بخشی از مقاله

چکیده

کیخسرو، فرزند سیاوش و فریگیس، مقتدرترین، محبوب ترین و دین مدارترین پادشاه کیانی است که برای کینخواهی پدر قیام کرد و کشندگان پدر - افراسیاب و گرسیوز - را از بین برد. او در شاهنامه، شاه و پهلوان بی-نظیری است که اقوام و ملل آریایی و سرزمین های ایران را متحد نمود و شاهنشاهی قدرتمند ایرانی را بنیان نهاد. طولانی ترین داستان شاهنامه متعلق به این پادشاه آرمانی است. این شاه فرهمند، پس از جنگ های طولانی، افراسیاب تورانی را از بین برد، تمامی خرابی ها و ویرانی ها را با داد و دهش خود آباد کرد و در اوج شکوه و قدرتمندی، از اسباب دنیوی و قدرت چشم پوشید و به خواست خود و یاری ایزد به آسمان ها عروج کرد تا در رستاخیز به یاری سوشیانت آید و جهان را نو کند.

در این پژوهش کوشش شده است که چهرهی کیخسرو در حماسه ، اسطوره و تاریخ با تکیه بر شاهنامه شناسانده شود. علاوه بر آن، متون تاریخی هم عصر و هم زمینه با شاهنامه نیز از منابع مکمل این پژوهش است. مقایسهی روایتها و بیان وجوه اشتراک و اختلاف آنها از دیگر مباحثی است که بدان پرداخته شده است. با توجه به این که در روایت شاهنامه ، همه با دیدن کیخسرو، سیاوش را فرایاد می آورند؛ این که آیا کیخسرو صورت رستاخیز و حیات مجدد سیاوش است و میتواند یادآور اسطورهی خدای شهیدشونده و بازگردندهی آسیای غربی باشد، از لابهلای پژوهش دریافت میشود.

کلیدواژهها: شاهنامه، اسطوره، حماسه، تاریخ، کیخسرو.

.1 مقدمه

نام کیخسرو که در اوستا »کوی هئوسروه « - Kavi  Hausravah - ، در سنسکریت »سوشروس - Sushravas - «، در پهلوی کوی خوسروک و در فارسی کیخسرو آمده - رضی، .1346 ج - 1066 :2، نام پسر سیاوش و فریگیس و نوه ی کاووس و افراسیاب و یکی از نامدارترین شهریاران و دلاوران در اساطیر و حماسه ی ایرانیان است. این نام از دو جزء ترکیب یافته است: کوی به معنی » پادشاه« و »امیر« و هئوسروه - هئوسرونگهه - به معنی »نیکنام« و »دارنده ی اسم و رسم درستی و راستی« است - همان - و بر روی هم پادشاه نیک نام و خوش آوازه معنی می دهد. متناسب با معنی این واژه، از این شخصیت در متون حماسی و تاریخی به نیکی یاد شده است. این پادشاه، نخستین پادشاه ایرانی است که توانست خطر بزرگ تورانیان را از ایرانشهر پاک کند و سراسر ایران را، زیر پرچم خویش برای نجات ایران گرد آورد و متحد سازد. »بنابراین کیخسرو در شاهنامه نیز همچون اوستا، هم پادشاهی است شجاع و هم پدیدآورندهی شاهنشاهی ایران و متحدسازندهی کشورها« - صفا، . - 520 :1384

.1-1 مسئلهی پژوهش و ضرورت آن

کیخسرو با آن همه خوشنامی و آوازهای که در شاهنامه دارد، آن گونه که شایسته ی این پادشاه آرمانی و جاودان است، به او پرداخته نشده و اثری مستقل درباره ی شناساندن سیمای او در روایات ملی، پدید نیامده است. این پژوهش بر مبنای فرضیههایی شکل گرفت که مهمترین آنها عبارت است از:

1.    کیخسرو در شاهنامه بیشتر پادشاهی اسطورهای است تا حماسی.

2.    کیخسرو شاهی موبد یا موبد-شاه است و گاهی در حد یک پیامبر ستایش شده است.

3.    میتوان در اسطوره، حماسه و تاریخ ملل چهرههایی یافت که همانندیهایی با کیخسرو دارند.

هر چند تا کنون به شکل پراکنده پژوهش ها و مقالاتی درباره ی کیخسرو منتشر شده است اما در یک اثر مستقل، به طور کامل و همه جانبه کیخسرو شناسانده نشده است. در این پژوهش کوشش شده است تا سیمای کیخسرو در روایات موجود در شاهنامه و متون تاریخی هم عصر و هم زمینه با شاهنامه باز نموده شود و سپس، این روایتها مقایسه گردد و وجوه اشتراک و اختلاف آنها نشان داده شود.

.2-1 شیوهی پژوهش

پس از شناخت و تهیه ی منابع و مطالعه و یادداشت برداری و تنظیم یادداشت ها، کار تدوین مقاله صورت گرفت. اگر در ترتیب و توالی صفت ها و کنش های کیخسرو نظم خاصی وجود ندارد، ناشی از این است که روایات حماسی و اسطورهای سیر منطقی ندارند. در رسم الخط کلمات اصل بر جدانویسی است مگر آن که مصوبه ی فرهنگستان الزام به پیوسته نویسی کرده باشد. البته در نقل ابیات شاهنامه، رسمالخط آقای خالقی مطلق بدون هیچ تغییری آمده است. شیوه ی ارجاعات درون متن و مأخذ بر اساس کتاب »آیین نگارش مقاله ی علمی-پژوهشی« فتوحی است به جز ارجاع ابیات شاهنامه. چون ابیات شاهنامه زیاد به کار رفته است و مأخذ ما در نقل این ابیات، شاهنامه ی فردوسی به تصحیح جلال خالقی مطلق، چاپ 1386 است درون متن این گونه ارجاع دادهایم: - دفتر: صفحه/ شماره ی بیت یا ابیات - . اگر نوشته ایم - 2373 /365 :2 - یعنی این بیت از دفتر دوم، صفحه ی 365، بیت 2373 میباشد. .2 سیمای کیخسرو در این پژوهش منظور از روایات ملی، شاهنامه و متون تاریخی هم عصر و هم زمینه با شاهنلمه است. در این روایات کیخسرو، صفت ها، کنش ها و خویشکاری هایی دارد که در زیر به مهم ترین آن ها اشاره می شود. اگر در ترتیب و توالی عنوان ها آشفتگی وجود دارد، ناشی از این است که روایات حماسی و اسطورهای سیر منطقی ندارند؛ هر چند سعی بر آن بوده که عناوین از نظم منطقی برخوردار باشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید