بخشی از مقاله
پیامبر گرامی اسلام در ماه صفر سال یازدهم هجری، ندای حق را لبیک گفت و در میان امت، دو چیز ارزشمند؛ یعنی قرآن و اهل بیت را به یادگار نهاد.
چراغ امامت و ولایت تا سال ۲۶۰ هجری فروزان و روشن بود، و پیشوایان معصوم در شرایط مختلف به دفاع از عقیده و شریعت و در مواردی به تبیین آن دو، برای پیروان خود می پرداختند، ولی پس از آن که آفتاب ولایت در پس ابرهای غیبت نهان گشت، این وظیفه خطیر و سنگین بر عهده علما و دانشمندان نهاده شد که با آگاهی کامل به دفاع از دین بپردازند و خود پیامبر گرامی در حدیثی، از این گروه مدافع یاد کرده و می فرماید:
( يحمل هذا الذين في كل قرټ عدول ينفون عنه تأويل المبطلين و تحريف الغالين وانتحال الجاهلين كما ينفي الكير خبث الحديد)
( تبلیغ و دفاع از این دین را در هر برهه ای از زمان، گروهی به دوش می کشند و از چهره دین، تأويل باطل گرایان، و تحریف غاليان، و نحله سازی جاهلان را میزدایند، همچنان که کوره آهنگری ناخالصی های آهن را از آن جدا می سازد)
تدبیر پیامبر گرامی تقدیر الهی هماهنگ بود و از آغاز غیبت حجت کبری تا به امروز در هر عصر و زمانی، عالمان وارسته در عرصه های مختلف پدیدار شده اند و کمر همت به میان بسته و با تمام قوا به تبیین دین و دفاع از آن پرداخته اند که ما به عنوان نمونه از برخی یاد میکنیم
فضل به شاذان، فقیه و متکلم قرن سوم، که در ۲۶۰ه درگذشته است، در عرصه هدایت مردم از پای ننشست تا آنجا که امام حسن عسگری ع زبان به ستایش او گشود و هنگامی که یکی از آثار علمی او را مشاهده فرمود، چنین گفت( أغبط أهل خراسان بمكان فضل بن شاذان وكونه بين أظهرهم) (خوشا به حال مردم خراسان که دانشمندی چون فضل بن شاذان در میان آنهاست)
او با امکانات کم، موفق شد ۱۸۰ کتاب بنویسد که بخشی از آنها ردیه بر اصحاب تحله و دین سازان است که پس از رسول خدا در این بخش فعالیت کرده اند. ترجمه نگاران می گویند: همچنین از آثار اوست: رد بر اهل تعطيل، رد بر غلات، رد بر اصم معتزلی، رد بر قرامطه، رد بر حشويه، رد بر حسن بصری در مسأله تفويض و مانند اینها......
تنها اثری که از این فقیه بزرگ، فعلا در اختیار ما است و به زیور طبع آراسته شده ، کتاب(ایضاح) است. او در این کتاب بر مسایل فقهی آن چنان استدلال می کند که تو گویی این مرد در این قرون با فقیهان اعصار بعدی زیسته و رشد کرده است.
در قرن چهارم، رجال مبارز و عالمان نویسنده که از حریم اسلام و تشیع به دفاع برخاسته اند، فزون تر از آنند که در این جان نامی از آنها برده شود، از باب نمونه می توان:
.1 - شیخ کلینی (م ۳۲۹هق)
2 - علی بن بابویه (پدر صدوق )(م ۳۲۹ ه.ق)
3 - جعفر بن محمد بن قولویه (۱۳۶۸ق) مؤلف كتاب كامل الزياراته را نام برد.
ولی در این میان، مقام و موقعیت شیخ صدوق (م ۳۸۱ هق) به گونه ای دیگر است. او برای گردآوری احادیث به شرق و غرب عالم سفر کرد و توانست احادیث رسول گرامی و ائمه اهل بیت را گرد آورد. در زمان او مسأله غیبت امام زمان (عج) مسأله روز بود. مخالفان تشیع، شبهاتی را در مجامع پخش نموده و قلوبی را متزلزل کرده بودند. وی درباره غیبت، کتاب ارزشمندی به نام «کمال الدین» تأليف نموده که امروز هم مورد استفاده علما و دانشمندان است. او سبب نگارش این کتاب را چنین می نویسد:
شبی درباره خانواده و فرزندان و برادران و زندگی پرنعمتی که در شهر ری باز گذاردهام اندیشه میکردم به ناگاه خواب بر من غلبه کرد و در خواب دیدم در مکهام و گرد خانه خدا طواف میکنم و در دور هفتم نزد حجرالاسود آمدهام، آن را می سایم و میبوسم و میگویم: «أمانتی أديتها و میثاقی تعاهدته لتشهد لي بالموافاة»: (این امانت است که می پردازم و این پیمان من است که بازبینی می کنم تا تو، به وفاداری من گواهی دهی)
در این وقت مولای خودم صاحب الزمان را دیدم که بر در خانه کعبه ایستاده، من دلباخته و پریشان خاطر به او نزدیک شدم. آن حضرت از رخساره من، به فراست خود راز درون را دانست، بر او سلام دادم و به من جواب داد، و فرمود: چرا درباره غیبت کتابی تألیف نمیکنی تا اندوه دلت را ببرد؟ عرض کردم: یابن رسول الله علیه و درباره غیبت چیزهایی تألیف کرده ام، فرمود: آنها بدین روش نیست که من آن را می خواهم، شما کتابی مستقل درباره غیبت تألیف کن و در آغاز، ذکری از غیبت پیامبران بنما (تا روشن شود که غیبت اولیا یکی از سنت های الهی است). سپس آن حضرت از دیدگانم غایب شد و من از خواب هراسان برخاستم و تا طلوع فجر به دعا و گریه و درددل گذراندم و چون آفتاب طلوع کرد، به نگارش این کتاب (کمال الدین) آغاز نمودم (1)
با درگذشت صدوق، قرن پنجم آغاز می شود. در این قرن عالمان مبارز و مدافعان حریم شریعت، زیاد به چشم می خورند که سرسلسله آنان شیخ مفید(۳۳۶ - ۴۱۶ه ق) است که باب مناظره و گفتگو را با تمام فرق، باز نمود و در مجلس درس او، عالمانی از فرق موجود در بغداد حاضر می شدند. او در توضیح مفاهيم اسلامی و تبیین مواضع شیعه، به حق بیش از همه کو شش کرد و توانست عقیده شیعه را به صورت منسجم بیان کند که در آن غلو غاليان نباشد و از تنگ نظری قاصران نیز پیراسته باشد.
در مکتب او عالمان قلم به دست و محققان نامدار پرورش یافتند و نام و کتاب های آنان پیوسته در تارک اعصار می درخشد. مانند:
١. سید رضی موسوی (م ۴۳۶ - ۳۵۹)
۲. سید مرتضی شریف موسوی (م ۴۳۶ - ۳۵۵)
٣. سلار بن عبدالعزيز، مؤلف «نقد نقض شافی» که در سال ۴۴۸ ه ق درگذشت. اشافیه نگارش سید مرتضی است و آن را متكلم معروف معتزلی، حسن بصری نقض کرد، سپس سر به أمر سید مرتضی نقدی بر آن نوشت.
۴. محمد بن حسن طوسی (م ۴۶۰ ه.ق) معروف به شیخ طوسی که از مغزهای متفکر و بزرگ شیعه در قرن پنجم بود.
سلسلة دفاع از شریعت، قرن به قرن به هم پیوسته و گفتار پیامبر گرامی به وسیله گروهی تحقق پذیرفته است و در همین نیمه قرن چهاردهم که نویسنده، نیمی از آن را به خوبی درک کرده است، شخصیت های عظیمی به پا خاسته و دفاع از دین را بر عهده گرفتند که اسامی برخی از آنان به قرار زیر است:
آية الله شیخ محمد جواد بلاغی(م ۱۳۵۲). آية الله سید محسن امین جبل عاملی(م ۱۳۷۹ ه.ق). آية الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء (م ۱۳۷۳ ه.ق). آية الله سید عبدالحسین شرف الدین عاملی (۱۳۷۷ - ۱۲۹۰ ه.ق). آية الله سید محمد علی شهرستانی (۱۳۹۰ - ۱۳۰۱ ه.ق). آية الله شیخ عبدالحسین امینی(۱۳۹۰ - ۱۳۲۰ه.ق). و امثال و نظایر آنان که فرصت برای بازگویی اسامی آنان نیست.
این شخصیت ها و دست پروردگان آنها به شیوه های گوناگون به تبیین دین پرداخته و تیرهای زهرآگین دشمنان را به سوی خود آنان بازگرداندند. سخن درباره مقامات علمی و شیوه های دفاعی آنان، به گونه ای است که برای خود، نگارش رساله جداگانه ای را می طلبد.
هنوز قرن چهاردهم به پایان نرسیده بود که منافقان بی رحم و دور از انسانیت، درخت تناوری را که سالیان درازی، امت اسلامی را از میوه و سایه خویش بهره مند ساخته بود، از پای درآوردند؛ یعنی عالم بزرگوار، آية الله شیخ مرتضی مطهری را ناجوانمردانه ترور کردند و جهان اسلام و شیعه را به سوگ نشاندند. شهادت این مرد بزرگ آنچنان دلخراش و دلسوز بود که همه را در غم و اندوه فرو برد و دو استاد او؛ یعنی حضرت امام و آية الله علامه طباطبایی بر أو اشک ماتم ريختند.
هدف از این مقاله، شرح زندگی خصوصی او نیست که او کی دیده به جهان گشود و کی درگذشت و یا نزد چه کسانی درس آموخت و چه کتاب هایی از خود به یادگار گذاشت؛ بلکه می خواهیم برجستگی ها و ویژگی های شخصیتی و توانمندی های فکری او را ترسیم کنیم و این مطلب در ضمن بیان ویژگی های ده گانه او روشن می شود.
١. اهتمام به تفکر و ژرف اندیشی
فصل ممیز انسان از دیگر جانداران، جنبه تفکر و اندیشیدن اوست و اگر میگویند انسان، حیوان ناطق است، مقصود، حیوان متفکر است. مرحوم شهید مطهری در هر مسأله ای که بنای نوشتن و یا سخن گفتن درباره آن داشت، به اندازه کافی می اندیشید و پس از جدا کردن سره از ناسره، از مجموع، محتوایی فراهم می آورد که بیانگر حکم عقل و آموزه قرآن و حدیث بود، و لذا به خاطر همین ژرف نگری است که در نوع آثار او، نوآوری در کنار استواری در محتوا به چشم می خورد. و به خاطر دارم که ایشان تعاليق و پاورقی های «اصول فلسفه» را به پایان رسانده بود؛ ولی مباحث مربوط به «حرکت» آن هم «حرکت جوهری» را به تأخیر انداخت. آنگاه که از او پرسیدند: چرا این بخش را به تأخیر انداختید و خود را به شرح اجزای دیگر مشغول کرده اید؟ در پاسخ گفت: تا مطلبی برای من هضم نشود و به خوبی آن را درک نکنم قلم روی کاغذ نمیگذارم. مسایل مربوط به (حرکت جوهری) از مسایل پیچیده ای است که باید درباره آن بیش از این بیندیشم تا بتوانم عرضه کنم.