بخشی از مقاله
عوامل موثر گرایش زنان به خرافات
چکیده
خرافات و گرایش به باورهای خرافی یکی از مسائل حائز اهمیت در جهان معاصر است که بر ساحتهای مختلف زندگی بشر سایه افکنده بهگونهای که میتوان آن را یک پدیده اجتماعی شمرد. با وجود پیشرفت علم و تکنولوژی در عصر حاضر، باورهای خرافی همچنان در زندگی انسانها جاری است و زنان بیش از مردان به خرافات روی آورده و در زندگی خود بدان توجه میکنند. با توجه به اینکه زنان نیمی از اجتماع بشری را تشکیل میدهند و همچنین تأثیراتی که خرافهگرایی در زندگی آنان خواهد داشت، پژوهش حاضر درصدد است با روش کتابخانهای علل گرایش بیشتر زنان نسبت به مردان به مسأله خرافات را مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور پس از تحلیل و تفسیر مسأله خرافه، علتهای گرایش زنان به خرافات را بررسی نموده و از مهمترین رهیافتهای حاصل از این پژوهش این است که محرومیت و به حاشیه راندن زنان و نادیده گرفتن توان و استعدادهای آنان از سوی جامعه از جمله عواملیاست که زنان بیش از مردان برای حل مشکلاتشان به ناچار به خرافات روی میآورند.
واژگان کلیدی: خرافهگرایی، زنان، خرافه، جهل.
مقدمه
نگاهی گذرا به تاریخ اجتماعی و فرهنگی کشورهای مختلف جهان نشان میدهد که در ورای اندیشهها و عقاید علمی، ایدههایی یافت میشوند که هیچ مبنای علمی و عقلانی برای آنها نمیتوان یافت و به همین دلیل است که نام خرافه؛ یعنی چیزی پوچ و بیاساس به خود میگیرند.
درواقع خرافات که از جهل و ناآگاهی انسان درباره پیوند علّی موجود بین پدیدهها نشئتگرفتهاست، از زمان باستان وجود داشته و به گفته برخی منابع، خاستگاه آن در بینالنهرین بوده است، اما به مرور زمان شکل منسجمتری به خود گرفته و در تمام جوامع بشری اعم از ملل شرق و غرب گسترشیافته است؛ بهطوریکه امروزه در عصر علم و فنآوری نیز هنوز شاهد اعتقاد به برخی از این عقاید خرافی هستیم.
1
خرافه و خرافهگرایی از دیرباز در تمام جوامع وجود داشته و همچنان هم وجود دارد؛ رواج خرافات در میان افراد هر جامعه بستگی به نوع تفکر، نگرش و فرهنگ و آداب و رسوم آنان دارد، ولی آنچه ممکن است بین جوامع مختلف متفاوت باشد کم یا زیاد بودن ریشه دواندن خرافات در هر جامعه است، در حقیقت موضوع افراط و تفریط آن است.
در این میان زنان به دلیل نابرابریها، عدم حضور اجتماعی، عدم قدرت اقتصادی، خانهنشینی، نظام سلطه مردانه، تعدد زوجات، بیشتر به سمت و سوی سرنوشتگرایی، افکار قضا قدری و سوگواریها و ترسها کشانده شدند و در پی چارهجویی به مسائل خرافی روی آوردهاند.
با توجه به کارکردهای منفی که خرافات به عنوان پدیدهای اجتماعی دربر دارد و استقبال مردم و عمومیت یافتن آن باعث شدهاست که محققان و پژوهشگران علوم اجتماعی خرافات را به عنوان یک مسأله و آسیب اجتماعی مورد توجه قرار دهند و پژوهشهای زیادی در این باره انجام شود که بهعنوان نمونه میتوان به "خرافهگرایی؛ چیستی، چرایی و کارکردها" تألیف سید رضا صالحیامیری؛ " فلسفه خرافات: معرفی و شناخت خرافات، علل و انگیزههای گرایش و روش مبارزه با آن" از سید یحیی یثربی؛ "روانشناسی خرافات" از فاطمه شعیبی و...
اشاره کرد.
با توجه به اینکه زنان بیش از نیمی از جمعیت کره زمین را به خود اختصاص دادهاند و همچنین تأثیراتی که خرافهگرایی در بطن زندگی آنها خواهد گذاشت، در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای بر آن هستیم تا علل اجتماعی و فرهنگی گرایش زنان به مسائل خرافی را بررسی کنیم و به پرسشهایی از قبیل پرسشهای ذیل پاسخ دهیم:
خرافه چیست و آیا زندگی بدون خرافه متصور است؟! خرافات چه پیامدها و کارکردهایی در پی دارد؟! خرافهپژوهی و توجه به خرافات چه ضرورتی دارد؟! چه عوامل اجتماعی و فرهنگی منجر به گرایش بیشتر زنان به مسأله خرافات شدهاست؟!
-1 مفهومشناسی خرافه
به منظور فهم بهتر پدیده خرافه لازم است ابتدا تعریفی دقیق از آن بیان گردد. معانی ارائه شده از خرافه در لغت و اصطلاح بدین شرح است: الف) معنای لغوی: واژه »خرافه« که مفرد خرافات است، لغتی عربیاست که ریشه آن »خرف« به معنای چیدن میوه است. خرافه در لغت به معنای سخن بیهوده، عقیده فاسد و رأی باطل، زوال عقل ناشی از پیری و نیز به معنای افسانه و داستان بیاساس است؛ به عبارت دیگر، اعمال و عقاید خلاف عقل است(شعیبی، :1392 ص.(3
دهخدا و معین نیز در معنای خرافه نوشتهاند: خرافه در عرف لغوی، سخنان پریشان و نامربوط ولی خوشایند یـا عـادت و عقیـدتی بیـرون از
مبنای عقل و ناسازگار با آموزهها و موازین شرع و حتی عرف را گویند.(معین و دهخدا، ذیل واژه خرافات)
در واقع خرافه نام مردی پری زده از قبیله عذره بودهاست. او آنچه را از پریان مـیدیـد، نقـل مـیکـرد و مـردم آن را دروغ مـیپنداشـتند و
میگفتند: این حدیث خرافه است. همچنین راجع به او آمدهاست: او مردی است که در بیپایگی احادیـث بـه او مثـل زده مـیشـود و احادیـث
بیپایه را خرافه گویند(دهخدا، :1377 ج7، ذیل خرافه). بعضی از لغویان نیز خرافه را به معنـای اسـطوره و افسـانه دانسـتهانـد(معین، :1375 ج1،
ص(1405
ب) معنای اصطلاحی: از دیدگاه جامعهشناسی خرافات بهعنوان پدیده گروهی مطمح نظر قرار میگیرد. بهگونهای که، خرافات را میتـوان
بهعنوان مجموعه رفتار و طرز تلقیهای یک گروه دانست. چون که گروه دارای داوریها، واکنشهای غیر منبعث ار تجربیـات واقعـی، عقایـد
پذیرفته درباره خود و دیگران بدون سنجش کافیاست. خرافات حاصل محیطیاست که در آن زندگی میکنیم و حامل آن طرز تفکـر غالـب
گروه خاص است و اساس خرافات را وضع اجتماعی باورها و تجربیات خاصی که به گروه منتقل مـیشـوند، تشـکیل مـیدهـد و بسـط و نشـر
خرافات نیز تحت تأثیر و تلقین و تقلید صورت میپذیرد و زمانی خرافه به صورت یک عادت جای مییابد، میتوانـد موجبـات پیـدایی عقیـده
قالبی را فراهم آورد(ساروخانی، :1370 ص(290
جاهودا نیز خرافات را عبارت میداند از : »هر نوع عقیده یا عمل نامعقول و وحشت غیر منطقی یا ترس از یک چیز ناشناخته و مرموز خیالی، تردید یا عادتی که پایه آن ترس یا جهل باشد.)«جاهودا، :1371 ص(5
بهطور کلی میتوان گفت خرافه عبارت است از: »سلسله باورها، نگرشها و رفتارهای غیر معقول و غیر قابل اثبات به لحاظ عقلانی، علمی، تجربی و مبانی وحی در افرادی که نسبت به موضوع دانش کافی ندارند و ناشی از جهل، ترس و ناآگاهی آنها درباره پیوندها و روابط علی پدیدههاست.)«قلیزاده، :1394 ص(176
-2 گونهشناسی خرافات
خرافات را از جنبههای گوناگون میتوان تقسیمبندی و بررسی کرد. در یک طبقهبندی خرافات به چهار دسته تقسیم شدهاست؟
1. یک دسته از خرافات بیشتر حالت شهودی داشته و به ابعاد ماوراءالطبیعی زندگی انسانها اشاره دارد. از قبیل احضار و ارتباط با ارواح، احضار و ارتباط با اجنه و جادوگری.
2. پیشبینی حوادث آینده(پیشگویی) چون فالگیری، طالعبینی و کفبینی.
3. دور کردن بلا و مصیبت مانند آویزان کردن مهرهمار، اسفند دود کردن و تخم مرغ شکستن.
4. دستیابی به خواستهها و نیازها.
5. دسته دیگر از انواع خرافات ناظر بر این باور هستند که خرافات در خدمت افراد قرار میگیرند تا دخل و تصرفی در پدیدههای به وجود آورند و این دخل و تصرف معمولا برای برآوردن نیاز یا خواستههای انسان به کار میرود. این طبقه مواردی چون افسونگری، درمان بیماریهای لاعلاج و چیزخور کردن افراد را شامل میشود(فروغی و عسگری، :1388 ص(31
گروهی نیز قائلند با آنکه در تاریخ فرهنگ بشری، خرافهپرستی، تاکنون جلوههای متنوع و فراوانی داشته و از حد شمار خارج است، شاید بتوان آنها را از لحاظ اقبال فردی و جمعی اشخاص یا از لحاظ زیانهایی که به طور انفراد یا اجتماع برای بشر داشتهاند به سه نوع ذیل تقسیم کرد:
3
.1خرافاتی که جنبه عوامپسندانه و فردی دارد. اینگونه خرافات عقایدی واهی را در بر میگیرد که افراد یا اقلیتهای خاص در یک جامعه به آن معتقد هستند و طبعا زیان رفتارهای ناهنجار و نگرانیهای برخاسته از آنها، ضمن آنکه مستقیما به خود اشخاص خرافهپرست میرسد، بهطور غیرمستقیم دامن اجتماع آنها را نیز میگیرد.
.2خرافاتی که جنبه اجتماعی و سیاسی دارند. مقصود از خرافات اجتماعی، افکار موهم و علایق و احساسات غیرمنطقی است که اکثریت جامعه به آن معتقد و پایبند میشوند و گاه آنگونه از آنها هواداری میکنند که برای حفظ و بقایشان حاضرند جان و مال خویش را فدا سازند، زیان اینگونه پندارها که غالبا به صورت آرمانهای ملی یا شبه دینی جلوهگر میشود، عمومی است. بتپرستی و مکتبهای اعتقادی از اینگونه است.
.3خرافات سیاسی نیز شامل اندیشههای عوامفریبانه و منحطی است که گروههای افراطی یا احزاب خاص و سیاست مداران خودخواه قدرت طلب برای ارضای حس برتری طلبی خویش از آن سود میجویند و با تحریک عواطف به ظاهر مقدس اقوام و طوائف، نظیر دفاع از ملیت و آب و خاک و یا با توجیه فرضیههای شبه علمی چون برتری یکی نژادها به مقاصد توسعهطلبانه خود جامه عمل میپوشانند(پاکدامن، 1378، ص.(59
-3 عوامل موثر در پیدایش خرافات
عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و... در گرایش به خرافات و رواج خرافه نقش دارند که در ادامه بدان میپردازیم:
.1-3ضعف ایمان: سست بودن پایههای اعتقادی افراد، عدم توجه به قدرت لایزال الهی و کمرنگ شدن ارزشهای اخلاقی یکی از مهمترین علل افزایش باورهای خرافی بین افراد و در نتیجه مراجعه به فالگیران و طالعبینان و جادوگران است. بیشک افرادی به رمالان و طالعبینان مراجعه میکنند که از نظر اعتقادی ضعیف بوده و بنیان اعتقادی محکم و راسخی نسبت به خداوند متعال ندارند و تصور میکنند با مراجعه به آنها در مسائل و مشکلاتشان گشایش حاصل خواهد شد.
.2-3 تسلط احساسات بر قوای عقلانی در افراد: از دیگر عوامل رواج خرافات در جامعه فاصله گرفتن افراد از عقل و منطق است. با فاصله گرفتن از عقلانیت، خرد و اندیشه از جامعه رخت بر خواهد بست و در نتیجه صدمات جبرانناپذیری در ابعاد مختلف در اجتماع در پی خواهد داشت. خداوند با عنایت عقل و خرد به انسان، او را مسئول اعمال خویش معرفی نموده درحالیکه برخی انسانها در مواقع شکست یا ناکامی به جای آنکه با شناختن علل شکست خویش درصدد توانمند کردن خود برآیند، متوسل به رمال و دعانویس میشوند تا شاید بدون کمترین زحمت و تلاش به خواسته خویش برسند. بهطور قطع زمینه اینگونه ضعفها، بنیانهای سست معرفتی و کاستی تربیت عقلانی و نقص خردورزیاست. روانشناسان معتقدند زنان در مقایسه با مردان افراد حساستری هستند و به جای استفاده از عقل و منطق از احساس خود پیروی کرده و چه بسا که این افراد با یقین به اینکه این مباحث خرافی هستند باز هم از آن تبعیت میکنند.
.3-3 عدم قدرت تجزیه و تحلیل مسائل و مشکلات زندگی و گرایش به متافیزیک: وقتی بسیاری از اهداف اجتماعی شکل رویایی و دستنیافتنی به خودگرفت و تحقق آنها در واقعیت ناممکن شد، تخیلات وگرایش به عوامل خارجی و خیالی و به دور از واقعگرایی شکل میگیرد و پدیده رمالی و فالبینی رشد میکند. از سوی دیگر آدمی همواره بهدنبال کشف رازهای جهان پیرامونی خویش است و همیشه تلاش میکند از راههای مختلف در مورد چیزهایی که برایش پنهان است به ویژه در مورد آینده، اطلاعاتی به دست آورد و از روزهایی که هنوز نیامده و حوادثی که هنوز رخ نداده با خبر شود. روی آوردن به متافیزیک، باعث بروز نوعی امنیت کاذب میشود واین امنیت مقطعیاست و فریبخوردگان با آزمون و خطا دیر یا زود به این نتیجه خواهند رسید که این روشها نمیتواند، بدون تلاش خردمندانه،
4
کلید حل مشکلات باشد. از یک نظر عامل اصلی اقبال عوام و حتی افراد تحصیل کرده به این قبیل روشها، ناتوانی در حل مسائل زندگی است که این ناتوانی الزاماً ناشی از کمسوادی افراد نیست، بلکه به آگاهیهای اجتماعی و نیز میزان شناخت آنها از دین باز میگردد، ضمن اینکه این افراد علیرغم مقاومتی که در مقابل خرافهگرایی بروز میدهند در ذهن خود نوعی پذیرش کمرنگ نسبت به دعانویسی و رمالی دارند که این امر ناشی از گرایشهای فطری آنها به متافیزیک است.
.4-3 ویژگیهای ذاتی روح آدمی: عدهای خرافهپرستی را از خواص روح آدمی میدانند که با پیشرفت علم از بین نمیرود و میگویند منشأ اساسی همان روح بشر است که در مقابل هیجانات مختلف واکنش نشانهای متفاوتی از خود بروز میدهد و اگر بشر از قدیمالایام این قدرت را داشت که به طور منطقی هیجانات خود را کنترل کند، مسلما خرافاتی در کار نبود(پاکدامن، :1378 ص.(45
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در زمینه علل منشأ خرافات بر این عقیده است که، »فطرت پاک انسانی که از علل هر چیز جستجو میکند و به سوی آنچه کمال حقیقی اوست انسان را سوق میدهد، هرگز حاضر نیست خود را تسلیم آرای خرافی کند و در برابر هر خرافهای کورکورانه و جاهلانه خاضع شود مگر اینکه، عواطف درونی و احساسات باطنی او که عمدهاش خوف و رجا است، همواره خیال او را تحریک میکند که تأثیر پارهای خرافات را بپذیرد. به این دلیل که، قوه خیال در ذهن آدمی صورتهایی هولانگیز و یا امیدوارکننده ترسیم میکند و حس خوف و رجا هم آن صورتها را حفظ میکند. به عنوان مثال وقتی آدمی در شبی ظلمانی و در بیابانی وسیع قرار بگیرد که در آنجا نه نوری هست و نه چراغی و نه هیچ ایمنی بخش دیگر، در چنین وضعی چه بسا میشود که خیال او صورتهایی در ذهنش تصویر کند، از قبیل حرکات و رفت و آمدها و یا اشکال و تمثالها و لایزال این شههها را در نظرش تکرار میکند تا در ذهنش نقش بندد. به طوری که اگر در زمان و مکانی دیگر، دچار وحشت شد آن صحنهها خیالی دوباره به یادش میآید و آن صحنهها را برای دیگران نقل میکند و در دیگران نیز همان ترس و دلهره را ایجاد میکند و اینگونه است که بسط و گشترش مییابد در حالیکه اصل آن خرافات بود و جز به یک خیال واهی منتهی نمیشد.
گروهی دیگر نفس و روح انسان را به تنهایی منشأ خرافات نمیدانند. این گروه بر این عقیدهاند که، گرچه منشأ خرافهپرستی نفس بشر است، اما نفس از تغییرات و تأثرات طبیعت متأثر میگردد و به تعبیر تأثرات خود بر میخیزد. از اینرو کیفیت و درجه روحیات هر قومی طرز و شکل خرافات آن قوم را معین میکند. در نتیجه چون خرافه نتیجه تلاقی روح با طبیعت یا عالم خارج است و در واقع عکسالعمل مبهم نفس بشر در مقابل محیط است، ناچار عوامل جغرافیایی زمینههای گوناگون بودن خرافات را تشکیل میدهد. پس با توجه به این امر اینگونه میتوان گفت که علاوه بر نفس و روح بشر، طبیعت نیز در حصول و ظهور خرافات و تخیلات نقش دارد. زیرا اگر هیچگونه تنوع و تأثیر در محیط نبود و بر فرض همه چیز در پیرامون نخستین انسان، بیدرنگ و بیجنبش و یکسان و بیشکل بود، تصوراتی در ذهن بشر از عالم خارجی حاصل نمیشد و اصلاً مفهومی به وجود نمیآمد تا حقیقی باشد یا موهوم. خداوند در سوره مومنون آیات 52 تا 54 اینگونه میفرماید: »ما همه مردم را از یک امت واحد آفریدیم تا مرا پرستش کنند، اما این مردم هستند که بر اثر منافع شخصی و هواهای نفسانی گرایش به خرافات و دینهای بشری پیدا کرده و از راه حق که همان راه مستقیم باشد منحرف شده و به دام شیاطین میافتند)«طباطبایی،1360ج .(29
.5-3 ترس و فشارهای محیطی: در طول تاریخ وقتی جامعهای دستخوش اضطراب، درماندگی و نومیدی میشد و راهی برای گریز یا بهروزی نمییافت، گرایش به اعتقادات خرافی بهعنوان تنها راه کاهش آلام و مصیبتهای جوامع تحت سلطه شناخته میشد(هدایت، 1381، ص.(22 نگاهی گذرا به تاریخ زندگی انسان نشان میدهد که پیدایش خرافات ناشی از هراسهای انسان از شرایط مادی و روحی اوست و این اندیشه خرافی در گذران سالها، سینه به سینه به نسلهای بعد منتقل شده و این استفاده همچنان ادامه دارد(وارینگ، :1371 ص.(6
5
.6-3احساس ناامنی و اضطراب: زنان همواره در طول تاریخ از تبعیضها، خشونت و رفتار مردان جامعه احساس ناامنی و اضطراب میکردند و در واقع حقوق زنان تا حد زیادی نادیده گرفته میشد و این خود عامل مهمی برای گرایش بیشتر آنها به مسائل خرافی بود. در همین خصوص میرزا فتحعلی آخوندزاده خشونت رفتار و مفاسد اخلاقی مردان را عامل پناهبردن زنان به خرافات دانسته و خواهان اصلاح وضعیت حقوق زنان و بهویژه ممنوعیت چندهمسری بود(عاملی رضایی، :1389 ص.(27 مسائل خرافی در بین زنان در ایران در دوره قاجار به شدت به رواج داشتهاست؛ بهویژه آنکه آنها از زخمهای روحی شدیدی که ناشی از عیاشی شاهان قاجار بود آسیب میدیدند. اکثر آنها هرچند به لحاظ ظاهری خود را خوشبخت و مرفه معرفی میکرد، اما در حسرت یک زندگی ساده با شوهر بود نه اینکه با زنان دیگر برای جلب محبت شاه(شوهرشان) رقابت کند. این مسئله در گرایش زنان حرمسرا به خرافات، نقش مهمی بازی میکرد که نمونه آن را در توسل به طلسمها و تعویذها برای جلبتوجه و محبت شاه، کمکگرفتن از دعانویسها برای از بین بردن فرزندان هووهای خود و... میتوان دید.
علیاکبر دهخدا در مقالات چرند و پرند اشارهای ظریف به ارتباط چندهمسری مردان و گرایش زنان به رمل و فال دارد و مینویسد: »خانهای را که دو کدبانوست، یکیاش همیشه پیش جامزن است، یکیاش هم پیش رمال)«دبیری سیاقی، :1382 ص.(226 اینکه زنان بیشتر از مردان به فالگیری میپردازند تا حدودی ریشه در این واقعیت دارد که به دلیل نابرابریها در توزیع قدرت و ثروت و تبیعیضهای جنسیتی، زنان لاجرم خود را با مشکلاتی مواجه میبینند که از یافتن پاسخهای لازم ناتوان میبینند و به مشاوران اجتماعی نیاز دارند که بتوانند به زبان آنها با ایشان صحبت کند. به همین دلیل اغلب فالگیری حول و حوش موضوعات مرتبط با دنیای زنان است.
»پولاک در دوره قاجاریه در سمت پزشک دربار ایران در بحث از عقیده به سحر و جادو در میان مردم ایران آنها را با اروپاییان قرون وسطی مقایسه کرده، مینویسد: »اعتقاد به سر و جادو و فال به آن اندازه که در قرون وسطی در اروپا رواج داشت در اینجا(ایران) معمول نیست، مثل بقیه کشورها در اینجا هم زنانند که بیشتر به خرافات عقیده دارند، به خصوص در مطالب مربوطط به عشق و بارداری و همچنین در باب بیماری و مرگ و میر فرزندانشان؛ به چشم بد باور دارند و گمان میکنند با جادو و جنبل میتوانند عشق مرد را جلب یا دفع کرد)«قلیزاده، :1394 ص(177
متاسفانه در جامعه امروزی نیز با توجه به پیشرفت علم و تکنولوژی به دلیل مشکلات اقتصادی، ازدیاد طلاق اعم از عاطفی و حقوقی بین خانوادهها و رواج خیانت همسران به یکدیگر و ... شاهد مراجعه هر چه بیشتر زنان به افراد رمال، فالگیران و جادوگران هستیم که بهمنظور حفظ زندگی خود و جلب توجه همسر یا معشوقه خود به این افراد پناه میبرند.
.7-3 جهل علمی: شاید بتوان گفت یکی از علل اصلی رواج خرافات در جامعه، جهل و ناآگاهی است. به هر اندازه که انسان از درک حقایق، رابطه منطقی پدیدهها، قانون علت و معلول، تشخیص و فهم واقعیات عاجز باشد، به همان اندازه دچار خرافات و خرافهپرستی میشود. به قول مالینوفسکی »انسان زمانی به جادو متوسل میشود که نتواند شرایط زندگی و اتفاقات را از طریق دانش مهار کند)«جاهودا، :1371 ص.(218
در جوامع مختلف به همان اندازه که جامعه زنان را بیشتر از امر آموزش و کسب دانش محروم میکرد، خرافات نیز در بین آنها بیشتر گسترش مییافت. زنان که در برخورد با مشکلات زندگی با توجه به جو مردسالاری در برخی جوامع، آسیبپذیرترند و به دلیل بیسوادی از شناخت راهحلهای عقلی و منطقی عاجز میمانند، برای تسکین و اقناع خود به هر اوهامی متوسل و معتقد میگردند؛ بدینترتیب خرافهگرایی روزبهروز در بین زنان چنین جوامعی گسترش بیشتری پیدا میکند. باید توجه داشت هرچند تحصیلات کم و آموزش و پرورش ضعیف باعث
6
گسترش خرافات در جامعه میشوند، اما صد در صد افرادی که به خرافات گرایش پیدا میکنند، کمسواد نیستند. افراد تحصیلکردهای هم که آگاهی لازم را در این زمینه ندارند، موجب افزایش گرایش آنها به خرافات میشوند.
.8-3وسواس: به اعتقاد برخی روانشناسان، بهطور کلی خرافات و موهومات در نتیجه بروز اختلالات وسواسی رخ میدهد. در علم روانشناسی با آن اختلال وسواس اجبار یا((ocd گویند. برای چنین افراد وسواسی، عادت به انجام برخی اعمال خاص باعث ایجاد اختلال در زندگی روزمره میشود(ناصح و دانش، :1393 ص.(26 با توجه به اینکه اختلال وسواس در زنان شایعتر از مردان است، وسواس فکری و عملی یکی از عوامل گرایش بیشتر زنان به مسائل خرافی جهت آرامش خاطر یافتن و رهایی از آزارهای فکری است.
.9-3 مشکلات اقتصادی و ترس ناشی از عدم تأمین آینده: بیشتر افرادی که به دعانویسان مراجعه میکنند در پی حل مشکلات و معضلات اقتصادی خود میباشند و یا به دنبال بخت و اقبال و شانس خود با دعا هستند و این را راه نجات خود میپندارند. برخی تصور میکنند راهی وجود دارد که ره یک ساله را یک شبه پیمود، و یا گمان دارند راه جلوگیری از ورشکستگی مراجعه به دعانویسان یا رمالان و فالگیران است. معمولا در رشد پدیده فالگیری، فقر اقتصادی و فرهنگی رابطهای متقابل دارند. با توجه به اینکه دامنه پدیده تجملگرایی و چشم و هم چشمی در بین زنان بیش از مردان گستردهتر است، اغلب زنان به زعم خود با رجوع به فالگیران و رمالان و استفاده از شیوههای موهوم آنها میتوانند به ارتقای وضعیت زندگی اقتصادی و اجتماعی خود کمک کنند، غافل از اینکه اعمال اینگونه افراد جز کلاهبرداری و فریب افراد سادهلوح چیزی در پی نخواهد داشت.
.10-3 تبلیغات آزادنه فالگیران و رمالان از طریق سایتهای اینترنتی و ماهوارهای: متاسفانه آسیبهای اجتماعی پابه پای رشد تکنولوژی در جامعه افزایش یافتهاست. خرافات نیز از این امر مستثنی نبوده و پیشرفت وسایل ارتباط جمعی نیز بستری برای فعالیت هرچه آزادانه تر و آسانتر رمالان و فالگیران را فراهم نمودهاست.
.11-3مشکلات ازدواج و رفع اختلافات خانوادگی و زناشویی: با توجه به اینکه جمعیت زنان بیش از مردان بوده و هم زمان با بالا رفتن سن ازدواج و عدم امکان تشکیل خانواده باعث مراجعه هرچه بیشتر افراد به رمالان و دعانویسان شده تا از این طریق محبت دیگران را به سوی خود جلب نمایند. همچنین مسائل و مشکلات زندگیهای امروزی باعث شده تا هر یک از زن یا شوهر با آسانترین راه، یعنی مراجعه به دعانویس یا فالگیر بهدنبال ریشهیابی مسایل و حل آن میروند. موضوع طلاق نیز با مسائل رمالی، فالگیری و جادوگری در جامعه ارتباط دارد. در برخی موارد سوءظن به همسر مثل زن دوم یا گمان به ارتباط با بیگانه، این مراجعه را تشدید میکند. البته اختلافات زناشویی نیز عامل بسیار مهمیاست که افراد به جای فراگیری و آموزش مسائل زندگی و زناشویی به افراد ضعیفالنفسی که خود در حل مسائل اولیه زندگی خود عاجزند مراجعه، و راه محبت به همسر را آن ها مطالبه مینمایند.
.12-3 افزایش افسردگی، تنهایی، سستی و ناامیدی: متاسفانه پیشرفت تکنولوژی افزون بر مزایای بسیاری که برای جوامع بشری داشته از سوی دیگر احساس تنهایی و روی آوردن به دنیای مجازی برای پر کردن این خلاء و به تبع آن افسردگی و عدم مهارت ارتباط با دیگران را در پی داشتهاست. از این رو بعضی از افراد و بهویژه زنان با توجه به ویژگیهای روحی خاص و اوقات فراغت بیشتر باعث شده در تنگناهای روحی و روانی به هر چیزی چنگ میزنند، و همانند غرقشدگانی هستند که هر خار و خاشاکی را ابزار نجات مییابند، و در اوج نامیدی به هرموجی سوار میشوند تا امیدی را در دلهایشان بیافروزند. لذا شاهد پدیدههایی چون رمالی و فالگیری و پدیدهای نوینی چون انرژی درمانی در جامعه و مراجعه هر چه بیشتر زنان به آنها برای پرکردن خلاء تنهایی و رفع افسردگی خود هستیم.