بخشی از مقاله

سیمای شیخ زاهد گیلانی در کتاب صفوه الصفای ابن بزاز و مقایسه ی آن در دیگر منابع

 

خلاصه
شیخ زاهد گیلانی 700-615) ه.ق) از عرفای به نام ایرانی، در زمان سلطنت ایلخانان بوده است، ایشان به عنوان پایه گذار طریقت زاهدیه در تاریخ

ایران از اهمیت به سزایی برخوردار هستند.کهن ترین و جامع ترین منبع آگاهی ما درباره شیخ زاهد گیلانی، کتاب صفوه الصفای ابن بزاز می باشد که 35 mm

در فصل دهم از باب اول این کتاب و مطالب پراکنده ی دیگر ، اطلاعاتی در مورد شیخ به دست می دهد ، ابن بزاز از مریدان طریقت صفویه بود،
چگونگی توصیف شیخ زاهد گیلانی در کتاب او مبنای شناخت امروزی ما ازاین عارف بزرگ است. به نظر می رسد، شخصیت بزرگ و عرفانی شیخ
زاهد در این کتاب تحت تاثیر شخصیت صفی الدین اردبیلی قرار گرفته و با توجه به ارادت ابن بزاز به شیخ صفی به نوعی جایگاه شیخ زاهد در مرتبه
ی دوم اهمیت قرار گرفته و از اعتبار شیخ زاهد کاسته شده است. تاملی هر چند اندک و جزیی در این کتاب، خالی از فایده نخواهد بود.
کلمات کلیدی: شیخ زاهد گیلانی، شیخ صفی الدین اردبیلی، صفوه الصفا، ابن بزاز

1. مقدمه

صفوه الصفا به عنوان قدیمی ترین منبع آگاهی ما از زندگانی شیخ زاهد گیلانی و شیخ صفی الدین اردبیلی و نیز به لحاظ اطلاعاتی که در آن در مورد تصوف و صوقیه و آداب و رسوم آنان آمده است ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است .

کتاب ابن بزاز، به این لحاظ که مورد استفاده مورخان بعدی قرار گرفته است بسیار قابل توجه است.مسئله این است که آیا شخصیت شیخ زاهد گیلانی، در کتاب ابن بزاز به گونه ای درست و آنچنان که باید و شاید معرفی شده است یا نه ؟و به این لحاظ که کار او مبنای تحقیقات و اظهار نظرهای بعدی قرار گرفته است، ضرورت و اهمیت این پژوهش را می رساند، چرا که مورخان و مولفان معاصرش وحتی متاخران، جز در ارتباط با شیخ صفی الدین به او نپرداخته اند.در این مقاله، سیمای شیخ زاهد، در صفوه الصفا مورد بررسی قرار داده شده و با منابع دیگر نیز مورد مقایسه قرار گرفته است و در حدی که مقدور بوده به این پرسش، پاسخ داده شده است.

2. آشنایی با شیخ زاهد گیلانی( 700-615 ه.ق)


شیخ زاهد فرزند شیخ روشن امیر بن بابل بن شیخ بندار الکردی السنجانی بود و تاج الدین ابراهیم نام داشت 1]، ص 184؛ 6، ج4، ص 415 ؛ 7، ص .(13 روشن امیر، پدر شیخ از روستای »بهر الاله « دختری گرفت و از او شیخ زاهد به سال 615ه.ق در روستای ساورود) 1 سیاورود) گیلان2 به دنیا آمد 1]، ص 185؛ 9، ص .[236 گفته شده است که پدر شیخ زاهد از عرفای خراسان از روستای سنجان مرو به گیلان مهاجرت نمود و در سیاورود آستارا ساکن شد و برای خود زمینی تهیه کرد و به کشاورزی مشغول شد و با یکی از دختران همین روستا ازدواج کرد 22]، ص 79، 23، ص .[235

شیخ زاهد در دوران کودکی و نوجوانی عابد و مجتهد در عبادت بود ، خانواده ی شیخ زاهد، او را برای آموزش علوم دینی نزد شیخ جمال الدین تبریزی فرستادند که او خود مرید شیخ شهاب الدین محمود اهری بود 1] ، [185 برخی گفته اند: شیخ زاهد مرید عین الزمان جمال الدین گیلی بود، در هر دو نسبت ، نسب فرقه ی شیخ به حضرت علی (ع) می رسد.12]، ص .[ 43 شیخ زاهد زمانی که در خدمت استاد بود، به خاطر زهد و تقوا و ریاضت و بی تفاوتی به مال و زر و سیم دنیوی به »زاهد « ملقب گشته بود 1]، .[186 شیخ زاهد بعد از وفات استادش به سال 651 ه ق و بنا به وصیت او به مدت بیست سال یعنی تا سال 671 مرید نگرفت و به ارشاد و تبلیغ مشغول نشد، اما او مریدان زیادی داشته است، از جمله گفته شده است که او نزدیک به صد هزار مرید داشت که از آن میان دو هزار نفر به خدمت او اشتغال داشتند 11]، ص .[371

شیخ زاهد طرفدار تصوف عملی بود و از دسترنج خود زندگی می گذرانید و به زراعت مشغول بود و برنج زاری داشت که آن را » عاشقه امیر« می گفتند 20]، ص .[37 شیخ زاهد بیشتر اوقات در سیاورود بود و گاهی نیز به ده هلیه گران می رفت 3]، ص .[22 دوران ارشاد شیخ زاهد (700-670) با حکومت آباقا خان، احمد تکودار و ارغون خان و گیخا تو و محمود غازان همراه بود و از این میان با غازان خان دیدار هایی داشته است 1]، [150 و با او سه بار دیدار کرده است؛ بار اول درشتاوند، بار دوم در گشتاسفی و بار سوم در موقان بوده است 20]، ص .[39

شیخ زاهد دو همسر و چهار فرزند داشت، همسر اول او دختر استادش جمال الدین بود و از او صاحب پسری به نام جمال الدین علی و یک دختر شد، جمال الدین به هنگام مرگ پدر، پنجاه ساله بوده است، دختر او نیز همسر مولانا نجم الدین اوتادی بود. همسر دوم شیخ، دختر خادمش، اخی سلیمان بود که شیخ به سن 70 سالگی او را به زنی گرفت واز او صاحب دو فرزند شد : پسری به نام شمس الدین محمد که داماد صفی الدین شد و دختری به نام بی بی فاطمه که به نکاح شیخ صفی الدین اردبیلی در آمد1]، ص 171؛ 16، ص .[185

شیخ زاهد در مناطقی مانند گشتاسفی، هلیه گران3 ، سیاورود و گیلان، شروان و مغان املاکی داشت، این مناطق تحت نفوذ معنوی شیخ بود و شیخ مریدانی نزدیک به صد هزار نفر در این مناطق داشت 19]، ص 14 و [15، آقای سالاری شادی با بر شمردن املاک شیخ زاهد او را جزو متمولان عصر خود به شمار می آورد8]، ص .[53

شیخ زاهد دشمنانی هم از میان فرقه قلندریه و نیز در میان برخی از شروان شاهیان داشته است که از وسعت دامنه ی نفوذ قدرت معنوی شیخ احساس خطر کرده بودند1]، ص 131 و .[198 شیخ زاهد در اواخر عمر خود در ناحیه ی » سورمره « بیمار شد و توسط مریدش، شیخ صفی الدین به سیاورود منتقل شد و پس از 14 روز در سال 700 ه.ق درگذشت و در سیاورود به خاک سپرده شد 1]، 242 و 243؛ 15، جلد اول، ص 17 و18؛ 5، ص .[20
3. توضیحی مختصر در مورد صفوه الصفا :

صفوه الصفا یا » اسس المواهب السنیه فی مناقب الصفویه « از قدیمی ترین و معتبرترین کتاب ها درباره تصوف و زندگانی شیخ صفی الدین و شیخ زاهد گیلانی است. این کتاب به سال 759 ه .ق 1357)م) توسط درویش توکلی بن اسماعیل بن حاجی محمد مشهور به ابن بزاز، در زمان فرزند شیخ صفی، صدر الدین تالیف شده است. متن صفوه الصفا با عبارت ساده و بی حشو و خالی از صنایع لفظی نگارش یافته است، مسئله اصلی در مورد صفوه الصفا، مسئلهی تحریف و تصرف در متن اصلی آن است که در نیم قرن اخیر ذهن نقادین را به خود مشغول داشته است. چرا که برخی معتقدند در این کتاب بنا به مصالح سیاسی و مصلحت مریدان، کاستی ها واضافاتی صورت گرفته است. شاه تهماسب نیز ابوالفتح حسینی گرگانی را مامور تصحیح آن کرده بود.

4. سیمای شیخ زاهد گیلانی در صفوه الصفا :


فصل دهم از باب اول این کتاب اختصاص به احوال و کرامات شیخ زاهد دارد، در بخش های دیگر نیز مطالب پراکنده ای از ایشان می توان یافت. عبادت، ریاضت و معنویت شیخ زاهد در دوره ی کودکی، جوانی و در طول عمر ایشان همواره مورد تمجید صفوه الصفا بوده است 1]، .[185 ابن بزاز در این فصل به بیان کرامات و بزرگواری های شیخ زاهد می پردازد، اما مسئله ای که در اینجا مطرح است، این نکته می باشد که اهمیت شیخ زاهد گیلانی به عنوان یک عارف و عالم بزرگ در کتاب صفوه الصفا قبل از دیدار با شیخ صفی الدین کم رنگ شده است و ابن بزاز در چندین جا سعی کرده است که شهرت و اهمیت شیخ زاهد را به بعد از آشنایی با صفی الدین نسبت دهد و دلیل شهرت و آوازه شیخ زاهد را فعالیت های شیخ صفی معرفی کند.

ابن بزاز می نویسد که شیخ زاهد پیش از آشنایی با صفی الدین گمنام بود و بازارش رونقی نداشت، او می نویسد که » شیخ زاهددر این حجاب خمول بودی و چون صفیالدین نزد او رسید او را تنی چند معدود از مریدان و اقارب بودند 1] «، .[189 ابن بزاز در این روایت تعداد مریدان شیخ را بسیار اندک معرفی می کند و گمنامی او را تا جایی ادامه می دهد که حتی شریک و همکار او نیز از حال و وضع شیخ بی خبر است 1]، .[189 این گونه روایات باعث شده است که محققان اخیر نیز شیخ را فردی کم آوازه بدانند 8]، ص .[54

نکته ای که در این جا مطرح می شود، این است که اگر شیخ زاهد، خمول و گمنام بود پس چگونه عارفان بزرگی چون امیر عبداالله شیرازی، او را می شناختند و شیخ را به عنوان مرشدی کامل به شیخ صفی، زمانی که در پی مرشد ی بود، معرفی کردند و حتی جا و مکان و شمایل شیخ را نیز توصیف کرده اند 2]، ص 16؛ 4، جلد اول، ص .[12 از طرف دیگر از روایات ابن بزاز چنین بر می آید که شیخ نجیب الدین بزغوش شیرازی هم، شیخ زاهد را می شناخته و او را ارج می نهاده است 1].، .[225-230

در مورد تعداد مریدان شیخ در منابع آمده است که: » شیخ زاهد را در جهان به قرب صد هزار مرید بود و آنچه در خدمت بودند، دوازده هزار نفر و چهار خلیفه داشت 17] «، ص 8؛ 19، ص 14 و15؛ 18، ص .[11 آوازهی شیخ زاهد محدود به منطقه ی گیلان اسپهبد و گشتاسفی نبوده چرا که می بینیم، علمای بزرگ او را در شیراز می شناسند، تعداد مریدان او هم نشان از شهرت او دارد، به نظر می رسد که داستان خمول و گمنامی شیخ زاهد، ساخته و پرداخته ی مریدان شیخ صفی الدین مانند ابن بزاز باشد تا به این طریق بر اهمیت و اعتبار مرشد خود بیفزایند.

علاوه بر مسئله گمنامی شیخ زاهد، در صفوه الصفا مواردی دیگر هم وجود دارد که بدان اشاره می شود:

حکایتی است مبنی بر اینکه شیخ زاهد، چندان هم در اداره ی امور توانا نبود و گاهی مریدانش سرکشی می کردند و بر او سخت گیری می نمودند، که این مشکل با وساطت شیخ صفی الدین حل می شد. مانند شورش محمد ایوبان و محمد حجامان و محمد موسیان که می خواستند از شیخ اجازه ی توبه و تلقین بگیرند1] ص .[128

و یا اینکه شیخ زاهد، به زیر و بم مسائل عملی طریقت و نحوه ی تربیت مریدان آشنا نبود و حتی چیزهای ساده ای مثل چگونگی تغذیه ی سالکان را نمی دانست وا ز صفی الدین کمک می گرفت 1]، .[124

چشم دوختن شیخ زاهد به هدایایی که شیخ صفی هر ساله برای او و خانواده اش می آورد، و عجله و کم ظرفیتی شیخ زاهد در این مورد، چنان چه در روایات ابن بزاز به چشم می خورد در شان عارف بزرگی مانند شیخ زاهد نیست، ابن بزاز، شیخ را هم چون کودکی توصیف می کند که برای دریافت هدایا عجول است و از تاخیر شیخ صفی در تحویل هدایا ناراحت شده است 1]، ص .[128-126

روایتی در صفوه الصفا مذکور است که شیخ زاهد در مجلس ملک احمد، اصپهبد گیلان حضور داشت و در آن مجلس مولانا امین الدین حاجی بله تبریزی اصرار داشت که از شیخ اجازه ی توبه و تلقین بگیرد و شیخ زاهد با آنکه راضی نبوده، از سر بی حوصلگی، به او این اجازه را داده است و صفی الدین با کاردانی و لیاقت خود رفته و آن را پس گرفته است، ابن بزاز شیخ زاهد را به گونه ای بی حوصله و کم رو توصیف می کند که تحت تاثیر مجلس ملک احمد و سخنان حاجی بله تبریزی قرار گرفته است16]، .[180

در حالی که این اوصاف با ویژگی های شیخی که مشهور و معروف است و در نزد سلاطین احترام ویژه ای دارد و صاحب مریدان فراوانی است، سازگاری ندارد. بلکه بالعکس شیخ زاهد به عنوان مرشد صفی الدین، صاحب قدرت معنوی فوق العاده و نفوذ معنوی و سیاسی زیادی است که به شیخ صفی به ارث می رسد ، حتی برخی انگیزه ی پیوستن شیخ صفی به شیخ زاهد را برای به دست آوردن قدرت معنوی، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید