بخشی از مقاله

چکيدهاستفاده کتتدگان از صورتهاي مالي نگراني زيادي درمورد تقلب هاي صورت گرفته در سازمان هاي تجاري دارند . فروپاشي شرکت هاي بزرگي مثل انرون و ورلدکام توجه اشخاص علاقمند را معطوف شيوه هاي غيراخلاقي درسيستم هاي حسابداري نموده است . مديريت سود به عنوان يکي از مشکلات حرفه حسابداري طي چند دهه گذشته بوده است .مديريت سود استفاده کنندگان صورت هاي مالي را گمراه مي کند. زيرا زماني که مديران سود را تغيير مي دهند صورتهاي مالي ارزش واقعي دارايي هاي شرکت رامنعکس نمي کنند ونهايتا منجربهکاهش اعتماد سهامداران مي شوند .هدف اين پژوهش ، بررسي مسئله اخلاقي مديريت سوداست .ارزيابي پيشرفت تحقيقات در برخورد با اين مسئله که چهارچوب ساختاري اسلامي ، مبنايي براي اعتقادات اسلامي(عقيده) است وميتواند الگويي براي کاهش يا از بين بردنمديريت سودارائه کند. پژوهش حاضر، چهارچوب ساختاري عقيده اسلامي و شيوة عمل مديريت سود را ارائه مي دهد که به عنوان راهکاري براي هدايت اهداف و رفتارهاي مديران بسوي روشي مناسب به کار مي رود.(برگرفته از قرآن وسنت ) کليد واژهها : مديريت سود ،اخلاق ، عقيده اسلامي ١.مقدمه تعدد وحجم رسوايي هاي اخيرحسابداري، گسترش سوء استفاده و تقلب را ميان مديران نشان مي دهند . رسوايي هانشان دهنده اين است که جعل گزارشات مالي و سود هاي مديريتيشايع شده وبه بخشي از فرهنگ اغلب سازمان ها تبديل شده است. هدف پژوهش حاضر شناسايي اصول زيربنايي اسلام است . اين اصول نگرش هايي را در مورد الگو وعملکردهاي رفتاري ارائه مي دهد که براي کنترل وکاهش مديريت سود استفاده مي شود . (اسلام يک دين بي پايه واساس نيست بلکه يک روش زندگي است ، که معتقد است با تقويت عقيده و تمرين آموزش درست اسلام بويژه در ميان حسابداران و مديران مسلمان مي تواند مسائل مربوط به مديريت سود را حل کرد). اسلام معتقد است که ارزش هاي اسلامي در همۀ جنبه هاي زندگي ازجمله فعاليت هاي اقتصادي و تجارت دخالت دارند. درواقع از ديد اسلام اخلاقبه عنوان شاخه اي از ايماناست که ازآموزه هاي اسلامي نشأت مي گيرد .بنابراين فرد بدون اعتقاد به اين مفهوم در زندگي دنيا وآخرت به کاميابي نمي رسد . در متون نظري وادبي ميتوان بينش اين رفتار را ديد . نقش مذهب شخصي منبع بالقوه اي از هنجارهاي اخلاقي است .در پژوهش حاضراين بينش به يک باورعملي از ديدگاه اسلامگسترش يافته است .با توجه به اين ديدگاه فرض براين است که مديران با ايمان رفتار اخلاقي دارندو مديريت سود انجام نمي دهند . با وجود مطالعات زيادي که در زمينه جنبه هاي اخلاقي يا غير اخلاقي مديريت سود انجام شده است ، هدف اين پژوهش تلاش براي ارزيابي دين در جهت مديريت سود نيست . اين پژوهش چهارچوبي پايه را که منشأ چهارچوب ساختاري عقيدة اسلامي در مورد مديريت سوداست را ارائه کرده است . عقيدة اسلاميمبناي فکري است که همۀ تفکرات ، عواطف و قواعد رفتاري از آن نشأت مي گيرند. زيرا هرعملي معمولا تحت تأثير "احساس دروني " فرد قرار مي گيرد. سپس نشان داده شده است که چارچوب ساختاري اسلامي بيشتر از چارچوب نظري تحت تاثير رفتار ومنش يک شخص در مديريت سود قرار مي گيرد. با کاوش بيشتر ثابت شد که عقيدة و ايمان براي توضيح تداوم مديريت سوداز طريق اصول اسلاميمکمل يکديگرند. بنابراين اينپژوهش چهارچوب ساختاري عقيدة اسلامي را در مورد شيوه مديريت سود پيشنهاد مي کند . اين چارجوب به عنوان راهکاري براي هدايت اهداف و رفتارهاي مديران بسوي روشي مناسب که از قرآن و سنت نشأت مي گيرد به کار مي رود. در نهايت اميد مي رود که اين پژوهش زمينه اي را براي فرصت هاي تحقيقاتي آتي فراهم کند که شايد شاخه اي از کار فعلي باشد . ٢.پيشينه تحقيق اي آرسي در سال ٢٠٠٥گزارش کرد که در يک شرکت بزرگ ٧٧ درصد مديران ارشد رفتار غيراخلاقي دارندواينکه مديريت سود يکي از عوامل اصلي مسبب اين رسوايي هاست . "کارچر"در سال ١٩٦٩ اظهار کرد که مديريت سود ممکن است به عنوان يک عامل دخيل در دستکاري گزارشات مالي محسوب شود و بنابراين منجر به عدم صداقت مديران گردد. باشايع شدن مديريت سود محققان استدلال کردند که اصول پذيرفته شده حسابداري, انعطاف پذير است . اين شيوة استاندارد ، تقريبي در زمينه انتخاب روشهاي حسابداري است که معمولا به عنوان مديريت سودهم در مقالات حرفه اي و هم درمقالات آکادميک اشاره مي شود. بر اين اساس مديريت سود به معناي استفاده از راههاي شناختاقلامتعهدي براي تغيير دادن صورتهاي مالي يا به تصوير کشيدن تصويري زيبا براي سهامداران و يا برآوردن درخواستها و تمايلات سهامداران مي باشد. به عبارت ديگر، ديگر علي رغم شيوه مرموز از مديريت سود ، مطالعات تجربي شواهدي را فراهم کرده اند مبني بر اينکه مديران هنوز از مديريت سود حسابداري (هلي ١٩٨٥ وهمکاران ) يا مديريت سود واقعي (ديچو و همکاران ) در محيط کاري شان استفاده مي کنند. با اين حال هنوز در مورد اينکه آيا مديريت سود از لحاظ اخلاقي قابل توجيه است يا نه ، ميان حسابداران، دانشگاهيان و طراحان استانداردها توافقي صورت نگرفته است.در حقيقت ، حد فاصل بين رفتار قابل قبول و غيرقابل قبول هميشه نامشخص است زيرا افراد متفاوت داراي نگرش هاي متفاوتي در مکان هاي مختلف اند. امروزه اخلاق در مديريت سود به تقاضاهايي رسمي ومشروط براي بهبوداستانداردهاي اخلاقي در تجارت تبديل شده استو سهامداران خواستار بهبود استانداردهاي اخلاقي در تجارت مي باشند. فرل و همکارانش در سال ٢٠٠٨بيان مي کنند که سرمايه گذاران امروزه به طور فزاينده اي به اخلاقيات، مسئوليت اجتماعي و حسن نيت شرکت هايي که در آن ها سرمايه گذاري مي کنند توجه دارند. زيرا سرمايه گذاران و اعتبار دهندگان عميقا از کاستي هاي مديريتي متزلزل مي شوند و اين باعث مي شود اعتماد به نفسشان رادربازارهاي جهاني از دست بدهند. توجه فزاينده به اخلاق در تجارت با افزايش تحقيقات تجربي که درصدد کشف عوامل تعيين کنندة رفتار غيراخلاقي مي باشدهمراه شده است .
در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید