودوک: کاربری مجدد و حفاظت از میراث
مباحث تئوریکال در حیطه کاربری مجدد سازگار بهعنوان روشی برای حفاظت از بناهای تاریخی از قرن 19 میلادی آغاز شد. در آن زمان جامعه علمی مرمت با دو رویکردکاملاً متضاد روبرو بود: جنبش مرمت با رهبری اوژن امانوئل ویوله لودوک و جنبش ضدمرمت با رهبری جان راسکین و همراهی شاگرد او ویلیام موریس .[5]شیوه مرمت سبکی لودوک مانند بازسازی کلیسای نوتردام یا مرمت قلعه کارکاسون و پیرفوندس در دوره خود او توسط معاصرینش بسیار مورد نقد قرار گرفت .[6] با این حال، هردو رویکرد لودوک و منتقدین او ارتباط تنگاتنگی با حفاظت معاصر دارند زمانی که بهعنوان یک بیانیه اسلوب شناسانه در مورد کاربری مجدد از ساختمانهای تاریخی تجلی پیدا میکند. در این بیانیه او با محوریت کاربری مجدد بناهای تاریخی میگوید:
... بهترین راهی که برای صیانت از یک ساختمان میتوان یافت، یافتن یک کاربری برای آن است و پس از آن فراهم نمودن تمام نیازهایی که توسط آن اعمال کاربری برای ساختمان به وجود آمده است. ... در چنین شرایطی، بهترین کار این است تا سعی کنیم شخصی را در مکان فضای معماری اصلی قرار دهیم و سعی کنیم کاری را که پس از بازگشت به زمین انجام خواهد داد را تصور کنیم و برنامهها را از او دریافت کنیم. اکنون برای چنین اقدامی یک مرمتگر نیازمند این خواهد بود تا در جایگاه تمام خالقین این اثر قرار گیرد و درنهایت کاری خواهد کرد که پیشینیان کردهاند .[7]
در جوابیه این بیانیه راسکین اینگونه پاسخ داد:مرمت کردن هر چیزی که از حیث معماری تا پیش از این فاخر و زیبا بوده است در حد زنده نمودن یک مرده غیرممکن است... بگذار تا در مورد مرمت صحبت نکنیم. این کار یک دروغ است، از آغاز تا پایان... از بناهایت بهخوبی مراقبت کن تا در آینده نیازی به مرمت آنها نداشته باشی .[6]
.2-1-2 آلویس ریگل: مقدمهای بر ارزش کاربردی
نبرد میان دو نظریه متضاد مرمت و ضدمرمت در حفاظت و دیدگاههای موافق با کاربری مجدد سازگار، توسط آلویس ریگل طی بیانیهای با عنوان "نیایش نوین یادمانها: هویت و ریشه آن" به بحث گذاشته شد. او این اختلاف عقیده در نحوه برخورد را به اختلاف در ارزشهای درونی بناهای تاریخی نسبت داد. ریگل انواع مختلف ارزشها را که بهعنوان ارزشهای یادبودی معرفی کرد، دستهبندی نمود که مشتمل بود بر ارزش قدمتی6، ارزش تاریخی7 و ارزش یادبودی هدفمند8 که در