بخشی از مقاله


مبانی سیاست گذاري هاي فرهنگی در ایران


چکیده

زندگی بشر در حال حاضر بیش از هر دوره دیگري با پدیده فرهنگ نسبت دارد. جامعه ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و همین مسئله ضرورت تحقیق در امر فرهنگی و سیاستگذاري فرهنگی را براي پژوهشگران ایرانی دو چندان کرده است. واگذاري سیاستگذاري فرهنگی به دولت یا نهادهاي خارج از دولت، از مسائلی هستند که اندیشمندان در باب آن اجماع نظر ندارند، برخی به دخالت حداقلی دولت در فرهنگ معتقدند و برخی نیز به دخالت حداکثري. سیاستگذاري فرهنگی در واقع نوعی برنامهریزي راهبردي بلندمدت است که از آرمانها و ارزشهاي یک جامعه الهام میگیرد و برنامهریزي میانمدت و کوتاه مدت در بعد فرهنگی را هدایت میکند. با توجه به این که دولت و جامعه ایران در حال حاضر همانند اکثر کشورهاي دنیا با چالشهاي بزرگی در عرصه فرهنگی مواجه است، در این مقاله ضمن پرداختن به ضرورت و اهمیت سیاستگذاري فرهنگی، انواع سیاستگذاري فرهنگی، نظریههاي مربوط به آن، سیاستگذاري فرهنگی و جهانی شدن تشریح و تأثیرات جهانی شدن بر سیاستگذاري فرهنگی ارائه میشود.

کلید واژگان:

فرهنگ، سیاست فرهنگی، سیاستگذاري، نظریه، دولت.

مقدمه

امـروزه باشــدت یــافتن پدیـدهي جهــانی شــدن4 و افـزایش روزافــزون حضــور و رقابـت در عرصــههــاي گسـتردهتــر بــینالمللــی، برنامــهریــزان و سیاســتگــذاران کشــورهاي مختلــف بــا در نظــر گــرفتن رونــدهاي جهــانی اقتصــاد و تکنولــوژي، بــه بررســی و شناســایی الزامــات توســعه، بــه خصــوص توســعه پایــدار پرداختنــد. در ایــن راســتا، مقولــهاي کــه در آغــاز چنــدان بــه صــورت شفاف و برجسته مورد توجـه مـدیران و محققـان قـرار نگرفـت ولـی بـه مـرور اهمیـت و اولویـت آن اثبـات شـد فرهنـگ بـود ( خـادمی و مشـبکی، .(1386 بـا توجـه بـه بحــث جهـانی شـدن فرهنـگ دچـار چــالشهـاي شـد، چـالش اول اینکـه گســترش ارتباطــات و رونــد پرشــتاب جهــانی شــدن، هویــت ملــی و فرهنگــی ملــتهــا را در معــرض خطــر و حتــی نــابودي قــرار دارد. بعضــی از کشــورها ناچــار شــدند بــراي حفــظ فرهنــگ و ســنتهــاي خــود، تصــمیمات تــدافعی را اتخــاذ کردنــد. چــالش دوم و جــدي تــر اینکــه، اقتصــادي جدیــد و نــو ظهــور، همچــون اقتصــادهاي اطلاعــاتی و دانشــی نــه تنهــا نیازمنــد درك و بهســازي زیرساخت هاي کشور و شرایط وفق پـذیري آنهـا بـا فضـاهاي جدیـد هسـتند، بلکـه نیازمنـد بـه توانمنـديهـاي فرهنگـی ویـژه و کلیدي جدید نیز هستند. در این زمینه دولـتهـا مهـمتـرین نقـش را بـر عهـدهدارنـد، زیـرا بـا درك از واقعیـتهـا و تحـولات در سـطح ملــی و جهــانی بایــد مبــادرت بـه سیاســتگــذاري5 در عرصــه فرهنگــی نماینــد. در ایـران نیــز، بــا توجــه بــه شــرایط فوق، شـاهد برنامـهریـزيهـا و سیاسـتگـذاريهـا و گفتمـانهـاي متعـددي در قبـال آن بـوده ایـم. در ایـن مقالـه سـعی شـده است به بحث سیاستگذاري فرهنگی و دیدگاهها نظریات مختلف در حوزه آن نیز پرداخته شود.

بیان مسئله و اهمیت موضوع

امروزه اهمیت فرهنگ بـراي همگـان روشـن شـده اسـت و اکثـر علمـاي اجتمـاعی بـه تـأثیرات آن بـر سـایر جنبـههـاي حیـات بشري توجه کردهاند. حتی در ایـن اواخـر در میـان اندیشـمندان مارکسیسـت نیـز شـاهد چـرخش قابـل ملاحظـه اي بـه سـمت پــذیرش اهمیــت فرهنــگ بــودهایــم. بــیتردیــد لازمــهي بقــا و پویــایی یــک نظــام سیاســی- اجتمــاعی، توجــه بــه فرهنــگ، سیاست گذاري فرهنگـی و هویـت فرهنگـی – تـاریخی بـه عنـوان عمیـق تـرین لایـهي نظـام اجتمـاعی در تحـولات و رفتارهـاي اجتمــاعی اســت. تــاریخ صــد ســاله اخیــر ایــران شــاهدي بــر اهمیــت فرهنــگ و تــأثیر آن بــر میــزان موفقیــت سیاســتهــاي اقتصــادي و سیاســی اســت. سیاســتگــذاري فرهنگــی نیــاز بــه پــژوهش و تحقیــق در زیرســاختهــاي فرهنگــی اجتمــاعی ایرانیان دارد و باید مبتنـی بـر تجزیـه و تحلیـلهـاي عمیـق فرهنگـی باشـد(خان محمـدي: .(1386 بـا توجـه بـه حساسـیت و گسترش روزافزون ارتباطات و چالشهاي دنیـاي مـدرن دولـتهـا بایـد بتواننـد در امـر سیاسـتگـذاريهـاي کـلان بـه درسـتی برنامهریـزي کننـد و چنانچـه دولـت در نقـش و کـارکرد خـود در زمینـهي فرهنگـی دچـار اشـتباه و ضـعف شـود، ایـن مسـئله مــیتوانــد عــوارض جبــرانناپــذیري را بــه جامعــه تحمیــل کنــدو حیــات فرهنگــی آن را دچــار اخــتلال و بحــرانهــاي مهلــک گرداند.

بی تردید لازمهي بقـا و پویـایی یـک نظـام سیاسـی و اجتمـاعی، توجـه بـه فرهنگ،سیاسـتگـذاري فرهنگـی و هویـت فرهنگـی
تاریخی به عنوان عمیقترین لایهي نظام اجتماعی در تحولات و رفتارهاي اجتماعی است.
در زیر به طور خلاصه به دستهبندي از اهمیت سیاستگذاري فرهنگی اشاره میشود:
- پیچیدگی جوامع جدیـد و فراینـد رو بـه گسـترش جهـانی شـدن، توجـه بـه مـدیرت را در تمـام عرصـههـاي زنـدگی، از امـور بسیار جزئی چون مـدیریت وقـت و مـدیریت برخـورد تـا مـدیریت در سـطوح بـینالمللـی ضـروري و حتـی الزامـی کـرده اسـت.
به نظر میرسد حتی کسـانی کـه بـه مـدیریت عرصـه فرهنـگ، سیاسـتگـذاري بـراي آن اعتقـادي ندارنـد و بـراي ایـن عرصـه، آزادي عمل فارغ از دخالت دولت قائل هستند، لزوم حداقلی از مدیریت را پذیرفتهاند.
- در جهان رقابتی کنونی، کشورهایی که بـراي فرهنـگ خـودقیقـاً بـه دو معنـایی کـه پـیشتـر گفتـه شـد، هـدف و برنامـهاي نداشته باشند، توسط فرهنگهاي دیگـر کنـار گذاشـته خواهنـد شـد. حتـی اگـر معتقـد باشـیم فرهنـگهـاي غالـب در تعامـل با دیگر فرهنگهـا و بـه صـورت خودجـوش سـیطره خـود را بـر دیگـر فرهنـگهـا بـه دسـت آوردهانـد، بـاز هـم، جهـت تـداوم حیات فرهنگـی جامعـه خـود نیـاز بـه حمایـت و پشـتیبانی از فرهنـگ داریـم و ایـن میسـر نمـیشـود مگـر از طریـق مـدیریت فرهنگی صحیح و کارآمد.

- در کشــورهایی کــه داراي پشــتوانه فرهنگــی قــوي هســتند و در دورههــایی، فعالیــتهــاي فرهنگــی داشــته و داراي میــراث فرهنگــی عظیمــی بــودهانــد، اهمیــت مــدیریت فرهنگــی چنــد برابــر مــیشــود. در کشــورمان، عــلاوه بــر میــراث فرهنگــی قابل توجه، جایگاه فرهنگ به دلیـل وقـوع انقـلاب اسـلامی و بـروز اندیشـه، تفکـرات و ارزشهـاي نـو نیازمنـد توجـه جـدي بـه امر سیاست گذاري فرهنگـی هسـتیم(دولت آبـادي و صـالحی، .(1387 بـا توجـه بـه شـرایط ایجادشـده در عرصـه جهـانتقریبـاً سیاســتگــذاري در عرصــه فرهنگــی مــورد توافــق همگــان مــیباشــد و در مــورد اهمیــت و ضــرورت آن جــاي هــیچ شــک و شـبههاي نیسـت. اگـر چـه در شـکل آن نظـرات متفـاوتی را مـیتـوان مشـاهده کـرد. برنامـهریـزي و سیاسـتگـذاري فرهنگـی می تواند بـه بکـار گیـري دقیـقتـر مـدیریتهـا، سـازمانهـا و طراحـی اقـدامهـا و فعالیـتهـاي فرهنگـی متناسـب بـا اهـداف و اولویتها را فراهم آورد.

تعاریف

سیاست گذاري فرهنگی بـا تعریـف فرهنـگ و شناسـایی متغیرهـاي اساسـی آن شـکل مـیگیـرد. تعریـف سیاسـتگـذاران امـور عمــومی از فرهنــگ، تــأثیري مســتقیم بــر تــدوین و اجــراي سیاســتهــا دارد. بــه طــوري کــه بــا تعریــف فرهنــگ، دامنــه و گستردگی سیاستها مشخص میشود.

فرهنگ

منظور از فرهنگ آن دسته از ارزشها و هنجارهایی هستند که به صورت رفتارهاي عام درآمدهاند و جزیی از فرهنگ عامه محسوب میشوند . بخشی از فرهنگ عمومی تأثیر درازمدت بر جامعه دارند و در عینیتهاي اجتماعی میتوان آن ها را مشاهده کرد. فرهنگ، مجموعه کاملی از ویژگیهاي خاص روانی، جسمانی و فکري و احساسی که معرف یک جامعه یا گروهی انسانی هستند. فرهنگ نه تنها هنر و ادبیات را شامل میشود که شیوههاي زندگی، حقوق اساسی نوع بشر، نظامهاي ارزشی، سنتها و باورها را نیز در بر میگیرد(رجبزاده، .(1375 فرهنگها هرچند که در تولید محصولات مادي و معنوي جامعه تأثیري آشکار و پنهان دارد اما خود نیز محصول جامعه و تاریخ هستند و نیازمند به مدیریت، سیاست، پویایی، تغییر و دگرگونی براي بهبود مستمر هستند. اگر تعریفی گسترده از فرهنگ مورد نظر باشدطبیعتاً سیاستگذار ناچار میشود حوزههاي گستردهاي از فعالیتهاي دولتی را با عنوان سیاست فرهنگی پوشش دهد. در مقابل اگر سیاستگذار با رویکردي تقلیل گرایانه و محدود نگر، فرهنگ را تنها عرصهي کالا و خدمات فرهنگی محدود نماید بدیهی است که برنامهها و وظایف فرهنگی دولتی نیز در همین حد تحدید خواهد شد. از این رو شناخت و تفکیک این دو دیدگاه کمک بسیاري در سیاستگذاري فرهنگی و تعیین چارچوب موضوعی براي آن خواهد نمود( اشتریان،.(1386 روش سیاستگذاري فرهنگی، تا آنجا که با مسائل فنی سیاستگذاري ارتباط پیدا میکند. نمیتواند در یکی از این دو مقولهي مفهومی منحصر شود. اما آنچه که باید دامنهي سیاستها و حوزهي عمل دولت و نهادهاي عمومی مشخص شود قطعاً تعریف سیاستگذاران از فرهنگ ضروري است. این تعریف میتواند از سویی اهداف و مقاصد فرهنگی را مشخص کند و از سوي دیگر حوزهي عمل، ویژگیهاي مدیران و مدیریت فرهنگی و حتی برنامهریزيها را نیز جهت دهد.

سیاست فرهنگی

سیاسـتگـذاري فرهنگـی؛ نـوعی توافـق رسـمی و اتفـاق نظـر مسـئولان و متصـدیان امـر در تشـخیص، تعیـین و تـدوین مهــم-ترین اصـول و اولویـتهـاي لازم و ضـروري در فعالیـت فرهنگـی اسـت و راهنمـا و دسـتورالعمل بـراي مـدیران فرهنگـی خواهـد بــود ( وحیــد: .(1383 از دیــدگاه علــم سیاســتگــذاري، سیاســت فرهنگــی مقولــهاي اســت داراي اهمیــت راهبــردي کــه بــر کلیه زمینههاي توسـعه پایـدار تـأثیر مـیگـذارد و در واقـع بخـش اساسـی هـر نـوع سیاسـت گـذاري بـراي توسـعه پایـدار اسـت (اشــتریان: .(1381 سیاســتگــذاري فرهنگــی هــدف عــام تأثیرگــذاري در حــوزهي فرهنــگ و توســعه فرهنگــی را دنبــال مــی-کند و سالهاست که سیاست گذاران بـه ایـن امـر اذعـان دارنـد کـه تحـولات در شـاخصهـاي کـلان اجتمـاعی نظیـر شـاخص-هاي مشـارکت اجتمـاعی – سیاسـی، شـاخصهـاي رفـاه اجتمـاعی و مقـولات دیگـري چـون آمـوزش، بهداشـت و آسـیبهـاي اجتماعی همگی از سیاست گذاري فرهنگی تـأثیر مـیپذیرنـد. چرایـی ایـن موضـوع را بـا ارائـه تعریفـی از ایـن مقولـه مـیتـوان بهتــر درك نمــود : بعضــی از صــاحبنظــران سیاســتگــذار فرهنگــی بــر ایــن باورنــد کــه سیاســتگــذاري فرهنگــی گــاه سیاســتگــذاري بــراي توســعه فرهنــگ اســت و گــاه سیاســتگــذاري بــراي توســعه پایــدار، کــه در اولــین کــاربرد، فرهنــگ بــه مفهوم محدودتر و در دومین نگرش به مفهوم وسیعتر به کار میرود.

در نگــرش اخیــر بــر نقــش مرکــزي فرهنــگ در توســعه تأکیــد مــیشود(اشــتریان: .(1381 سیاســت فرهنگــی عبــارت اســت از: ارزشها و اصول هادي و نـاظر بـر اقـدامات و امـور فرهنگـی هـر هسـتی اجتمـاعی. مبـانی اندیشـهي سیاسـتهـاي فرهنگـی را باید در منابع گونـاگون جسـتجو کـرد، از رویـههـاي سـنتی گرفتـه تـا آرا و نظـرات فلاسـفه و نظریـهپـردازان، اسـناد تـاریخی و تفکــرات مدینــهاي فاضــلهاي. گــر چــه در طــول تــاریخ در همــهي اجتماعــات بشــري ایــن نهادهــاي حکــومتی، قــانونگــذاران، حکـام و حامیــان خصوصــی هنرهــا و فرهنـگ بودنــد کــه تعیــین مـیکردنــد چــرا و چگونــه از هنرهـا و امــور فرهنگــی حمایــت کنند یا دربـارهي زبـان و مـذهب، پوشـش و کـردار جامعـه نظـر دهنـد، در نهایـت گزینـههـاي فرهنگـی را مـردم تعیـین مـی-کنند و مردم هستند کـه تـرسهـا، انتظـارات و آمـال خـود را بیـان مـیکننـد و ارزشهـاي خـود را بـه صـورت آداب و رسـوم و جشنوارهها و آیینها متجلی میسازند(خادمی و مشبکی: .(1386


راهبردهاي سیاستگذاري فرهنگی

کشــورهاي مختلــف بــراي تــدوین سیاســت فرهنگــی ملــی خــود راهبردهــاي متنــوعی را مناســب بــا دیــدگاههــاي سیاســی و وضعیت اجتماعی خود مد نظر داشتهاند که به طور خلاصه عبارتاند از:
(1 راهبــرد نخبــه گــرا ( ســنتی) : کــه بــر نقــش هویــت ملــی از طریــق حفــظ و حراســت میــراث فرهنگــی و احیــاي گذشــته تاریخی در راستاي تقویت غرور ملی تأکید دارد. فرهنگ در این راهبرد، امري » زیبا شناختی « به شمار میآید.
(2 راهبــرد توســعهاي: دســتاورد مکتــب مطالعــات فرهنگــی بــا دغدغــهي پیونــد بــین فرهنــگ و توســعه اســت کــه محورهــایی چـون همگـانی کـردن فرهنـگ؛ پـی ریـزي مبـانی فرهنگـی بـراي سیاسـتهـاي اقتصـادي، توسـعه متـوازن بخـش فرهنـگ بـا سایر بخشها و توجه به افزایش تولیدات فرهنگی را مد نظر داشته است.
(3 راهبــرد کثــرتگــرا:بــر خــود فرهنــگ، مســتقل از نقــش آن در توســعه و محورهــایی چــون تکثــر و تنــوع فرهنگــی، حقــوق فرهنگی، تأکید بر فرد به جاي جامعه، تأکیـد بـر گـروههـاي ویـژهي در معـرض سـلطه فرهنگـی نظیـر زنـان و اقلیـتهـا قـومی و دینی و جهان گرایی متمرکزشده ( بهادري به نقل از همایون:.( 1376

انواع سیاستگذاري فرهنگی

دو نوع سیاستگذاري فرهنگی داریم الف ) سیاست فرهنگی کلان نگر؛ ب) سیاست فرهنگی خرد نگر.

سیاست فرهنگی کلان نگر:

فرهنــگ برآینــد و ماحصــل مجموعــه ارزشهــا، هنجارهــا و قواعــد رفتــاري جامعــه اســت. در ســطح خــرد همــه افــراد داراي ارزشهــایی هســتند و ایــن ارزشهــا مبنــاي تصــمیم گیــري آنهــا اســت. در ســطح کــلان نیــز درك هــر نــوع سیاســت گــذاري نیازمنـد توجــه بــه ارزشهــا و تغییـر در آنهاســت و در ســطوح مختلــف تجزیــه و تحلیـل و در سراســر فراینــد سیاســتگــذاري نیز مـی تـوان نقـش ارزشهـا را مشـاهده کـرد و مـدعی شـد کـه سیاسـتهـاي کـلان اتخاذشـده، در واقـع انعکـاس ارزشهـاي گزینش شده اسـت. » ایـن ارزشهـا ( چـه آشـکار و چـه پنهـان) اسـت کـه در نهایـت ترتیـب اولویـتهـاي حکومـت را تعیـین مــیکننــد و نحــوه بهــره بــرداري از منــابع موجــود را در راســتاي منــافع عمــومی مشــخص مــیســازند)«ســمینز، بــه نقــل از ابراهیمبــاي ســلامی،.(1385 در گــزارش کنفــرانس مکزیکوســیتی مــیخــوانیم» بــه نظــر مــیآیــد بتــوان سیاســتگــذاري فرهنگی را از سیاست گذاري براي توسـعه عمـومی جامعـه جـدا کـرد. امکـان نـدارد ایـن سیاسـتهـاصـرفاً بـراي توسـعه هنـر و ادبیــات یــا حفــظ میــراث فرهنگــی و هنــري کشــور طراحــی شــوند، بلکــه بایــد پیونــدي اساســی میــان ارتقــاء بخــشهــاي گونــاگون فعالیــتهــاي فرهنگــی و سیاســت کــه در حــوزه آمــوزش، ارتباطــات، علــوم، تکنولــوژي یــا محــیطزیســت بــه عنــوان بخــشهــایی از توســعه جامعــه در پــیشگرفتــه مــیشــوند، برقــرار کــرد ( یونســکو: .(1982 پــس بایــد در جــایی همــه ایــن سیاسـتهـا بــاهم هماهنـگ شــوند و باسیاسـتهــاي سـایر بخـشهــا ( اقتصـادي، اجتمــاعی و. . . . ) گـره بخورنــد. ایـن نحــوه سیاسـت گــذاري، سیاســتگـذاري فرهنگــی در ســطح کــلان اسـت کــهمســتقیماً محتــواي توسـعهاي دارد. از آنجــایی کــه ایــن سیاســتگــذاري در یــک بخــش ملاحظــه نمــیشــود، ماهیــت خــرد نــدارد، شــامل کلیــه بخــشهــا و فعالیــتهــا مــیشــود و سیاست گذاري کـلان نـام دارد. بنـابراین از یـک طـرف هـدفش از میـان بـردن موانـع فرهنگـی اسـت کـه بـر سـر راه توسـعه و تکامــل عمــومی جامعــه قــرار دارد. و از طرفــی دیگــر، ایــن نــوع سیاســتگــذاري، نحــوهي مــدیریت نــوین را در بــر مــی-گیرد؛(رویایی : .(1387 در طراحی براي برنامـههـاي فرهنگـی هـر کشـوري بایـد بـه فرهنـگهـاي بـومی و محلـی خـود توجـه داشــته باشــد بــه طــوري کــه برنامــههــاي مــا باعــث گســترش یکســانســازي فرهنگــی و از میــان برداشــته شــدن اقلیــتهــا و فرهنـگ آنــان نشـود. البتــه توجـه بــه بـومیســازي هـم نبایــد منجـر بــه آن شـود کــه درهـاي جامعــه خـود را بــر روي دیگــر فرهنگها ببندیم و در لاك خود فرورویم. ایـن نـوع سیاسـت گـذاريهـا بایـد بـه گونـهاي باشـد کـه یـک نـوع تبـادل فرهنگـی مثبت شکل بگیرد و فرصتی براي معرفی فرهنگها به یکدیگر باشد. سیاستگذاري فرهنگی در بخش کلان آن به فرا بخشی و فرا حکومتی تقسیم میشود"

فرا حکومتی است به این دلیل که فرهنـگ امـري اسـت مربـوط بـه عمـوم مـردم و نـه فقـط بـه گـروه کوچـک دولـت مـردان ( اعم از مدیران و کارشناسان )، آن ها نـه از نظـر حقـوقی و نـه از نظـر توانـایی قـادر بـه طراحـی و اجـراي چنـین سیاسـتهـایی نیستند. این نوع برنامهریزيهـا را بایـد بـر اسـاس آرمـان هـا و واقعیـات و شـرایط زمـان و مکـان طراحـی کـرد پـس از طراحـی بایــد آنهــا را در بــین بخــشهــاي کوچــک خــرد کرد(رســولی : .(1387 فرابخشــی اســت: زیــرا مشــکلات فرهنگــی فــرا راه توسعه و تکامل عمـومی کشـورهامعمـولاً مسـائلی هسـتند کـه بـه بخـش خـاص محـدود نمـیشـود. کـدام بخـش بـه تنهـایی می توانـد انگیـزه خلاقیـت و نـوآوري را تقویـت کنـد، رابطـه معقـولی میـان سـنتگرایـی و تجـددطلبی در جامعـه ایجـاد کنـد، عشـق و علاقـه بـه کـار را تـرویج دهد،همبسـتگی ملـی را تقویـت کنـد، ذهـن علمـی و جسـتجوگر را بسـازد، بـر وحـدت میـان


اقوام بیفزاید، کیفیت زندگی را بـالا ببـرد، تأثیرپـذیري بـی رویـه جوانـان را از رسـانههـاي خـارجی تعـدیل دهـد، نهـاد خـانواده را تقویـت کنـد و. . . ایـن نـوع مشـکلاتذاتـاً فرابخشـیانــد و سیاسـتگـذاري فرهنگـی فرابخشـی را مـیطلبـد( علـوي تبــار : .(1387 پس از آنکـه سیاسـتهـاي فرهنگـی کـلان نگـر طراحـی شـد، ایـن سیاسـتهـا را بایـد در بـین بخـشهـاي گونـاگون خرد کرد. هـر سیاسـت اسـتراتژیک مـیتوانـد مبنـاي بـراي طراحـی سیاسـتهـاي متعـدد در بخـشهـاي گونـاگون شـود و از طریق برنامهریزي و طرحریزي در بخشهاي مختلف در درازمدت تحقق یابد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید