بخشی از مقاله

مفهوم نقاشی دیواري هاي کاخ عالی قاپوي اصفهان چیست؟


چکیده

کاخ عالی قاپو از بناهاي عصر صفوي در اصفهان است که در ضلع غربی میدان نقش جهان و روبروي مسجد شیخ لطف االله در زمان شاه عباس اول بنا گردیده است. در تزئینات این کاخ از نقاشی هاي دیواري هنرمند معروف مکتب اصفهان رضا عباسی استفاده شده است که یکی از دلایل شکوه این بنا به حساب می آید و از آنجا که مهمترین ویژگی نقاشی دیواري ارتباطی است که با فضاي معماري دارد و تکمیل کننده بناي بوده و خود نیز در ارتباط با این اجزاء کامل می گردد در این مقاله سعی شده تا ضمن بیان پیشینه کاخ عالی قاپو و تعریف درستی از اصطلاح نقاشی دیواري به نقد و بررسی مفاهیم نقاشی هاي دیواري این کاخ که خود مصداق بارزي از هنر عصر صفوي اصفهان است بپردازیم . مبناي کار تحقیق بر اساس اطلاعات موجود در میان کتاب ها، مجله ها و سایت هاي اینترنتی بوده که به این مسئله پرداخته اند و سپس مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است که در نتیجه این تحقیق تنها با مفاهیم این آثار بلکه با اصول هنري، فرهنگی، اوضاع اجتماعی و اقتصادي رایج در آن زمان آشنا شده و اهمیت پرداختن به این مسئله در این است که نقاشی هاي دیواري نه تنها تزئینات داخلی بناها به حساب می آیند بلکه هنري است که با خود مفاهیم و اصولی را بیان کرده و تاریخی را در بطن خود ثبت می کند که براي مورخین و محققین از نظر تاریخی منبع خوبی به حساب می آید و هم چنین می توان با الهام از این آثار و بهره گیري از شیوه هاي مدرن در طراحی فضاي داخلی بناها روش هاي نوینی را ابداع کرد که متناسب با فرهنگ و تمدن ایران اسلامی باشد. در این پژوهش براي جمع آوري تصاویر از روش میدانی و از جهت بدست آوردن اطلاعات از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است .

واژه هاي کلیدي
رضا عباسی- عالی قاپو - عصر صفوي- مکتب اصفهان- نقاشی دیواري

-1 مقدمه

اندیشه هاي بومی و قومی هر دیار در آثار فرهنگی و هنري آن ملت منعکس می شود. هنر ایرانی در پیوند با زندگی یعنی نقش تجربه ها و حالت هاي حیات، روحی جاودانه یافته است. هنرمند ایرانی، نیروهاي آسمانی را تشخیص داده و به شیوه ي خاص خود با آنها به راز و نیاز نشسته از این رو، هر چند گه گاه اثراتی از نفوذ فرهنگ هاي بیگانه بر هنرش سیطره افکنده، بیانی کاملا ملی داشته است.بنابراین، از درك این واقعیت نباید غافل ماند که از یک سو، تاثیر فرهنگ عمیق اسلامی بر جوهره ي وجودي اندیشه ي ایرانی و از سوي دیگر، ذوق و سلیقه، ذکاوت و هنرآفرینی هنرمندان ایرانی، این مرز و بوم را در عرصه هاي گوناگونی هم چون کتابت و خوش نویسی، تذهیب و نقاشی ، نگارگري و معماري مهد هنر نموده و در این میان، اصفهان به عنوان یکی از اصلی ترین پایگاه هاي آفرینش هنر ، جایگاه ویژه اي را به خود اختصاص داده است تا جایی که با ظهور و بروز زمینه هاي بالندگی این هنر در عهد صفوي شاهد نضج گیري و کمال آن در این خطه می شویم.

اصفهان این دوران همان گونه که به مرکز عالم و دانش و تولید فکر و اندیشه تبدیل شد، شیوه نقاشی و معماري نیز دچار تحول و دگرگونی گردید و در آن بناهاي با شکوهی با ترکیبی از هنرهاي مختلف مانند نقاشی دیواري آراسته شده بنا گردیده است.یکی از بناهاي باشکوه اصفهان عمارت عالی قاپو است که به عنوان یکی یکی از مهمترین شاهکارهاي شاهکارهاي معماري اوائل قرن یازدهم هجري از شهرتی عالمگیر برخوردار است. که دروازه مرکزي و مدخل کلیه قصرهائی بوده است که در دوران صفویه در محدوده میدان نقش جهان احداث شده است. این عمارت به فرمان شاه عباس اول ساخته شده و محل پذیرایی پادشاهان صفوي از شخصیتهاي عالیقدر و سفیران بوده است.

این بنا را می توان در ابعاد مختلفی بررسی کرد. یکی از این ابعاد ، نقاشی هاي به کار رفته بر روي دیوارهاي این آن است. این نقاشی ها در ابتدا توسط اساتید برجسته اي انجام شده و در طول تاریخ بدست شاگردان آنها و هنرمندان دیگر مرمت و بازسازي شده تزئینات داخلی بنا از نقوش زیباي گل و بته و شکارگاه و حیوانت و پرندگان بر روي گچ و یا مینیاتورهاي ایرانی میباشد.

از آنجاي که یکی از درخشان ترین ادوار نقاشی دیواري ایرانی مربوط به عصر صفوي بوده و مکتب اصفهان آغازگر تحولاتی جدید در این عرصه به شمار می آید. تجربه و تحلیل نقاشی دیواري این دوران نه فقط امکان شناسایی شیوه هاي هنري این عصر و تصویري از تکامل تدریجی نقاشی را فراهم می آورد، بلکه با هر بار اندیشیدن و بازاندیشی در مورد آثار هنري این دوران، امکان شناسایی زوایاي ناشناخته و پنهان این عرصه نیز فراهم می آید.

-2 مروري بر تحقیقات گذشته

پژوهش هاي معدودي با اشارهاي کوتاه به مقوله مورد بحث وجود دارند که از آن جمله می توان به کتاب باغهاي خیال، تألیف آن ماري کورکیان، ترجمه پرویز مرزبان و مقاله نقاشی دیواري هاي کاخ عالی قاپو از جلال ستاري در نشریه هنر و معماري» هنر و مردم« اشاره داشت.پژوهش جدي در موضوع نقاشی ایران از اوایل سده بیستم شروع شده و در دهه هاي اخیر وسعت قابل ملاحظه اي یافنه است. کوششهاي نخستین پژوهندگان، غالبا، معطوف به گردآوري و رده بندي آثار متعلق به سده هاي هفتم تا یازدهم هجري، و معرفی هنرمندان این دوره بود. کار سودمند اینان راه مطالعات و تحقیقات بعدي را هموار ساخت. پژوهشگران و هنرشناسان امروزي که شمار ایرانیان در میانشان کم نیست نه فقط دامنه بررسی نقاشی ایران را از یکسو تا ادوار پیشا اسلامی و از سوي دیگر تا زمان معاصر گسترش می دهند، بلکه همچنین با نگرشی تازه و تعمقی بیشتر به تحلیل مسائل تاریخی و زیبایی شناختی این هنر می پردازند.

-3 روش تحقیق

در این پژوهش براي تهیه تصاویر نقاشی شده عمارت عالی قاپو از روش میدانی و براي تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. این اطلاعات از طریق کتابخانه ها ، مقالات و سایت هاي اینترنتی بدست آمده است. این نوشتار به یکی از قله هاي نقاشی ایران، مکتب نقاشی صفوي اصفهان، اشاره می کند که از ناب ترین دوره هاي نقاشی تاریخ هنر این سرزمین است. در آن دوره نقاشی از هنر کتاب آرایی استقلال یافت و بر بسترهاي دیگر(دیوار و برگه) جاي گرفت. و یکی از بارز ترین این آثار بر روي دیوارهاي کاخ عالی قاپوي اصفهان است که مورد بررسی قرار گرفته است.

-4 بررسی و تحلیل اطلاعات

-4-1 اصفهان

اصفهان،همانند دیگر شهرهاي باستانی ایران، یکی از کهن ترین شهرهاي این مرز و بوم است. این شهر چونان بسیاري از شهرهاي دیرپاي ایران داراي گذشته پر راز و رمزي است و در طول تاریخ حوادثی گوارا و ناگوار، تلخ و شیرین بر این دیار و مردم آن گذشته است.با این همه اصفهان داراي ویژگی هاي خاصی است که آن را در آسمان پهناور ایران از دیگر نقاط درخشان نر نشان می دهد.[ 1] شهر اصفهان با ارتفاع 1500 تا 2000 متر از سطح دربا از شهرهاي مرکزي ایران است.[ 2 ]اصفهان در بین دو ناحیه ي

کوهستانی و دشت قرار گرفته است. ] همان [مهمترین عامل طبیعی در شکل گیري شهر اصفهان زاینده رود است.] همان [از بالاي آسمان که بنگري رنگ شهر همانند بیابانهاي پیرامونش است؛ شهري ساده بافت و خوشنما با پشت بامهاي تخت و تقریبا طراز، که رنگ سراسریش میان اخرا و خاکستري به نظر می رسد، اما وجود گنبدهایی با رنگ آبی فیروزه اي که نمادي از نوشیدن آب است و مانند کاسه اي واژگون شده است. آب نازل از آسمان را به خاطر متبادر می سازد، این جاست که می توان پی برد حتی معماري هم، به دور از آنکه صرفا پاسخگوي نیازهایی کاربردي باشد- چنانکه عموما در برخورد نخست استنباط می شود- پیش از هر چیز »تجسم بخشی به یک رویاي خوش بوده است[ 3]. «

-4-2 عصر صفوي

صفویان که قدم در راه بازگرداندن وحدت از دست رفته به ایران گذارده بودند. از زمره پیشوایان تازه به دوران رسیده ها نبودند، نیاي بزرگشان شیخ صفی الدین اردبیلی در دو سده پیشتر فرقه دراویش صفوي را بنیان گذارده، عارفی نیکنام و قطبی صاحب مریدان بیشمار شناخته شده و خاندانی عمیقا مسلمان و مورد احترام همگان از خود بر جاي گذارده بود. پیشوایان صفوي نسل به نسل مقامهاي سرکرده و امیر، و حتی همشان سلطان، دست یافتند، تا جایی که فرمانروایان ترکمانی مسلط بر خطه شمال غربی ایران از بیم نفوذ روحی ایشان و قدرت گردآوري مریدانی با شهامت و ایمان به گردشان خواهی نخواهی آنان را معزز می داشتند و مورد حمایت خود قرار می دادند. در سال 907 ه.ق(1502 میلادي)اسماعیل سرکرده صفویان که هنوز شانزده سالگی خود را به پایان نرسانده بود، ترکمان را از تبریز بیرون راند و خویشتن را پادشاه خواند و این گونه عصر صفوي آغاز شد [ 3].

-4-3 عالی قاپو

تاریخ بناي این کاخ را متعلق به به دوران شاهان سلجوقی می دانند که در آن هنگام ساختمانی چهارطبقه جهت امرا و سران کشور در این نقطه ساخته بودند. در هنگام حکومت سلسله ي صفویه به منظور ایجاد امکانات رفاهی و توسعه ي امور ساخت و ساز و عمران مملکتی، به ویژه در زمان سلطنت شاه عباس کبیر، توجه خاصی نسبت به گسترش این بنا مبذول گردید، چنان که ارتفاع آن را از چهار طبقه به شش اشکوبه افزایش دادند . تزئینات و اضافات هنري و معماري از نشانه هاي دیگر بنایی است که از زمان ساخت تا آن تاریخ در ایران و جهان بی مانند و کم نظیر و جالب توجه بود. [ 1] واژه ي عالی قاپو را به گونه هاي دیگري نیز بیان کرده اند، چنان که آن را آلی قاپو و الاقاپو هم گفته اند. این کلمه به هر شکلی که

تلفظ شود، معنی آن را در بزرگی اراده کرده اند که بدون نیاز به قفل و بندي باز و بسته می شود. علامه ي بزرگوار صاحب فرهنگ گرانسنگ دهخدا نیز در صفحه ي 2787 چاپ دانشگاه تهران سال 1338 درباره ي عمارت عالی قاپو در کتاب اصفهان بهانه بود ایرانم آرزوست از علی سربندي، چنین آمده است : » عمارت مهمی است که در سمت مغرب میدان شاه واقع است و از ابنیه ي سلاجقه و تیموریان می باشد که صفویه آن را حفظ کرده و بر آن بنایی افزوده اند.« دهخدا در ادامه می افزاید : درِ» عمارت عالی قاپو را شاه عباس از صحن نجف آورده و یک در ذیقیمت براي صحن نجف برده است. این ]در[ مورد احترام بوده و هست که هنوز هم در روز بیست و یکم رمضان که شهادت حضرت علی امیرالمومنین علیه السلام است، مجاور این در حلوا به عنوان نذور می پزند و در زمان صفویه هم فوق العاده بدین در به مناسبت انتساب آن به حضرت امیر علیه السلام احترام می کردند و خود شاه هم چندین ذرع به در مانده از اسب پیاده می شده است «...کتیبه اي در بالاي این در می درخشد که جمله ي »انا مدینه العلم و علی بابها« بر آن نقش بسته است. از این روي و به مناسبت آن که این در را از نجف اشرف و از مقبره و مزار حضرت علی آورده اند، شاید واژه ي »عالی قاپو« به ملاحظه ي شرح فوق »علی قاپویا« درِ علی بوده است و اکنون آن را عالی قاپو می نامند.] همان [ کیفیت بناي این ساختمان از نظر ایمنی و امنیت آنان که در دورن آن سکنی می گیرند چنان است که با وجود این که این مجموعه از در بسیار بلند و بزرگ و با عظمتی برخوردار است، هیچ گونه نیاز و احتیاجی به قفل و بند کردن آن وجود ندارد. براي روشن شدن این مطلب طلب می کند آدمی سري به این مکان بزند و طرز ساختمان را با دقت ملاحظه نماید و چگونگی پله هاي ورودي آن را بررسی کامل کند تا معلوم شود که راهیابی به درون این بنا به علت پله هاي بسیار باریک و مارپیچ و متعدد آن به این سادگی امکان ندارد و هرگاه این بنا و صاحبان آن مورد هجوم قرار می گرفتند، هرگز افرادي دسته جمعی نمی توانستند بر آن یورش بیاورند، چه این که پله هاي مارپیچ و باریک آن مانع از حرکت آسوده ي افراد می گردد، به ویژه اگر به صورت دسته جمعی بودند و یا می خواستند با خود سلاح و اسلحه ي دست و پاگیر آن زمان را به همراه داشته باشند. بر این اساس بوده که در این بنا را به قفل و بند مقید نکرده اند، و شاید اصلاً نیازي به وجود در هم نبوده است.] همان [

کاربرد این بنا در زمان حکومت صفویه بیشتر جهت مهمانان داخلی و خارجی،از جمله نمایندگان حکومت هاي داخلی و پذیرایی از سفیران و جهانگردان خارجی بوده که می بایست از آنان تجلیل بیشتري به عمل آید و با تشریفات ویژه اي آنان را مورد پذیرایی قرار دهند.] همان [ در شکل 1 نمایی از این کاخ را می بینید.


شکل -1 کاخ یا عمارت عالی قاپو - غرب میدان نقش جهان، روبه روي مسجد شیخ لطف االله - مرکز شهر اصفهان

-4-4 مکتب اصفهان

با شروع سلطنت شاه عباس اول 996)ه ق)، هنر هاي ایران از نو رونق یافتند. بیشمار نقاش و خوشنویس و معمار و صنعتکار به خدمت شاه جدید در آمدند و کار مرمت آثار ارزشمند گذشته و اجراي سفارشهاي تازه را بر عهده گرفتند. به خصوص ، پس از انتقال پایتخت به اصفهان 1006)ه ق)، فعالیتی وسیع براي ساختن و آراستن کاخها و کوشکها و بناهاي عمومی آغاز شد. به طور کلی، در اکثر دوره حکومت شاه عباس]اول[، هنر بسیار مورد حمایت بوده است؛ معماري، منسوجات، فرشها، و سفالگري این دوره ستایشگران پروپاقرص داشته اند؛ با این وجود،ا بتوسل به نقدي منصفانه، تقریباٌ در تمام هنرهاي این دوره می توان انحطاطی در سرزندگی و خلاقیت یافت که به طرق گوناگون نمودار می شود.[ 4] هرچند مکتب نقاشی – همچون هر پدیده ي انسانی – از بطن سنت هاي جامعه شکل می گیرد و به آرامی ویژگی هاي خود را

عرضه می کند، با استناد به زمان آفرینش آثار برجسته ي یک مکتب می توان زمان آغاز و پایان آن را برآورد کرد. بر این اساس، مکتب نقاشی اصفهان چند سال پیش از پایتختی این شهر شکل گرفت؛ زمانی که رضا عباسی آثاري با سبک ویژه ي خود در این شهر ارائه نمود. [ 2] آشنایی ایرانی ها با سنت هاي نقاشی غربی با پایتختی اصفهانی آغاز شد. تبادل فرهنگی بین ایران و اروپا از طریق بازرگانان و

سفیران اروپایی بنیاد گرفت و مبلغان مسیحی و اقلیت ارمنی ساکن اصفهان آن را گسترش دادند. رفت و آمد هنرمندان بین دربارهاي هند و ایران نیز در تحولات سبک نقاشی اصفهان مهم بود. از یک سو، شیوه ي نقاشی ایرانی در هند رواج یافت و از سوي دیگر، عناصر غربی نقاشی هندي منبع جدیدي براي هنرمندان ایرانی بود.] همان [ تنوع رنگی درمکتب اصفهان به حداقل می رسد و رنگ استخوانی و کرم روشن فضاي نقاشی را پر می کند؛ دو رنگی که مورد

استفاده ي خوش نویسان نیز بوده است و احساس فروتنی و خاکی بودن را نمود می دهد. حضور چنین رنگ هایی با رواج عرفان در این دوره در ارتباط است. کمبود رنگ، که پیوسته جایگاه ویژه اي را در نگارگري ایران داشته است، با کیفیت بخشیدن به عنصر خط جبران می شود. خط قلم گیري، که پیش تر رنگ و فرم رامحدود می کرد، اینک با سستی و تندي،روانی و شکنندگی، کمی و پري و غیره زندگی طرح را تامین می کند. نگارگري ایران همواره روایتگر بوده اما در مکتب اصفهان از این کار دوري گزیده و به جاي به تصویر کشیدن صحنه به صحنه ي یک داستان یا شعر، گاه به محتواي آن توجه و خود آثاري مستقل خلق کرده است.] همان [ در مکتب اصفهان شیوه کهن نقاشی ایرانی در زمینه فضاسازي و نحوه ترکیب بندي پیکره هاي انبوه کم رنگ شده نمایش تک

چهره با پوشاك فاخر قوت گرفت.فضاسازي سادهف خطوط منحنی دلپذیر، استفاده از حداقل رنگ و گاه ساخت و ساز ماهرانه خز لباس و ظرافت در طراحی موي سر و ریش مردان شیوه خاص رضا عباسی است که هنرمندان بسیاري را تحت تأثیر قرار داد. [ 5] بیان فردي، که سایر مکاتب ایرانی کمتر به آن توجه کرده اند، در مکتب اصفهان به عنوان رکن اصلی طراحی مطرح شد. رضا عباسی و برخی از شاگردانش با تکیه بر افکار و پندارهاي عرفانی، شیوه هایی شخصی در چهارچوب نگارگري ایرانی به وجود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید