بخشی از مقاله

چکیده

از دیر باز تا کنون نظریات جرمشناسی گونهگونی از دیدگاه مکاتب جرمشناسی، پیرامون علل فردی بزهکاری اراده شدهاند. اما آن چنان که باید و شاید نتوانستهاند مشکل جرم و بزهکاری جوامع بشری را چاره کنند. دلیل این امر نشاختن درست ماهیت انسان است؛ زیرا که از دیدگاه دینی سرشت انسانها مرکب از ماده و معنا است. از این رو برای چارهاندیشی بزه در بُعد فردی باید ریشههای این امر را به درستی در وجود انسانها شناخت و سپس داروهایی را برای درمان آن تجویز نمود.

بر این پایه برای شناخت ریشههای فردی جرم به ناچار باید از آموزههای مترقی جرمشناسی قرآن کریم که انعکاس فرمودههای خالق و سازندهی انسان است و برای هدایت و چگونه ریستن انسان نازل شده است و در سایه آن از روایت معصومین بهره برد. چرا که آموزههای یادشده بهتر از هر نظریهی جرمشناسی ریشههای فردی جرم را تشریح و برای آن راهکارهایی مناسب ارائه داده است که بی توجهی به آنها سبب پیچیدگی این معضل در اجتماعات بشری شده است. لذا در این مقاله تلاش شده است، تا با متوجه ساختن افکار جمعی به آموزههای دینی که تنها راه پیش روی بشریت است، راهکارهای مؤثرتر و بهتر پیشگیری از بزهکاری فردی، بر پایهی جرمشناسی قرآن و روایات، مورد بازخوانی و بررسی قرار گیرد.

مقدمه

جرمشناسی قرآن به دلیل آن که نشأت گرفته از کلام وحی و فرمان خداوند است از آغاز تا پایان عمر بشر در روی زمین ثابت و تغییر ناپذیر است. قرآن به عنوان کتاب آسمانی تنها منبع و مدرکی است که ریشههای بزهکاری و پیشگیری از آن را چه در بُعد فردی - موضوع بحث اینمقاله - و چه در بُعد اجتماعی، بر پایهی حقایق و با لحاظ تمام جوانب و اوضاع و احوال و بدون اعمال نظری صنفی و گروهی منظور نموده که در اثر گذشت زمان دستخوش دگرگونی نمیشود.

پس ساختار ارگانیک دین ارائه دهندهی سیستمی پیشگیرانه در زمینه جرمشناسی است؛ زیرا در موضوع مورد بحث به درستی ریشههای فردی بزهکاری را به منظور پیشگیری از پیامدهای ناگوار آن مورد شناسایی قرار داده است و این به طور دقیق همان کاری است که نظریات جرمشناسی علمی که برگرفته از اندیشههای محدود انسان است و پیوسته در حال دگرگونی است، به دلیل فاصله گرفتن از آموزههای اصیل و درمانگر دینی نتوانسته است برخوردی درمانگونه با ریشههای فردی بزهکاری به بشریت عرضه نماید.

چرا که تشخیص درست دردها، نخستین شرط چارهجویی و بیش از نیمی از درمان است. درد تشخیص ناداده را کمتر میتوان ریشهکن ساخت. بیشک هرگونه ساختن بدون شناختن، تیر در تاریکی رها کردن است. از اینرو برای درمان، لازم است تا بیماری درست تشخیص داده شود. در این راستا اهم، ریشههای این بیماری بشریدر بُعد فردی از زبان خالق انسان در آئینهی جرمشناسی مترقی قرآن کریم به زیبایی بیان گردیده است که با کمک روایات معصومین میتوان ریشههای این بیماری را شناسایی و سپس راهکارها و درمان آن را نیز از همین منابع پایانناپذیر استخراج کرد که در زیر به بررسی اهم ریشههای فردی جرم از دیدگاه قرآن و روایت و پیشگیری از آنها میپردازیم:

الف- شناسایی اهم ریشههای فردی بزه در قرآن

ریشههای فردی ارتکاب بزه که سبب میشود انسان از مرحلهی اندیشه به مرحلهی فعل، گذار کند، بستگی به ساختار شخصیتی روانی افراد دارد. به گونهای که از یک سو هر چه قدر ساختار شخصیتی روانی افراد بر مبنای تربیت درست و باورهای دینی شکل گرفته باشد و از سوی دیگر هر چه قدر شناخت افراد نسبت به ماهیت وجودی و ویژگیهای خودشان به عنوان فرصتهاو چالشها افزایش یابد، بر ریشهها و زمینههای فردی بزهکاری، کنترل و مهار بیشتری اعمال خواهد شد، در غیر این صورت ناسازگاری و ناهماهنگی میان نیروی کنترل فرد با ریشهها و زمینههای ارتکاب بزه، محرک قوی برای ارتکاب گونههای بزهکاری به شمار میروند.

ریشههای یادشده به عنوان ویژگیهای افراد، بیانگر حالت روانی آنان به شمار میرود که در برخی افراد سرچشمه و انگیزه اصلی بزهکاریهای ویژهای میباشد. زیرا تردیدی نیست در این که افراد انسانی به حکم غرایز سرکشی که در وجود آنها تعبیه شده گرایش به خطا و بزهکاری دارند و در صورت عدم تزکیه و کنترل دست به جرم و جنایت زده و حقوق افراد و جامعه را تباه میسازند. بر این اساس اهم ریشههای بزهکاری فردی از دیدگاه قرآن و روایت در دو دسته کلی: یکی پیروی از تحریکات و وسوسههای درونی و دیگری مهار نکردن غرایز بد و ناپسند درونی، به شرح زیر جای میگیرد

-1 پیروی از تحریکات و وسوسههای درونی - نفس اماره و وهوا وهوس -

نخستین مرحلهی احساسات، غرائز و عواطف انسان که در قرآن مجید به آن اشاره شده است و علمای اخلاق نیز قائل به آن شدهاند، نفس اماره است - مکارم شیرازی، :1374 ج9، ص - 437 قرآن کریم در توصیف آن بیان میدارد: »همانا نفس اماره به کارهای بد امر میکند، مگر آنکه پرردگارم رحم کند - «یوسف. - 53/ پس نفس یادشده سرکش است و انسان را به گناه فرمان میدهد و به هر سو میکشاند. بر این اساس، چنانچه عقل و ایمان فرد در اثر تربیت درست به آن درجه از پختگی و قدرت دست نیافته باشد که بتواند نفس سرکش را مهار زند و آن را رام کند، در بسیاری از موارد، تسلیم او خواهد شد و حتی در صورت درآویختن با او در مقام مخالفت، نفس سرکش او را بر زمین کوفته و شکست خواهد داد. از اینرو، برخی بر این باورند که سرکشی نفس و آلودگی آن به رذایل سرچشمهی همهی بدبختیهایی است که در ادوار زندگی، گریبانگیر بشر بوده است. زیرا؛ در صورتیکه نفس اصلاح نشود و از آلودگیها در امان نماند نباید، از صاحباش توقع خیر داشت و اگر چیزی هم از او سر بزند، به قول قرآن کریم آن خیر هم به خاطر رذایل نفسانیدچار، حَبط و پایمال شدن است

پیروی از هوای نفس بدان جهت مذموم است که زمینهساز انحرافات عملی، اخلاقی و اجتماعی و حتی سبب پدید آمدن بیماریهای روانی و بدنی برای انسان میشود و آدمی را به وادی گمراهی، ظلم و گناه میکشاند.
بر این اساس هوای نفس به هر عمل و رفتار ظاهری و باطنی گفته میشود که در جهت مخالف خواسته و اراده خداوند متعال باشد. غفلت از یاد خدا، فراموش کردن نعمتها، نیکیها، حکومت و اقتدار الهی و پیروی از شیطان و شیطان صفتان، افراط و تفریط در اعمال و رفتار، برخی از مصادیق پیروی از هوای نفس میباشد.

از اینرو، از نگاه قرآن، انسان به دلیل هوا و هوسهای خود و برای آن که بیشتر بتواند به فسق و فجور و جرم و جنایت ادامه دهد، قیامت را انکار میکند. - قیامت - 5 /برخی دیگر از پیامدهای بسیار خطرناک و ناگوار هواپرستی از نگاه قرآن کریم عبارتند از : غفلت و بیخبری - کهف - 28/، کفر و بیایمانی - طه - 16/، انحراف از راه حق و گمراهی - ص26/و قصص - 50/، عدم اجرای عدالت - نساء - 135/، سقوط انسان از مقام والا - اعراف - 176/ و محرومیت از ولایت و نصرت حقّ - بقره. - 120/

خطرناک بودن پیروی از هوا و هوس و اهمیت مهار آن و ایستادگی در برابر خواهشهای نفسانی در سنت معصوم علیهالسلام نیز بازتاب یافته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید