بخشی از مقاله
خلاصه
امروزه در صنايع مختلف با اهداف گوناگون پروژه هاي متعددي در حال انجام مي باشد پروژه هاي مختلف در صنايع براي اينكه موفقيت آميز باشند نياز به رعايت و كنترل موارد بسياري در آنها مي باشد. از نظر افرادي كه درگير پروژه هستند منظور از موفقيت پروژه دستيابي به اهداف از پيش تعيين شده پروژه، از قبيل پارامترهايي مثل زمان، هزينه، كيفيت،ايمني و عملكرد مي باشد. انتظارات در مورد خروجي پروژه و برداشت هر كس از موفقيت يا شكست پروژه متفاوت خواهد بود.
در اين تحقيق با توجه به اينكه موتور محركه صنعت و اقتصاد در ايران صنعت نفت ميباشد و در نتيجه استراتژي ويژه آن در مقابل تحريم ها، محدوديت ها و چشم انداز توسعه اين صنعت حائز اهميت بسياري است، با هدف رسيدن به موفقيت پروژه ها به شناسايي عوامل تسهيل كننده و بازدارنده پروژه هاي نفتي پرداخته شده است. كه در نهايت كليه عوامل شناسايي شده در ٦ حوزه مالي، مديريتي، اجرايي، نيروي انساني، تامين كالا و تجهيزات و عوامل محيطي تقسيم بندي شدند.
١. مقدمه
صنعت نفت از موثرترين و بزرگترين صنايع در جهان و به ويژه ايران است .نفت، علاوه بر اينكه منبع عمده تأمين انرژي در دنياي امروز است، نقش مهمي نيز در تعيين ميزان قدرت ملي و اعتبار بين المللي كشورهاي مختلف ايفا مي كند .بخش نفت در اقتصاد ايران سال هاي زيادي است كه عمده درآمد ملي كشور را تامين مي كند و در واقع اين بخش در اقتصاد كشور نقش مسلط را ايفا مي كند.[1]در عصر حاضر كه روز به روز پروژه ها در سازمان ها در حال افزايش مي باشند، موفقيت يا شكست آن ها نيز از اهميت بالايي برخوردار است سازمان ها بدون پروژه هاي موفق به محيط هايي ايستا و بدون ارتباط با محيط رقابتي بيرون تبديل خواهند شد .براي تحقق موفقيت آميز پروژه ها نياز به تمركز روي عوامل اساسي است كه عوامل اصلي موفقيت و شكست ناميده مي شوند.[2]
بر اين اساس شناخت چالشهاي پيشرو و تلاش در جهت برطرف ساختن موانع و به حداقل رساندن مشكلات در انجام پروژه ها از مسايل بسيار مهم و اساسي فراروي توسعه اين صنايع است.[1] نزديك به ٦٥ درصد از كل ذخاير نفت جهان كه برخلاف ذخاير ديگر مناطق عمده ي دارنده نفت - مانند زمين هاي يخ بسته آلاسكا، جلگه هاي آسياي مركزي، زير امواج خروش اقيانوس ها - با هزينه اندك قابل دسترسي است، در قلب منطقه خليج فارس قرار گرفته است. [3]
چالشهاي مطرح را ميتوان به دو دسته چالشهاي ناشي از عوامل دروني و چالشهاي ناشي از عوامل بيروني تقسيم نمود. چالشهاي ناشي از عوامل دروني آن دسته از چالشها را شامل ميشوند كه با دورانديشي و اتخاذ سياستهاي درست نهادهاي اصلي دخيل در اجراي پروژه تحت كنترل مستقيم قرار ميگيرند. چالشهاي ناشي از عوامل بيروني آن دسته از چالشهايي را شامل ميشوند كه تحت كنترل مستقيم نهادهاي اصلي دخيل در اجراي پروژه قرار نميگيرند.[1]
يافته ها نشان مي دهد كه فرآيند انتخاب پروژه در مجموعه شركت هاي مادر تخصصي، به علت بزرگتر شدن روزبه-روز اندازه سبد پروژههاي سرمايه گذاري و رويكردهاي مقطعي، تصميمي گيريها با اهداف و چشم انداز سازمان در دوره-هاي بلندمدت همسو نيست. تفاوت هاي مشاهده شده حاكي از ضرورت تغييرات مشخصي در الگوها و فرآيندهاي موجود انتخاب سبد پروژه و تضمين اجراي موفق راهبردهاي سازماني در سير اين فرآيند است.[4] طبق پيش بيني هاي آژانس بين المللي انرژي، ٦٥ درصد از انرژي مورد نياز دنيا در سال ٢٠٢٠ ميلادي از نفت و گاز تامين خواهد شد كه تا آن زمان توليد نفت در اختيار ٥ كشور از جمله ايران خواهد بود از اين رو مسئولان كشور را برآن داشته تا در سند چشم انداز ١٤٠٤ هجري شمسي، جايگاه صنعت نفت و گاز كشور را چنين ترسيم كند:
١. اولين توليد كننده مواد و كالاي پتروشيمي در منطقه به لحاظ ارزش
٢. دومين توليد كننده نفت در اوپك با ظرفيت ٧ درصد از تقاضاي بازار جهاني
٣. سومين توليد كننده گاز در جهان با سهم ١٠ درصد از تجارت جهاني
٤. داراي جايگاه فناوري نفت و گاز در منطقه[5]
عوامل - فاكتورهاي - كليدي موفقيت به مجموعه متغيرهايي اطلاق ميشود كه رمز موفقيت بنگاه هاي اقتصادي در يك صنعت خاص را تبيين مي كنند .تحقيقات انجام گرفته در رابطه با شش صنعت مختلف مشخص نموده است كه سود شركت هاي فعال در يك صنعت به ميزان توجه آن شركتها به عوامل كليدي موفقيت صنعت مربوطه وابسته است.[6] در راستاي رسيدن به اهداف تعيين شده، سياستهاي كلان صنعت نفت در چند محور خلاصه شده است كه مهمترين سياست هاي مرتبط با موضوع عبارتند از: حركت به سوي جايگزيني صادرات فرآوردههاي نفت، گاز و پتروشيمي به جاي صدور نفتخام و گاز طبيعي و حمايت و تقويت زنجيره توليد پايين دستي صنايع نفت، گاز و پتروشيمي از طريق:
الف - ايجاد ظرفيتهاي جديد توليدي در صنايع پتروشيمي جهت دستيابي به اهداف چشمانداز.
ب - ايجاد ظرفيتهاي جديد پالايشي به ويژه براي پالايش ميعانات گازي و نيز نفتخام توليدي بسيار سنگين[7]
٢. ادبيات پژوهش
بطور كلي براي شناسايي عوامل تسهيل كننده و بازدارنده در اجراي پروژه هاي نفتي دو رويكرد كلي وجود دارد: ١. تكيه بر ادراك مديران و خبرگان صنعت و نظر سنجي از ايشان در مورد عوامل كليدي موفقيت ٢. بررسي توانمندي ها و ويژگي هاي بنگاه هاي موفق و شناسايي عوامل كليدي موفقيت از طريق فصل مشترك توانمندي ها و ويژگي هاي بنگاه هاي مذكور. رويكرد اول بر اساس اين نظريه استوار است كه عوامل كليدي موفقيت وجود خارجي ندارند؛ بلكه حاصل برداشت و ادراك مديران از بازار، شرايط بازار و پيش بيني تحولات آن در آينده است .
به همين دليل براي شناسايي عوامل كليدي موفقيت بايد به افراد مختلف - به ويژه از رده هاي مديريتي - مراجعه كرده و نظر ايشان را در مورد عوامل كليدي موفقيت بازار جويا شويم.[8] نظر به اينكه ممكن است برداشت و ادراك انسان ها نسبت به يك پديده متفاوت باشد، معمولا برآيند نتايج حاصل از نظرسنجي به عنوان عوامل كليدي موفقيت اعلام ميشود. در رويكرد دوم، به جاي پرداختن مستقيم به عوامل كليدي موفقيت، شناسايي آنها بطور غير مستقيم از طريق تحليل توانمندي ها و ويژگي هاي بنگاه هاي موفق انجام ميگيرد؛ با اين پيش فرض كه موفقيت اين شركت ها نتيجه توجه و ارائه پاسخ مناسب به عوامل كليدي موفقيت بازار بوده است .
بديهي است كه در اين رويكرد نيز فصل مشترك توانمندي ها و ويژگي هاي بنگاه هاي موفق مورد توجه قرار مي گيرد .سپس براي هر يك از توانمندي ها و ويژگي هاي مشترك، عامل بيروني كه به عنوان پيشران يا محرك عمل كرده است، شناسايي مي شود .به عنوان مثال سرمايه گذاري شركت هاي موفق در زمينه توسعه تكنولوژي و برخورداري آنها از توانمندي هاي تحقيق و توسعه، حكايت از مهم بودن تكنولوژي و تسلط به تكنولوژي - به عنوان عامل كليدي موفقيت - در صنعت بازار مربوطه دارد .در اين تحقيق با بهره گيري از تحقيقات كتابخانه ايي به شناسايي عوامل تسهيل كننده - موفقيت - و بازدارنده - شكست - بدست آمده در تحقيقات پيشين صنايع مختلف و خاصه صنعت نفت و گاز و پتروشيمي پرداخته شده است عوامل بدست آمده در قالب نتايج تاثير گذار براي موفقيت پروژه ها ارائه و موارد داراي اولويت بيشتر مشخص شدند.
در ابتدا به خلاصه ايي از تحقيقات بررسي شده اشاره ميكنيم: بهمن نيا در مقاله ايي در تحقيق خود در سال ١٣٨٨ تحت عنوان "آموزه هاي يك تجربه موفق: تحويل و تحول پالايشگاه چهارم مجتمع پارس جنوبي - بزرگترين پروژه گاز پالايشگاهي كشور - " به بررسي چالش هاي مديريتي شركت هاي پالايشي بعنوان بهره بردار نهايي پرداخته است. پيچيدگي تكنولوژيكي، تنوع تخصص هاي مورد نياز، نامناسب بودن طراحي ها، حجم عظيم فعاليتها ، ضعف پيمانكاران اجرايي و همچنين گاه تعدد سازمانها و افراد درگير در طرح، همگي از مسائلي هستند كه اغلب مجريان طرح را در پروژه هاي بزرگ و پيچيده از رسيدن به اهداف پروژه باز مي دارند.
زماني كه بهره بردار نهايي وارد عمل مي شود از نوشتن پانچ ليست ها ، طبقه بندي و اولويت بندي آنها توسط بهره بردار ، جلسات مكرر و گاه پرتنش بررسي ورفع احتمالي پانچ هاي مورد تائيد ذينفعان پروژه گرفته تا تدوين ليست نواقص حياتي پروژه كه معمولا با بلا تكليفي نحوه تكميل آنها و تامين هزينه هاي مترتب بر آنها همراه است ، همه و همه فرآيندي است كه متد مشخصي براي آن وجود ندارد در تحويل پروژه فاز هاي ٦-٧-٨ پارس جنوبي نيز با چالش هاي فوق روبه رو بوده است با بررسي پروژه هاي پالايشگاهي به عارضه يابي پرداخته شده چند مورد از اين پيشنهادات عبارتند از: دخالت بهره بردار در تمامي مراحل اجرايي پروژه- استفاده از مهندسي ارزش در طول پروژه- استفاده بهتر از منابع مالي- استقرار سيستم مديريت دانش پروژه و ...... مي باشد.[9]