بخشی از مقاله
چکیده
اگرچه هرمنوتیک چالشی نو به نظر می آید اما، با تعمقی حتی گذرا در آثار بزرگان ادب ایرانی، این نتیجه عاید است که هرمنوتیک قرن ها پیش از این، مورد توجه و استفاده آنان بوده و بزرگ ترین شاهد بر این مدعا، تفسیرها و تأویل هاي متعدد بر کلام الهی است، به گونه اي که اکنون می توان از این متون روایاتی متعدد و متفاوت، طرح نمود و پویندگان عرصه متن را به چالش کشاند.از جمله این آثار، شاهنامه، یادگار حماسه سراي بزرگ طوس است که داستان سیاوش آن، موضوع مورد بحث ماست چراکه، این داستان به واسطه توانمندي سراینده اش، مناظر فکري رنگارنگی از تاریخ، اسطوره، عرفان و ...را در برابر اندیشه جوال علاقه مندان می گشاید. در این راستا قصد راقمان سطور، ضمن تبیین دیدگاه هاي متفکران این عرصه، برجسته نمایی نگاه فردوسی از لا به لاي متن داستان سیاوش می باشد چه، متن زنده است و در هر زمانی پویا.
کلیدواژهها: سیاوش، هرمنوتیک حماسه، عرفان و حماسه، هایدگر.
مقدمه:
بیان مطلبی واحد از مناظر متعدد ومتنوع کار آسانی نیست، بلکه نیازمند مهارت و توانایی پردازش درحوزه متن باشدمی تا در آنِ واحد، از سویی بیانگر مقصود مؤلف باشد و از دیگر سو، راهی پیش روي خواننده قراردهد تا برداشتهاي جدیدي از متن حاصل کند. این موضوع، تقریبا همان است که امروز از آن به هرمنوتیک تعبیر میشود. هرمنوتیک اگرچه، درمدت کمی از پیدایی خود تاکنون، همچون دیگر روشها، دگرگونیهایی را پذیرفته، اما به هرترتیب داراي ماهیت اصیلی است که مبدأ آن متون دینی بوده، سپس به تدریج توسط شلایرماخر و هایدگر وارد ادبیات و عرصه روششناسی شده است. .ماخر و دیلتاي، نیت مؤلف را در متن هر اثري اصل می دانند در حالی که طرفداران هرمنوتیک جدید با اعتقاد به مرگ مؤلف، درك راستین را به تفسیر و درك متن، در زمان و فضاي جدید وابسته میدانند.
هرمنوتیک به دو دوره کهن و نو تقسیم میشود. هرمنوتیک در اصل به معناي بازگرداندن متن به زبانی قابل فهم است که نوع کهن آن، به کشف نیت مؤلف میکوشد اما، در قسم نو، فهم خواننده اعتبار مییابد.آنچه تعمق در این حوزه را پرجاذبه مینماید، وجود نشانههایی از هرمنوتیک در متون حماسی است و اوج استعمال این روش در حکایات شاهنامه فردوسی میباشد، به طوري که نه تنها همه مخلوقات و متون ازدیدگاه وي قابل تأویل است، بلکه کل این مقولات با چنان هنرمندي خلاقانه اي طرح میشوندکه قادرند بارها مورد تأویل خواننده نیز واقع شوند و نگرشی نو ارائه نمایند.این مقال مجمل، درصدد آن خواهد بود تا با بازشکافی داستان سیاوش شاهنامه، هم دیدگاه هاي هرمنوتیکی فردوسی و هم خواننده آن را بنمایاند و تبیین کند که این، همان روشی است که قرنها پس از فردوسی، با نام روشی نو در دنیاي متن معرفی شد.
پیشینه
بحث در باب هرمنوتیک، اگرچه در کتب و مقالات متعددي چون »آفرینش و آزدي«، »ساختار و تأویل متن«، »امکان هرمنوتیک قرآن«، و ... به تفصیل آمده است و حتی درباب هرمنوتیک فردوسی نیز نظرات متعددي در کتاب »عرفان در شاهنامه«، »سیاوش« یا مقاله » هرمنوتیک وتأویل و تفسیر شاهنامه« و آثاري نظیر این ها مطرح شده اما، تلاش نگارنده بر آن است تا با استناد به داستانی ازشاهنامه و بررسی جزء به جزء آن، روش هرمنوتیکی را که در متون این اثر نهفته، برجسته نموده و هنرمندي و خلاقیت دیگري از هزار چهره ناشناخته فردوسی را متجلی سازد.
-1هرمنوتیک و تأویل
» به طور سنتی هرمنوتیک را نظریه یاعلم تفسیر و تأویل دانسته اند. البته امروز، این معناها چندان دقیق به نظر نمی آیند. اصطلاح هرمنوتیک به لفظ یونانی غطکأکغکعطکلا بازمی گردد که به معناي تأویل یا بازگرداندن گفته اي به زبانی قابل فهم براي مخاطب، چیزي را روشن و قابل فهم بیان کردن بود. این گونه به نظر می رسد که از همان آغاز مسئله ي مرکزي هر هرمنوتیک هم شناختن بوده، و هم اصطلاح ها و منطق زبانی اي که یک نفر بدان نیاز دارد تا بشناسد. این نکته روشن می کند که چرا فیلسوفان همواره کوشیده اند تا هرمنوتیک را که فن تفسیر متون رازآمیز دینی و عرفانی و در کلی ترین شکل هم ارز با واژه شناسی تاریخی بود، در گستره شناخت شناسی جاي دهند. هرمنوتیک امروزي، پس از هستی و زمان مارتین هایدگر، هم منش شناخت شناسانه ي هرمنوتیک و تأویل را در مقابل منش هستی شناسانه ي آن بی اهمیت دانسته، و هم اعتبار آن لیک نفرل را کنار گذاشته است...تبار واژه هرمنوتیک نام هرمس یکی از خدایان یونانی است که پیام رسان میان خدایان بود، و پیام هاي رمزآمیز خدایان را به افراد انسان می رساند و راهنماي زندگان در سفرهاي زمینی و روح مردگان در دنیاي دیگر نیز بود. این سان هرمنوتیک با سفر و مرگ پیوند خورده و از آن ها جدا نمی شود. هر تأویل سفري است بی پایان در قلمرو معنا که از مرگ معناي نهایی و ذات باور خبر می آورد. « - احمدي، - 4-5 : 1377
-1-1تفاوت هرمنوتیک کهن و نوین
هرمنوتیک از بدو تولد تا کنون دو دوره را گذرانده که عبارت است از هرمنوتیک کهن، یعنی آنچه هرمنوتیک در حوزه دین انجام می داد و دیگري هرمنوتیک نوین که توسط هایدگر، وارد عرصه شناخت و وجودشناسی شد. اما، این دو حوزه داراي تفاوت هاي اساسی هستند که به طور مجمل بدان اشاره می شود.»برخی هرمنوتیک را تفسیر همدلانه و تأویل را اصل جویانه می دانند، اما دیدگاه هرمنوتیکی به طور کلی داراي اصول مشخصی نیست. به عنوان مثال دوگرایش اصلی در هرمنوتیک وجود دارد که اولی کشف نیت مؤلف و فهم اثر و پدیده را باور دارد و دومی امکان کشف نیت مؤلف و فهم اثر و پدیده را باور ندارد. به این دو گرایش اصلی هرمنوتیکی به ترتیب سنتی و نو می گویند.
در قرن نوزدهم در اروپا هرمنوتیک از حوزه دینی - مسیحیت - به وسیله شلایرماخر وارد ادبیات و عرصه روش شناسی و علوم شد و بعدها دیلتاي آن را به طور گسترده در علوم انسانی به کار گرفت. هرمنوتیک با هایدگر وارد عرصه شناخت و وجودشناسی شد - هرمنوتیک نو - و امروزه می رود که عرصه علوم تجربی را اشغال کند.»هایدگر روش پدیدارشناسی هرمنوتیک را به کار گرفت تا خود چیزها را آشکار کند و از هرگونه تأویل پیشاهستی شناسیک رهایی بخشد نکته مرکزي اندیشه هایدگر معناي هستی است.هایدگر و به تبع او گادامر توجه خود را از بحث المعرفه لy؟پئپعکصکطژکل برداشته و به هستی شناسی آورده اند. هایدگر در پدیدارشناسی ادموند هوسرل آن ابزارهاي مفهومی را یافت که براي دیلتاي یا نیچه دست یابی به آن میسر نبود و هم چنین روشی را که می توانست از سیر هستی در وجود انسان به چنان نحوي پرده برگیرد که هستی، نه صرفا ایدئولوژي خود شخص، بتواند در در معرض دید قرارگیرد.
...از نظر هایدگر، صفت بارز و مهم فهم آن است که فهم همواره در درون مجموعه اي از نسبت ها و روابط قبلا تأویل شده، یعنی کلی به هم پیوسته و مرتبط عمل می کند. - «قائم پناه، - 44-5 :1387طرح نظریات درباره روش شناسی و سرمشق بودن یک نوع نگاه خاص در علوم تجربی به وسیله توماس کوهن - غلاألکهعپلا - 1 و فرآیبند - 2غکتهطکyکًض با استقبال زیادي در عرصه علوم تجربی مواجه شده است. « - رحمانی، - 115 : 1384»هرمنوتیک سنتی بین برداشت از پدیده و اثر و نیت مؤلف فرقی نمی گذارد و به همین خاطر فهم برتر را برابر فهم نهایی نیت مؤلف و پدیده می گیرد، در حالی که انواع متفاوت فهم و سطوح مختلفی از آن بخصوص در مورد پدیده ها و مقوله هاي ابدي غیرمحسوس وجود دارند...
اما هرمنوتیک نوین با نگرشی تماشاگرانه نسبت به اثر و پدیده به توضیح کشف رازهاي ناگفته در ذهن خواننده توجه دارد از همین روي هرمنوتیک مدرن با تکیه بر عامل زبان و عنصر ناخودآگاه و روان قومی مؤلف که بر خود وي نیز فهم شدنی نیست، از کشف نیت مؤلف و فهم پدیده ناامید بوده، اما نسبت به متن و اثر آن بر خواننده و مخاطب، بیش از کشف نیت و مقصود مؤلف توجه دارد. با این حال دید هرمنوتیکی با نگاه مزبور، مقوله معناي نهایی را رد یا اثبات نمی کند، اما معتقد است که امکان فهم نهایی هر متن و مقوله اي براي ما وجود ندارد و بالطبع به آن نمی پردازد. از همین روست که گرایشات متفاوتی را در خود جاي داده و داراي اصول مشخصی نیست. « - همان، - 116 : 1384