بخشی از مقاله
شناسائی موانع و مشکلات اجراﺀ مدیریت زنجیره تأمین و نقش فرهنگ سازمانی در رفع و ایجاد آنها
چکیده:
در جهان امروز و شرایط اقتصادی خاص آن، سازمان ها به تنهـائی نمـی تواننـد بـر تغییـرات غیرقابـل پـیش بینـدری انتظارات مشتریان یا حمله رقبا به بازار فایق آیند. گسترش بازارها و محصولات، رقابت ها را از سطح بین شرکت ها بـه سطح بین زنجیره های تأمین کشانده و تمرکز بر بهبود عملکرد این زنجیره ها، تنها مسیر دستیابی به مزیت رقـابتدری بازار جهانی کسب و کار امروزه است.
به طور کلی سازمان ها اعم از تولیدی و خدماتی به نوعی دارای زنجیره تأمین می باشند، زیرا که منابع مـورد نیازشـان توسط سازمان دیگری تأمین شده و سپس محصولات تولیدیشان را برای فروش به فروشندگان ارائه می کنند کـه ایـن خود یک زنجیره تأمین است. ولی در دنیای امروز تلاش می شود که این زنجیره به گونه ای هماهنگ و یکپارچه عمل نماید و البته طبق تجربیات گذشته در طراحی و استقرار زنجیره هماهنگ شرکت ها، مشکلات زیادی کشف شده است. در طراحی و استقرار هر سیستم، فرهنگ سازمانی نقش مهمی در تسهیل روند و یا ایجاد مشکلات در عملکرد آن دارد. از آن جمله رابطه ی نقش مثبت و منفی فرهنگ سازمانی در مدیریت زنجیره تأمین است.
در این مقاله ابتدا به شناسائی موانع عمومی زنجیره تأمین در تحقیقات پرداخته، آنگاه نقش فرهنگ سازمانی در تسـهیل و یا ایجاد موانع در مدیریت زنجیره تأمین مورد بحث و بررسی قـرار مـی گیـرد. بنـابراین هـدف ایـن مقالـه شناسـائی مشکلات اجراﺀ مدیریت زنجیره ی تأمین و تأثیر فرهنگ سازمانی در ایجاد و رفع آن در شرکت های ایـران اسـت و در پایان به ارائه ی راه حل هایی برای رفع موانع و مشکلات در این زمینه می پردازد. بـه گونـه ای کـه تـأمین کننـده بـا سرعت بیشتر و با کیفیت بالاتر نیازهای تولیدکننده را برطرف نماید، تولید کننده هم محصولی متناسب با نیاز مشـتریان با قیمتی مناسب و بهره وری بالا تولید نماید تا در نهایت مشتریان از دریافت محصولات راضی و خشنود باشند.
واﮊه گان کلیدی:
زنجیره تأمین١ ، مدیریت زنجیره تأمین١ ، زنجیره تأمین اثربخش٢ ، فرهنگ سازمانی٣
١
مقدمه
روند رو به رشد رقابتی شدن در اقتصاد جهانی امروز، شرکت ها را برآن داشته است تا از مزایای بـه کـارگیری مـدیریت زنجیره تأمین در راستای افزایش رقابت پذیری و کارآیی بهره جویند. مدیریت زنجیره تأمین نگرشی است کـه در سـال های اخیر مورد توجه سازمان ها و شرکت هایی قرار گرفته که در نظر دارند در سطح جهانی به فعالیت بپردازند. در ایـن نگرش کلیه اجزاﺀ زنجیره تأمین مورد توجه قرار گرفته و سعی بر آن است تا کل زنجیره تأمین در مقابل زنجیـره هـای تأمین رقیب از کارآیی و اثربخشی بیشتری برخوردار باشد.(گوپتا٤،٢٠٠٢) سرعت بالای تغییرات و عدم قطعیت در بازارها سبب شده تا شناخت سـازمان هـا از زنجیـره هـای تـأمینی کـه در آن
عضویت دارند و نقشی که درآن ایفا می کنند دارای اهمیت فوق العاده ای گردد. شرکت هایی که بدانند چگونه زنجیـره های تأمین قوی ساخته و در آنها مشارکت کنند، مزیت رقـابتی مهمـی در بـازار در اختیـار خواهنـد داشـت( هـوگس و میکائیل، ١٣٨٧). دستیابی به زنجیره تأمین قوی نیازمند همسو شدن فرهنگ سازمانی با اهداف زنجیره تأمین میباشـد. به گونهای که کلیهی اعضاﺀ، اهداف زنجیره را پذیرفته و در جهت دستیابی به آنها با یکدیگر مشـارکت نماینـد. قـدرت فرهنگ بیانگر یا نشان دهنده توافقی است که بین اعضای یک سازمان در رابطه با اهمیت ارزش های آن و جـود دارد. اگر اتفاق نظر کاملی درباره اهمیت این ارزشها وجود داشته باشد، سازمان دارای فرهنگ قوی است.
با توجه به مطالب ذکر شده فرهنگ سازمانی هم میتواند تسهیل کننده فرایند اجراﺀ مدیریت زنجیره تأمین باشد و هـم میتواند ایجاد کننده مانع بر سر اجراﺀ آن باشد . هدف این مقاله بررسی و شناسائی موانع و مشـکلات مـدیریت زنجیـره تأمین به صورت کلی و شناسائی تأثیر فرهنگ بر ایجاد و رفع این مشـکلات مـیباشـد. در ایـن مقالـه ابتـدا مـدیریت زنجیره تأمین تشریح ، سپس مشکلات این زنجیره بیان شده و در ادامه فرهنگ سازمانیو تأثیر آن بـر زنجیـره تـأمین مورد بررسی قرار گرفته است.
مدیریت زنجیره تأمین
زنجیره تأمین٥(SC)زنجیرهای است که همه فعالیتهای مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تـا مرحله تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود. زنجیره تأمین را در مفهوم وسیع آن، زنجیره تـأم ین بـین سازمانی نیز می نامند. این در حالیست که اصطلاح درون سازمانی تنها بخش خاصـی از زنجیـره تـأمین را در بـر مـی گیرد، مانند وجود هماهنگی بین واحدهای بازاریابی، تولید، خرید، تهیه و توزیع (لجسـتیک)و مـالی.(ماسـون و تاویـل٦، ١٩٩٧)
٢
مدیریت زنجیره تأمین ١(SCM) یکپارچهسازی فعالیتهای زنجیره تأمین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط بـا آنهـا را شامل می شود. مدیریت زنجیره تأمین از طریق بهبود در روابط زنجیره در جهت دستیابی به مزیت رقابتی قابـل اتکـا و مستدام صورت می گیرد(کریستوفر٢،١٩٩٨). این امر یعنی جریان سریع اطلاعات در میان مشتریان و عرضـهکننـدگان، مراکز توزیع و سیستم های حملونقل که شرکتها را قادر میسازد که زنجیرههای عرضه بسیار کارایی را ایجاد نماینـد. برای مدیریت مؤثر بر زنجیره تأمین ضروری است که تأمینکنندگان و مشتریان با یکدیگر و در یک روش هماهنـگ و با مشارکت و ارتباطات اطلاعاتی و گفتوگو با یکدیگر کار کنند. عرضهکنندگان و مشتریان باید اهداف یکسـان داشـته باشند؛ عرضهکنندگان و مشتریان باید اعتماد متقابل داشته باشند. مشتریان در زمینه کیفیت محصـولات و خـدمات بـه تأمینکنندگان خود اعتماد میکنند. علاوه بر آن عرضهکنندگان و مشتریان باید در طراحی زنجیره تأمین برای دستیابی به اهداف مشترک و تسهیل ارتباطات و جریان اطلاعات با یکدیگر شریک شوند . بعضی شرکتها کوشش میکننـد تـا کنترل زنجیره تأمین خود را با کنترل عمومی عمودی و با استفاده از مالکیت و یکپارچگی تمام اجزای مختلف در امتداد زنجیره تأمین از تهیه مواد و خدمات تا تحویل محصول نهایی و خدمت به مشتری، به دست آورند. اما حتی با این نـوع ساختار سازمانی، فعالیتهای مختلف و واحدهای عملیاتی ممکن است ناهماهنگ باشند. ساختار سازمانی شرکت بایـد بـر هماهنگی فعالیتهای مختلف برای دستیابی به اهداف کلی شرکت تمرکز کند. (هندفیلد و نیکلز،١٩٩٩) استفاده از زنجیره تأمین علیرغم مزیت هایی که به همراه دارد، مشکلاتی را نیز به همراه دارد. به جرأت می توان گفـت
مهمترین مشکل به کارگیری آن، مدیریت و کنترل آن می باشد. با توجه به افزایش تعداد شرکت های استفاده کننده از سیستم های زنجیره تأمین گسترده و شکل گیری شبکه های بزرگ با شرکای متعدد، پیچیدگی های مدیریت و کنتـرل بیشتر می شود. لذا شناخت دقیق زنجیره تأمین بسیار مهم و ضروری می باشد. در کل پیوستن به زنجیره هـای تـأمین مزایای متعددی برای شرکت ها دارد. برخی از این مزایا عبارتند از:
‐ کاهش هزینه های مبادلات
‐ توانایی تمرکز بر مهارت های اصلی کلیدی‐دسترسی به تکنولوژی های
‐ و تسهیم ریسک بین شرکا( هالیکاس و دیگران٣، ٢٠٠٤).
هدف از اجرای مدیریت زنجیره ی تأمین در سازمان باعث کاهش هزینه ها با حداکثر تولیـد، افـزایش کـارایی، حـداقل موجودی، کاهش خواب سرمایه، افزایش سرعت، انعطاف پـذیری، کیفیـت و کسـب مزیـت رقـابت ی مـی شـود (لـیو انجی٤،١٩٩٨ ). ولی باید توجه داشت که در اجرای مدیریت زنجیرهی تأمین ممکن است مشکلات زیادی ایجاد شود که که در زیر به این مشکلات اشاره شده است.
مشکلات مدیریت زنجیره تأمین
٣
مشکلات پیش روی زنجنرایره یتأمی م توان به چندین شکل طبقه بندی نمود:
الف) مشکلات ناشی از عدم اطمینان: منبع اصلی ایجاد کننده ی عدم اطمینان عبارت اسـت از نوسـانات در تقاضـا کـه تحت تأثیر عواملی چون رقابت، قیمت، شرایط فعلی، انتوسعه تکنولوﮊی و تعهد مشتری می باشد.
ب ) مشکلات ناشی از عدم هماهنگی: زمانی اتفاق می افتد که یک بخش با دیگر بخـش هـا ارتبـاط خـوبی نداشـته، زمانی که پیام برای شرکاﺀ تجاری غیر قابل فهم باشد و بخش های مختلف شرکت از برخی مسائل آگاهی نداشته و یـا خیلی دیر از آنچه مورد نیآگاهازاست و یا آنچه باید اتفاق بیافتد می شوند.
ج)اثر شلاق چرمی١: به تغییرات نامنظم در سفارشات طی زنجیره تأمین اطلاق میشود. بدین ترتیب که کوچکترین عدم تعادل بین عرضه و تقاضا در سطح خرده فروشی وقتی به تولید کننده یا تأمین کننده برسـد تشـدید شـده و بـه شـکل بحران اثر شلاق چرمی ظاهر می شود.
د) ذخیره فریبنده: این مشکل زمانی رخ می دهد که مشتریان محصولی را می خواهند که در دسـترس نیسـت،گرچه در حقیقت وجود دارد.
و)تعدد مراکز تصممی گیری و مشکلات مرتبط با این تعددو مراکز. (ویلسون میت٢، ٢٠٠٠)
بر اساس طبقه بندی دیگری ویرجینیاری مشکلات زنجیره تأمین را در چهار طبقه تقسکردهیمبندی که عبارتند از: الف) مشکلات مرحله برنامه ریزی: اطلاعات غلط می تواند تعادل بین عرضه و تقاضا را بهم ریزد، موجودی بیش از حد انبار مشکل خواب سرمایه را بوجود آورد، توقف در خط تولید و ضعف در خدمات به مشتریان نیز از مشکلات می تواننـد باشند.
ب) مرحله منبع یابی: عدم انعطاف پذیری تأمین کننده، هماهنگی ضعیف با لجستیک داخلی و تقاضا برای هزینه کمتـر
می توانند از جمله اصطکاک ها یا مشکلات باشند.
ج) مرحله تولید: مشکلات مربوط به برنامهریزی تولید که عمده ترمرحلهینمشکلی تولید نیز ضایعات است.
د) مرحله ارسال: ضعف در حمل و نقل، هماهنگی ضعیف با لجستیک خارجی و انبارداری چند بـاره از جملـه مشـکلات می توانند باشند. (ویرجینیاری٣،١٣٨١) وجود نظام های تأمین و عرضه و تدارکات سنتی در هر کشور اغلب نوعی عـدم همـاهنگی و یکپـارچگی بـین بخـش
های مختلف زنجیره تأمین در پی دارد که منجر به افزایش هزینه تمام شده کالاها و به تبع افـزایش قیمـت هـا، عـدم تحویل به موقع کالاها میشود. این امر در نهایت منجر به افزایش نارضایتی مصرف کنندگان مـی گـردد. در صـورتیکه یکـی از توجیهـات مهـم در رابطـه بـا اسـتفاده از زنجیـره تـأمین، کـاهش هزینـه مـی باشـد(ویـنسـنت و مـابرت و ونکاترامان٤،١٩٩٨). پنج دلیل اصلی وجود داردمواجهک اجراﺀ زنجیره تأمین را با هزینه می کند، عبارتند از:
١. عدم وضوح فرآیند زنجیره تأمین ٢. تغییرات رویه های داخلی و خارجی شرکت
٣. ضعف موجود در طراحی تولید ٤. وجود اطلاعات ناقص برای تصممییریگ
٥. ضعف حلقه های زنجیره در ارتباط میان شرکاﺀ زنجیره تأمین (وندانک١،٢٠٠٧)
فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی" مجموعهای است از ارزشها، باورها، راهنماها، تفاهمات و روش های تفکر که در بین اعضای سـازمان مشترک بوده، توسط اعضای جدید بعنوان روشهای صحیح انجام کارها و تفکر مورد استفاده قـرار مـی گیـرد"(ابـزریو دلوی،١٣٨٥ ) هر سازمانی الگوهای اعتقادی، افسانه ها، داستان ها، آداب و رسومی دارد که وجود آنهـا باعـث مـی گـردد، تـا اعضـاﺀ
شناختی مشترک پیدا کنند و نوعی یکرنگی و همسوئی در بین آنها مشاهده شود.(پیتـرز و واتـرمن٢،١٩٨٢) در سـازمان فرهنگ دو نقش عمده بر عهده دارد:١‐ متحد یا یکپارچه کردن اعضاﺀ به گونهای که آنها شیوه رفتـار و برقـرار کـردن ارتباط با یکدیگر را بدانند و ٢‐ به سازمان کمک کنند تا خود را با عوامل محیط خارجی وفق دهد. مقصود از اتحـاد یـا یکپارچگی داخلی ٣ سازمان این است که اعضاﺀ دارای هویت مشـترک گردنـد و شـیوه همکـاری مـؤثر را یـاد بگیرنـد. فرهنگ سازمانی روابط کاری روزانه را مشخص میکند، شیوه روابط افراد، نوع رفتار قابـل قبـول و شـیوه تخصـیص و اعمال قدرت را تعیین مینماید. مقصود از سازشکاری خارجی٤ شیوهای است که سازمان هدفها را تأمین میکنـد و بـا عوامل خارج از سازمان رفتار مینماید ( دفت٥، ١٣٨١). فرهنگ سازمانی بر تمام جنبه هـای سـازمان تـأثیر مـ ی گـذارد. مطالعات و تحقیقات نشان می دهد که فرهنگ بر تدوین اهـداف و اسـتراتژی هـا، رفتـار فـردی و عملکـرد سـازمانی، انگیزش و رضایت شغلی، خلاقیت و نوآوری، نحوه تصمیم گیری و میزان مشارکت کارکنان در امور، میزان فـداکاریو تعهد، سخت کوشی و سطح اضطراب و مانند آن تأثیر می گذارد، همچنین مطالعات نشان می دهـد کـه سـازمان هـای عالی و موفق دارای فرهنگ قوی و مؤثر بوده اند.(ممی زاده،١٣٧٢) در یک سازمان فرهنگ نقش های متفاوتی ایفا می کند. وظایف گوناگونی دارد، که عبارتند از:
١. فرهنگ سازمانی به کارکنان سازمان هویت سازمانی می بخشد. ٢. فرهنگ سازمانی تعهد گروهی را آسان می سازد.
٣. فرهنگ سازمانی ثبات نظام اجتماعی را ترغیب می کند.
٤. فرهنگ سازمانی به شکل دادن رفتار کارکنان کمک کی کند.
٥. فرهنگ سازمانی بر وظایف و نحوه عملکرد رمدییریت تأثی م گذارد. (ابزری و دلوی،١٣٨٥)
ارتباط مدیریت زنجیره تأمین با فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی بر کلیه ی فعالیت ها و جنبه های سازمانی اثرگذار است. بنابراین هر سیستم جدیدی که وارد سـازمان شده و پیاده سازی شود باید توسط فرهنگ سازمانی حمایت شده و در افراد تعهـد لازم بـرای انجـام فعالیـت هـا بـرای سیستم جدید فراهم شود و هم چنین اعضاﺀ تازه وارد به اندازه کافی به راه کار آشنا نیستند یعنی در شناسائی نقش های سازمانی خود و عمل بر پایه آنها مهارت لازم را کسب ننموده اند. یکی از این سیستم های جدید که در شـرایط رقـابتی دنیای امروز بسیار مورد استفاده قرار می گیرند، سیستم مدیریت زنجیره تأمین می باشد. وجود فرهنگ سازمانی قـویو هم سو با اهداف مدیریت زنجیره تأمین منجر به اجراﺀ بهره ور و اثربخش سیستم مدیریت زنجیره تأمین شده و تعهـد، انگیزه، رضایت شغلی و مشارکت کارکنان را افزایش مـی دهـد. در عـین حـال چنانچـه اهـداف سـازمانی بـا اهـداف و استراتژی های مدیریت زنجیره تأمین هم سو نباشد منجر به بروز موانع و مشکلات زیادی در اجراﺀ می شـود. از جملـه تعارضات بین اجراﺀ مدیریت زنجیره تأمین و فرهنگ سازمانی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
١. تعارض اهداف ٢. مقاومت اعضاﺀ در برابر تغییرات
٣. ضعف سیستم اطلاعاتی قویو یکپارچه در سازمان ٤. استفاده از تعداد زیادی عرضهکننده به جای روابط پایدار با چند عرضه کننده محدود
٥. اعمال کنترل بیش از حد به جای ایجاد انسجام و یکپارچگی ٦. تصممییریگ متمرکز به جای تصممی گیری مشارکتی
٧ه. افزاییش سرمای گذار در سیستم مدیریت زنجیره تأمین به جای سرماهی یگذار زیاد در انبار کردن موجودی
مدیریت زنجیره تأمین دارای سه فرایند عمده است که ازعبارتاند :
‐ مدیریت اطلاعات
‐ مدیریت لجستیک
روابط ‐ مدیریت (ویلیامز و مور١،٢٠٠٧)
‐ مدیریت اطلاعات : امروزه نقش ، اهمیت و جایگاه اطلاعات برای همگان بدیهی است. گردش مناسـب و انتقـال صحیح اطلاعات باعث میشود تا فرایندها موثرتر و کاراتر گشته و مدیریت آنها آسانتر گردد. در بحث زنجیره تـأمین، مدیریت سیستمهای اطلاعاتی و انتقال اطلاعات از نظر ایجاد هماهنگی در فعالیتها بسیار حـائز اهمیـت اسـت. در ایـن فرایند فرهنگ سازمانی در ایجاد یک سیستم اطلاعاتی یکپارچه و هماهنگ در کل سـازمان نقـش تعیـین کننـده دارد. بدین معنا که فرهنگ سازمان با حمایت از سیستم اطلاعاتی که کلیهی افراد در آن مشـارکت دارنـد منجـر بـه تقویـت گردش اطلاعات در سازمان میشود. مدیریت اطلاعات هماهنگ و یکپارچه میان شرکا تأثیرات فزایندهای بـر سـرعت، دقت وکیفیت فعالیتها میگذارد. مدیریت صحیح اطلاعات موجب هماهنگی بیشتر در زنجیره تأمین خواهد شد. به طور