بخشی از مقاله
نقش تصميم گيري چند معياره در مديريت منابع طبيعي
چکيده
مديريت منابع طبيعي يک موضوع بحث برانگيز و بـي وقفـه در جهـان اسـت . محـيط هـاي طبيعـي بـر اسـا فعاليتهاي اقتصادي و توليد آب ، غذا، مواد خام مورد نياز براي توليد کالاها و خـدمات اداره مـي شـوند. اقتصـاد طبيعي (اقتصاد غير پولي) و زندگي انسانها بستگي به ظرفيت اکوسيستم در توليد کالاها و ارائـه خـدمات دارد.
افزايش بي سابقه جمعيت و رشد اقتصادي در طول چند دهـه اخيـر ظرفيـت اکوسيسـتم را در توليـد کالاه ا و خدمات کاهش داده است . بهبود وضـعيت تصـميم گيـري بـراي منـابع طبيعـي نيازمنـد توجـه بـه بسـياري موضوعات غير اقتصادي مثل تنوع زيستي، يکپارچگي اکولوژيکي و پتانسيل تفرج است . تصميم گيـري مسـئله اي پيچيده و براي تصميم گيران نيز شناسايي گزينه مديريتي که تمام معيارهاي تصميم گيري را افـزايش دهـد بسيار مشکل است . اين مشکل نياز به روشهاي تحليلي ماهرانه دارد که بتواند هزاران ويژگي و خصوصيات نتايج تصميم گيري و تفاوت در ترجيح ذينفعان مختلف را براي آن ويژگي ها مورد توجه قرار دهـد. بـيش از دو دهـه گذشته توجه بيشتري به سمت توسعه و کاربرد تکنيکهاي تصميم گيري چندمعياره (MCDM) جلب شـد گزينه بهينه مديريت منابع طبيعي شناسايي شود. MCDM روشي براي تحليل مسائل تصميم گيري در مـورد اهداف پيچيده چندگانه است و براي حل مسائل مديريتي منابع طبيعـي و حفـظ يکپـارچگي ارزشـهاي محـي زيستي، اجتماعي و اقتصادي و اولويت ذينفعان به کار مـي رود. از ايـن روش بـراي حـل مشـکلات مربـوط بـه ويژگيهايي که ذاتاً غيرپولي هستند ولي بايـد آنهـا را بصـورت پـولي درآورد، اسـتفاده مـي شـود. کمـي کـردن ارزشهاي خدمات اکوسيستم به روش غيرپولي يکي از عناصر اصلي آن اسـت . معمـولاً MCDM بـه شناسـايي اهداف ، انتخاب معيار براي اندازه گيري اهداف ، تعيين گزينه ها، تبديل مقياس معيارها به واحدهاي قابل اندازه - گيري، تعيين وزنهاي معيارها که نشان دهنده اهميت نسبي آنهاست ، انتخاب و بکارگيري الگوريتم رياضي بـراي گزينه هاي رتبه اي و انتخاب گزينه ها مي پردازد.
کلمات کليدي
تصميم گيري چند معياره ، مديريت اکوسيستم ، معيار تصميم گيري
١. مقدمه
کالاهاي اکوسيستم عبارتند از توليداتي مثل چوب ، بيوماس سوختي (زغال سنگ ، نفـت خـام و گـاز طبيعـي) و اليـاف طبيعي (نخ و پشم ) که براي توليد کالاهاي واسطه مثل الوار و کودهاي غيرآلـي و يـا کالاهـا و خـدمات مصـرفي م ـل مسـکن ، خودرو، پوشاک و بهداشت به کار مي روند. خدمات اکوسيستم عبارتست از منافعي که انسانها طي رابطه پيچيده با اکوسيستمها بدست مي آورند مثل تصفيه آب و هوا، کاهش سيل و خشکسالي، سم زدايي و تجزيه زباله ، ايجاد و احياء خاک، تنـوع زيسـتي، تثبيت جزئي اقليم ، چرخه عناصر غذايي و گرده افشاني و غيره . اقتصاد طبيعي (اقتصاد غير پولي) و زندگي انسانها بستگي به ظرفيت اکوسيستم در توليد کالاها و ارائه خدمات دارد. در يک چهارم از کشورهاي جهان هنوز توليد محصولات کشاورزي، چوب و شيلات بيشترين سهم را در اقتصـاد دارنـد تـا صـنعت . بهره برداري از توليدات طبيعي فرصتهاي شغلي و درآمد توليد مي کند. اما افزايش بي سابقه جمعيت و رشد اقتصادي در طـول چند دهه اخير ظرفيت اکوسيستم را در توليد کالاها و خدمات کاهش داده است . جمعيت جهان در سال ٢٠٠٥ به ٦.٥ ميليـارد نفر رسيده است . با افزايش جمعيت در حد قابل قبول و درآمد سرانه ، GDP در سال ٢٠٥٠ چهار برابر بيشتر از اکنـون خواهـد شد. افزايش جمعيت و رشد اقتصادي منجر به جنگل زدايي، فرسايش خاک، قطعه قطعه شدن زمين منظر، کمبـود آب ، از بـين رفتن منابع آبزيان ، لغزش و کاهش تنوع زيستي خواهد شد، در نتيجه ظرفيـت سيسـتمهاي طبيعـي در توليـد کـالا و خـدمات اکوسيستم کاهش خواهد يافت ، مگر اينکه فعاليتها و اقدامات مناسب انجام شود. با ادامه افزايش جمعيـت و رشـد اقتصـادي بـه اکوسيستمها خسارات جدي وارد مي شود و در بلند مدت عواقب ناگواري براي توسعه پايـدار اقتصـادي و رفـاه انسـاني خواهـد داشت
٢. مشکلات مصرف منابع و تخريب منابع طبيعي
بسياري از مديران منابع طبيعي و کشاورزي حتي کشاورزان روستايي در کشورهاي در حـال توسـعه از تصـميم گيـري چندهدفه استفاده مي کنند. انتظار نمي رود که سرعت افزايش توليدات کشاورزي در آينده مورد قبول باشد چون دسترسي بـه زمين و منابع آب کاهش يافته و تخريب اراضي روزبه روز افزايش مي يابد. بنابراين بر رفاه انسانها تأثير معکوس خواهـد داشـت .
مديريت منابع آب به دليل کمبود آب و افزايش تقاضا بسيار اهميت پيدا کرده است .
براي مثال قابليت دسترسي و توسعه منابع آب نياز به ارزيابي ميزان خانوار، ميزان آبيـاري و نيازهـاي تفرجـي، هزينـه ، تغيير اقليم جهاني و آلودگي منابع آبي دارد. توسعه ، کاربري و مديريت منـابع طبيعـي و تصـميم گيـري بـراي آن بـا اهـداف و معيارهاي چندگانه پيچيده همراه است و اينکار با واحدهايي سر و کار دارد که از نظر توليد کالا و ارائه خدمات با يکـديگر قابـل مقايسه نيستند. مديريت تالابها نياز به تغييراتي دارد تا کيفيت آنها را بهبود بخشيده و اطمينان حاصل شود که توسعه اقتصـادي منجـر به آسيب سلامت آن نمي شود. تالابها عملکرد حياتي متعددي در حفظ سـلامت و بهداشـت سيسـتمهاي رودخانـه اي دارنـد ارزشهاي اکولوژيک ، هيدرولوژيک و اقتصادي آنها را نمي توان ناديده گرفت . تالابها همچنين کيفيت آب را بهبـود مـي بخشـند، در پر کردن منابع آبهاي زيرزميني نقش دارند، جلوي سيل را مي گيرند، براي گياهـان و جـانوران زيسـتگاه ايجـاد مـي