بخشی از مقاله


:2971 پارادوکس حرکت و سکون در معماري مسجد کبود

 

چکیده


معماري اسلامی تجلیگاه عرفانی حرکت و سکون است. معماران و هنرمندان ایرانی،در متجلی ساختن معنویت در ساختاري مادي و همچنین گذار انسان از عالم فانی و نیل به ملکوت ،از وجوه مختلف حرکت و سکون بهره گرفته اند تا تقدس را در کالبد اثرشان جاودان سازند. حرکت ترکیبی از زمان و مکان و لازمه درك هر فضایی است.وجوه معماري ایران و درك شگفتی هاي آن مدیون حرکت است که ممکن است به اشکال گوناگون ظاهر شود،اما همه در ذات یک هدف را دنبال میکنند.گلزر هایدر این هدف را چنین بیان می کند:"در اسلام هیچ حرکتی از بعد الهی رها نیست و هیچ حوزه اي نمی تواند از ارتباط با مفاهیم قدسی رها شود".حرکت خواه از طریق پیمایش فضا،خواه بصري و خواه به صورت خیالی و عرفانی که باشد در جهت تسهیل و تشدید عروج انسان از نازلترین مرتبه هستی به عالی ترین مراتب آن می باشد.همچنین مفهوم حرکت در کنار سکون معنا می یابد.سکونی که بسته به مقصود معمار ایرانی و بر حسب جهانبینی اسلامی اش همچون حرکت در قالب هاي متفاوت هویدا می شود.اول سکونی که قبل از فضاهاي اصلی رخ می دهد و ناظر را به مکث به منظور درك کامل تقدس فضا و اهمیت آن فرا می خواند و موجبات ورود با خضوع و طمأنینه می گردد و دوم سکون و آرامشی که در نهایت حرکت، در مکانی مشخص در انتظار جسم است.آنجا که حرکت متوقف می شود و زمان تداوم می یابد.مسجد کبود فیروزه ،همچون نگینی در جهان اسلام است که حاصل تلاش هنرمندان ایرانی در شکل بخشیدن به فضایی متفاوت از نظر شکل و رنگ و فرم می باشد.این بناي ارزشمند با تکثرات و تنوعات عناصرش، تجلیگاه وجوه متنوع حرکت و سکون در جهت دستیابی انسان به مفاهیمی ازلی است.معمار مسلمان ایرانی با ترکیب متضاد این دو مفهوم، هدف هاي متعالی اسلامی را با دیدي سمبولیک و هدف دار در قالب فرم و فضاهاي مقدس بیان داشته است.در این مقاله به باز شناسی مفاهیم حرکت و سکون در معماري مسجد کبود به روش میدانی و کتابخانه اي و تشریح هریک ابعاد تجلی آن از دیدگاه حکمت و هنر اسلامی خواهیم پرداخت.

واژگان کلیدي: حرکت،سکون،زمان،مسجد کبود

-1 دانشجوي کارشناسی ارشد دانشگاه محقق اردبیلی - Fatemeh_kahnamouei@yahoo.com

2527

مقدمه

در اساس زندگی حرکت است و داراي "جهت" و "ضرباهنگ". بنابرین راه ، نماد وجود بنیادینی است که بعـد زمـان را تعـین مـی بخشد.زمان یک پدیدار نیست،بلکه نظم توالی و تغییر پدیداري است.در هر حال بناها و قرارگاه ها ایستا هستند،مگر عناصر متحرك مشخص که اهمیتی ثانویه دارند.با وجود این ،انسان در "ساختن" زمـان بـه واسـطه انتقـال سـاختارهاي پایـه اي موقـت بـه درون خصوصیات فضایی موفق بوده است( نوربرگ-شولتز،.(88:1378به نظر اردلان انسان دنیاي عرفان اسلامی نگـرش خـاص بـه خـالق هستی و اجزاي آن دارد.در این دنیا همه چیز جز ذات حق به سوي او در حرکتند .هنرمندان و معمـاران حامـل و یکـی از کـاربران اصول سنت حاکم بر جامعه اند.این اصول در وجود اویند و هدایت گر او به سر منـزل مقصـود .معمـار وظیفـه دارد در ایـن جامعـه سنتی براساس اصول سنت اثر خود را شکل دهد (معماریان،.(478:1386 استرلین محقق سوئیسی نیز،بر اساس تعالیم هنر اسلامی یعنی سیر و سیاحت در خزاین غیبی و در نهایت اتصال به اصل، باشنده و یا مصرف کننده را به مانند یک مسافر در حال حرکت از مکانی به مکان دیگر میبیند که داراي توالی و تسلسل حالات و احساسات است( استرلین،.(1377:64 مسـجد مکـان تعامـل نفـس انسانی با مراتب عالیه عالم وجود می باشد وهر مسجدي به نیابت از مسجدالحرام و مسجد الاقصی می بایست معراجگـاه و رجعتگـاه نفس ذي وجود انسانی باشد.به بیانی دیگر معماري مسجد می بایست تسهیل کننده و تشدید کننده عروج از نازلترین مرتبه هستی به عالی ترین مراتب آن باشد( محمدیان منصور،.(60:1386 از طرفی بشر همواره به دنبال نقطه اي در فضاست که پرمعنی تـرین و باارزش ترین لحظات حاضر می شوند.در این مورد نظریه معروف ارشمیدس را به خاطر می آوریم که می گفت:"مکان براي ایستادن اتکا به من بدهید تا عالم را تکان دهم".فضایی را که ایرانیان در معماري می سـاختند ،هـم بـر یافتـه هـاي خیـالی وهـم کیهـان شناســی متکــی بــود.در ایــن رونــد تمــامی عناصــر آن بــه ژرفــا بــرده مــی شــد و هــیچ چیــز آن زاده هــوس و اتفــاق زودگــذر نبود(تقوایی،.(44:1386معمار مسلمان ایرانی بر اساس بینش اسلامی ،وظیفه اصلی خود را خلق فضایی مقدس براي درك" بـودن" ایجاد ارتباط بین جهان مادي و عالم معنی می دانست.مسجد کبود تبریز تجلیگاه عرفانی وجوه متعدد مفاهیم حرکت و سکون بـه صورت جریانی متضاد اما متعادل و یکپارچه می باشد.معمار این بنا با بهره گیري از از احکام متعالی اسلام توانسته مفهوم حرکت را در کنار سکون در معماري این مسجد با ظرافت تمام درآمیزد و بیننده را آماده دریافت تجربیات روحانی و عروج به سوي حقیقتـی بی جا و مکان گرداند.

حرکت و سکون از دیدگاه اندیشمندان

حرکت از دیدگاه فلاسفه غربی:در نظر افلاطون حرکت یعنی خروج جسم از مساوات ،یعنی حال متحرك در هر لحظه مساوي با حال او در لحظه دیگر نیست.حرکت در نظر ارسطو یعنی کمال اول در هر چیزي از آن جهت که بالقوه است.این کمال از دو جهـت خلاف سایر کمال هاست:اول آنکه در هر مرحله از کمال متوجه کمالی بالاتر است و دیگر اینکـه در عـین کمـال ،داراي نقـص و در عین فعلیت آمیخته به قوه است. هنگامی که متحرك به کمال نهایی برسد،ساکن می گردد.تعریف فیثاغورث از حرکت نیز عبارت از غیریت است(مطهري،.(19-20:1366از دیدگاه دکارت حرکت تنها مکانی و مادي است.براي او هـیچ نـوع دیگـري از حرکـت قابـل تصور نیست.در نظر لاپینیتس "حقیقت همان نیرو است که در حرکت ظهور و اسـتمرار پیـدا مـی کند.سـکون مطلـق هـم در کـار

2528


نیست.ممکن نیست جسم از سکن ودفعتاَ به حرکت در آید.پس سکون حرکتی بی نهایت خـرد و نامحسـوس اسـت."(پـور جعفـر و موسوي لر،.(188:1381

حرکت از دیدگاه فلاسفه اسلامیابو: علی سینا اعتقاد دارد که حرکت نوعی تبد ل به صـورت تـدریجی اسـت. حرکـت در نظـر ملاصدرا به معنی خروج تدریجی از قوه به فعل است و در موجوداتی امکان پذیر است که از هر جهت بالفعل نیستند.از دیـدگاه ایـن فیلسوف بزرگ،حرکت را بر پایه ثبات نمی توان تفسیر کرد و نهاد هر شی که علت حرکت آن است ،بایـد متحـرك و نـا آرام باشـد ؛یعنی متحرك هم خودش حرکت کند هم در خودش. حرکت جوهري یعنی شی متحرك هر دم هویت هاي جدید به دلیل اتصـال وجودي ،هویت شخصی واحد را تشکیل می دهند (مطهري،.(35:1366به نظر سروش از میان تمام صفاتی کـه اشـیا دارنـد حرکـت حالتی خاص است که با دیگر خواص متفاوت است .هنگامی که چیزي در حال تغییر و دگر گونی است ،صفت حرکت بـراي آن بـه کار می رود.دگرگونی صفتی است که شیء را از قرار به بی قراري می کشاند.(سروش،.(5:1378

حرکت از دیدگاه فلاسفه اسلامی بر پنج نوع است.(سروش،1 :(20-1378:19حرکت- در اَین:حرکت هاي انتقالی ،جسـم از مکـانی به مکان دیگر می رود،با تمام وجود مکانش را رها کرده و به مکانی دیگر می رود.حرکت اَینی مستقیم بالاخره منقطـع و بـه سـکون منتهی می شود.-2 حرکت در وضع:حرکتی که در آن نسبت اجزاي شی با اجزاي مکانش تغییر کند.در حرکت وضعی نیازي نیسـت که مکان متحرّك تغییر کند؛مانند کره اي که حول محور خود حرکت میکند.3حرکت- در کم: رشد و نمو حیوانات و گیاهان را مـی توان از نمونههاي حرکت در کم به شمار آورد؛مانند نهال ضعیفی که درختی تنومند می شـود.-4 حرکـت در کیف:کلیـه تحـولات شیمیایی و فیزیکی را می توان در شمار حرکت در کیف آورد.در واقع این نوع حرکت از مرتبه اي به مرتبه دیگـر اسـت.-5 حرکـت جوهري:حرکت طبیعت جسم رو به کمال.حرکت در اَین و وضع ،هر دو به نوعی حرکت فیزیکی هستند،اماحرکت در کم و کیـف و
حرکت جوهري گونه هاي دیگر حرکت را معرفی می کنند که فیزیکی نیستند و نوعی تحول را تداعی می کنند.

انواع حرکت و سکون در معماري اسلامی

حرکت:حرکت اصل همه تجربه هاي فضایی است،و درك فضا نیز متکی به حرکت است. همان طور که می دانیم در جهـان خلقـت همه چیز پویا و در حال تحو ل است؛با حرکت ظاهري و یا حرکتی درونی(رحیمیـان،.(145:1383 از نظـر فیلسـوفان حرکـت مولـد ایجاد دو عنصر زمان و مکان است (گودرزي و کشاورز،.(91:1386یکی از مهمترین ادراك ذهنی این واقعیت است کـه یـک موجـود زنده براي ادراك بایستی فعال شود.در این مورد قاعده زیر وجود دارد: هرچه ترکیب تحریکی جسـم ایسـتاتر باشـد،بیننده بایسـتی فعال تر شود و هرچه پویایی ترکیب تحریکی بیشتر باشد،احتیاج به فعالیت کمتري از طرف بیننده اسـت.براي تماشـاي یـک فـیلم بیننده احتیاج به هیچ نوع فعالیتی ندارد.چشمها تنها اعضایی هستند که از آنها استفاده می شود.درك معماري درست نقطه مقابـل آن است.آنچه موردنظر است چیزي است ایستا و حداکثر فعالیت را از بیننده طلب می کند(گروتر،.(442:1385انسان و عامل زمـان باعث پدید آمدن تجربیات گوناگون و حس هاي متفاوت در فضا می شوند.به عقیده زوي حضور فضا و تجربه آن از نزدیک ،جزئی از فضا شدن و خود تشکیل دهنده فضا بودن و نظاره نمودن فضا با حرکـت در آن،مناسـب تـرین ابـزار فهـم و درك و تجربـه فضـاي


معماري است. اما شاید مفهوم حرکت در هنر فراتر از این تعریف فیزیکی باشد. در هنر حرکت وسیله ایست براي فهم و ادراك فضـا و می توان آن را پرواز روح یا خروج از دنیاي مادي و سفر به دنیاي خیال نامید. بنابرین حرکت در معمـاري در دو دسـته کلـی جـا می گیرد:-1 حرکت فیزیکی : که خود به دو گونه حرکت پیمایشی در فضا و حرکت چشم قابل تفکیک است.-2 حرکت معنایی:»بر اساس آراي فلاسفه ایرانی از جمله غزالی ،حواس ظاهر (حواس پنجگانه)و حواس باطن (خیال،حس مشترك،تفکر،تحفظ و تذکر)در زمره لشکریان دل قرار می گیرد که زاییده همان خیال است.بنابرین،از دیدگاه غزالی،خیال انسان قـادر بـه حصـول عـالمی سراسـر حسن و زیبایی فراسوي عالم عادي است.« (مهدوي نژاد،.ناگهانی،.(24:1390

سکون: در سنت هاي بسیاري آمده اگر انسان در زمان می زید و به یک معنا زمان متعلق به انسان است،فضـا متعلـق بـه خـدایان میباشد.از نظر مـا بعـدالطبیعی فضـا نمـاد حضـور الهـی و گسـتره فعلیـت یـافتن بـالقوگی هـاي نهفتـه در تجلـی کیهـانی اسـت (نصر،.(1379:182به اعتقاد اردلان،عارف می خواهد با تمام وجود حرکت کند و به کنه حقیقت هستی برسد و مانند قطره اي که به دریا می پیوندد به حقیقت بپوندد.عارف که کمال را در رسیدن می داند نه در فهمیدن براي وصول بـه مقصـد اصـلی عبـور از یـک سلسله منازل و مراحل(طریقت)را لازم و ضروري می داند تا در نهایت به حقیقت برسد (معماریان،.(476:1386در معماري اسـلامی سکون به دو صورت ظاهر می شود:-1 فضاهاي مکث که در ایجاد سلسله مراتب فضایی و ایجـاد حرمـت فضـا نقـش اساسـی ایفـا مینماید .زیرا که ناظر را دعوت به ایست، درك کامل فضا، تصمیم به جهت یابی و سرانجام حرکت دوباره میکنـد.مکـث و سـکون پس از یک حرکت ممتد و تفکر در باب فضا باعث ایجاد نوعی حرمت و تقدس براي آن فضا خواهد بود .بهترین نمونه این بحث در فضاي ورودي مساجد و هشتی به روشنی قابل مشاهده است.
-2 فضاي خلاء: معبود و مقصود تنها حقیقت زندگی یک مسلمان است و حقیقت دیگري براي او وجود ندارد .این حقیقت در تفکر اسلامی همان تهی، خلا و خلوت محسوب میشود(ستاري رئوف ، عظیمی،(1389 .جاییکه حرکت متوقف شده و زمـان تـداوم مـی یابد( نوربرگ-شولتز،.(88:1378 جایی که براي رسیدن به آن باید از هست گذشت و نیست شد و در سادگی و بی پیرایگی تفکر و تعمق نمود .خلق فضایی مناسب براي خلوت و تفکر همواره یکی از اصول معماري ایرانی بوده است .در عرفان اسلامی" خلوت "و رسیدن به حقیقت بی انتها، رسیدن بـه آرامـش ابـدي و غـرق شـدن در اقیـانوس وحـدت الهـی تلقـی میشـود (سـتاري رئـوف ، عظیمی،.(1389

تجلی حرکت و سکون در معماري مساجد ایرانی

حرکت به سوي نظم در کالبد بنا با استفاده از فضاهاي منظم شده و حل نمودن فضاهاي کـج و نظـم یافتـه در درون جرزهـا و نیـز حرکت از کثرت فضاهاي طبیعی به وحدت اجزا در فضاي درون جهت دست یافتن به فضایی با نظم هندسی وجود داشـته اسـت.از سوي دیگر در معماري اسلامی ایران، جاگیري فضاها با نظمی هدفمند بر روي محورهاي اصلی و فضاهاي فرعی بـر روي محورهـاي فرعی واقع می شده است(شهیدي،بمانیان(50:1388 .حرکت و سیالیت فضا، از این به آن شدن، بازتـابی از" شـدن هـاي" وجـود است .از نزول به هبوط و سپس صعود به آسمان. از تاریکی محض به روشنایی خیره کننده، از اعماق به اوج.در این "شدن"ها، هر بار مفهومی تازه عرضه می شود (حبیبی،.(52:1377سیالیت فضا در این تداوم مفهوم می یابد .در این خصوصیت که نه این است و

2530


نه آن .به درون بنا می رود و از آن بیرون می آید ودر این وضعیت، خلاء حد و مرز معین کالبدي ندارد مگر از طریق معنایی کـه ما بدان ببخشیم و حریمی که در آن ایجاد کنیم و با این شیوه آن را قطع نماییم .

بدین ترتیب است که اصل انقطاع معنا می یابد و سکون فهمیـده مـی شـود (اردلان،.(17:1380 بنـابرین عـواملی کـه در پیـدایش حرکت یا سکون در معماري مساجد نقش دارند به ترتیب زیر قابل بررسی هستند:

-1هندسه: حدود و هندسه اي که نظام فضایی معماري شهودي را می سازد و از آن طریق به تمایزات می پردازد ،بر اساس کشـف قلمرو و تصاویر ثابت هندسی در میان تأثرات متفاوت ادراك حسی نمی باشد.بلکه این حدود و قلمرو هـا براسـاس محـدوده وجـود انسان و ارتباط بی واسطه اش با جهان ماوراء و نظام حاکم بر جهان وجودي انسان صـورت مـی گیرد.جهـانی کـه در نظـام فضـایی معماري ایرانی تبیین شده است و در مقایسه با نظام عالم داراي ساختار جهت گیري ،مرکزگرایی و محوریـت عمـودي مـی باشـد. (تقوایی،ویدا.(45:1386

-1-1جهت گیري: راه همواره براي انسان با اندیشه تغییر مقارن است(فون مایس،.(160:1384 احساس ادراك بصـري انسـان نیـز داراي جهت است.زاویه دقیق انسان بدون حرکت سر تنها زاویه اي بین 2 تا 3 درجه است.این محور داراي جهت است که بنیان هر نوع جهت یابی براي انسان می باشد.به همین دلیل یکی از عوامل بسیار مهم در نظم دادن به معماري است(گروتر،.(442:1385هـر حرکتی به یک راه احتیاج دارد و هر راهی نشان دهنده جهتی است.محور ها نشان دهنده جهت ها هستند و عناصـر مختلـف را بـه یکدیگر پیوند می دهند(گروتر،.(442:1385از آنجا که هر محوري لزوماً داراي وضعیت خطی است،داراي خصوصیات طـول و جهـت نیز هست و موجب حرکت و دید انسان در طول مسیرش می گردد. (مهدوي نژاد،ناگهـانی،.(25:1390 بـاز وبسـته کـردن فضـاهاي رفت و آمد نیز امکان دیگري براي به وجود آوردن تحرك است (گروتـر،(442:1385 بـه عنـوان مثـال زمانیکـه گشـودگی در یـک محصوریت متمرکز ایجاد می شود محوري به وجود می آورد که بر حرکت طولی دلالت می کند ( نوربرگ-شولتز،.(92:1378

-2-1 مرکزگرایی: حرکت به سوي مرکز نوعی آئین عبور و انتقال است از ناسوت به لاهوت،از موهـوم بـه واقعیـت و جـاودانگی،از مرگ به زندگی،از انسان به خدا(الیاده(67:1378 .ساختار مرکز گرایی در نظام فضایی معماري ایران بـه مرکـز وضـعیتی مهـم تـر و زیبایی متعالی تر از بخش هاي دیگراعطا کرده و آن را از امور عـادي خـارج گردانیـده و ویژگـی وجـودي خاصـی بـدان بخشـیده است.یعنی مکانی می شده که از اطراف خود جدا و در حدود و ثغور خاصی محصور می گردیده است .این حـدود مراتبـی را جهـت وصل و خلوت مهیا می ساخته است.در این فضاست که بیننده خود را در برابر تصور کیهانی کاملی می یابد. (تقوایی،.(48:1386

-3-1 محوریت عمودي: جهت عمودي در تمامی فرهنگ ها و ادیان مسیري به سـوي هسـتی حقیقـی و عـالم مـاوراء و زیبـایی متعالی را عرضه می دارد(الیاده،.(1376این هستی همان است که بر کشش مادي زمینی غلبه می کند. (تقوایی،.(48:1386

از طرفی ساختمانی که متقارن و داراي تناسبات متعارف باشد،پویایی را کمتر القا می کند تـا سـاختمانی کـه عناصـر آن متضـاد و داراي پیچیدگی باشند(گروتر،.(411:1385


2531


-2سلسله مراتب: ترتیب و توالی فضاها از این باور نشات میگیرد که در سیر تاریخی فضاها تا رسیدن بـه فضـاي مقصـد درك و احساس در یک جریان پیوسته رشد و کمال و آماده سازي براي نیل به شاهد مقصود قرار میگیرد(شایان و قاري پور،.(16:1382در ذهن ایرانی رسیدن به مقام الوهیت، با سیر مراتب متوالی جسمی و روحی مقدور میگردد .نظم مکانی مساجد از فضاهایی با درجـه بندیها و سلسله مراتب مختلفی تشکیل میشود که سرانجام آدمی را به سمبل مرکزیت الوهیت یعنی محراب رهبري میکند(ستاري رئوف، عظیمی،.(1389ابعاد متنوع و گوناگون سلسله مراتب نظیر سلسله مراتب فرمی ،سلسـله مراتـب عملکـردي، سلسـله مراتـب فضایی و بصري و...در ابنیه سنتی و بالاخص مذهبی اکثر نقاط جهان به وضوح قابل شناسـایی اسـت.یکی از عوامـل ایجـاد سلسـله مراتب و به وجود آمدن حرکت و سکون در معماري باز و بسـته کـردن فضـاها و همچنـین ایجـاد اخـتلاف سـطح در فضـا اسـت( محمدیان منصور،(1386:60 .علاوه بر آن مفصل بندیهاي موجود بین فضاهاي مختلف معماري توسط عناصـر بینـابینی عـلاوه بـر ایجاد حرکت و پیوستگی در فضا،فضاهایی براي مکث و سکون در مسیرها ایجاد مینماید (ستاري رئوف ، عظیمی،.(1389


-3ریتم یا نواخت در زمان: براي دیدن نقش زمان در معماري سنتی باید به ریتم فضاهاي پیوسته نگاه کرد.زمان در ایـن نظـام متأثر از خطوط مرزي است که جریان ریتمیک پیوسته را جدا و در عین حال ممکن می کند.چیزي شبیه امـواج دریـا ،مـوجی بـر موجی می گذرد بی آنکه عبور کند .بی آنکه موج دیگر را مختل کند.تنها به وسیله ریتم می شـود از زنـدان زمـان گریخت.طبیعـت یعنی تکرار مداوم که انسان با الهام از آن سعی در تقلید از "روندهاي عملـی" آن بـا سیسـتم حرکتـی پیوسـته و بـی پایـان دارد (اردلان،.(146:1380 عوامل به وجود آورنده ریـتم در معمـاري ایرانـی مقیاس،مـدول، تناسـبات، تکـرار، مفصـل بنـدي، نظـم در استقرار،نسبت هاي فضایی، رنگ و در نهایت حرکت نور و سایه است.در مساجد تجلی بارز ریتم را مـی تـوان درنقـوش هندسـی و اسلیمی و کتیبه ها مشاهده کرد(ستاري رئوف، عظیمی،.(1389ترفیع سطوح به وسیله دگرگونی مواد هدف عمـده تـزئین سـطحی است .ماده تنها به این شکل می تواند از سنگینی که از الوهیت دورش می دارد رهایی یابد .بنابرین هنر تکمیل شده فضا را بـا فـرم هاي حساس پر می کنند که عقل را فراي فضاي محدودش توسعه می دهند و به پهنه عالی تري از آگاهی و قلمرو بـی نهایـت مـی رسانند(اردلان،.(70:1380

-3-1 نقوش هندسی یا گره ها :چشم را به مراکز خود می کشانند.این کیفیت ،حاصل دوران آلت هاي گـره در دوایـر مختلـف و سلسله مراتب معینی به دور آلت مرکزي یعنی"شمسه"است.تفاوت شمسه با آلت هاي پیرامون،از جهـت شـکل و انـدازه ،همچـون واحد بودن شمسه در مقابل تعدد آلت هاي پیرامون ،به این تأکید بر مرکز کمک بسیار می کنند.شکل آلت ها و ترتیب استقرارشان نسبت به مرکز،از یک سو میل به رسیدن و الحاق به مرکز را در آنها نمایش می دهد و از سوي دیگر چنین می نماید که همه آلـت ها در اثر تشعشع و نورافشانی شمسه ها پدید آمده و هویت یافته اند.به عبارت دیگر ،شمسه در گره ،میدانی است که همه آلـت هـا از آن نشأت می گیرند،دور می شوند و سپس دوباره به آن رجعت می کنند( نوایی،.(46:1374 جونز معتقـد اسـت کـه:"درون مایـه


هنر اسلامی (بدون در نظر گرفتن فرم مصالح یا مقیاس)خوشنویسی و هندسه و در مورد معماري اسلامی تکرار عناصر معماري کـه اساس همه آنها قوس است می باشد(جونز، .(44:1391

-3-2نقشهاي گیاهی از حقیقت بی جا و بی مکان سخن می گوید،از ثبات و سکون، از تعادل و آرامش ،همان گوهري که نفس و قلب باید براي به چنگ آوردنشان مجادله ها کنند ( نوایی،.(49:1374

-3-3کتیبه: از آنجایی که شریف ترین هنر بصري در جهان اسلامی خطاطی است کتیبه هاي منقش بر در و دیوار درونی مساجد و مدارس مذهبی شخص مؤمن را (با جهت دهی به حرکت و نگاه )نه تنها به یاد معانی کلمات آن می اندازد بلکه او را متوجه صـور روحانی آن و فیضان با جلال و قدرت معنویت نام و کلام ائمه دین می کند،که در کتیبه ها انعکـاس یافتـه اسـت.همچنین کلمـات منفرد به صورت تکراري و ریتمیکباایجاد طرح یا الگویی بر سطوح داخلی دیوارها نوشته می شدند.این کلمات اکثراً بـر گرفتـه از آیات قرآنی بودند به خط کوفی نگارش می یافتند( شایسته فر،.(106:1384

-4شفافیت: نقطه مقابل مفهوم فضاي بسته و تمام شده,مفهوم شفافیت وتداوم قرار دارد،در چنین فضایی,مسیر حرکت انسان و یـا نگاه او در تداومی پیوسته صورت می گیرد، به طوري که گشایش هاي فضایی در خطوط افقی وعمـودي موجـب شـفافیت در لایـه لاي دیوارها و ستون ها می گردد که دور نما و منظرهنهایی در افقی لایتناهی و مستهیل، مجدداً جان و جلـوه تـازه بـه خـود مـی گیرد (دیبا،.(102:1378

-5نور: تابیدن نور به یک فضاي معماري وحدت و تناقض فضایی را به وجود می آورد .از یک سـو ترکیـب تـازه حاصـل شـده یـک هویت یگانه اي از فضا را به دست می دهد و از دیگر سو با تابش نور فضاي هندسی پیشین شکسته می شـود.چنانچه تـابش نـور از دریچه و پنجره به داخل یک فضاي درون، ورود فضایی بیرونی به فضاي درونی را تداعی می کند.ویژگی این ورود فضاي این است که همچنان به طور مستقیم عمل می کند به شیوه غیر مستقیم نیز تأثیر

می گذارد،ورودي همه جانبه و چندگانه و بسط یافته در همه زوایا و اطـراف( دیبـاج، .(50:1384از نـور مـی تـوان نـه تنهـا در بـر انگیختن تمایزها بلکه متقابلاً در امحاي تمایزها و فاصله بینابینی نیز سود جست.نور می تواند فضاهایی را که خود بخود نسـبت بـه فضاهاي دیگر ترجیحی ندارد امتیاز دهد و برخی از فضاها را بر دیگر فضاها مرجح سازد.نور آفریننده فضا نیست اما دگرگون گننـده آن است.هرچه نور بیشتر در دستان معمار باشد او در ساختن فضاهاي مجازي تواناتر خواهد بود.او می تواند با نور فضاها را تنگ تر

یا بازتر کند( دیباج، .(49:1384

در این روند پویایی فضا نور و حرکت در سیستمی متضاد هم عمل می نماینـد، بـه طوریکـه در فضـاهاي تاریـک حرکـت سـرعت بیشتري مییابد و برعکس اگر فضایی روشن باشد میل به سکون و مکث را بیشتر ترغیب میکند .فضـاي دالان، همانگونـه کـه مـی دانیم یک فضاي عبوري است در نتیجه معمولا فضایی است تاریک که در ابتدا و انتهاي مسیر آن یک نور شـدید وجـود دارد کـه همواره ناظر را به پیمودن مسیر و رسیدن به نور دعوت مینماید.در حالی که فضاهاي زندگی و تجمعی همـواره داراي نـور نسـبتا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید