بخشی از مقاله
چکیده:
عشق در عرفان اسلامی علت اصلی آفرینش جهان است. در واقع تجلی عشق سبب ایجاد تمام مراتب خلقت گردیده و مرتبه به مرتبه آنها را در مسیر حرکت و استکمالشان به حق رسانده است. در این پژوهش کوشش شده است از یک سو به تبیین مفهوم عشق،کیفیت معشوق، عقل و عشق، نقشخلّاق خیال در عشق، ریاضت و مراتب عشق در فتوحات مکّیه ابن عربی پرداخته شود و از سویی دیگر میزان همخوانی، تطابق و اثرپذیری جامی در منظومه سلامان و ابسال از آراء ابن عربی تحلیل گردد.از دستاوردهای این پژوهش چگونگی پیوند صعودی مراتب عشق در آثار منظور است. عشق طبیعی که اولین مرتبه عشق از دیدگاه ابن عربی است با ابسال در شکل طبیعی و جسمانی آن آغاز می گردد. با تصویر خیالی ابسال، استحاله عشق طبیعی به عشق روحانی که در زهره متجلی شده است، ممکن می گردد. سرانجام سلامان به عشق الهی یا از دید جامی به پادشاه که در تمامی مراتب عشق، راهنما و همراهش بود؛ نائل می شود و مسیر کمال خویش را طی می کند.
کلیدواژه ها: عشق،فتوحات مکّیه، سلامان و ابسال، ابن عربی، جامی.
مقدمه:
در عرفان اسلامی علت آفرینش جهان نه سود بردن خالق است و نه بهره رساندن به مخلوق، بلکه سبب اصلی آفرینش، بّح حق تعالی به کمال است. عشق و محبت از اساسیترین مباحث عرفان اسلامی است. در واقع، تجلی عشق، تمام مراتب خلقت را ایجاد میکند و به ظهور میرساند و در مسیر استکمال موجودات به سوی حق نیز عشق است که ایجاد حرکت و کمال میکند و مرتبه به مرتبه، آنها را تا خود حق میرساند. پس میتوان عشق را یکبار در قوس نزول و یکبار در قوس صعود نگریست. در این پژوهش کوشش شده است، از یک سو به تحلیل جایگاه عشق، اوصاف و ویژگی های آن و تبیین مراتب عشق از دیدگاه ابن عربی با تکیه بر فتوحات مکیه پرداخته شود و از سویی دیگر چگونگی پیوند صعودی این مراتب و همچنین میزان همخوانی، تطابق و اثرپذی جامی در سلامان و ابسال از دیدگاه ابن عربی تحلیل گردد. پیش از پرداختن به مبحث؛ ذکر خلاصه ای از پیشینه و داستان سلامان و ابسال جامی ضروری است.
سلامان و ابسال:
سلامان و ابسال، یک داستان رمزی و تمثیلی است که ریشه ای یونانی دارد. این قصه در حدود قرن سوم و چهارم - ه.ق - برای نخستین بار به وسیله حنین بن اسحاق، حکیم، طبیب و مترجم از یونانی به عربی ترجمه شد. سلامان و ابسال به دلیل این که توأمان مضمونی عاشقانه، رمزی، تمثیلی، عرفانی و فلسفی دارد، در طول تاریخ توجه بسیاری از بزرگان ادب و اندیشه ایران را به خود جلب کرد و بر آن شرح و تأویل آوردند. ابوعلی سینا، - سده چهارم ه.ق - حکیم و فیلسوف بزرگ ایرانی، نخستین کسی است که این قصه را در کتاب اشارات خود نقل کرده و بر آن تفسیرهای رمزی و عارفانه نوشته است. پس از ابن سینا، ابن طفیل در سده ششم آن را بازنویسی کرد. امام فخر رازی - سده ششم - قصه سلامان و ابسال را در حد لغز و چیستان نزول داد؛ اما خواجه نصیرالدین طوسی - سده هفتم - نه تنها به امام فخر رازی، جواب داد، بلکه دو روایت موجود از سلامان و ابسال را نقل و بر هر دو تفسیری مفصّل نوشت و سطح داستان را تا حد یک قصه عارفانه، فلسفی و تمثیلی ارتقا داد.
نورالدین عبدالرحن جامی، مثنوی سلامان و ابسال را در بحر رمل مسدس و به شیوه ای رمزی، تمثیلی و عرفانی به شیوه مثنوی مولوی ومنطق الطیر عطار سرود. با وجود آنکه روایت های مختلف این قصه پیش از جامی رواج داشت، اما جامی نخستین شاعری است که سلامان و ابسال را با اندک اختلافی بر اساس ترجمه حنین بن اسحاق به نظم درآورد که خلاصه داستان چنین است:»در این منظومه، سلامان پسر پادشاه یونان که با تدبیر مشاور حکیم و زاهد پادشاه بدون وجود مادر متولد شد به دایه زیباروی خود، ابسال دلبستگی بسیار پیدا کرد و این علاقه در سن بلوغ به عشقی میان سلامان و ابسال انجامید که مورد ملامت و انکار اطرافیان قرار گرفت. سلامان برای دوری از پند و ملامت شاه و حکیم به همراه ابسال به جزیره ای دوردست گریخت و پس از مدتی چون پادشاه، رسیدن سلامان را به تاج و تخت پادشاهی؛ به ترک ابسال مشروط کرد، سلامان آتشی بزرگ برپا ساخت و به همراه ابسال در دل آتش فرورفت. به فرمان پادشاه، آتش ابسال را سوزاند اما به سلامان آسیبی نرساند.
سلامان به دنبال مرگ ابسال از فراق او آشفته و بی قرار شد و پادشاه از حکیم خواست که به کمک سلامان بشتابد. حکیم برای تسکین سلامان، ابتدا تصویری خیالی از ابسال ظاهر ساخت و چون سلامان اندکی آرام گرفت، حکیم تعالیم خود را آغاز کرد و در حین تعلیم، گاه گاه برای سلامان از زهره - رب النوع عشق نزد یونانیان و ستاره طرب و نوازندگی در باور ایرانیان - سخن می گفت و چون در وجود سلامان میلی نسبت به زهره ایجاد شد، حکیم جمال زهره را برای او آشکار کرد. بدین ترتیب عشق ابسال به کلی از ضمیر سلامان محو شد و حبّ زهره جای آن را گرفت که به دنبال آن سلامان از آلودگی عشق مجازی پاک شد و شایستگی خدمت پادشاه را پیدا کرد. پس شاه جشنی بزرگ برپا ساخت و از تمام کشورها؛ پادشاهان و لشکریان را برای بیعت با سلامان فراخواند.« - روضاتیان،بوستان ادب،. - 109:1388
متن:
-1 تبیین مفهوم عشق: