بخشی از مقاله
چکیده
جهانی شدن اشاره به روندهای جاری و آتی در عرصههای اقتصادی- آکادمیک دارد، در حالیکه بینالمللی شدن عبارتست از سیاستها و اقداماتی که نهادها، نظامهای آکادمیک و حتی افراد دنبال می کنند تا بتوانند در فرآیند جهانی شدن حضور داشته باشند. جهانی شدن با پیدایش حوزههای جدید و،اقتصادموسوم به اقتصاد دانشی وتحوالتناشی ازسیاست گذاری علم وفناوری دیگر فرایند سادهای نیست،بلکه سیستم یپیچیده است که تمام احاد جامعه را دربرمیگیرد .با توجه به اهمیت روزافزون موضوع بینالمللی شدن نهاد آموزش عالی به عنوان یکی از الزامات پدیده جهانی شدن، شناخت موانع پیش رو در این مسیر، گامی است برای سیاستگذاری مناسب در جهت رفع چالشها و تحقق آموزش عالی بین المللی که به زعم بسیاری از تحلیلگران گامی اساسی برای تحقق توسعه پایدار و صلح است.
حرکت به سوی بینالمللی شدن آموزش عالی مستلزم درک و پذیرش مجموعه ای از پیش نیازهای فکری و ذهنی میباشد. پذیرش این واقعیت که میبایست میان فرهنگهای مختلف یک گفتمان مشترک ایجاد گردد و این گفتمان جز با احترام متقابل بین فرهنگها شکل نخواهد گرفت و شکل گیری چنین گفتمانی همچنین نیازمند در پیش گرفتن رویکردی انعطاف پذیربرای مواجهه با چالشها و مسائل پیش رو خواهد بود. نکته حائز اهمیت در بینالمللی شدن نظام آموزش عالیآن است که این فرآیند مطابق با اصول استاندارد صورت بگیرد ومیبایست مجموعه ای از اصول، قواعد و
قوانینبرای تنظیم تعامالت که باید در این راستا صورت پذیرد، وجود داشته باشد.
در راستای پاسخگویی به مسأله چالشهای پیش روی نهاد آموزش عالی، در این پژوهش بهبررسی مسائل موجود در بخش آموزش و برنامه درسی - اعم از محتوا و روشهای تدریس - ، پژوهش و تحقیقات دانشگاهی، مسئولیتهای اجتماعی و فرهنگی دانشگاه و ارتباطات میان دانشگاهی و فعالیتهای در پیش گرفته شده توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری خواهیم پرداخت. هدف از پژوهش پیش رو بررسی شرایط، موانع و چالشهای موجود در راستای برنامه ریزی و سیاستگذاری دقیق و ارائه طرحی راهبردی برای استفاده از فرصتها و امکانات در دسترس در مسیر بینالمللی شدن آموزش عالی است؛ تا از این رهگذر بتوانیم به ارائه طرحی راهبردی برای دستیابی به این مهم مبادرت ورزیم.
کلید واژهها: جهانی شدن، بین المللی شدن ، دانشگاه، ارتباطات بین الملل.
مقدمه
امروزه دانشگاه ها بطور فزاینده بر نقش خود در تامین منابع مالی قابل استفاده برای ارتقای کیفیت برنامه های آموزشی و پژوهشی خود تاکید دارند، زیرا آن ها بیش از پیش خود را در یک محیط به شدت رقابتی و غیر حمایتی می بینند. در عصر جهانی شدن و به منظور بینالمللی شدن دانشگاهها و نظام آموزش عالی، برخی اقدامات نظیر برنامههای همکاری بین مرزی، جذب دانشجویان بینالمللی، برگزاری دوره های آموزشی و اعطای مدارک به زبان انگلیسی در دستور کار کشورها قرار گرفته است. عالوه بر این موارد، موضوعاتی نیز از قبیل بینالمللی کردن فرآیندهای آموزشی و یادگیری نیزمورد توجه قرار گرفته است. در مجموع میتوان گفت که بینالمللی شدن به شاخصی برای سنجش کیفیت آموزش عالی در کشورها بدل گشته است.
حرکت به سوی بینالمللی شدن آموزش عالی مستلزم درک و پذیرش مجموعه ای از پیش نیازهای فکری و ذهنی میباشد. برای نمونه پذیرش این واقعیت که میبایست میان فرهنگهای مختلف یک گفتمان مشترک ایجاد گردد و این گفتمان جز با احترام متقابل بین فرهنگها شکل نخواهد گرفت. شکل گیری چنین گفتمانی همچنین نیازمنددر پیش گرفتن رویکردی انعطاف پذیر برای مواجهه با چالشها و مسائل پیش رو خواهد بود. ویژگیهایی چونتوسعه تکنولوژی، افزایش ارتباطات و فشردگی زمان و مکان، ضمنتغییرات گسترده، لزوم تحول در بسیاری از نهادها، ساختارها و رویهها را به منظور پاسخگویی هرچه بیشتر و بهتر به نیازهای جهانی، اجتناب ناپذیر ساخته است که از جمله میتوان به نهاد آموزش عالی اشاره کرد.
ازآنجا که آموزش عالی از مؤلفههای اصلی توسعه پایدارو صلح و ایجاد جوامع دانش – بنیان شناخته میشود، بایسته است تغییراتی در نحوه عملکرد و ساختارهای این نهاد ایجاد گردد تا متناسب با الزامات بینالمللی حرکت کند. از این روست که طی سالهای اخیر سیاست بینالمللی شدن آموزش عالی،به عنوان استراتژی کارآمدبرای مواجهه بانیازهای برخواسته ازجهانی شدن مطرح شده است.موضوعیکهبازتعریفنقش،کارکردهاوهمچنین ساختار و مکانیسمهای نهاد آموزش عالی را اجتناب ناپذیر ساخته است؛ به گونهای که بتواند پاسخگوی نیازهای جهانی باشد. میتوان گفت، نهاد آموزش عالی به عنوان نهاد تولید و توزیع دانش و موسسات متولی آن، به واسطه ارتباطات روزافزون در عرصه جهانی، نهادی بین المللی است که ازجمله این موسسات میتوان به دانشگاهها اشاره کرد. - - 1
به طور کلی، در مورد کارکرد و رسالتهای آموزش عالی به طور عام و دانشگاهها به طور خاص تاکنون تقسیمبندیهای متعددی ارائه شده است که متداولترین آنها آموزشی، پژوهشی و خدماتی است. اما آموزش عالی دارای نقشی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز هست. - - 2 به ویژه امروزه درراستای توسعه انسانی و در جهانی که شهروندان جهانی گرایش به حرکت فراتر از مرزها و همکاریهای جهانی دارند، از دانشگاهها انتظار میرود که برنامههای درسی و دیگر اقداماتخود را ارتقاء و توسعه بخشند و تعالیم متناسب با نیازهای جهانی ارائه دهند، برنامهها باید خالقانه بوده و دانشجویان نیز باید به دانشی مجهز شوند که برای موقعیتها و شرایط مختلف کاربرد داشته باشد. - - 3اما زمانی که سخن از بین المللی شدن آموزش عالی به میان میآید، بایسته است پیش از هر اقدامی ضمن تعریف دقیق، شرایط موجود برای تحقق این هدف تحت واکاوی قرار گرفته و موانع پیش رو شناخته شود تا با شناخت دقیق از وضع موجود، سیاستها و راهکارهای اجرایی شدن این هدف مشخص شود.
در جمهوری اسالمی ایران هم به ویژه در سالهای اخیر، موضوع بین المللی شدن دانشگاهها مورد توجه قرار گرفته است و به پارهای اقدامات توسط وزارت علوم و هریک از دانشگاههامنجر شده است؛ هرچند بررسی آسیب شناختی وضعیت آموزش عالی ایران در فرایند جهانی شدن حکایت از فاصله زیاد تا وضعیت مطلوب دارد که نیازمند درک درست از مفاهیم و شرایط موجود و برنامهریزی اصولی است. - - 4 بنابراین با توجه به لزوم نقشآفرینی نهادآموزش عالی درفرایندهای سیاسی،اقتصادی،فرهنگی واجتماعی جهانی،تحقق توسعه پایداروتوسعه مرزهای دانش،دراین مقاله به بررسی موانع و چالشهای پیش روی نهاد آموزش عالی با تاکید بر این روند در نظام آموزش عالی ایران خواهیم پرداخت. فرض بر این است بین المللی شدن آموزش عالی در گام اول نیازمند شناخت دقیق شرایط و موانع و چالشهای موجود است تا از این منظر زمینه تحقق این هدف مشخص گردد.
بین المللی شدن آموزش عالی
نایت بین المللی شدن آموزش عالی را به هم تنیدگی کارکردهای آموزشی، پژوهشی، خدمات تخصصی و دیگر کارویژههای دانشگاهی در سطوح محلی، ملی، منطقهای و جهانی و همچنین فرآیند یکپارچهسازی و همگرایی جهانی، میانفرهنگی و بین المللی در راستای اهداف و کارکردهای آموزشهای بعد از دوره متوسطه تعریف کرده است. - - 5 بینالمللی شدن به مجموعه فعالیتهای مربوط به گسترش همکاریها و ارتباط علمی ودانشگاهی بینالمللی گفته میشود که هدفآن فراهم ساختن محیط آموزش و پژوهشی در دانشگاههاست که به نحو واقعی در ارتباط و همبسته باچشماندازها و پیشرفتهای جهانی است. - - 6
بین المللیشدن آموزش عالی مفهومی محوری است که نیازمند ساختارهای دانشگاهی خاص اعم از مدیریت، برنامه درسی و برنامههای هدفمند دانشگاهی است. به طور کلی در سیاستها و برنامههای بین المللی شدن دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی دو بعد قابل طرح است: یکی بین المللی شدن دانشگاهها در بعد بینالمللی که تبادالت افراد و دانشگاهیان و همکاریهای میان دانشگاهی را در بر میگیرد و دیگری بین المللی شدن در خانه که بیشتر تمرکز بر برنامه درسی و دیگر برنامههای دانشگاهی است و بر اقداماتی در راستای توسعه فهم بین المللی و جهانی و مهارتهای بین فرهنگی، استوار است. - - 7
اهمیت و ضرورت بینالمللی شدن دانشگاه
بین المللی شدن دانشگاهها یک واقعیت در عصر دانش است؛ به گونهای که در شرایط کنونی، مرزهای دانشگاهها به روشهای جدید، برای ارائه خدمات و تولیدات به روی جهان بیرون باز شده است. از اینرو جهانی شدن آموزش عالی فرایندی اجتنابناپذیر است؛ زیرا محیط محدود و ایزوله 62 شده دیگر نمیتواند به اهداف گسترده آموزش، جامه عمل بپوشاند.از همین رو دانشگاه در تناقضی میان فرهنگ ملی و جهان شهرگرایی قرار گرفتهاست. چرا که دانشگاه در اساس،یک نهاد ملی است، اما دانشی که در آن رشد و توسعه مییابد در محدوده مرزهای ملی قرار نمیگیرد و فراتر از آن میرود. - - 8 بنابراین بینالمللی شدن خصلتی اجتناب ناپذیر برای دانشگاههای امروزی است. هرچند ممکن است هر دانشگاهی بین المللی شدن را در راستای اهداف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی خاصی تعریف کند که قطعا اتخاذ دیدگاهی جامع و کلنگر میتواند به موفقیت دانشگاه در مسیر بین المللی – جهانیشدن یاری رساند. بین المللی شدن دانشگاه را به کنشگری فعال به عنوان مکانی برای ارتباط گفتگو محور تبدیل میکند که میتواند صلح و امنیت را بهارمغان آورد و ضمن ارتقاء توانایی در عرصه رقابت اقتصادی، در نهایت به پیشرفت و توسعه علمی کشور یاری رساند.
معیارهایبینالمللیشدندانشگاه
اما مهمترین سؤالی که در پیگیری این هدف مطرح میشود این است که دانشگاه بین المللی چیست؟ به عبارتی دانشگاه چه ویژگیهایی باید داشته باشد که عنوان بین المللی بدان داده شود. بر اساس تحقیقی که فشالنج - 1391 - انجام داده است، معیارهایی برای سنجش میزان بین المللی دانشگاهها وجود دارد که بر اساس آن میتوان قضاوت کرد که آیا دانشگاه مزبور را میتوان دانشگاهی بینالمللی نامید یا خیر؟ این شاخصهها عبارتند از:
در بخش ماموریت و رسالت:
-آیا آگاهی و شناخت کافی از مأموریت بینالمللی دانشگاه توسط مدیران، اعضای هیأت علمی و کارکنان و دانشجویان وجود دارد یا خیر؟ -آیا در بیانیه رسمی دانشگاه به بحث بینالمللی شدن اشارهای شده است؟ -آیا دانشگاه تعاملی آزاد در عرصه بینالمللی دارد؟
در بخش برنامهریزی استراتژی:
-آیا بینالمللی شدن به عنوان یکی از اولویتهای استراتژی دانشگاه و هدف مطرح است و آیا اگر برنامهریزی دقیقی در این زمینه وجود دارد، دانشگاهها به آن پایبندند یا خیر؟ به عبارتی آیا در صورت وجود طرح و برنامه مشخص، اقدامات با اهداف مطابقت دارد؟
در بخش مدیریت و رهبری دانشگاه:
-آیا مدیریت دانشگاه دارای استقالل، ثبات و آزادی عمل کافی هست؟ -به ویژه اینکه آیا مدیران بخش بینالملل و دیگر مدیران ارشد، دارای نگاه بین المللی و تخصص در این زمینه هستند؟
تشکیالتوساختارسازمانی:
-آیا ساختار و تشکیالت دانشگاه بر اساس الزامات بینالمللی تعریف شده است یا خیر؟ -آیا نیروی انسانی اعم از اعضای هیأت علمی و کارکنان متناسب با الزامات بین المللی رفتار و عمل میکنند؟
در بخش زیرساختها:
-آیا زیرساختهای الزم مناسب دانشگاه بینالمللی تعبیه شده است؟ - از امکانات رفاهی گرفته تا امکانات آموزشی نظیر سایت، کتابخانه وآزمایشگاهمناسبدانشگاهبینالمللی - .
در بخش بودجه:
آیا- دانشگاه از بودجه الزم برای بخش آموزش - پذیرش و اعزام استاد و دانشجو - و پژوهش - تحقیقات مشترک - و دیگر اقدامات مربوط به امور بینالمللی برخوردار است؟ آیا بودجه خاصی بدین منظور اختصاص داده شده است؟
فرهنگدانشگاهی:
باید- دید تا چه اندازه در دانشگاه خالقیت، نوآوری و توان ریسک پذیری وجود دارد؟ -تا چه اندازه در دانشگاه کار تیمی و گروهی پذیرفته شده است؟ -تا چه اندازه مدیران و جامعه دانشگاهی به پیگیری هدف بین المللی شدن پایبندند؟
در بخش پژوهش:
-باید دید در دانشگاه تا چه اندازه به منابع روز و پایگاههای اطالعاتی معتبر دسترسی وجود دارد؟ -آیا دانشگاه توان مشارکت در کنفرانسها، جشنوارهها و سمینارهای علمی بین المللی را دارد؟
-آیا پژوهش در مورد مسائل علمی روز انجام میگیرد؟ 63 -آیا انتشارات یا نشریات پژوهشی بینالمللی در دانشگاه وجود دارد؟