بخشی از مقاله
چکيده :
بدون شک يکي از ابزارهاي مهم بيداري اسلامي و رساندن پيام حق طلبي و عدالت خواهي به مسلمين جهان بهره گيري از کنگره ي عظيم حج ابراهيمي است که همه ساله باحضور جمعيت ميليوني مسلمانان از سراسر جهان برگزار ميشود. حج ابراهيمي را مي توان تجلي تحقق قدرت نرم به معناي توانايي نفوذ بر رفتار امت اسلامي بدون تهديد و يا پرداخت هزينۀ محسوس به شمار آورد. جمهوري اسلامي ايران از رهگذر تبيين انديشه و آرمان عدالتخواهانه انقلاب اسلامي در موسم حج درصدد برآمد تا با روشهاي غيرمستقيم به نتيجۀ دلخواه و مطلوب خود يعني استکبار ستيزي و بيداري اسلامي دست يابد.
اشاعۀ الگوي مردم سالاري ديني، استقبال ملل مستضعف و افزايش اشتياق آنان به نقش آفريني جمهوري اسلامي در صحنۀ بين الملل ، توان متقاعدسازي افکار عمومي جهان اسلام از زاويۀ شکل دادن به ترجيحات و اولويتهاي آنان ، جلب و جذب جهان اسلام به شخصيت رهبري، فرهنگ ، ارزش ها، ساختار سياسي و اعتبار اخلاقي جمهوري اسلامي ايران و نيز بهره گيري از توان اطلاعاتي و ارتباطاتي رسانه هاي سنتي براي انتقال پيام انقلاب به مخاطبان مسلمان و مستضعف را مي توان در زمرة مواردي دانست که جايگاه حج را در فرآيند بيداري اسلامي آشکار مي سازد.
واژگان کليدي: ديپلماسي حج ، بيداري اسلامي، استکبارستيزي، صدور انقلاب ، مردم سالاري ديني
Abstract:
Congress Hajj is one of the most important tools of Islamic awakening in the Muslim world. Hajj can be realized expression of soft power is the ability to influence the behavior of the Islamic nation. Islamic Republic of Iran by way of explaining the ideas and ideals of the Islamic Revolution in Hajj planned to be desired and desirable result of its indirect methods to achieve arrogance and Islamic Awakening. Dissemination of religious democracy, welcoming the oppressed nations and increase their enthusiasm tothe Islamic Republic's role in the international family, to persuade public opinion in the Muslim world from the perspective shaping their preferences and priorities, recruitment Islamic world leader character, moral authority Islamic Republic of Iran, as well as enjoying traditional media to convey the message of the information and communication revolution and the oppressed Muslim audience Can be considered on the basis of the place of pilgrimage in the Islamic Awakening process.
Keywords: Diplomacy Hajj, the Islamic awakening, arrogance, revolution, religious
democracy
مقدمه :
جمهوري اسلامي ايران به عنوان آغاز کننده گفتمان اسلام سياسي در نظام بين الملل و به عنوان کشوري که انقلاب سال ١٣٥٧ آن سرمشقي براي بيداري اسلامي به حساب ميآيد، از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي تلاش نمود تا افکار عمومي جهان اسلام را نسبت به حقيقت و ماهيت حکومت جمهوري اسلامي و واقعيات و مشکلات جهان اسلام مانند اسلام هراسي، مسئله فلسطين و استکبار جهاني و استبداد داخلي... تنوير نموده و به فراخور ظرفيت ها و توان خود از اين فرصت استثنايي براي انتقال تجربيات خود و معرفي و جمهوري اسلامي و نظام برآمده از آموزه هاي اصيل اسلامي به عنوان يک الگو به امت واحده و کشورهاي اسلامي استفاده نمايد.
بحث الهام بخشي و صدور الگوي انقلاب اسلامي به منظور جلب توجه و بيداري ملت هاي اسلامي يکي از اصلي ترين شعار هاي انقلاب اسلامي بود که نشانگرماهيت و رسالت جهاني نظام جمهوري اسلامي مي باشد.
از آن جايي که هدف اساسي از طرح اصلي الگو سازي و صدور انقلاب اين بوده است که ملت هاي محروم و مستضعف و مخصوصا جهان اسلام و کشور هاي اسلامي، از آموزه هاي الهي انقلاب اسلامي بهره جسته و به سلطه ي ديکتاتوري ها، امپرياليسم و استکبار پايان دهند. لذا جمهوري اسلامي ايران تلاش نمود تا بدون دخالت در امور داخلي ساير کشورها و جوامع ، زمينه خود جوش خيزش و حرکت ملتهاي مسلمان را فراهم آورد. بدون شک موفقيت هاي جنبش هاي اسلامي در سه دهه گذشته و موج بيداري اسلامي که در دهه أخير در منطقه به راه افتاده است ، به طورمستقيم و غيرمستقيم نتيجه همين الهام بخشي و ايده صدور انقلاب و بسترهاي فرهنگي آن از جمله موسم حج است . احياء بعد سياسي حج توسط بنيانگزار انقلاب اسلامي ايران نشان داد که اين فريضه مقدس داراي ابعاد مختلف سياسي- اجتماعي است که توجه بدانها آثار و پيامدهاي ارزشمندي از جمله بيداري اسلامي را براي جوامع اسلامي در پي دارد.
مفهوم بيداري اسلامي
بيداري اسلامي مفهومي است که براي توصيف تحولات سياسي- اجتماعي سالهاي اخير در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا به کار ميرود. اين تحولات سياسي- اجتماعي که از دسامبر ٢٠١٠ در کشور تونس آغاز شد.
مجموعه اين تحولات سياسي- اجتماعي که دومينو وار کشورهاي اسلامي را درنورديد توجه پژوهشگران و صاحب نظران حوزه علوم سياسي و روابط بين الملل را به خود جلب کرد و هر کدام بر اساس رهيافت هاي مختلف و بعضا متعارضي سعي در تحليل و بررسي اين پديده داشته اند. بخشي از اين پژوهش ها به مطالعه تکويني و بررسي ريشه هاي تاريخي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در اين تحولات توجه نموده اند و برخي ديگر به مطالعه اين تحولات از جهت نحوه وقوع به لحاظ زماني و در کشورهاي مختلف اختصاص يافته است و بخش قابل توجهي نيز ، اين موضوع را با رهيافت آينده پژوهي بررسي نموده اند.(هزاوه اي، ٢:١٣٩١)
صرف نظر از اينکه از منظر کدام رهيافت و مکتب فکري به تحولات سالهاي أخير منطقه خاورميانه و شمال آفريقا نگاه کنيم ، همه آنها در دو چيز اتفاق نظر دارند و آن تأثير پذيري اين تحولات از انقلاب سال ٥٧ جمهوري اسلامي ايران و پيروزي اسلام گرايان و افزايش وزن سياسي آنان در تحولات سياسي کشورهاي اسلامي بوده است ، و شايد همين امر باعث گرديده تا عنوان بيداري اسلامي بيشتر از ساير مفاهيمي نظير بهار عربي و موج چهارم دموکراسي به اين تحولات اطلاق گردد.
بيداري اسلامي به معناي تجديد حيات اسلام در کالبد جوامع اسلامي است که در پناه آن ، استقلال ، عدالت و همه آموزه ها و ارزش هاي متعالي خداوند، بار ديگر زنده ميشود.(صوفي نيارکي، ٢٣:١٣٩٠) بيداري اسلامي يعني دعوت مجدد به اسلام ، احياي ارزش هاي اسلامي و دعوت به سوي احياي ارزش هاي اسلامي است .
بيداري اسلامي مهجوريت زدايي از دين يا بازپيرايي و واخواني گزاره ها و آموزه هاي اسلامي از اجمال و ابهاماتي است که بر سيماي دين نشسته است (بهروزي لک ، ١٦:١٣٨٢-١٤) از اين رو بيداري اسلامي حرکتي استقلال خواهانه و در تضاد با استعمار فرانو و جهانيشدن غرب است و همانگونه که غرب سعي در بيتفاوت کردن جوامع اسلامي باورها، ارزش ها و فرهنگ اسلامي خود دارد، بيداري اسلامي درصدد بارور کردن و احياي دوباره اين ارزش ها و هويت اسلامي است .
مقام معظم رهبري در تعريف بيداري اسلامي فرموده اند: « يعني حالت برانگيختگي و آگاهي اي که اکنون به تحولي بزرگ در ميان ملت هاي اين منطقه انجاميده و قيام ها و انقلاب هايي را پديد آورده که هرگز در محاسبه ي شياطين مسلط منطقه اي و بين المللي نمي گنجيد؛ خيزش هاي عظيمي که حصارهاي استبداد و استکبار را ويران و قواي نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است "(آيت اله خامنه اي، ١٥١:١٣٩١).
بيداري اسلامي،علل و ريشه ها
در بين انديشمندان و پژوهشگران ، درباره تعريف بيداري اسلامي، نظر يکساني وجود ندارد. آن چه در تعابير برخي نوشته ها پيرامون اين اصطلاح وجود دارد جريان سياسي-فکري اسلامي است که در بخش اعظم ممالک
اسلامي با واژه هايي چون بنيادگرايي اسلامي، اسلام گرايي ، راديکاليسم اسلامي و اسلام سياسي نام برده شده و از آن به «اصلاح ديني» و احياگري تعبير شده است . علاوه بر اين ها، در زبان عربي نيز به الصحوه الاسلاميه ، البعث الاسلامي، التيار الاسلامي والحرکه الاسلاميه خوانده ميشود. پديده اي اجتماعي که به معناي بازگشت بيداري و هوشياري امت اسلامي است تا به خود باوري برسد و به دين و کرامت و استقلال سياسي، اقتصادي و فکر خود مباهات کرده و در راستاي ايفاي نقش طبيعي خود به عنوان بهترين امت براي مردم تلاش کند. گرچه واژه بيدراي اسلامي واژه اي متأخر است و استفاده از آن پس از سلسه اعتراض هاي آزادي خواهانه در کشورهاي اسلامي غرب آسيا و شمال آفريقا رواج يافت ؛ اما ريشه تاريخي اين مفهوم به قرن نوزدهم ميلادي بر ميگردد. قرن نوزدهم ميلادي مقطعي سرنوشت ساز براي تاريخ جهان اسلام بود. در اين برهه تاريخي بسياري از ممالک اسلامي در نتيجه رويارويي با قدرت هاي استعماري غربي دچار اشغال ، تجزيه و يا شکست شدند و رو به افول نهادند. يکي از اثرات بارز اين تحولات آشنايي مسلمين با دنياي غرب و مظاهر تمدن مادي بود. مسلمانان وقتي که وضعيت کشورهاي غربي را با وضعيت حکومت هاي استبدادي و خود کامه خودشان مقايسه مي کردند و هنگامي که مي ديدند حضور استعمارگران ضمن تاراج سرمايه هاي معنوي و مادي ارمغاني جز فقر و جهل برايشان به ارمغان نياورده در پي جاره جويي و حل اين مشکل برآمدند. در اين بين عده اي از مسلمين بودند که با توجه به مباني اعتقادي خود و آشنايي با فرهنگ قرآني ريشه عقب ماندگي موجود در جوامع اسلامي را ناشي از نوع دينداري مردم ميدانستند و نه ناشي از ناکارآمدي دين و چاره را در احيا فکر ديني و بازگشت به قرآن و سنت مي دانستند. اين دسته در حقيقت طلايه داران حرکت بيداري اسلامي بودند که خط روشني را در تاريخ آغاز کردند. اين خط روشن در واقع تحولي است حاصل از آگاهي و اراده به منظور حرکت در جهت کمالات فکري در چهار چوب نظم و نظام اسلام و نتيجه آن بازيابي هويت فردي در ابتدا و هويت جمعي در نهايت است .(باغچه وان ،٢٣١:١٣٨٣) جوامع اسلامي در ١٥٠ سال أخير سه مرحله امواج بيداري اسلامي را تجربه کرده اند.
موج نخست بيداري اسلامي از مبارزات سيد جمال الدين اسدآبادي تا نهضت امام خميني(ره )
موج اول بيداري اسلامي با مبارزات بنيادين سيد جمال الدين اسدابادي و ديگر مجاهدان معاصر که در پي تغيير وضع موجود دنياي اسلام به وضع مطلوب بودند، آغاز شد. سيدجمال الدين اسدآبادي به عنوان متفکر پيشگام
جنبش هاي اسلامي در دوره معاصر و مصلح انديشه در مشرق زمين ، يکي از چهره هاي نامداري است که در دوره بحران جوامع اسلامي با درک درست خود از چالش هاي پيش روي مسلمانان با «مدرنيته غربي» آگاهانه و هوشيارانه برخورد کرد و در تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي بيشتر کشورهاي اسلامي مشارکت فعال داشت (اراکي،٣٤:١٣٨١)
مهمترين انديشه بيدارگرانه جمال الدين انديشه اتحاد اسلامي بود. او ترديد نداشت که نيرومندترين پيوند ميان مسلمانان پيوند ديني است . جمال الدين عقب ماندگي مسلمانان را در تفرقه و تعصب و دور شدن از اسلام ميديد و قرآن را سند شناخت حقيقت دين ميدانست . سيد به منظور ترويج انديشه وحدت و همبستگي و افزايش آگاهي عمومي کهر مطبوعاتي فشرده اي را دنبال ميکرد. روزنامه هاي "مرأه الشرق "، "التجاره " و
"مصرالفتاة" از جمله روزنامه هايي بوده اند که در مصر با تشويق و حمايت سيد توسط شاگردان و پيروان او تأسيس شده و به آگاه نمودن مردم از شرايط روز و دميدن روح وحدت و همبستگي در آنها مبادرت ورزيده اند و بعضا به ساير کشورهاي اسلامي نيز فرستاده ميشده اند. ماهنامه "ابونظاره " نيز در مصر به تشويق و همکاري سيدجمال راه اندازي شد و پس از تبعيد مدير آن انتشار آن در پاريس ادامه يافت . انتشار مجله "عروه الوثقي "
در پاريس و "ضياءالخافقين " در لندن نشانه هاي ديگري از اهميت اين نوع فعاليت ها در انديشه و عمل سيد جمال ميباشد.(نجاتي اراني،٢:١٣٩٠)
موج اول بيداري اسلامي علاوه بر بهره مندي از آرا و انديشه هاي بيدارگران بزرگي نظير شيخ محمد عبده ، اقبال لاهوري، حسن البناء، بشيرالابراهيمي، سنوسي، ملاسعيد نورسي، سيدمحمدباقر صدر، علامه مرتضي مطهري و.. به شکل گيري سازمان ها و تشکل هاي اسلامي فعال و کارآمدي نظير اخوان المسلمين در جهان عرب ، جماعت اسلامي در شبه قاره و تشکل هاي متعددي نظير فدائيان اسلام در نهضت اسلامي ايران انجاميد.
(عبدالهي،١٣٩٣)رهبران فکري و عملي موج نخست بيداري اسلامي، تبعيت از دستورات بنيادين اسلام و اجراي آن را، راه حل برون رفت از وضعيت موجود آن زمان مي دانستند. اين تجربه ارزنده ، زمينه ساز موج عظيم تري در جهان اسلام شد که به مراتب اثرات عميق تر، گسترده تر و پايدارتري در سراسر جهان اسلام به رهبري امام خميني در پي داشت .
دو: موج دوم بيداري اسلامي از نهضت امام خميني(ره ) تا انقلاب اسلامي ايران
موج دوم بيداري اسلامي در قرن بيستم و توسط امام خميني(ره ) بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران و در قالب انقلاب اسلامي رخ داد. پيروزي انقلاب اسلامي در سال ١٣٥٧ نقش انکار ناپذيري در بيداري اسلامي جهان داشت . «فرد هاليدي «استاد روابط بين الملل دانشگاه لندن در اين مورد مي گويد: «انقلاب اسلامي عظيم ترين انقلاب تاريخ است و همه مي دانيم اين کار عظيم در پرتو عظمت شخصيت امام خميني (ره ) پا گرفت و دست هاي پرقدرت و فرمانده او بود که اين امواج عظيم انساني را به شور و هيجان و خروش وا مي داشت .» «شيخ عبدالعزيز عوده » از رهبران انتفاضه نيز در همين زمينه مي گويد: «انقلاب امام خميني (ره ) مهم ترين و جدي ترين تلاش در بيدار سازي اسلامي براي اتحاد ملت هاي مسلمان بود.(حاجتي،٣٩:١٣٨٢)
در هر حال بايد گفت بيداري اسلامي در جهان معاصر، پديده اي غير قابل انکار است که پيروزي انقلاب اسلامي و تأثيرات آن نقش بسيار راهبردي در اين امر داشته و خواهد داشت . نهضت اسلامي امام خميني(ره ) اوج تمام حرکت ها و جنبش هاي اسلامي تاريخ اسلام و تشيع و تبلور همه آمال و آرمان هاي انقلابي نهضت هايي بود که پيش از اين به وقوع پيوسته بود.(ملکوتيان ،٨٣:١٣٨٧)
حضرت امام خميني (ره ) براي نخستين بار توانست گفتمان بيداري اسلامي را تبديل به «عمل سياسي » کرده و نه تنها آن را وارد حوزه عمل همه توده هاي مسلمان ، بلکه وارد خاطر جمعي همه مستضعفان جهان کند. عجين نمودن حافظه جمعي با گفتمان بيداري اسلامي که از ضمير روشن و آگاه و نفس مسيحايي حضرت امام (ره ) سرچشمه مي گرفت ، توانست در مدتي بسيار کم دستاوردهاي کلاني براي جامعه اسلامي وجامعه بشري به بار آورد. نخستين ومهم ترين دست آورد آن بود که گفتمان بيداري اسلامي از يک خرده گفتمان تبديل به گفتمان مسلط شد.(حسين زاده ،٣:١٣٩١)
انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني (ره ) از طريق محور قرار دادن اسلام سياسي پويا، احياي مفاهيمي مانند شهادت ، جهاد، ظلم ستيزي؛ عدالت طلبي و نفي سلطه کافران ؛ استخدام مولفه هاي ناشناخته و غيرسخت افزاري قدرت و نيز ارائه تقسيم بندي جهاني جديدي با عنوان مستضعفان – مستکبران در مقابل تقسيم بندي مرکز – پيرامون ، در حقيقت يک سونامي سهمگين ايدئولوژيک بود که به مرزهاي جغرافيايي ايران محدود نماند.(خرمشاد، ٣٩:١٣٩١)
به برکت قيام حضرت امام خميني(ره ) و پيروزي انقلاب اسلامي بود که مسلمانان در اقصي نقاط جهان به اين باور دست يافتند که دوران تسليم و خودباختگي عالم اسلام در برابر غرب به پايان رسيده و افق فراروي جهان