بخشی از مقاله

چکیده:

خصوصیسازی در راهآهن ج.ا.ا سبب شکلگیری نقشها و فرآیندهای جدیدی در بخشهای خصوصی و بالطبع ضرورت تجدید نظر در نظام تعاملات بخش دولتی و سایر ذینفعان مرتبط با نگهداری و تعمیرات واگنها شده است. کم توجهی به این موضوع و فقدان نظام جامع برای تعاملات این بخش سبب بروز مشکلات متعددی در این سالها گردیده است، که لزوم تدوین یک مدل جامع جهت طراحی فرآیندهای تعاملاتی بین ذینفعان مختلف را ایجاب مینماید.

از طرف دیگر، تعریف ذینفعان و فرآیندهای جدید و همچنین تنقیح قوانین موجود در طراحی این مدل تعاملاتی، بکارگیری روش مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار را در طراحی آن، ضروری میکند. لذا در این مقاله با بهرهگیری از یکی از روشهای مطرح در مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار، در ابتدا مدل تعاملاتی و فرآیندهای موجود شناسایی و ارزیابی شده و سپس بر اساس اهداف و نیازمندیهای مطرح شده، ذینفعان و فرآیندهای جدیدی تعریف میگردند. در ادامه رویکردی جهت تعیین مدل مطلوب تعاملاتی و نحوه واگذاری عملیات نگهداری و تعمیرات به بخش خصوصی، ارائه میگردد ونهایتاً تمامی ذینفعان و فرآیندهای موجود و پیشنهادی، در قالب یک مدل تعاملاتی مطلوب، در راستای ارتقای سطح ایمنی و بهرهوری در راه آهن ج.ا.ا طراحی خواهند شد.

-1 مقدمه:

در ایران، پس از آغاز اولین برنامه پنج ساله اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ سیاست خصوصیسازی بهعنوان یکی از اجزای مهم سیاستهای اقتصادی کشور مطرح شد و اولین مجوز قانونی نسبت به محدود شدن اندازه دخالت دولت در اقتصاد و مشارکت بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی به تصویب رسید.

در این راستا، شرکت راهآهن ج .ا.ا نیز موظف است ساختار و وظایف خود را اصلاح و به یک ساختار سیاستگذار و ناظر در حوزه حمل و نقل ریلی برون شهری تبدیل نماید. از اینرو طی سالهای اخیر براساس قانون دسترسی آزاد به شبکه حمل و نقل ریلی برنامه خصوصیسازی را اجرا نموده و نتیجه آن شکلگیری شرکتهای حملونقل ریلی و شرکتهای خدمات وابسته نظیر تأمینکنندگان ناوگان و قطعات، پیمانکاران نگهداری و تعمیرات واگنها و شرکتهای نظارت و بازرسی میباشد.

این درحالی است که در زمان اجرای خصوصیسازی شفافیت لازم در نحوه تعاملات بین ذینفعان مختلف حوزه نگهداری و تعمیرات واگنهای باری و مسافری و همچنین شرح وظایف و مسئولیتهای هر یک از آنها، ایجاد نشده است؛ که این امر، منجر به بروز مشکلاتی در تعامل میان راهآهن و شرکتهای خصوصی و همچنین این شرکتها با یکدیگر شده است. لذا در راستای مرتفعسازی این مشکلات، پروژهای در معاونت ناوگان راهآهن ج.ا .ا تعریف گردیده که توسط شرکت مهندسین مشاور راهیاب بهینه طراحی و پیادهسازی شده است. پژوهش پیشرو بر اساس برخی از مطالعات انجام گرفته در پروژه فوق تهیه گردیده است.

با توجه به این که برطرف نمودن مسائل و مشکلات تعاملاتی موجود، نیازمند ایجاد تغییرات اساسی در ساختار تعاملاتی میان ذینفعان مختلف میباشد، لذا بهرهگیری از رویکردهای موجود در مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار - BPR1F2 - میتواند به عنوان ابزاری مناسب در راستای طراحی ساختار جدید تعاملاتی مورد استفاده قرار گیرد . به عبارت دیگر با توجه به لزوم در نظر گرفتن ذینفعان و همچنین فرآیندهای جدید در ساختار مطلوب تعاملاتی و همچنین ایجاد تغییرات اساسی در ساختار فعلی، مهندسی مجدد فرآیندها، ساختاری را در راستای نیل به این اهداف معرفی مینماید. لذا در این مقاله سعی بر آن است تا با استفاده از یکی از روشهای مهندسی مجدد فرآیندها، مدل مطلوب تعاملاتی بین ذینفعان مرتبط با نگهداری و تعمیرات واگنهای باری و مسافری راهآهن ج.ا.ا تدوین گردد.

ساختار مقاله بدین صورت میباشد: در بخش 2 مروری بر پژوهشهای انجام گرفته مرتبط با پیادهسازی روش مهندسی مجدد فرآیندها و همچنین پژوهشهای مرتبط با شناسایی فرآیندهای نگهداری و تعمیرات، انجام میشود. در ادامه و در بخش 3 روش مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار معرفی میگردد. همچنین ویژگیها و نتایج حاصل از پیادهسازی آن بررسی خواهد شد؛ و نهایتاً در بخش 4 با استفاده از رویکرد مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار، مدل مطلوب تعاملات بین ذینفعان نگهداری و تعمیرات واگنها با هدف ارتقای سطح ایمنی و بهرهوری در حمل و نقل ریلی بار و مسافر طراحی خواهد شد.

-2 مرور ادبیات:

در این بخش، پژوهشها و مطالعات پیشین انجام شده مرتبط با موضوع این مقاله بررسی میشوند؛ بدین صورت که نخست پژوهشهای انجام گرفته در خصوص مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار مورد بررسی قرار میگیرند. سپس به تعدادی از پژوهشهای اخیری که این روش را در حوزه نگهداری و تعمیرات پیادهسازی نمودهاند، اشاره شده نهایتاًو مطالعات انجام شده جهت شناسایی فرآیندها، نقشها و وظایف و همچنین ذینفعان مرتبط با نگهداری و تعمیرات، مطالعه میشوند.

زنجیره اطلاعات ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻭ ﺗﻮﺳﻂ ﺯﺑﺎﻥ IDEF0 مدل نمود. رویکرد پیشنهادی، هر یک از حلقههای زنجیر را بصورت عمیق بررسی کرده و برای هر یک از توابع، ورودیها، خروجیها، کنترلهای اضطراری و منابع شناسایی شدند. در این راستا مهندسی مجدد فرآیندها را نیز جهت کاهش یا حذف خرابیها، کمبودها و عیوب و بالتبع آن کاهش اتلافات زمانی پیادهسازی نمود. نقطه قوت کاربرد IDEF0 در مدیریت اضطراری، فراهم نمودن نگاهی کلی به سیستم، سیستم ارتباطی میان ذینفعان اصلی، منبع اطلاعاتی غنی و ساختاری مبتنی بر مهندسی مجدد فرآیندها میباشد.

انواع روابط میان فناوری اطلاعات و مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار را تحلیل نموده ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺍﺳﺖ که برای اجرای مهندسی مجدد، استفاده از فناوری اطلاعات امری ضروری است. این مطالعه، خلاصهای از قوانین فناوری اطلاعات را که برای شروع و استمرار مهندسی مجدد فرآیندها نیاز میباشد، جمعآوری کرده و شرکتهای متعددی را که فناوری اطلاعات را در راستای اجرای مهندسی مجدد بکار بردهاند، مورد بررسی قرار داده استنهایتاً. موانعی را که از پیادهسازی موفقیتآمیز مهندسی مجدد جلوگیری مینمایند و نیز عوامل کلیدی موفقیت در مهندسی مجدد فرآیندها را معرفی مینماید.

پیادهسازی RCM و TPM را براساس مدیریت جامع ﻛﻴﻔﻴﺖ ﻭ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﻣﺠﺪﺩ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﻱ کسبوکار و با بکارگیری روش کلی Meredith توسعه داده است. نویسندگان چهار اصل مرتبط با پیادهسازی سیستمهای نگهداری و تعمیرات را بررسی نمودهاند: اهمیت متدولوژی تجویزی، کمیسازی اهداف، نگرش مدیریتی و اهمیت عدم افزودن فعالیتهای نگهداری و تعمیرات به فعالیتهای عملیاتی موجود.

 مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار را یکی از تکنیکهای بهبود فرآیندهای ﺑﺎﻟﻴﻨﻲ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻧﻤﻮﺩﻩ و کاربرد و تاثیر آن را در حوزه سلامت و بطور خاص در سیستمهای اطلاعاتی حوزه سلامت3F2، مورد بررسی قرار داده است. همچنین عوامل کلیدی موفقیت4F3 را در خصوص پیادهسازی مهندسی مجدد در فرآیندهای حوزه سلامت تعیین نموده است. نتیجه تحقیق، تاثیرگذاری مناسب و مفید مهندسی مجدد فرآیندها در سیستمهای اطلاعاتی سلامت، را تایید مینماید.

 نقشها و و مهارتهای تیمهای درگیر در مهندسی مجدد ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎﻱ ﻛﺴﺐﻭﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺻﻨﻌﺖ الکترونیک شفافسازی میکند. دادههای مورد نیاز این پژوهش از طریق مستندات، مصاحبهها، توزیع پرسشنامهها، روشها و مشاهدات گروهی جمعآوری گردیده است. این مطالعه چارچوبی مناسب جهت طبقهبندی نقش تیمها، مهارتهای مورد نیاز تیم مهندسی مجدد فرآیندها و نقش رهبر این تیم را معرفی مینماید . همچنین طبقهبندی نقشهای ارائه شده توسط Platt و همکارانش را در مهندسی مجدد فرآیندها، کاربردی میداند. ماحصل این پژوهش، لزوم مهارتهایی نظیر کارگروهی، سازماندهی، برگزاری جلسات و نوآوری در مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار است.

 ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎﻱ ﻣﺪﻟﺴﺎﺯﻱ ﻓﺮﺁﻳﻨﺪﻫﺎ ﺑﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ SHAMASH

را برای مهندسی مجدد فرآیندهای کسبوکار ارائه مینماید. از جمله مزایای این ابزار را به نسبت سایر ابزارها، توانایی آن در تعریف و تنظیم استانداردها و ساختارهای وظیفهای برمیشمارد. همچنین در این پژوهش، توصیههایی در خصوص معماری ساختار، مدل مفهومی و سایر عناصر مهم در سیستمها ارائه گردیده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید