بخشی از مقاله

چکیده

در تربیت اسلامی پس از قرآن، سنت و سیره، اصلی ترین منبع محسوب می شود چرا که قرآن می فرماید: پیامبر اسلام اسوه ای نیکو برای شماست. پس از پیامبر، منبع بزرگ تعلیم و تربیت اسلامی، سنت و سیرهی معصومین علیهم السلام است که هادیان طریق و ناجیان غریقند. در این نوشتار شیوه های آموزشی و تربیتی امامان معصوم - ع - مورد بحث قرار گرفته است.

آنچه در این مقاله مورد نظر است نشان دادن شیوه های متنوع آموزشی و تربیتی امامان معصوم - ع - در امر تعلیم و تربیت است شیوه هایی که هر کدام در جایگاه مناسب خود می تواند در امر تعلیم و تربیت مهم تلقی گردد. شیوه های مورد بحث عبارتند از: آموزش به روش چهره به چهره، تربیت شاگردان برجسته، املای مطالب علمی، خطابه و موعظه، امر به معروف و نهی از منکرتمسّک، به قرآن و سنّت، مناظره و استدلال، کرامت، دعا و نامه و پیمان نامه. روش پژوهشی در این مقاله، اسنادی، توصیفی و کتابخانهای است.

مقدمه

همه قراین حاکی از آن است که امامان معصوم - ع - به امر آموزش به صورت عام و آموزش و تربیت دینی به صورت ویژه اهمیت زیادی می دادند. اما آنچه در آموزش و تربیت دینی با توجه به ویژگی خاص آموزه های دینی و مسایل تربیتی اهمیت دارد، استفاده از روشهایی است که بتوان به اهداف تعیین شده نایل آمد. امروزه بسیاری از معلمین و استادان امور دینی و تربیتی نسبت به آموزش و تربیت مخاطبان، توفیق چندانی ندارند. آنچه در مرحله اول براساس یک تجربه عام از علت این ناکامی می توان سخن به میان آورد، استفاده نکردن از روش های متنوع آموزشی و تربیتی در بعد دینی است.

آنچه امروزه بیشتر در امر آموزش و تربیت دینی استفاده می شود، روش خطابه و یک طرفه است؛ گویی یک نفر می خواهد به دیگران بگوید: چه چیزی خوب است و چه چی زی بد و تو باید به خوب عمل کنی و از بد اجتناب نمایی ، در حالی که برای رسیدن به اهداف الهی شیوه های آموزشی و تربیتی متنوعی متصور است. آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده است بررسی شیوه های آموزش و تربیت دینی در سیره عملی امامان معصوم - ع - است. در این مقاله نشریح خواهد که چگونه امامان معصوم - ع - از شیوه های بسیار جذاب و موفق برای آموزش و تربیت دینی استفاده می کردند.

روش تحقیق

شیوه پژوهش و تحلیل در تحقیق حاضر روش توصیفی - مروری می باشد.

یافته ها

طبق اشاره آیات قرآن کریم، انبیا به دو روش کلی »انذار« و »تبشیر« به تربیت مردم میپرداختند. ائمّه اطهار علیهمالسلام نیز به عنوان جانشینان برحق آنها، به همین روش با ابزارهای خاصی مسلمانان را به دریافت حقایق توجه میدادهاند. در این روش، که نخستین گام برای آشنایی مسلمانان به آیین اسلام بوده، ارتباط به صورت مستقیم، خطابه و نامه شکل میگرفته و این نوع رفتارها و شیوههای آموزشی خطمشی کلی بودهاند تا از طریق آنها، آرمانها و اهداف اسلام به تجلّی در رفتار و گفتار برسند. در ذیل، به این روشها اشاره میشود:

.1 ارتباط چهره به چهره با مردم

بهترین راه ارتباطی حاکمان و مدیران با مردم در هر نوع نظامی، دیدار حضوری و » چهره به چهره« است. در دین اسلام، ارتباط مردم و حاکم با یکدیگر ارتباطی مستقیم است و نه ارتباطی پلکانی و طبقاتی. در این نوع ارتباط، مردم میتوانند به راحتی با رئیس حکومت ارتباط برقرار کنند و مشکلات و مسائل خود و جامعه را در تمام عرصهها با آنها در میان بگذارند. این رفتار و شیوه آموزشی و تربیتی به عنوان الگو برای یک مربّی لازم و ضروری است و کیفیت آموزش را بالا میبرد؛ زیرا تأثیر آموزش مستقیم قویتر از ارتباط غیرمستقیم است. امام علی علیهالسلام نیز در همین زمینه، در سخنی به حاکم مشروع اسلامی برای حل مسائل دینی و سیاسی میفرمایند: ای مردم، از من بپرسید، پیش از آنکه مرا نیابید - نهج البلاغه - .

امام علی علیهالسلام در شیوه »چهره به چهره « با استفاده از ابزارهای گوناگون در جهت کیفتبخشی به علم و ادب اسلامی و اصلاح عقاید فکری و تربیتی مسلمانان تلاش مینمودند. در هنگام جنگ »جمل« ، اعرابی از امام علی علیهالسلام پرسید: ای امیرمؤمنان، آیا شما به توحید و یگانگی خداوند اعتقاد دارید؟

عده ای از سپاهیان امام علیهالسلام، که در آن اطراف بودند، با شنیدن این سؤال خشمگین شدند و به وی گفتند: آیا نمیبینی که امام در چه وضعیتی است؟ چگونه او میتواند به این مسائل بپردازد، در حالی که مشغول نبرد با دشمنان است؟ امام علی علیهالسلام فرمودند: رهایش کنید؛ زیرا چیزی که این اعرابی به دنبال آن است همان چیزی است که ما از این قوم - اصحاب جمل - میخواهیم؛ یعنی جنگ ما در حقیقت، بر سر مسئله توحید است. سپس امام علیهالسلام با تفصیلی اعجاببرانگیز، به پاسخ اعرابی پرداختند

همچنین امام علی علیهالسلام در نامهای خطاب به مالکاشتر نخعی، علاوه بر تذکر این نکته که باید حاکم و والی اسلام در کنار مردم باشد تا به راحتی بتوانند به وی دسترسی داشته باشند، اصول مدیریت سیاسی را نیز به وی آموزش میدهند و میآموزند که مدیر موفق کسی است که به صورت مستقیم با مردم در ارتباط باشد : رو پوشیدنت از مردم به درازا نکشد؛ زیرا روی پوشیدن والیان از رعیّت خود، گونهای نامهربانی به آنهاست و سبب میشود از امور ملک آگاهی اندکی داشته باشند. اگر والی از مردم رخ بپوشد، چگونه میتواند از شوربختیها و رنجهای آنان آگاه شود؟ - نهج البلاغه - .

.2 تربیت شاگردان برجسته

با توجه به جوّ اختناق در مرکز خلافت اسلامی و ستم بنیامیه و بنیعبّاس و ممانعت آنها از نقل حدیث و اجرای حقیقی اصول و مبانی اساسی اسلام، ائمّه اطهار علیهمالسلام در ابعاد سیاسی، علمی و اجتماعی مجال کافی در تحقق اهداف خویش نداشتند. بنابراین، آنان اگرچه با مردم در ارتباط بودند، اما در آن شرایط سخت، که دستگاه حاکم مانع اهدافشان بود، بر آن شدند تا به تربیت شاگردان برجستهای همچون سلمانعمّار،، ابوذر، زراره، ابوبصیر، هشام و برخی دیگر بپردازند و از طریق، آنان به آموزش و تربیت مردم همّت گمارند.

در زمان امام صادق علیهالسلام، شاگردانبسیاری برای استفاده از محضر آن حضرت از مناطق گوناگون، رهسپار مدینه میگردیدند و پس از فراگیری علم، یا در آنجا ماندگار میشدند و یا به مناطق خود بازمیگشتند؛ چنانکهمحمّد بن مسلم کوفی مدت چهار سال در مدینه از محضر امام باقر و امامصادق علیهما السلام بهره برد و سپس به موطن خود بازگشت

روش ائمّه اطهار علیهمالسلام، به ویژه امام صادق علیهالسلام، به گونهای بود که شاگردان خود را به سمت اجتهاد سوق میدادند تا در مناطق گوناگون جهان اسلام و در هنگام عدم دسترسی مردم به پیشوایان دین علیهمالسلام، به تعلیم و تربیت آنان بپردازند. بدینروی، جمیلبن درّاج و زراره حلقه درس داشتند - شیخ طوسی، . - 1404 و یا در جواب برخی از شیعیان، که از امام سؤال پرسیدند هنگامی که سؤالی برای ما پیش بیاید به چه کسی مراجعه کنیم، امام فرمودند: چرا بهمحمّدبن مسلم ثقفی مراجعه نمیکنید که او نزد پدرم، وجیه و محترم بود و از او حدیث شنیده است

امام علی علیهالسلام نیز با توجه به شایستگیهای مالکاشتر در زمینههای ولایتمداری، هوشمندی، کارامدی و مدیریت سیاسی وی، هنگامی که او را به حاکمیت مصر گماردند، درباره وی به مردم آن دیار نوشتند: من بندهای از بندگان خدا را به سوی شما روانه کردم که در روزهای هراس نمیخوابد و در ساعتهای ترس، از دشمن روی برنمیتابد ... . او مالکاشتر نخعی است. به او گوش سپارید و تا آنگاه که حق میگوید، از او فرمان برید که او شمشیری از شمشیرهای خداست... . اگر به شما فرمان داد که حرکت کنید، حرکت کنید - نهج البلاغه - .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید