بخشی از مقاله
چکیده
طراحی خیابان ها و مکان های عمومی شهرها، به عنوان عناصر معماری و فضای زندگی ساکنین با ویژگی ها و قابلیت های ادراکی انسان از وظایف طراحان شهری است و از ویژگی های مهم آن،پیوستگی و توالی آنها است.در این میان برنامه ریزی و طراحی فضاهای اختصاصی جهت عبور عابر پیاده به خاطر توجه بیشتر به بعد انسان به عنوان عنصر اصلی حیات بخش شهرها در فضاهای شهری ضروری می باشد.در مشهد به عنوان شهری زیارتی و وجود فضاهای اجتماعی این مساله شاخص تر می شود.
در قطاع اطراف حرم و بافت پیرامونی،با توجه به قدمت تاریخی و وجود حرم امام رضا در آن،عابر پیاده از جایگاه خاصی در گذشته برخوردار بوده است.اخیرا توسعه فیزیکی و جمعیتی شهر تاثیرات شگرفی بر ساختار کالبدی -فیزیکی و اجتماعی-فرهنگی شهر داشته است،به طوریکه سیما و منظر شهری اطراف حرم دچار آشفتگی و اغتشاش بصری شده و به علت توسعه ناموزون شبکه معابر و عدم پیوستگی آن،اختلالات بسیاری در دیدرسی و دسترسی این بافت به وجود آمده است.
این مسئله تاثیرات قابل توجهی بر روحیات و رفتارهای شهروندان داشته و سبب تنزل کیفیت های محیطی در دیدگاه شهروندان و کمرنگ شدن رابطه انسان و محیط شده است.هدف اصلی پژوهش دستیابی به پیوستار فضایی - بصری-حرکتی - عابر پیاده در بافت اطراف حرم می باشد و تکنیک چیدمان فضا با داشتن پارامترهایی همچون عمق،همپیوندی،اتصال و انتخاب جهت تحلیل دیدرسی و دسترسی مناسب بوده و می تواند در درک نارسایی شبکه ی موجود کارگشای طراحان و برنامه ریزان شهری باشد.جهت جمع آوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده و تحلیل داده ها با استفاده از روش چیدمان فضا می باشد.یافته های تحقیق حاکی از آن است که با ایجاد شبکه ای از کانون های عملکردی و بصری و ایجاد پیوستگی دید و حرکت میان این شبکه از طریق معیارهای مختلف می توان به پیوستاری فضایی دست یافت.
-1 مقدمه
طراحی خیابان ها و مکان های عمومی شهرها، به عنوان عناصر معماری و فضای زندگی ساکنین با ویژگی ها و قابلیت های ادراکی انسان از وظایف طراحان شهری است. از ویژگی های مهم معابر و فضاهای عمومی شهری، پیوستگی و توالی آنها است. انواع انتظامات و توالی عناصر شهری باعث ایجاد ادراکات متفاوت در عابر بیننده می شود، که وی در طول حرکت و با کمک حواس خود به دست می آورد. اگر در طول یک مسیر ، انسان فضاهای مختلف و قابل تمایز از یکدیگر را ادراک کرده و آنها را به عنوان فضاهای متوالی مرتبط بهم تلقی نماید، در این صورت می توان گفت که توالی و پیوستگی شبکه ی فضایی وجود دارد.
ارتباط اجزا در ساختار فضایی بسیاری از شهرها تحلیل گران فضای شهری را به نتایج جالبی رهنمون ساخته است. در بررسی جریان حرکت و دسترسی، فضای شهری از رشته ای از فضاهای ایستا و پویا تشکیل شده است و ترکیب مجموعه باید به صورت یک کل منسجم جلوه کند. در اینجا هر فضایی باید با فضای مجاور ارتباط داشته باشد.[2] در ارتباط با مفهوم جریان دید و دیدرسی می توان اظهار داشت شهر متشکل از شبکه ای از فضاهای متوالی با کیفیات بصری متفاوت است.
همان طور که تجربه ما از محیط های شهری یک فعالیت پویا است که با حرکت و زمان درگیر است، تجربه زیباشناختی ناشی از حرکت در طول فضا نیز یک بخش مهم از بعد بصری درک منظر است. از نظر گوردون کالن "توالی" کلیدی ترین معیار در تجربه زیبایی یک منظر می باشد. توالی در اندیشه ی کالن با مفهوم حرکت ارتباط می یابد.[3] یکی از تکنیک های قابل استفاده جهت تحلیل دیدرسی و دسترسی، تکنیک چیدمان فضا می باشد.
-2 مبانی نظری
ساختارهای شبکه ای در شهر آن نوع سازماندهی است که در فضای بین ساختمان ها موجود است و متشکل از تعدادی کانون و ارتباطات و سلسله مراتب میان آن ها است که در این میان ، خیابان ها و مسیر های اصلی حرکت پیاده، همراه با فعالیت های آن، اصلی ترین عناصر این مفهوم می باشند.
استخوان بندی شهر مجموعه ای مرکب از یک ستون فقرات و شبکه ای به هم پیوسته از کاربری ها و عناصر مختلف و متنوع شهری است که شهر را در کلیت آن انسجام می بخشد و تار و پودش در همه ی گستره ی شهر تا انتهایی ترین اجزای آن یعنی محله های مسکونی امتداد می یابد. مفهوم استخوان بندی در مقیاس های مختلف متفاوت می باشد، اما در سطح مورد بررسی که ناحیه و محله می باشد، خیابان ها و مسیر های اصلی حرکت پیاده، همراه با فعالیت های آن، اصلی ترین عناصر این مفهوم می باشند.
برای تشخیص نظم حاکم بر اجزای شهر، که به سمت بی نهایت میل می کند، لازم است عناصری به عنوان شاخص های سازمان فضایی شناخته شود و برای تداوم نظم مذکور لازم است که پیوسته ارتباط میان عناصر سازمان فضایی در هر شهر مورد پایش قرار گیرد.
صاحب نظران بحث نظم فضایی شهر، هر یک با رویکردهای متفاوت، عناصر مختلفی را به عنوان عناصر اصلی تشکیل دهنده ی سازمان فضایی بیان کرده اند؛ اما آنچه که در این نظریات مشترک بوده و عنصر اصلی شبکه فضایی می باشد، عنصر راه است. ادموند بیکن نیز نظام شالوده ی فضایی شهر را متاثر از سیستم حرکتی می داند و معتقد است ساختار شبکه ی ارتباطی لازم است با بستر جغرافیایی و طبیعی شهر انطباق یابد و بستر شکل دهی به استخوان بندی فضایی را فراهم کند.
از طرفی ساختار گرایان معتقد بودند که شهرسازی باید به شبکه فضایی به عنوان عنصر اتصال دهنده ی کالبد شهر اهمیت دهد و از تاکید صرف بر توده ی ساختمانی و نمای بناها اجتناب ورزد. طراح باید بتواند فضاهای متمایز را به گونه ای به هم متصل سازد که انسجام آن ها در طول زمان و در کل شهر حفظ شود. انسجام از طریق ایجاد وابستگی متقابل میان شبکه ی ارتباطی شهر به وجود می آید. ساختارگرایان تاکید بر طراحی شبکه فضایی در مقیاس کلان به عنوان عنصر اتصال دهنده ی کالبد شهر داشتند و معتقد بودند ایجاد ساختار منسجم از طریق فرآیند مرکزیت، تقارن و اتصال میان عناصر میسر است.
زیباگرایان معتقد بودند حرکت ناظر اجزا را با یکدیگر منسجم می کند. بنابراین، اجزای شکل شهر بخشی از یک فرآیند است که از حرکت قدم به قدم و متناوب ناظر به هم متصل می شود. انسجام عناصرشهر برای خوشایند ناظر یا پیاده در حال حرکت صورت می گیرد. آن ها اهمیت ناظر و خطوط دید او در پیوند میان عناصر شهر را عنصری برجسته می دانند. ، در بحث انسجام، رویکرد سیمای شهر، به جای دیده ی انسان ایستا، چشم انسان در حال حرکت را ناظر بر چگونگی پیوند میان اجزای شکل شهر قرار داد. نظریه پردازان رویکرد سیمای شهر پیوستگی عناصر شهر را به منظور ایجاد پیوستگی در دید و حرکت پیاده مهم می دانستند.
از دیدگاه هیلیر انضباط مرفولژیک الگوی شبکه ی معابر از عوامل تعیین کننده در نظام هم پیوندی و چیدمان فضا محسوب می شود، به طوری که عمق و تعدد اتصال روشنی محورها از عوامل رجحان و انتخاب مسیر از سوی عابر است. مدل چیدمان فضا به دنبال شناسایی مسیرهایی است که، به لحاظ هم پیوندی مناسب تر، عامل ترغیب تحرک بیشتر در درون آن ها است. در نتیجه در میان مکان ها، محور ها و خیابان هایی با نفوذپذیری بهتر و اتصال بیشتر، پتانسیل بیشتری برای تبدیل به فضا و مکان شهری را دارند.
در نتیجه پیوستگی در دید و حرکت پیاده، اصلی ترین عامل ایجاد پیوستار فضایی می باشد، که در چارچوب نظری تحقیق عوامل موثر در پیوستگی دید و حرکت پیاده بررسی شده اند.
1؛-2 چارچوب نظری تحقیق
جمع بندی مبحث مبانی نظری را می توان در قالب جدول معیارها و اصول طراحی تدوین نمود، که برای تدوین آن پس از بررسی نظریات مختلف در ارتباط با پیوستگی، جریان دید و جریان حرکت، از نظرات نظریه پردازان و تجاربی که اعتبار و هم پوشانی بیشتری دارند، استفاده شده است