بخشی از مقاله

چکیده:

در ابتدالازم است اشارهای داشته باشیم به معنی لغوی مهندسی فرهنگی که محور کلی موضوعات مورد بحث است . مهندسی فرهنگی به معنی سامان دادن و نظم بخشیدن به تفکر در کشور است. فرهنگ را میتوانیم به شکلهای مختلف تعریف کنیم . » فرهنگ را میتوانیم مجموعهای از هنجارها و ارزشهای مورد قبول جامعه بدانیم که ملاک و معیاری است برای رفتارهای درست افراد آن جامعه.« به دلیل پراکندهکاریهایی که دربرنامهریزیها برای فرهنگ و رشد و گسترش آن صورت گرفته و عموماً بدون نتیجه مانده است ، نگارنده بر آن است تا با روشن نمودن رویکردهای فرهنگی مناسب در جامعه ،به تشریح سیاستگذاری های اتخاذ شده در زمینه های فرهنگی پرداخته و دیدگاههای مختلف سیاستگذاری در زمینه های فرهنگ و رویکردهای مختلف فرهنگی را مورد بحث و بررسی و نقد قرار دهد و سپس سیری بر برنامه ریزی فرهنگی در ایران داشته و به ارائه راهکارهایی برای تدوین مناسب برنامهریزی فرهنگی و سیاست های مناسب پیرامون مساله فرهنگ در جامعه برای رفع مشکلات فرهنگی ایران خواهد پرداخت.

کلید واژگان: سیاستگذاری، برنامه، برنامه ریزی ، فرهنگ

- 1مقدمه    
مبانی سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگیبیشک توسعه همه جانبه زمانی ممکن است که مدیران ارشد یک جامعه، به توسعه در همه ابعاد اعم از فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و    اقتصادی توجه نمایند.فعالیتهای فرهنگی هنری در صورتی توسعه مییابد که به گونهای مفهوم فرهنگ در همه اشکال زندگی فردی و گروهی با توجه به علائق و گرایشهای آنها ساماندهی شده و در همین راستا از وسایل و ابزاری در جهت تشخیص نیازهای فرهنگی عموم مردم، استفاده شده باشد.ضرورت انجام مطالعاتی در جهت شناسایی و دسترسی به نیازمندیهای آحاد ملت باید در رأس امور قرار        گیرداصولاً. مردم با توجه به تنوع محصولات و خدماتی که در جامعه  عرضه میشود و امکانات مالی خود دست به انتخاب می زنند.

دسترسی به شبکههای توزیع از سوی گروههای مختلف، گسترش و تنوع  محصولات و خدمات، نیاز سنجی مناسب و به موقع و اصولی موجب  میگردد مخاطبان گرایش به خدماتی خاص را داشته باشند که درموارد ذکر شده موفقتر عمل نماید.این اتفاق در مورد فرهنگ نیز قابل اجرا است. سیاستگذاری و استراتژیهای مورد استفاده در ارائه و  تدوین فعالیتهای فرهنگی میتواند فضایی را ایجاد کند تا ضمن آن که به شکلی کاملاً سازمان یافته به توسعه فعالیتهای فرهنگی هنری پرداخته، به تولید و گسترش محصولات فرهنگی هنری نیز کمک نماید.مطالعه سیاست فرهنگی یک کشور به معنی شناسایی اهدافی است که توسط سیاستگذاران و دست اندرکاران یک کشور تعیین   میگردد و طرحهایی که در این راستا بود اجرا گردد و تغییر و تحولی است که به وجود می آید.             

-2 بررسی سیاست فرهنگی
بررسی سیاست فرهنگی یک کشوردر دو مرحله انجام میگیرد:

-1 بررسی و شناسایی عواملی که این سیاست را شکل میدهند، مانند: در نظر گرفتن اهداف و استفاده از وسایل و منابع.

-2 بررسی و ارزیابی نتایج استفاده از روشها و وسایل مختلف. وضوح اهداف و شناسایی سیاستها برای در نظر گرفتن اهداف و انتخاب درستابزار در رسیدن به اهداف زمانی میسر میشود که مسؤولین امر دقیقاً انگیزه خود را برای استفاده از اهداف مد نظرشان بیان کنند که عموماً این چنین نیست و فقط زمانی عوامل اجرایی ازاهداف آگاهی مییابند که تصمیمات اخذ شده و انتظارات نهایی تدوین و ابلاغ میگردد که اساساً نمیتوان در آنها تغییر و تحولی ایجاد نمود.اغلب تصمیمات نهایی مسؤولین و انتظارات مورد نظرشان که به مدیران اجرایی منتقل میشود اهداف فرهنگی را کوتاه مدت در نظر میگیرند.اما سیاستگذاری فرهنگی برنامهای دراز مدت است که در قالب مدیریت راهبردی میسر میگردد و حتماً باید در نظر داشته باشیم که سیاستگذاریها باید بر اساس علاقمندیهای مردم باشد تا قابلیت اجرا داشته باشد ولی چرا اهداف باید بلند مدت باشند و چرا برنامهریزی باید راهبردی صورت پذیرد؟

به طور کلی برنامهریزیهای بلند مدت شرایطی دارند که ذیلاً به ارائه برخی از آنها میپردازیم.

-1 برنامهریزی راهبردی بر چشم انداز یک سازمان تأثیر مهمی دارد.

-2 آیندهنگری عمیقاً مورد توجه این گونه برنامهریزیها است.

-3 برنامهریزیهای راهبردی در پی بهکارگیری بسیاری از منابع برای رسیدن به هدف مطلوب هستند - در واقع نوعی بسیج منابع و ایجاد هماهنگی بین آنها است - .

-4 در برنامهریزیهای راهبردی ما به نتایج در قالب سطوح مختلف توجه داریم.

-5 در این گونه برنامهریزی ها سلایق و علایق گروه مخاطب باید مورد توجه قرار گیرد.

حال قبل از آن که به مراحل برنامهریزی بپردازیم بهتراست اشاره کوتاهی هم به ویژگیهای برنامهریزیهای بلند مدت داشته باشیم.

-1 در برنامهریزیهای بلند مدت، اهداف باید مورد قبول مدیران و افراد ذینفع - افرادی که قرار است برنامهریزی برای رسیدن به اهداف مورد قبول آنها انجام پذیرد - باشد.

-2 انعطافپذیری باید در برنامهریزیهای بلند مدت مورد توجه قرار گیرد چرا که ممکن است رویدادهای ناگهانی برنامه را مورد تهدید قرار دهد، انعطاف پذیری باید در به حداقل رساندن اثرات منفی حوادث غیر مترقبه مورد توجه قرار گیرد.

-3 برنامهریزیهای بلند مدت ما را ملزم میکند که هدفها روشن و دقیق بیان گردد، این مسأله موجب میگردد سرمایه کمتر به هدر رود.

-4 هدفها باید در این گونه از برنامهریزیها روشن و قابل فهم بیان شوند هم برای مدیران و هم برای گیرندگان.

-5 هدفها باید قابلیت اجرا و یا تحققپذیری را داشته باشند در غیر این صورت از ارزش آنها کاسته میشود.

-6 هدفها نباید آن قدر آرمانی و بزرگ تلقی شوند، که دسترسی به آنها دور از ذهن و یا مشکل باشد و باعث ایجاد بیانگیزگی در کارگزاران شود.

حال که تا حدی با ویژگیهای برنامهریزی راهبردی بلند مدت آشنا شدیم، میتوانیم روند زیر را برای برنامهریزی مورد توجه قرار دهیم .

-1 شناسایی وضعیت موجود و پیش نیازها در رابطه با ایدئولوژی و آرمانهای جامعه.

-2 برنامهریزی بلند مدت براساس اهداف کلی و غایی صورت پذیرد. -3 شناسایی و تنظیم هدفهای کوتاه مدت و راهبردی کردن اهداف.

-4 ارائه و تدوین برنامه مورد نظر.

-5 انتخاب وسایل و ابزار مناسب به منظور اجرای برنامه.

-6 اجرا.

-7 نظارت به منظور بهبود مستمر و کنترل راهبردی.

-8 ارزشیابی.

-9 بازنگری در صورت نیاز مهندسی مجدد و بازسازی برنامه.

بسیاری از سیاستگذاران و حتی کارگزاران فرهنگی اذعان دارند که برنامه های ایران در سالهای اخیر بر اساس یک سیاست واحد پیش نرفته و اکثر برنامهریزیهایی که به نتیجه نمیرسند اغلب از عدم کفایت کارگزاران فرهنگی نشأت میگیرد.کارگزاران فرهنگی به افرادی اطلاق میشود که باعث انتشار سریع فرهنگ می شوند و به آن جان میبخشند. آنها در خط اول جبهه فرهنگی به تحقق بخشیدن سیاستگذاریهای فرهنگی کمک میکنند. برای آن که کارگزار فرهنگی مؤثر باشد و بتواند نقش خود را درست ایفا کند، باید امکانات وسیعی برای ایجاد رابطه با او وجود داشته باشد. کارگزار فرهنگی کسی نیست که در انزوا به کار خود بپردازد او باید امکان آن را داشته باشد که با مؤسسات دیگری که در امور فرهنگی و هنری فعالیت میکنند ارتباط داشته، اصولاً یک کارگزار فرهنگی باید مردم را خوب بشناسد کارگزار فرهنگی چیزی بیش از یک مدیر است.

-3سیاستگذاری و برنامه ریزی فرهنگی

از آنجایی که دیدگاههای مختلفی پیرامون برنامهریزی فرهنگی وجود دارد و گستره فعالیتهای فرهنگی نیز نامحدود است و ابزارهای متنوعی در اختیار تحقق این فعالیتها وجود دارد منطق حکم میکند دیدگاه مناسبی به سمت برنامه ریزی فرهنگی داشته باشیم . در گذشته اعتقاد داشتند فرهنگ به دلیل ماهیت معنویش برنامه پذیر نیست چون آن را درونی، معنوی و اخلاقی میپنداشتند.پس چگونه ممکن است یک امر معنوی و اخلاقی برنامهپذیر باشد اما از آنجا که ماابزارهای فرهنگی بسیاری در اختیار داریم باید به گونهای سازماندهی شده آنها را به کار گیریمابزارهای. فرهنگی عموماً در دست دولت است این تمرکزگرایی باعث میگردد تا حد قابل توجهی از نیازها و علایق مردم دور شویم.بنابراین شایسته است در جهت ارتباط درست و عمیق با مخاطب که برنامهریزی فرهنگی برای او صورت میگیرد، از اندیشمندان، هنرمندان، و محققان و نویسندگان در بخشهای مختلف فرهنگی استفاده شود.فعالیتهای اساسی فرهنگی در بخشها و زمینههای زیر صورت میپذیرد.

-1 فعالیتهایی در راستای حفظ میراث فرهنگی.
-2 فعالیتهای مطالعاتی و تحقیقاتی.
-3 فعالیتهای ایرانگردی.
-4 فعالیتهای تبلیغاتی.
-5 فعالیتهای هنری.
-6 فعالیتهای ادبی.                                                                                                                                                                                                                                                            -7 فعالیتهای انتشاراتی.
-8 فعالیتهای سینمایی و تولیدات هنری.                                                                                                                                                                                                                              -9 فعالیتهای عام فرهنگی مانند قرآنی و علوم دینی .                                                                                                                                                                                                            -10 فعالیتهای آموزشی در بخش آموزش فرهنگ و هنر.

-4تاریخچه سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی در ایران

سیاستگذاری و برنامهریزی از گذشتههای نه چندان دور به شیوههای مختلفی صورت میگرفته که غالباً فرمان حاکمان و زمامداران به ولایات تحت امرشان بخشی از برنامهریزی محسوب میشده که البته درخواست حاکمان ولایات و مناطق مختلف درباره موضوع و یا موضوعات مبتلا است. پاسخ به آنها نوعی برنامهریزی به شمار میآمده است. به مرور زمان که جوامع گستردهتر شدند و فعالیتهای مختلفی در کشورها صورت میگرفته و هر نوع فعالیت به سوی بودجه و جهتدهی بر اساس میزان و نوع بودجه پیش میرفت.با پیشرفت زمان و پیچیدگیهایی که در انجام امور مختلف به وجود آمد برنامهریزی دراز مدت در دستور کار دولت و مؤسسات عمومی و خصوصی قرار گرفت.وجود عوامل درونزا و برون زا و تأثیر عوامل محیطی بر فعالیت، مؤسسات و شرکتها را وادار به برنامهریزی استراتژیک نمود زیرا توده مردم انتظارات بیشتری برای خدمترسانی مطلوب از زمامداران جامعه داشتندعموماً. دولتها از دو نوع برنامهریزی استفاده می کردند : برنامهریزی جامع و برنامهریزی عملیاتی. در برنامهریزی جامع به برنامههای کلی و عمومی پرداخته میشد و در برنامهریزی عملیاتی به کمی کردن و خرد نگریستن توجه میشد. عواملی که باعث استفاده نظاممند از برنامهریزی را ضروری ساخت عبارت هستند از:

-1 عواملی که فرهنگ و هنر و فعالیتهای این حوزه را به شدت تحت تأثیر قرار میداد.

-2 تعابیر مختلفی که در حوزه فرهنگ از فعالیتهای فرهنگی به عمل میآمد.

-3 حساسیتهایی که در طی سالیان در این بخش به وجود آمد.

به منظور برنامهریزی درست و اصولی باید کسانی که از برنامه استفاده میکنند مورد توجه قرار گیرند و فهم و درک آنها از دولت به منظور اجرای درست در فعالیتهای فرهنگی مدنظر قرار گیرد سپس بین انتظارات اولویتبندی کرد.اگر بخواهیم نگاهی به تاریخچه برنامهریزی فرهنگی در ایران داشته باشیم باید توجه کنیم که علی رغم تحولات شگرفی که در نیم قرن اخیر در کشور ما به وجود آمده عمدهترین در بخش اقتصاد و فرهنگ بوده و البته بسیاری از این تحولات برنامهریزی فرهنگی کشور را به سوی یک سیر تکاملی سوق داده است.اولین متن مکتوب در زمینه سیاستگذاری فرهنگی در شورای فرهنگ عمومی در سال 1371 در جلسه شماره 288 با اصلاحاتی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و اصول سیاست فرهنگی کشور که شامل مقدمه اهداف فرهنگی در ایران و اهداف سیاست فرهنگی و اصول سیاست فرهنگی و اولویتها و سیاست کلی بوده به دستور امام - ره - در شورای عالی انقلاب فرهنگی که در سال 1359 تأسیس شده بود، تدوین گردید.

دومین سند مکتوب در بردارنده برنامه اول توسعه اقتصادی اجتماعی، فرهنگی کشور است که درسال 1372 به تصویب رسید.سومین سند مکتوب نیز برنامه دوم توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور است که سند فوق الذکر نیزدر سال 1378 به تصویب رسید.به طور کلی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران تغییر و تحول بنیادی در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوجود آمد که البته تغییرات در بخش فرهنگ خود در این میان جایگاه ویژهای دارد و با تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی اقدامات و سیاستگذاری های فرهنگی نظم بهتری یافت و هدفمند گردید.

تحقیقات مختلف در بخشهای مختلف دین، اقتصاد و قدرت مورد مطالعه دقیق قرار گرفت که باعث شد مطالعات فرهنگی در کشور به شیوه علمی سر و سامان پیدا کند.در سیاستگذاری فرهنگی ایران جهتگیریهای مختلفی وجود داشته که عموماً به دو جهت نظریه عمومی فرهنگ جهانی و کثرت فرهنگی تمایل داشته است.نظریه عمومی فرهنگ جهانی به شکل گیری فرهنگ جهانی اشاره دارد که سایر فرهنگهای باز مانده از تمدنهای دیگر در آن حل خواهند شد و این همان فرهنگ و تمدن غربی و مدرن است.و در چنین اوضاع و احوالی نگهبانانی میبایست که سنت و میراث فرهنگی کشور را حفظ نمایند. سنتهای هر ملت هم چون آداب و رسومی که سرنوشت هر کشور را معلوم میکند باید از حل شدن در هر فرهنگ بیگانهای مصون بماند که آن ملت را از سایر ملل جهان ممتاز و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید