بخشی از مقاله
مبانی فقهی حمایت از مال و سرمایه
چکیده
برای بررسی مبانی فقهی حمایت از مال و سرمایه در فقه امامیه به مبنای فقه امامیه که همان آیات و روایات و اجماع و عقل میباشد رجوع میکنیم که در این مقاله با بررسی آیات قرآن، آیاتی چون آیه 5 سوره نساء، آیات اسراف و تبذیر، آیات اکل مال به باطل و سرقت را مییابیم که البته نه به طور صریح و دلالت مطابقی بلکه به طور غیر مستقیم و به دلالت التزامی حمایت خود را از مال و سرمایه انسانها بیان میدارند.
در بررسی روایی نیز ما روایات بسیاری در بیان اهمیت مال و سرمایه و توصیه و تاکید بر تجارت و جلوگیری از اسراف و تبذیر و تضییع اموال و سرمایهها و نهی از اکل مال به باطل داریم که در واقع حمایت خود را از اموال و سرمایههای افراد بیان میدارند.
همچنین در بررسی دلیل عقلی حمایت از مال و سرمایه میبینیم که عقلای علم اقتصاد در غرب و در اقتصاد اسلامی، همه به دنبال وضع قوانینی هستند که بتوانند حداکثر استفاده را از منابع محدود و اموال و سرمایههای افراد ببرند تا این اموال کمتر اتلاف و تضییع شوند و بیشتر سوددهی داشته باشند. بنابراین چه در اقتصاد غرب که با قوانین اقتصادی با محوریت مادی و چه در اقتصاد اسلامی که با محوریت اخلاقی و انسانی شکل گرفته است، عقلا به فکر حفظ و حمایت این اموال و سرمایهها هستند که البته شارع مقدس نیز در آیات الهی آن را تایید نموده است و در پایان در فقه اسلامی قواعد و احکامی داریم مثل قاعده احترام مال مسلمان، قاعده اتلاف، قاعده لاضرر، قاعده تسلیط، و ... که مویدات فقهی ما در حمایت از مال و سرمایه میباشند.
کلیدواژه : مال ، سرمایه ، فقه
مقدمه
سال 91 از سوی مقام معظم رهبری به سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامگذاری شده است که این امر نشان از توجه ویژه ایشان به فعالیتهای اقتصادی و تمرکز بر بخش تولید و حمایت از کار و سرمایه ایرانی است که در کشور جمهوری اسلامی ایران در جریان میباشد و این مقاله در راستای بیانات ایشان با عنوان مبانی فقهی حمایت از مال و سرمایه که به عنوان یکی از ارکان مهم اقتصاد اسلامی به شمار میرود انتخاب شده است و اهمیت بیانات ایشان در خطیر بودن امور اقتصادی در اسلام را میتوان در کلام وحی نیز که این امور را در حد امور عبادی بیان میکند به وضوح مشاهده کرد: »و اقیموا الصلوه و اتوا الزکاه« (بقره: (43؛ »و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید.« در این آیه پرداختن زکات به عنوان یکی از امور اقتصادی است که در کنار مسائل عبادی و در ردیف آن آورده شده است.
دین اسلام در کنار توجه به بعد معنوی حیات انسانی، به زندگی مادی و حیات اقتصادی بشر نیز توجه ویژهای کرده است به طوری که با بررسی آیات و روایات بسیاری که در زمینه اقتصادی و مال و سرمایه در فقه امامیه آمده است میبینیم که در فقه شیعه بابها و قواعد فقهی بسیاری مطرح شده است که به جنبه اقتصادی و مادی حیات انسانها میپردازد و برای اینکه اموال و سرمایههای افراد حفظ و در جهت مشروع و مصلحت فرد و جامعه مصرف شوند احکام فقهی بسیاری وضع شده است که در این مقاله با بررسی آیات و روایات قواعد و احکام فقهی که به حمایت از این مواهب و نعمات الهی که به طور امانت در اختیار انسانها قرار داده شده است میپردازیم.
این مقاله بر آن است تا با بررسی در آیات و روایات که به عنوان مبانی و اصول فقه امامیه به شمار میروند حمایت و پشتیبانی فقه را از اموال و سرمایههای شخصی افراد بیان کند. چرا که برخلاف تصورات غلطی که از دین اسلام درباره مطرود دانستن ثروت و مال اندوزی در اذهان جا افتاده است باید گفت که خداوند در آیات بسیاری که در این تحقیق تا حدودی به آنها پرداخته شده است و نیز روایات متعدد نه تنها مال و ثروت و سرمایه اندوزی را طرد نکرده است بلکه از آن به عنوان ودیعه الهی که در انسان و در اختیار انسان نهاده شده است یاد کرده و از آن به عنوان عاملی برای رشد و پیشرفت اقتصادی در جامعه یاد کرده است البته در صورتی که به نحو مشروع مورد استفاده قرار گیرد.
معنی لغوی و اصطلاحی مال
مال: از ریشه مَوَلَ میباشد که مفرد و مذکر آن به یک شکل میآید. »هو المال« و »هی المال« و به آنچه که تملک بپذیرد، مال گویند. (ابن منظور، 1414ق.، ج11، ص.(635
نخست به تملک طلا و نقره مال میگفتند و سپس به چیز عینی ذخیره شدنی و تملک پذیر. بیشتر عربان، شتر را مال میخواندند. (طریحی، 1416ق.، ج5، ص.(415 اما جوهری مال را بدیهی و بینیاز از تعریف دانسته است. (جوهری، 1410ق.، ج5، ص.(1821
آیهاالله خویی(ره) پس از یادکرد از تعریف لغوی مال می فرماید: مال آن چیزی است که دارای منفعتی باشد که در نزد شارع مقدس حلال است، پس چیزی که منفعت حلال در آن بسیار کم و ناچیز است مثل شراب
و خوک شرعاً مال نیست. (خویی،بی تا، ج2، ص.(4
آیات حمایت از مال و سرمایه
قرآن کریم در آیات مختلفی به حمایت از مال و سرمایه پرداخته است؛ در ذیل به بررسی این آیات میپردازیم.
آیه 5 سوره نساء
قرآن، اقتصاد و اموال و سرمایههای انسانها را عامل قوام و قیام زندگی فردی و اجتماعی آنها میداند و برای حمایت از آنها توزیع این سرمایهها را در جامعه برای رسیدن به اهداف عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی ضروری میداند به همین منظور مشکلات اقتصادی بشر را ناشی از عدم وجود منابع طبیعی نمی توان محسوب کرد. بلکه علت اساسی آن توزیع ناعادلانه و بهرهوری نادرست از امکانات و سرمایههای مالی
افراد میباشد و در آیه 5 سوره نساء به وضوح میتوان به اهمیت توزیع ثروت در جامعه و عدم اتلاف مال توسط افراد ناکارآمد پی برد.
وَ لا تُؤْتُوا السﱡفَهاءَ» أَمْوالجَعَلَکُمُ الﱠتیلﱠهُ لَکُمْ قِیاماً «... (نساء: .(5
»اموالتان را که خدا (وسیله) قوام و قیام (زندگی) شما قرار داده است به افراد سفیه و نادان ندهید...« طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان در تفسیر این آیه میفرماید:
قیام و قیم و قوام دارای یک معنی هستند و منظور چیزی است که قوام بخش و پایدار کننده زندگی باشد. قیم به معنی قیام و مصدر است چنان که میفرماید: دیناً»قیماً« و معنی آن دین ثابت و پایدار است و مصدری است که صفت دین واقع شده و نمیتواند جمع قیمت باشد.
و در تفسیر جعل» االله لکم قیاماً« اموالی که خداوند قوام زندگی دنیا و آخرت شما قرار داده است و زندگی خود را رواج میدهید برخی گفتهاند: منظور این است که آنچه از مال خود به فرزند سفیهتان بدهید، تباه میشود، زیرا او در راههایی مصرف میکند که به زیان شما و بر خلاف مصالح شماست.
برخی گفتهاند: منظور از »اموالکم« اموالهم است یعنی اموال سفیهان را به ایشان مدهید که بهتر است آیه را بمعنی عمومیتری حمل کنیم. بنا بر این مقصود این است که مال را بدست سفیهی که آن را فاسد میکند و همچنین طفل یتیم غیر بالغ و طفل بالغی که برای حفظ مال رشد کافی ندارد، نباید داد. خواه مال از خود این افراد باشد یا از خودشان نباشد. (طبرسی، 1373، ج3، ص.(13
صاحب تفسیر المیزان نیز در تفسیر این آیه مبارکه میفرمایند:
کلمه »سفه« به معنای سبکی عقل است و گویا در اصل به معنای مطلق سبکی و سستی چیزی است که نباید سست باشد ولی بعداًً بیشتر در سستی عقل استعمال شده است.
و آنچه که از ظاهر این آیه برداشت میشود این است که مجموع اموال و ثروتی که در روی کره زمین است متعلق به عموم ساکنان این کره است، و اگر بعضی از این اموال مختص به بعضی از ساکنان زمین و بعضی دیگر متعلق به بعضی دیگر میباشد، از باب صلاح و اصلاح وضع عمومی بشر است که مبتنی است بر اصل مالکیت و اختصاص، و چون چنین است لازم است مردم این حقیقت را بدانند که عموم بشر جامعهای واحدند که تمامی اموال دنیا متعلق به این جامعه است و بر تک تک افراد بشر واجب است این مال را حفظ نموده و از هدر رفتن آن جلوگیری کنند، پس نباید به افراد سفیه اجازه دهند که مال را اسراف و ریخت و پاش کنند و خود افراد عاقل اداره امور سفیهان را مانند اطفال صغیر و دیوانه به عهده بگیرند. (طباطبایی، 1374، ج4، صص.(270-271
این بیان علامه به خوبی حرمت و اهمیت مال و سرمایه را که متعلق به کل جامعه بشری میباشد بیان می کند و این آیه به طور قطع به حمایت و دفاع از اموال و سرمایههای مردم میپردازد.
صاحب تفسیر هدایت در تفسیر این آیه میفرماید:
مال یکی از حقوق فرد است ولی ملک همه مردم است بر مردم لازم است که مواظبت کنند تا مال وسیله فساد نگردد . سفیهان از حق تصرف در اموالشان محروم شدهاند زیرا این اموال پیش از آنکه متعلق به سفیه باشد متعلق به اجتماع است.
سرمایه باید که در فعالیتهای اجتماعی نقش خود را به خوبی ایفا کند و انگیزه کوشش و تلاش مردم باشد اگر صاحب سرمایه آن را در راه هرج و مرج و فساد و اعمال ناشایست و اسراف و تبذیر به کار گیرد آن وقت سرمایه نقشی بر خلاف آنچه باید داشته باشد، خواهد داشت و از آن مردم را ضرر و زیان زاید.
تصور کنید سفیهی کالایی را چند برابر بهای آن بخرد، مسلم است که در موازین بازار خلل خواهد افتاد و در نتیجه بسیاری از نیازمندان به آن کالا، دچار زیانهای سخت خواهند شد. سفیهان، توانگرانی هستند که اموال خود را که متعلق به جامعه است و باید در راه اجرای برنامههای عمرانی و انسانی صرف شود، صرف لذتجوییها و عیاشیهای خود میکنند یا با دایر کردن اماکن فساد در شیوع زشتکاریها و آلوده ساختن جوانان به مواد مخدر میپردازد یا مایحتاج مردم را در انبارهای خود احتکار میکند با این عمل خود اقصاد جامعه را مختل میکند. بنابراین باید در برابر او ایستاد و از تصرف در اموالش او را منع کرد. (مترجمان، 1377، ج2،صص.(23-24
نکات مهمی که از تفاسیر مختلف برداشت می شود این است که حفظ اموال و سرمایههای مردم و جامعه سبب پیشرفت اقتصادی در آن جامعه میشود که باید آن را با تدبیر در دست کسانی که دارای قوه ادراک و تعقل بالایی هستند سپرد تا این سرمایههایی که قوام دهنده زندگی اجتماعی هستند به سمت اتلاف و نابودی نروند.
ایات اسراف و تبذیر لْمُسْرِفِینَ هُمْ» أَصْحَابُ النَّارِ« (غافر، (43؛ »همانا مسرفان همه اهل دوزخند.«
ُلُوا وَ اشْرَبُوا» ...وَ لا تُسْرِفُوا إِنﱠهُحِبﱡلاالْمُسْرِفینَیُ« (اعراف، (31؛ »بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید پس همانا خدا اسرافکاران را دوست ندارد.«
وَآتُوا حَقﱠهُ»یَوْمَ حَصإِنﱠهُوَلَاادِهِتُسْرِفُوالَایُحِبﱡ الْمُسْرِفِینَ« (انعام، (141؛ »و حق آن را (زکات فقرا) در روز درو و جمع آوری آن بدهید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.«
لاَ تَأْکُلُوهَا إِسْرَافًا» وَبِدَارًا« (نساء، (60؛ »به اسراف و عجله مال آنها را نخورید«
مْ یُسْرِفُوا وَلَمْ» یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَاماً« (فرقان، (67؛ »و آنان هستند که هنگام انفاق (به مساکین) اسراف نکرده و بخل نیز نورزند، بلکه احسان ایشان در حد اعتدال باشد.«
وَ لا تُطِیعُوا أَمْرَ» الْمُسْرِفِینَ« (شعرا، (151؛ »از رفتار روسای مسرف و ستمگر پیروی نکنید«
وَ آتِ»ذَاحَقﱠهُالْقُرْبیوَالْمِسْکینَالسﱠبیلِوَ ابْوَ لا تُبَذﱢرْإِنﱠتَبْذیراًالْمُبَذﱢرینَ، کانُوا إِخْوانَ ﱠیاطینِ وَ کانَ الشﱠیْطانُ لِرَبﱢهِ کَفُوراً)«اسرا،27،(26؛ »حق نزدیکان را بپردازد و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را و هرگز اسراف و تبذیر مکن چرا که تبذیرکنندگان برادران شیاطینند و شیطان
در برابر پروردگارش بسیار ناسپاس بود.«
مفهوم اسراف
اسراف در لغت هرگونه تجاوز کردن از حد و تعادل و زیاده روی در هر امری است که از انسان سر میزند. (راغب اصفهانی، 1412ق.، ص.(407 همچنین برخی معتقدند که اسراف تجاوز از حد در مصرف چیزهای
حلال است (طریحی، 1416ق.، ج5، ص.(69 در معنی اصطلاحی اسراف آمده است که هزینه مال در مواردی که عقلا آن را قبیح میدانند و یا در مواردی که سزاوار نیست. (نراقی، 1417ق.، ص.(632
واژه اسراف و مشتقات آن جمعاً 23 بار در قرآن بکار رفته است که مفهومی فراگیر دارد یعنی اسراف اعتقادات، اخلاق و امور اجتماعی و اقتصادی را شامل میشود که مورد بحث ما اسراف در امور اقتصادی می باشد.
مفهوم تبذیر
تبذیر و مشتقاتش در ارتباط نزدیک معنایی با اسراف است که سه بار و در دو آیه متوالی 26 و 27 سوره اسرا به آن اشاره شده است.
تبذیر در لغت به معنی تباه ساختن است که از دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده (راغب اصفهانی، 1412ق.، ص.(114 و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است. (مصطفوی، 1402ق.، ج1، ص.(238 بنابراین به تضییع کردن مال تبذیر گویند.
فرق اسراف و تبذیر
اسراف در قرآن، معنی وسیعتر و گستردهتری نسبت به تبذیر دارد؛ چرا که اسراف در برگیرنده همه موارد، از به هدر دادن و زیادهروی در مصارف شخصی و خانوادگی و انفاقهای مستحب و اسراف در اموال و سرمایه و غذا اطلاق میشود (شبّر، 1412ق.، ص.(172 و به عبارتی اسراف شامل هر گونه انحراف اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و ... میشود ولی تبذیر بیشتر در امور مالی و اقتصادی کاربرد دارد. (راغب اصفهانی، 1412ق.، ص.(114
و با توجه به معنای اسراف و تبذیر اگر مالی در مواردی که سزاوار نیست مصرف شود تبذیر است چون معنای تبذیر، تضییع مال است ولی مصرف مال در مواردی که بیشتر از حد نیاز یا شأن است، اسراف به شمار میرود؛ زیرا اسراف تجاوز از حد است.
حکم اسراف
حکم تکلیفی اسراف، حرام میباشد (حلی، 1410ق.، ج1، ص.(440 بلکه برخی آن را از ضروریات دین دانستهاند (نراقی، 1417ق.، ص.(615 و برخی دیگر در ردیف گناهان کبیره. (نجفی، 1404ق.، ج13، ص.(313
حکم وضعی اسراف
مهمترین حکم وضعی مترتب بر اسراف، ضمان است مثل ضمان ولی یتیم در صورت اسراف در هزینه کردن مال وی. (عاملی کرکی، 1414ق.، ج11، ص.(288
حکم تبذیر نیزحرام و از گناهان کبیره میباشد که در آیه 26 و 27 سوره اسراء به آن اشاره شده است. خداوند در این آیه بعد از امر کردن به خرج مالی در راه خداوند، »تبذیر« را عملی شیطانی دانسته و آن را تحریم کرده است.
حرمت اسراف و تبذیر، از اختصاص درآمد غیرمشروع و بیفایده جلوگیری میکند، و موجب میشود که فرد مسلمان، درآمد خود را صرفاً در راههای حلال مفید، مصرف کنند تا بدین وسیله سبب رونق اقتصادی در اجتماع شود.
دلایل حرمت اسراف و تبذیر
از دلایل حرمت اسراف میتوان به ضرورت دین، اجماع (نراقی، 1417ق.، صص619 و (615 و عقل و آیات الهی اشاره نمود. (نراقی، 1417ق.، ص.(616 آیات، مهمترین دلیل حرمت اسراف و تبذیر میباشند که از 23 آیهای که درباره اسراف آمده است 7مورد آن صراحتاً به نهی از اسراف اشاره کردهاند.
صاحب تفسیر المیزان در تفسیر آیه 141 سوره انعام میفرماید: اینکه خداوند میفرماید »ولا تسرفوا« معنایش این است که در استفاده از این (اموال)، میوهها و غلات از آن حدی که برای معاش شما صالح و مفید است تجاوز نکنید، درست است که شما صاحب آن هستید ولیکن نمیتوانید در خوردن آن و بذل و بخشش آن زیادهروی نکنید، و یا در غیر آن مصرفی که معین نموده به کار بزنید مثلاً در معصیت خدا صرف کنید و همچنین فقیری که از شما میگیرد نمیتواند در آن اسراف نموده، مثلاً آن را تضییع کند. پس آیه مطلق و خطاب آن شامل هیچ مردم است چه مالک و چه فقیر. (طباطبایی، 1374، ج7، ص.(501 با توجه به معانی اسراف و تبذیر و حرمت این عمل در آیات قرآن، میتوان به این مطلب مهم اشاره کرد که وقتی قرآن از مال به عنوان قوام و قیام جامعه یاد میکند طبیعی است که در اسراف و تبذیر آن به چنین وضوحی در آیات به حرام بودن تضییع و از بین بردن مال اشاره کند. چرا که اسراف و تبذیر در مال و در زمینههای اقتصادی، موجب اتلاف منابع ثروت میشوند و چون این منابع محدود هستند فلذا اسراف، خود نوعی تجاوز به حقوق دیگران و نقص در رفاه عمومی جامعه خواهد بود.
بنابراین مال و سرمایه که به عنوان یک ودیعه الهی در دست انسان به امانت سپرده شده است میتواند در صورت مصرف صحیح و محدود به موازین شرعی اسلام منجر به نجات فرد و اجتماع شود و در صورت عدم مصرف صحیح، هلاکت و فساد را به جامعه منتقل کند. فلذا اهمیت مال و سرمایه و بیان حدود و قوانینی که برای دخل و تصرف در این ودیعه الهی در دین اسلام بیان شده است خود نوعی حمایت از این امر الهی میباشد.
ایات اکل مال به باطل
مال، قوام زندگی است. از این رو اگر از آن درست استفاده نشود باعث هلاکت و نابودی مردم و از هم گسستگی جامعه میشود. آیاتی در قرآن داریم که اشاره به به مصرف صحیح و مشروع اموال در زندگی و
نهی از استفادههای ناروا و تصرفات ظالمانه و غاصبانه را در اموال دارد که به بیان و بررسی این آیات می پردازیم:
ْ بِالْباطِلِ وَ »تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکﱠامِ لِتَأْکُلُوا فَریقاً مِنْنﱠاسِأَمْوالبِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ« (بقره، .(188
»اموال یکدیگر را به ناشایست نخورید و آن را به رشوه، به حاکمان ندهید، تا بدان سبب، اموال گروه دیگر را به ناحق بخورید و شما خود می دانید.«
ْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ» بِالْباطِلِ إِلاﱠ أَنْ تَکُونَ تِجارَهً عَنْ تَراضٍمْمِنْکُوَلاتَقْتُلُوا ُسَکُمْ إِنﱠ اللﱠهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً« (نساء، .(29
»ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال یکدیگر را به ناحق نخورید، مگر آن که تجارتی باشد که هر دو بدان رضایت داده باشید و یکدیگر را مکشید. هر آینه، خداوند با شما مهربان است.«
نَ الْأَحْبارِیاأَیﱡهَاوَ»الرﱡهْبانِالﱠذینَآملَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النﱠاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدﱡونَ عَنْ ﱠذینَ یَکْنِزُونَ الذﱠهَبَ وَ الْفِضﱠهَ وَسَبیلِلایُنْفِقُونَهااللﱠهِفَبَشﱢرْهُمْفی بِعَذابٍ أَلیمٍ«
(توبه، .(34
»ای کسانی که ایمان آوردهاید، بسیاری از حبران و راهبان (دانشمندان) یهود و نصاری) اموال مردم را به ناحق میخورند و دیگران را از راه خدا باز میدارند و کسانی که زر و سیم میاندوزند و در راه خدا، انفاقش نمیکنند، به عذابی دردآور، بشارت ده« با توجه به تفاسیر و شأن نزول این آیات درمییابیم که موارد این آیات و شأن نزول آنها یکسان نیستند چرا
که آیه اول بیشتر ناظر بر حرمت رشوه خواری و کارهایی است که سبب میشود قاضی به نفع یکی از دو طرف دعوا به ناحق حکم کند (مترجمان، 1360، ج2، ص(225 و آیه دوم اشاره دارد به ربا و رباخواری و معاملات حرام و فاسد (حلی، ج2، بی تا، ص(906 و آیه سوم، زورگویی و غصب و تزویر راهبان و احبار را بیان میکند.
با این حال، این آیات در دو نکته وجه اشتراک دارند یکی اینکه اشاره به باطل و موارد اکل مال به باطل اشاره شده است دیگر اینکه در هر سه آیه با صراحت و روشنی نهی از اکل مال به باطل شده است.
واژه اکل: به معنی خوردن است ولی در این آیه مانند بعضی موارد دیگر، معنی وسیعی دارد که هرگونه تصرفی را شامل میشود و خوردن مال مردم و خود انسان به ناحق، یک مصداق بارز آن است. (طباطبایی، 1374، ج4، ص.(501
واژه بطل: باطل از ریشه »بطل« به معنای نابودی و ناپایداری و ضد حق است. (ابن فارس، 1404ق.، ج1، ص(258 هر چیزی که »حق« نباشد، باطل خواهد بود (ابن منظور، 1414ق.، ج11، ص(56 و در بسیاری از تفاسیر و آیات به اموری چون: رباخواری (نساء، 161؛ بقره، (215، رشوه گیری (بقره، (181، خوردن مال یتیم (نساء، (5، معاملات غیرمشروع و فاسد (نساء، (29 و لهو و لعب و قمار و غصب و ستم نمودن (طباطبایی، 1374،ج1، ص(225 اطلاق میشود.
در اینجا لازم است با توجه به گستردگی مفهوم باطل، به بررسی مفهوم آن با توجه به موضوع تحقیق بپردازیم.
»کلمه باطل« (هم در عقاید استعمال دارد، هم اخلاق هم اعمال) و در اعمال عبارت است از آن عملی که غرض صحیح و عقلایی در آن نباشد. کلمه »تجارت« بطوری که راغب اصفهانی گفته، به معنای تصرف در سرمایه به منظور تحصیل سود است و جمله »لا تاکلوا اموالکم بینکم« وقتی مقید بقید »بالباطل« شود نهی از معاملات ناقله میباشد، یعنی معاملاتی که نه تنها مجتمع را به سعادت و رستگاریاش نمیرساند، بلکه ضرر هم میرساند، و جامعه را به فساد و هلاکت میکشاند، و این معاملات باطل از نظر دین عبارتند از: امثال ربا و قمار و معاملاتی که طرفین و یا یک طرف نمیداند چه میدهد و چه می گیرد، حدود و مشخصات کالا و یا بها مشخص نیست، مانند معامله با سنگریزه و هسته خرما، به این گونه که سنگریزه یا هستهخرما را به طرف اجناس فروشنده پرتاب کنم، روی هر جنسی افتاد، با پرداخت مثلاً پنجاه تومان، آن جنس مال من باشد و امثال این معاملات که اصطلاحاً آن را غرری می گویند.
و بنابراین استثنایی که در جمله: »الا ان تکون تجاره عن تراض منکم« وجود دارد استثناء منقطع است، (مثل این که کسی بگوید: هیچ معامله باطلی نکنید، مگر آن معاملهای که صحیح باشد) معاملاتی است که طرفین به آن رضایت داشته باشند که از نظر شرع مقدس نیز صحیح است (طباطبایی، 1374، ج4، ص(500 و این نوع معاملات مشروع و صحیح است که سبب استحکام و قوام جامعه و برآورنده حوائج اقتصادی جامعه خواهد بود و این معاملات مشروع باعث حفظ و حمایت از اموال و سرمایههای مردم می شود که بدین وسیله از اتلاف آنها جلوگیری میشود و در مسیر صحیح اقتصاد اسلامی به کار میرود.
احکام فقهی آیه 29 نساء نهی از خوردن ناروای اموال دیگران
این حکم یعنی نهی و جلوگیری از خوردن اموال دیگران، به صورت باطل و ناروا، عمومیت دارد بر هر چیزی که شارع آن را مباح و روا نشمرده است، مّاع از غصب، سرقت، خیانت، عقود فاسده مانند عقود مشتمل به ربا باشد یا مشتمل بر فساد و باطل بودن آنها، و باز هر چیزی که توسّط عقد، باطل نشده باشد، مانند قمار، اجر و مزد زناکار و شرابخوار که داخل در مجموعه باطل می گردد. (حلی، چ2، بی تا، ص.(512
تصرف با تجارت
مباح بودن تصرفات به واسطه تجارت و داد و ستد، به شرطی که طرفین راضی باشند در حین عقد و مجبور به داد و ستد نباشند و این رضایت باید شرعی باشد یعنی رضایت کودک، مجنون، مست، سفیه و مفلس صحیح نیست.
و مقصود از تجارت در این آیه تملک با عقد میباشد و در بین داد و ستدها تجارت شیوه غالب در راه کسب
و درآمد میباشد و رسول خدا (صلی االله علیه و آله و سلم) فرمودند: روزی در ده جزء میباشد و نه جزء آن در تجارت است. (حلی، ج2، ص.(512
صاحب تفسیر هدایت در تفسیر آیه 29 سوره نسا میفرماید: انسان محترم است و هر چه به نحوی وابسته به او باشد نیز محترم است، مال حاصل کوشش انسان است و در نتیجه جزئی از انسان است. تجاوز به مال دیگری حرام است زیرا تجاوز به کرامت انسانی اوست و هر که به کرامت مردم تجاوز کند باید آماده باشد که دیگران نیز به او تجاوز ورزند. از این جهت است که در تعبیر قرآنی خطاب متوجه همگان است و خداوند همگان را به احترام حقوق یکدیگر فرمان میدهد تا حرمت اموال و سرمایههای مردم حفظ شود. زیرا اگر افراد اجتماع حرمت مال و ارزش آن را در نیابند بسا که هر روز یکی مورد تجاوز و تطاول دیگری قرار گیرد و در نتیجه اموال مردم به باطل تلف شود.
طرق باطل همان طرقی است که دین آنها را مردود شمرده و بر طبق تجارت یا معاملات مرضی الطرفین نباشدمثلاً خوردن مال به قمار، یا خرید مشروبات الکلی یا مواد مخدر یا به حیلهگری و سرقت و تجارت باطل وحرام است. تنها یک استثنا است و آن هم تجارت یا معاملات مرضی الطرفین است . (مترجمان، 1377،ج2،ص(59 آیه االله مکارم شیرازی نیز در تفسیر آیه 188 سوره بقره بیان میکنند که این آیه اشاره به یک اصل کلی و
مهم اسلامی میکند که در تمام مسائل اقتصادی حاکم است، و به یک معنی میشود تمام ابواب فقه اسلاامی را در بخش اقتصاد، زیر پوشش آن قرار دهد. ظاهر این است که مفهوم آیه عمومیت دارد و همه این مسائل را شامل می شود، زیرا »باطل« که به معنی زایل و از بین رونده است، همه را در بر می گیرد، و اگر در بعضی از روایات، از امام باقر (علیه السلام) تفسیر به »سوگند دروغ«، و در روایتی از امام صادق (علیه السلام) تفسیر به »قمار« شده است، در واقع از قبیل بیان مصداقهای روشن است.
بنا براین هر گونه تصرف در اموال دیگران از غیر طریق صحیح و به ناحق مشمول این نهی الهی است و تمام معاملاتی که هدف صحیحی را تعقیب نمی کند و پایه و اساس عقلایی ندارد مشمول این آیه است.
کّامِ لِتَأْکُلُواایش انفَرِیقاًدرتفسیرمِنْ» أَمْوالِ اَلنّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ« می فرماید که دو احتمال وجود دارد :
-1 منظور آن است که بخشی از مال را به صورت هدیه یا رشوه به قضات دهند که بقیه را تملک کنند، قرآن می گویدگرچه: ظاهراً در اینجا به حکم قاضی مال را به چنگ آوردهاید، ولی این اکل مال به باطل است و گناه.
-2 دوم اینکه: منظور آن است که مسائل مالی را برای سوء استفاده به نزد حکام نبرید، مثل اینکه امانتی، یا اموال یتیم بدون شاهد نزد انسان باشد و هنگامی که طرف مطالبه میکند، او را به نزد قاضی ببرند، و چون دلیل و شاهدی ندارد، اموالش را به حکم قاضی تملک کند، این کار نیز گناه است و اکل مال به باطل. مانعی ندارد که آیه مفهوم گستردهای داشته باشد (چرا که قضاوت بر اساس ظواهر میباشد). (مکارم شیرازی، 1374، ج2، ص.(5
میبینیم که در تفسیر این آیه علاوه بر مصداقهای بطلان مال که هر عملی که مشروع نباشد را بیان کرده از رشوه نیز به عنوان بزرگترین مانع در عدالت اقتصادی یاد شده است که باعث پایمال شدن حقوق مالی و اجتماعی افراد میشود. قرآن با بیان این آیات به طور غیر مستقیم به حمایت از اموال و سرمایههای انسان