بخشی از مقاله

مداخله در بافت های تاریخی با تاکید بر ایجاد ساختارهای میان افزا

چکیده
از آنجا که یک ساختار جدید باتوجه به موقعیت و طراحی اش، می تواند اثر زیان آور یا سودمندی بر محیط پیرامونی خود یا بنای با ارزشی که در مجاورت آن قرار دارد، داشته باشد؛ هدف از یک طراحی در زمینهی تاریخی در درجه نخست باید حفظ کیفیتهای خاصی باشد که خصوصیت یک مکان را ایجاد میکنند .در این راستا حفظ ارزشها، اصالت و یکپارچگی مکان میبایست در اولویت های هر مداخلهی معمارانهی جدید قرار گیرد. از این رو، ساختارهای جدید میبایست با خصوصیت منطقه موجود سازگار باشند و ضمن آنکه کمترین آسیب ممکن را به بافت تاریخی وارد میکنند، بر سایت غلبه نکرده و یا به طور چشمگیری خصوصیت سایت را تغییر ندهد .این در حالی است که اگر طراحی ساختارهای جدید منعکس کننده درکی از خصوصیت ویژه ی منطقه و بناهای آن بوده و با خصوصیت آنها سازگار باشد، میتواند به افزایش خصوصیت مکان کمک کند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ایجاد ساختار جدید میان افزا در بافت تاریخی به جهت »تحریک توسعه« تعاملات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مفید بوده و هرگونه مداخله در بافت میبایستی مبتنی بر اصول و مبانی ساختارهای میان افزا باشد. بر این اساس هدف از این مطالعه، بررسی شیوههای مناسب در برخورد با بافتهای تاریخی در شهرهای تاریخی درگیر با نوزایی درون بافتی است. اینکه چگونه میتوان این بافتها را در دل توسعههای جدید شهری حفظ کرد و جایگاه کاربردی مناسبی در شهر های معاصر برای آنها یافت، از بنیادیترین موضوعات مورد نظر این مقاله که بر پایه مطالعات تحلیلی و توصیفی جمع بندی و ارائه شده است؟

واژههای کلیدی: ساختار جدید، بافت تاریخی ، بنای میانافزا، الحاق به بنای تاریخی، محرک توسعه


-1 مقدمه

امروزه یکی از مسائل اساسی و مهم در حوزه معماری و طراحی شهری احیاء و مداخله در بافت تاریخی است و در کشور ایران به دلیل وجود شهرهای با بافت تاریخی این امر از چند دهه پیش در حال انجام می باشد. مداخله صحیح و مؤثر در احیای بافت های فرسوده شهری مستلزم شناخت فرآیند تحولات ساختی و هدایت مؤثر نیروهای کارا در این فرآیند تغییر در زمان و شرایط مناسب است به عبارت دیگر اجرای سیاست های توسعه فیزیکی شهرها چنانچه متناسب با نیازهای روز صورت نگیرد فرصت احیای بافت های شهری از بین خواهد برد.[1] و با گذشت زمان تغییرات در این بافت ها روز به روز بیشتر و چشم گیر می شود که اگر درست مدیریت نشود این امر خود مسئله مهمی است که فرصت ها را از ما می گیرد. و چه بسا دگرگونی های اقتصادی، اجتماعی ایران در دهه های اخیر و از آن طریق » شهر« به شکل گیری روابط جدیدی انجامیده است ؟بافت های شهری به عنوان مجموعه های به هم پیوسته ای از اجزاء و عناصر مختلف شهری محصول رشد تدریجی شهر در ادوار تاریخی در انطباق کامل با شرایط اجتماعی – اقتصادی آن بوده است. [2] ولی امروزه عدم توانایی هماهنگ شدن بخشهای عمده ای از بافت های شهری با زندگی و شرایط جدید حاصل از دگرگونی های فوق سبب از دست دادن شادابی و سرزندگی و در نتیجه تبدیل شدن آنها به فضاهای فرسوده وبعضاً مرده گردیده است ؟این معضل که به دلیل دامنه و عمق مهمترین چالش توسعه شهری در ایران محسوب می شود دارای ابعاد زیادی است که در هر سطح از مداخله باید مورد توجه قرار گیرند ؟در این چارچوب یکی از استراتژی های مناسب برخورد با بافت های فرسوده در سطح طراحی » الگوی میان افزا«است.

-2 نگرش ها و ابعاد جهانی مسأله

یکی از افرادی که نظریه مدوم خود را در مورد ساختار های جدید مطرح می سازد جوانونی است که بخشی از این نظریات در فصل سوم منشور اتن نخستین بار به طرح بناهای جدید در شهر های تاریخی می پردازد » کنفرانس توصیه می کند ساختمان های جدید با رعایت ویژگی شهر هایی که باید در آن برپا گردند ساخته شوند و به خصو ص اگر محل احداث در کنار بنای تاریخی و باستانی است، لازم است به محیط اطراف آن ها (حریم) توجه ویژه ای مبذول شود... [3] « از دست رفتن ارزش های فضا های شهری پس از بازسازی های سریع جنگ دوم جهانی برخی را بر آن داشت تا در طرح بنا های

جدید در محوطه های تاریخی ملاحظاتی را در نظر داشته باشند. تاسیس شورای بین المللی یادمان ها و محوطه ها (ایکوموس) در سال 1956 و بر گزاری کنگره های مختلف از جمله کنگره ونیز 1964 به منظور حفاظت از محوطه های تاریخی شامل بافت روستا ها و شهر های تاریخی از آن جمله است. ماده 6 قطعنامه این کنگره، ساخت و سازهای جدید را که به تخریب یا اصلاحی در رابطه با حجم و رنگ محوطه تاریخی بینجامد مجاز نمی داند. [3] در سال 1931 م ؟در شهر تاریخی آتن 25 انجمنی از باستان شناسان، معماران و مطلعان امور ابنیه اجتماع کردند و مقرراتی برای حفظ آثار باستانی تدوین نمودند، در ماده ًْ این منشور چنین آمده استْ به کار بردن سبک های گذشته در ساختمان های جدید واقع در محوطه های تاریخی به اتکای ادعاهای زیبایی شناسانه، به عواقب نامیمونی منجر میشود ؟ به هیچ صورت نباید اجازه داد که این عادت تداوم یابد و به هر شکلی، اینگونه خواسته ها و اقدامات عملی شوند. ]1[ نکته حائز اهمیت این است که بهسازی و مرمت بافت های شهری، به طور مجزا و مستقل و به عنوان یک مجموعه شهری زنده و پویا تا قبل از جنگ جهانی دوم هیچ گاه مورد توجه این کنگره ها قرار نگرفته بود. اولین سمینار بین المللی که به طور آشکاری به مرمت و حفاظت و بهسازی بافت های شهری توجه می کند، کنگره گوبیو در سال 1960 م؟ است ؟در این کنگره، اهمیت وضعیت اجتماعی شهرها ذکر گردیده و موارد و موضوعات بازسازی در یک قسمت از شهرها به عنوان عملی اجتماعی تلقی می گردد و از مقامات دولتی خواسته شده برای محافظت جنبه های هنری یک فضای زنده اقدامات لازم به عمل آید. [4]


در ژوئیه 1973 م ؟در کنگره ایکوموس در شهر تاریخی زوریخ سوئیس ، سال 1975 م ؟را به عنوان سال اروپایی ذخائر معماری اعلام کردند و قرار شد،» آینده ای برای گذشته ما « بررسی جامعی تحت عنوان صورت بگیرد ؟برخی از مهمترین خواسته های کنگره ایکوموس به شرح زیر بودْ ؛شناخت حقایق ناشی از آگاهی و توجه عامه به ارزش اجتماعی معماری؟

؛شناخت آمادگیها و استقبالی که جامعه نوصنعتی پیشرفته اروپا به خصایص فرهنگی ویژه اش از امر حفاظت و احیای بناها و محوطه های تاریخی خواهد کرد؟ ؛نحوه یا نحوه های همکاری و مقابله مقامات مسئول دولتی محلی با این فعالیت جدید در توفیق یافتن به امری که هدفش اجرای بعضی طرح های نمونه است. [4]

کنگره آمستردام در سال 1975 تدوین منشور اروپایی ثروت معماری را در دستور کار قرار داد؟ این کنگره بر ملاحظاتی تأکید داشت که برخی ازآنها عبارتند ازْ ؛ثروت معمارانه اروپایی شامل ساختمان های با ارزش استثنایی منفرد و فضاهای محیط بر آن و محاط در آن، مجتمع های معماری، محله های شهری و روستایی است؟

؛کیفیت دوباره بخشیدن به محله های کهن، بدون دگرگونی های اساسی در ترکیب اجتماعی ساکنان؟ چند توصیه مهم کنگره آمستردام که مورد توجه است ْ 1؛ضرورت حفاظت از میراث معمارانه به عنوان یکی از اهداف اصلی طراحی شهری و ساماندهی سرزمین. در این رابطه، سیاست طراحی منطقه ای باید در برگیرنده نیازهای مربوط به حفاظت از میراث معمارانه انسانی باشد؟ 2؛حفاظت فراگیر به تصمیمات محلی مسئولیت بخشیده، آنها را متعهد کرده و شهروندان را به مشارکت میخواند ؟ یکی از زیر

مجموعه های این حفاظت فراگیر شامل تحلیل بافت مجموعه های شهری و روستایی برای بازشناخت شالوده های فضایی - کالبدی، کاربری های پیچیده آنها و ویژگی ها یا مشخصات کالبدی، فضایی مکان های معمولی می شود؟ 3؛شناخت عوامل اجتماعی مؤثر در سیاست گزاری اقدامات حفاظتی فراگیر و جامع با این هدف که حفاظت به معنای ادغام میراث فرهنگی و کالبدی در زندگی اجتماعی است[1] منشور حفاظت از شهرها و مناطق شهری تاریخی(اکتبر – 1987 ایکوموس ( بر لزوم حفظ و مراقبت از مناطق شهری تاریخی
بزرگ و کوچک شامل شهرها، شهرستان ها و مراکز یا محله های تاریخی به اضافه محیط طبیعی و یا ساخته دست بشر تأکید کرده و اصول زیر را در این رابطه بیان می داردْ ؛خصوصیاتی که باید حفظ شوند، ویژگی تاریخی بودن شهر یا منطقه شهری و همه عناصر مادی و معنوی که این ویژگی را متجلّی میسازند، دربرمیگیرند ؟بخصوصْ الف ؛الگوهای شهری که با معابر و خیابان ها مشخص میشود؟

ب ؛ارتباطات بین ساختمان ها و فضاهای سبز و باز؟ ج ؛شکل ظاهری –داخلی و خارجی؛ ساختمان ها که با مقیاس، اندازه، سبک، مصالح ساختمانی، رنگ و تزئینات مشخص می شود؟

ح ؛ارتباط میان شهر یا منطقه شهری و محیط اطراف آن، هم محیط طبیعی و هم محیط ساخته دست بشر؟


خ ؛کارهای خاص و گوناگونی که شهر یا منطقه شهری در طول زمان به دست آورده است ؟ علاوه بر آن، این منشور بر لزوم مشارکت ساکنین و مداخله آنان در حفاظت شهرها تأکید داشته و حفاظت شهر تاریخی را مستلزم دوراندیشی، یک رهیافت منظم و انضباط عمل می داند. [5]

به تدریج نظریه پردازان و متفکران معاصر معماری و شهر سازی در دهه های 60 و 70 قرن بیستم نظریاتی را ترویج نمودند که بنا های معاصر عامل ناهمگونی محیط شهری تلقی می شد. انتشار کتاب "معماری زمینه گرا"((Architecture in context در سال 1980از جمله این موارد است که به نمونه های مختلفی از نحوه برخورد با محیط ساخته شده می پرداخت در سال 1983 در شهر رم اجلاس مشترکی توسط ایکروم و ایکوموس با همکاری " بخش میراث فرهنگی یونسکو " برگزار و نتایج حاصل در سال1993 به شکل رهنمود هایی برای محوطه های میراث فرهنگی منتشر شد که در فصل نهم آن برای اولین بار واژه بناهای میان افزا (Infill Building) مطرح و ویژگی های آن برشمرده شد. [6]

در ایران نیز متفکران و نظریه پردازان به موازات این حرکت ها به ویژه در سال های پایانی دهه 40 به این سو در پی نظریات خود در این خصوص بوده اند که حاصل نشست ها و کنگره های مختلف داخلی بوده و بعد ها در دوره های آموزشی دانشگاه پیگیری شد. [7]

-3 مروری بر مبانی نظری مداخله در بافت های کهن شهری:

بدیهی است عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در هر جامعه اثرات تعیین کننده ای بر بافتهای کهن شهری دارند. و به تبع آن بهره گیری از تجربیات جوامع مختلف مورد تردید قرار می گیرند. با این حال، آگاهی از دانش ها، بینشها و نظریات کشور های مختاف و تجارب آنها می تواند در تدوین و روش مناسب در برخورد به مساله و ارتقاء در موع تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر مداخله در بافت های کهن مفید واقع شوند. در اینجا مروری مختصر بر تجارب کشور های اروپایی به عنوان وسیع ترین تجربه مداخله در بافت های کهن شهری جهان، هم از نظر اندیشه و هم از نظر اقدام، ارائه می شود.

در سال های قبل از دوران صنعتی شدن، روند آرام تغییر شکل و نوسازی شهر های تاریخی گذشته را عمدتا معیارهای فرهنگی تعیین می کردند. این معیار ها در طی زمان شکل گرفتند و ابزار فنی محدود ان روزگار تاثیر اندکی بر آن داشت. علیرغم گسستگی های آشکار در تحول قضایی یا معماری شهر، تداوم فرهنگی بافت های شهری محفوظ می ماند. فرا رسیدن عصر صنعتی در اوایل قرن بیستم، وضعی کاملا نو پدید آورد.

پیشرفت های فنی این عصر ابزار لازم را در اختیار نیروی اخلاق و دگرگون ساز انسان قرار داد تا در عرصه جدید معماری شهر نیز خود را نشان دهد. از این دوران به بعد بافت و فضای کهن شهرها گاه به عنوان عامل ارزشی و گاه زد ارزش و مانع رخ مینماید. »مساله شهر های کهن در کشورهای در حال رشد با شدت بیشتری مطرح است زیرا در این کشور ها موج نو سازی نه در قرن نوزدهم بلکه در سالهای 1950 تا 1960 میلادی ]حدود سال های [1338-40شمسی روی داد. [8] در ایتالیا طرح های اولیه دخالت در بافت های قدیمی شهر های اروپا (نظیر شهر بولونیا) در قالب حفاظت مطلق از فضاهای

کالبدی بود. اما با مرور زمان این تفکر جای خود را به حفاظت مثبت داد که در آن امر مرمت بناها مطرح گردید. در فرانسه به دنبال نیاز به جوابگویی به نابسامانی های سیاسی ناشی از شرایط تاریخی- اجتماعی، لزوم مداخله در شهر پاریس در مقیاس وسیع توسط هوسمن عملی گردید در این مداخله تقابل بین لزوم بهبود زندگی مردم از یک سو و از هم پاشیدگی بافت های اجتماعی- فرهنگی شهر، سالها به عنوان یک مساله جدی مورد بحث بود. قانون 1962 فرانسه (درباره حفاظت از ثروت های تاریخی و هنری و باز زنده سازی بنا ها) را می توان نقطه عطفی در تاریخ مرمت معماری- شهری این کشور دانست. در دوران پس از این قانون، امر باز زنده سازی شهری در فرانسه سه رده امکانات را مد نظر قرار داد که عبارت بود از: یکم، مقررات حقوقی(مقررات مصوبه در سطح کشوری و مقامات محلی برای پیشگیری پدیده های باز دارنده و تشویق ساکنان در استفاده از طرح های جدید)، دوم، امکانات فنی (دسترسی مالکان و صاحبان واحد های معماری- شهری واقع در بخش های حفاظتی-


حراستی به معماران و متخصصان به صورت رایگان)، و سوم، امکانات مالی( کمک بلاعوض از طرف دولت دولت به مالکان و صاحبان نیاز ها به منظور جوابگویی به مخارج مرمتی و سطح زیر بنایی محله مورد نظر). [9]روش و چگونگی مداخله و مواجهه با بافت ها و فضا های شهری کهن و تاریخی بسته به زمان ها و مکانهای مختلف متفاوت

بوده است. اما علی رغم تمام تفاوت ها، اثاث نظری کلیه اقدامات اجرایی نشأت گرفته از تفکرات و گرایش های خاصی است برای مثال در سیر تکاملی تفکر باز زنده سازی بناهای تاریخی، صاحب نظران بسیاری نقش مؤثر داشته اند که از ان جمله میتوان به اوژن ویوله لودوک، جان راسکین، لوکا بلترامی، کامیلوسیت و کامیلو بویی تو اشاره کرد. [2]به طور کلی نظریه پردازان جهانی امر مداخله در بافت های کهن شهری عمدتا در سه قطب فرهنگ گرایی، عملکرد گرایی و واقع گرایی (تلفیق دو قطب قبل) به ارائه آرای خود پرداخته اند. این نظریه ها مهمترین پشتوانه نظری اقدامات اجرایی مربوطه و حتی سمینارهای مختلف هستند. همان گونه که سیر مصوبات سمینار ها از عملکرد گرایی به واقع گرایی از مداخله در تک بنا ها به مداخله در کل شهر مجنر گردید، نظریات نیز چنین بودند. برای مثال، اوژن ویوله لودوک ( (1814-1896 همراه با لزوم تخریب، بازسازی، و زیبا سازی به حفظ تک بنا های با ارزش به شیوه ای موزه ای معتقد بودند. پس از وی جان راسکین( (1900-1818 مرمت محتاطانه تاریخی را با دیدی کاملا فرهنگ گرا مطرح می سازد. لوکا بلترامی ( (1854-1933 نیز با همین دیدگاه باز سازی مو به مو را پیشنهاد می نماید. اما کامیلوسیت((1843-1903 با اعتقاد به مرمت تاریخی »تعلق و ارزش پذیری بنا را از محیط« دانسته و مخالف حفظ عناصر محیطی و تخریب بافت است. پس از وی کامیلو بو یی تو ( (1839-1914 برای اولین بار نظریه»معاصر سازی بافت ها« را »با تزریق محتوای جدید در اشکال قدیم« مطرح نمود. ]10[

-4 ساختارهای میان افزا

از ان جایی که امروزه شهر ها به سرعت رشد و توسعه مییابند و این امر موجب بیتوجهی، افول و نا هماهنگی بافتهای تاریخی میشود، از این رو بحث بناهای میان افزا برای حفاظت و بازخوانی بافت های تاریخی در دل این توسعه های شهری به میان میآید که این مسأله یک امر مهم در بحث مداخله در بافت تاریخی تلقی میشود و در اینجا مورد بررسی قرار میگیرد.

-1-4 رهنمودهای طراحی میان افزا در زمینه ی تاریخی
روش های متفاوتی در پاسخ به چگونگی حضور ساختارهای میان افزا در زمینه ی تاریخی وجود دارد . رویکردهایی که شیوه های گوناگونی را مانند ساخت وسازهای جدید در پشت نماهای تاریخی ، درجه صفر ، تلفیق، تضاد و تباین، تمسخرآمیز و ناپایدار، قیاس یا تشابه، غیرقابل رؤیت و مرکب شامل می شوند. در این بین دیدگاه های افراطی کپی برداری و مغایرت می تواند سبب فرسایش زمینه ی تاریخی گردند: اولی از طریق تقلید ظاهری از خصوصیت معماری موجود و دومی از طریق عدم توجه به زمینهی تاریخی.

همواره مشکل توافق در مورد سازگاری یا عدم سازگاری با زمینه، وجود دارد .این مشکل بخصوص با این حقیقت که گاه تضاد یک ساختمان با محیط پیرامون آن امری مطلوب است، پیچیدهتر میشود. به طور کلی درهر شرایطی اگر به جای سبکهای تقلیدی و یا نوآوریهای افراطی، روابط بصری مستحکم و روشنی بهوجود آمده باشد، سبب آزردگی بصری نخواهد گشت. درک نحوهی شکل گیری این روابط بصری در گذشته، کمک میکند که راهکارهای جدیدی برای حال و آینده مطرح شود. [11] بنابراین یکی از جنبههای طراحی موفق، درک زمینهی موجود و پاسخ مناسبی به آن میباشد. از آنجا که بناهای تاریخی پاسخی به محیط های فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، سیاسی، اقتصادی و فیزیکیشان هستند؛ به همین نحو، توسعههای جدید در یک محیط باارزش باید خصوصیت آن مکان را درک کنند و با شیو ه های مربوط به زمان معاصر به آن پاسخ دهند. [12]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید