بخشی از مقاله

مرمّت و احياي قلعه ي تاريخي مورچه خورت
چکيده
قلعه ي تاريخي مورچه خورت که هم اکنون بزرگ ترين مجموعه ي خشت و گلي موجود در فلات مرکزي ايران ميباشد. در ٤٥ کيلومتري شمال اصفهان در بين جاده ي اصلي تهران - اصفهان قرار دارد. اين قلعه با دارا بودن ويژگيهاي منحصر به فرد نظير موقعيّت آن نسبت به مسير سراسري تهران -اصفهان و ويژگيهاي خاصّ معماري و مصالح به کار رفته در آن ، داراي اهمّيت فراوان است .
در اين مقاله در ابتدا با توجّه به شناخت اندکي که نسبت به اين مجموعه ي تاريخي در ميان متخصّصان و اهالي ميراث فرهنگي ، وجود دارد، به معرّفي قلعه ي تاريخي مورچه خورت شامل معرّفي منطقه و سابقه ي تاريخي آن و معرّفي کالبدي مجموعه و بناهاي شاخصِ قرار گرفته در آن ، ويژگيهايشان و همچنين تزئينات وابسته به معماري به کار رفته در اين مجموعه پرداخته ميشود. در ادامه خلاصه اي از طرح مرمّت پيشنهادي براي اين مجموعه با در نظر گرفتن دو مهم که يکي مديريت ويژه و ديگري موضوع مشارکت مردمي در اجراي طرح است که براي نخستين بار ارائه مي شود. يکي از موارد مهمّي که در طرح باز زنده سازي اين مجموعه ي تاريخي بزرگ در نظر گرفته شده و احياي اين قلعه با اين رويکرد دنبال ميشود، استفاده از مشارکت هاي مردمي و مديريت ويژه در اين طرح ميباشد که در مقاله به تفصيل بيان ميشود.
واژگان کليدي: قلعه ي تاريخي مورچه خورت ، مرمّت ، احيا، مشارکت مردمي، مديريت ميراث فرهنگي.


مقدّمه
در ايران امر مرمّت و احياي بناهاي تاريخي ، در معنا و شکل امروزين خود تقريباً داراي عمري يش از هفتاد سال است . از طرفي همواره اموري در مرمّت و احياء بناهاي تاريخي مدّ نظر متخصّصان و اهالي اين دانش بوده است که تلاش بر اجرا و توسعه ي آن داشته اند. از جمله ي اين موارد موضوع مشارکت مردمي در طرح هاي مرمّت و احياي مجموعه ها و بافت هاي تاريخي ميباشد. اگرچه نمونه هايي از اين طرح ها در حوزه ي نوسازي و بهسازي شهري اجرا شده و با موّفقيّت روبه رو بوده اند، ولي در مبحث بافت هاي تاريخي هنوز تجربه هاي درخشان در اين امر، کم تر وجود داشته است . در اجرا و مديريت مرمّت و احياي قلعه ي تاريخي مورچه خورت ، با بيان ساختارها و روابط اين ساختارها و ارتباطاتي که بين سازمان ها و شرکت هاي متوّلي وجود دارد، به اين مهم پرداخته مي شود. تا زمينه ساز الگويي مناسب جهت استفاده از اين روند و مبحث مشارکت مردمي به صورت عملي در ساير پروژه هاي مرتبط با بافت هاي تاريخي باشد.

قلعه هاي مسکوني
«هسته ي مرکزي شهرهاي کهن را اغلب قلعه ها يا کهن دژها تشکيل ميدهند، ولي برخلاف نظر برخي پژوهشگران مبني بر ساخت قلعه ها در مرکز شهرها، اين شهرها و شهرکها بودند که در کنار قلعه ها شکل گرفتند» (ذکاء،١٣٧٤، ص ٦).
«از آنجا که انسان هاي ابتدايي دائماً در معرض تهاجم و حمله ي حيوانات درنده ، دشمنان و دزدان بودند، لازم ميآمد که محلّ تجمّع آنان طوري ساخته شود که در برابر اين تهاجمات محفوظ بمانند. اين نياز به امنّيت بود که شهرنشينان را وادار کرد تا محلّ تجمّع خود را بر بالاي کوه ها، تپّه ها، کنار رودها و داخل درياچه ها بسازند و با کشيدن ديوارها و حصارهاي بلند، غير قابل دسترس نمايند»(همان ، ص ٦). قلعه هاي مسکوني را ميتوان به انواع قلعه هاي موّقت و قلعه هاي دائمي تقسيم بندي نمود:
قلعه هاي موّقت : قلعه هاي موّقت نوعي از قلعه هاي مستحکم ميباشند که در نقطه اي سوق الجيشي جهت پناه گرفتن مردم ساخته ميشدند که مردم در مواقع نياز و لزوم به آن پناه ميبردند تا از دشمن محفوظ بمانند که اين خود ميتواند عاملي در پديد آمدن شهرهاي اطراف نيز باشد(امّا زندگي و اسکان دائمي مردم و اهالي در درون اين نوع از قلعه ها صورت نميگرفت ).
«البّته نوعي از قلعه هاي موّقت نيز بودند که به صورت اقامت گاه هاي موّقت ايلات نيمه کوچ نشين (کوچ نشيناني که هم زراعت و هم دامداري ميکنند) ساخته ميشدند؛ اردوگاه »(نوربخش ،١٣٧٤ ص ١٤٧).
قلعه هاي مسکوني دائم : قلعه هاي مسکوني مورد بحث ، نوعي از قلعه ها ميباشند که بنا به دلايلي که مطرح ميشوند زندگي مردم در داخل قلعه جريان مييابد. اين نوع قلعه ها وسعت نسبي بيشتري دارا ميباشند.
عوامل تأثيرگذار بر شکل گيري، رشد و رونق قلعه هاي مسکوني عوامل فرهنگي
شکل معماري قلعه که در موارد متناوب و متنوّعي به کار رفته است ، از اختصاصات کهن تمدّن ايراني در فلات مرکزي ميباشـد تـا جايي که ميتوان گفت که معماري خانه ي ايراني، با داشتن حياط مرکزي و گشوده شدن در بازشو به سمت حيـاط و احاطـه ي چهـار سوي حياط به وسيله ي ديواري بلند يادآور و بازمانده ي آن سّنت قديم معماري ايران ميباشد. «و از طرفي ميتـوان گفـت کـه دوام و بقاي اين شيوه ي ساختمان از اين جهت ميباشد که جزئي از فرهنگ و هنر ايران محسوب ميشود»(نوربخش ،همان ،ص ١٤٧).
عوامل اقليمي
«قلعه ي مسکوني يا به طور کلّي مسکن در نواحي مختلف ايران ، با شرايط متفاوت اقليمي به صور گوناگون شکل گرفته ، که هر کدام از آن ها به تنهايي، گونه اي معماري بومي شناخته ميشود. در پيدايش شيوه هاي مختلف معماري بومي ، علاوه بر شرايط اقليمي ، عامل مصالح ساختماني که خود متأثر از شرايط اقليمي است ، نقش مهمّي دارد؛ که علّت به وجود آمدن آن ها را ميتوان در شرايط طبيعي و جغرافيايي منطقه جستجو کرد.
از طرفي کمبود آب سبب ميشود که هر کجا قنات يا نهري باشد، گروهي جمع گردند و چون زندگي و زراعت به ويژه در نواحي کوهپايه اي يا دشت نزديک به آن به صورت مزارع فردي نميتواند انجام گيرد، طبيعي است که ده به صورت کاملاً بسته و پيچيده مطرح گردد چرا که مسئله ي حفاظت در مقابل عوامل مزاحم ، موجب به وجود آمدن حصار و برج و بارو مي شود.»
(نوربخش ،همان ).
عوامل امنيتي-استراتژيک
شکل گيري اين چنين قلعه هايي در بين کوه ها و دشت هاي فلات ايران ، در کنار راه هاي اصلي و فرعي بازرگاني و يا با توجّه به نزديک بودن آن ها به شهرهاي مهمّ ايران ، نقش امنيّ يت چنين فضاهايي را دوچندان نموده است (تصوير-١).
پروژه ي مرمّت و احياي قلعه ي تاريخي مورچه خورت
ولفرام کلايس در بررسي هاي خود در ايران نسبت به شکل گيري قلعه ها در مسيرهاي اصلي و کاروان رو -که شايد قلعه ي مورچه خورت را بتوان يکي از اين قلعه ها دانست - مينويسد: «قلعه هايي که در راه هاي کاروان رو ساخته شده اند، براي محافظت از کاروان ها و کالاهاي آن ها به وجود آمده و چون بيشتر جنبه ي نظامي و تدافعي داشته اند، حّتيالمقدور نزديک کاروانسراها بنا شده اند، مانند قلعه ي الله آباد در طبس که در قرن هاي ١٨و١٩ در ٤٠ کيلومتري جنوب غربي کاروانسراي پشت بادام ساخته شده و عبارت است از يک قلعه با يک برج سنگي نسبتاً مرتفع که از فراز آن تا فواصل بسيار دور قابل ديده باني است »(کلايس ، ١٣٨٠).
عوامل اقتصادي
«پيدايش اين گونه سکونتگاه هاي قلعه اي را ميتوان در ريشه و اساس نظامات زمينداري نيز جستجو کرد؛ زيرا فئوداليزم گسترده در تاريخ اين مناطق ، به خصوص که همواره مورد تأييد برخي از قدرتمندان و حکام محلّي نيز بوده است »(نوربخش ، همان ، ص ١٤٦)، به عنوان روش بهره برداري از زمين و رعيت را که به صورت وجود فئودال در محلّ املاکش ميباشد، مشاهده کرد. به طوري که اين گونه بهره برداري از زمين نيازمند داشتن موقعيّ يت متمرکز در کنار زمين هاي کشاورزي است و از طرفي ديگر مقابله با تهاجمات قبايل صحرانشين نيز مطرح است که باعث گسترش اين نوع از زمينداري و ايجاد معماري مختصّ آن ميباشد.
نتيجه ي فئوداليزم متمرکز که با برقراري روابط توليد مستحکم تري ب ن ي نواحي و به طور کلّي شهر و روستا بود، شاهد گسترش شهرها و روستاهايي از اين دست هستيم . جاي تعجّب نيست که با گسترش روابط بازرگاني راه ها و مسيرهاي ارتباطي بين شهري نيز به عنوان راه هاي تجاري اهمّيت پيدا ميکند تا بتواند رابطه ي مازاد توليد برقرار شده بين نواحي را تأمين کند. به طوري که قرارگيري در اين مسيرهاي تجاري شايد نتواند به عنوان عاملي در جهت استقرار اين گونه سکونتگاه ها باشد؛ امّا يکي از مهمّ ترين عوامل ماندگاري و توسعه و رونق اين نوع سکونتگاه ها محسوب ميشود.
عوامل اجتماعي
شايد بتوان آغاز شکل گيري اين نوع از معماري را به نظام خاصّ اجتماعي اين سرزمين که مبتني بر زندگي اشتراکي -گروهي و شايد بر پايه ي مادرسالاري بوده ، مرتبط دانست امّا آنچه مي دانيم نظام زندگي عشيره اي و طايفه اي که در بيشتر دوره ها در جامعه هاي زيستي حاکم بوده نيز به عنوان عاملي در جهت شکل گيري قلعه ها دخيل بوده است . به طوري که روش پدرسالاري که اصلش را مديون زندگي عشيره اي ميباشد، خود به نحوه ي قرارگيري واحدهاي مسکوني در کنار هم منجر ميشده است . در چنين نظامي مقام پدر و پيرمردان از همه بيشتر و در واقع رهبر و مالک تمام افراد قبيله بوده و تمامي افراد اعضاي اين جامعه وابسته به اين هسته ي قدرت ميباشند و بايستي در کنار آن قرار بگيرند که در نتيجه واحدهاي سکونتي به هم وابسته و در هم تنيده ايجاد ميشود.
به علّت اقتصاد خاصّ خانواده ، ارتباط سريع و دائمي با املاک پدري ضروري ميباشد که اکثر خانه ها، اصطبل بزرگ يا سرطويله براي نگهداري چهارپايان دارند و واحدهاي مسکوني در طبقات بالاي آن شکل مي گيرند.
به دليل وجود نظام خانوادگي موجود، بايستي محيط زندگي نيز به صورت محدوده ي بسته اي ايجاد شود تا بتواند مانع حضور و دخالت بيگانگان در اين نظام خصوصي شود؛ که خود بيارتباط با شکل گيري معماري قلعه هاي مسکوني نميباشد.
با توجّه به ساختار فرهنگي ، اجتماعي ، اقتصادي حاکم بر قلعه ي مورچه خورت ، در طول عمر تاريخي خود و ديگر شرايط نظم دهنده ي آب و هوايي در اقليم فلات مرکزي يران ، ترکيب کالبدي -فضايي قلعه ي مورچه خورت به صورت يک ساختار شهري شکل گرفته است که شامل مجموعه ي مسکوني قلعه -مرکز قلعه (شامل بازار و مسجد جامع )- محلّات مختلف ، فضاهاي خدمات شهري (شامل حمام هاي عمومي مردانه و زنانه ، نمازخانه ، سقّاخانه و...)، فضاهاي ارتباطي (شامل گذرها و سابات ها و دروازه هاي ورودي ) و ديگر فضاهاي عمده (شامل امامزاده ، حسينيّه و...) ميباشد که در ارتباط با يکديگر سازمان يافته اند.
تمام اين ارتباطات و ساختارها در قلعه ي مورچه خورت ، و همچنين با توجّه به تعاريف و برداشت هاي ديگري در اين زمينه وجود دارد و از جمله ي آن ها، اين که «شهر يا شهرستان براي آن که بتواند موجوديت خود را حفظ کند، علاوه بر اتکا به نيروي دفاعي لازم ، بايد تغذيه و رشد شهروندان را از راه محصولگيري از فضاهاي زراعي اطراف شهر و به کار گماردن پيشه وران و صنعتگران و ترويج بازرگاني در سطوح مختلف تضمين کرده باشد»(فلامکي، ١٣٨٦، ص ١١٥). اين ويژگيها و روابط در قلعه ي مورچه خورت ديده ميشود که ما را به نتيجه ي مورد نظر يعني همانا شهري بودن قلعه ي تاريخي مورچه خورت ، ميرساند.
مصالح به کار رفته در قلعه ها: در مناطق کويري و پست ، مصالح انتخاب شده متناسب با اقليم و ويژگيهاي محيطي متفاوت ميباشد.
از بررسي ها و مشاهدات ظاهري و همچنين براساس نظرات و نوشته هاي ستوده (١٣٨٠) مصالح اين دژها خشت و گل است و به ندرت بعضي از آجر و گچ ساخته شده اند. باروي اين دژها چينه اي يا از خشت هاي قطور ساخته شده است ».
مطالعات تاريخي روستاي مورچه خورت
روستاي مورچه خورت از گذشته -با اهمّيتي تاريخي - در مسير اصلي اصفهان به تهران و در فاصله ي ٤٥ کيلومتري شمال اصفهان قرار داشته است . (تصوير ٢)
«در ح ن ي رفتن سپاهيان اشرف از اصفهان به جانب خراسان که در مقاومت و درگيري با سپاهيان نادر عقب نشيني کردند و تا جايي که به سمت اصفهان فرار کردند، آخرين درگيري آن ها در مورچه خورت صورت گرفت . چون پشت مورچه خورت محلّ نزول افغان گشته و کوه بلندي که در آن موضع واقع است ، راه بر ميدان جنگ بسته بود، آن حضرت اراده کردند که بر سر اردوي يشان نرفته ، از دامنه ي کوه متوجّه به جانب اصفهان شوند، شايد که افاغنه از پشت کوه به معرکه رزم آورند.»
همچنين در بررسي هاي تاريخي منطقه ي مورچه خورت به مواردي برميخوريم مانند اين که در فرهنگ دهخدا آمده : «مورچه خورت از ديه هاي اسپاهان در بلوک برخوار، کنار راه قم و اصفهان ميان برج ونداد و کاروانسراي نادر شاه در ٣٦٣ هزار گزي تهران »(دهخدا، تهران ، ١٣٧٧،ذيل «مورچه خورت »).
پي يشنه ي تاريخي قلعه ي مورچه خورت براساس منابع مکتوب و غير مکتوب
اگر چه در مطالعات تاريخي به نام مورچه خورت در منابع کهن مربوط به دوره ي صفوي و دوره هاي پس از آن به کرّات برميخوريم ولي در منابع تاريخي و مستند، مربوط به دوران صفوي و قبل از آن تا دوره ي نادر شاه به وجود قلعه ي مورچه خورت اشاره اي نشده است . همچنين به دليل ضعف منابع تاريخي مستند از دوره ي قاجار، در دوره هاي بعدي و تا دوران اخير به نام قلعه ي مورچه خورت در منابع به طور مستدل اشاره نشده و در اين زمينه ، نياز به تحقيق و بررسي بيشتر است .
معرّفي قلعه ي تاريخي مورچه خورت
آقاي علاءالدّين آذري د يرچي استاد تاريخ دانشگاه اصفهان در تحقيقي که در سال ١٣٥٣ هجري شمسي درباره ي اين قلعه و مجموعه بناهاي موجود در آن انجام داده است ، درباره ي تاريخ پيدايش و شکل گيري آن تاريخ دقيقي تعيين نکرده است و تنها به اين موضوع اشاره کرده که اين قلعه «زماني مرکز ياغيان و گردنکشان بوده است »(آذري دميرچي، ١٣٥٣، ص ٤٥)- (تصوير ٣).
معرّفي کالبدي قلعه
قلعه ي مورچه خورت در جنوب شرقي روستاي مورچه خورت در بلوار امام خميني، کوچه ي فرعي ارگ در جنوبيترين قسمت بافت تاريخي اين روستا واقع شده است . و برطبق عکس هايي که در سال ١٣٤٦ .هـ.ش از اين قلعه و عناصر داخلي آن گرفته شده ، ميتوان ديد که در آن سال ها رونق فراوان داشته ؛ ولي آذري د يرچي در گزارشي که در سال ١٣٥٣ از اين قلعه داده است ، نوشته : «اکنون ٢٠ الي ٢٥ خانوار در اين قلعه سکونت دارند و به کشاورزي و مشاغل ديگر مشغولند. جمعيّت قلعه سابق بر اين بيشتر بوده ولي به مرور اّيام بار سفر بستند و براي هميشه مورچه خورت و قلعه ي آن را ترک گفتند.
همچنين درباره ي کاربردي که اين قلعه در آن زمان داشته ، از قول شخص ديگري گزارش داده است : «که چند ياغي و راهزن گهگاه در اين قلعه جا خوش ميکردند و در مقابل قواي دوّلت مدّت ها مقاومت و پايداري مينمودند، در ديواره هاي فوقاني سوراخ ها و منافذ متعدّدي تعبيه شده که از آنجا به سوي دشمن تيراندازي ميکردند»(آذري دميرچي، ١٣٥٣).
اجزاي مختلف قلعه ي تاريخي مورچه خورت
وروديهاي اصلي: وروديهاي اصلي مجموعه در جبهه هاي جنوب غربي و شمال غربي در دو راستاي عمود بر هم قرار دارند و به وسيله ي گذر اصلي قلعه به يکديگر مّتصل ميباشند.
براي ورود به قلعه از سمت جنوب غربي ميبايست با عبور از يکي از اين وروديها که در دل يک برج قرار دارد بعد از گذشتن از يک هشتي بزرگ پا به قلعه نهاد. ورودي بعدي نيز در برجي ديگر تعبيه شده است ولي بعد از ورود مستقيم به گذر اصلي مّتصل ميشود.
حصار و برج هاي قلعه : قلعه ي تاريخي مورچه خورت با مساحتي بالغ بر ٣٣٠٠٠ متر مربع توسط حصاري قطور به ضخامت دو و ارتفاع ٦ متر که به دور اين مجموعه کشيده شده ، حفاظت مي شده است .
اين قلعه داراي ٨ برج اصلي نگهباني ميباشد که در نگهداشت حريم قلعه اهمّيت داشته اند(تصاوير شماره ي ٤، ٥ و٦).
معرفي فضاهاي موجود در قلعه ي مورچه خورت
فضاهاي موجود در اين قلعه را در يک تقسيم بندي کلّي ميتوان به دو دسته فضاهاي عمومي و فضاهاي خصوصي دسته بندي کرد: الف ) فضاهاي عمومي قلعه که شامل مسجد جامع ، بقعه ي امامزاده علي، حمام هاي عمومي زنانه و مردانه ، حسينّيه ، نمازخانه و بازار است .
مسجد جامع
مسجد جامع در غرب قلعه در کنار گذر اصلي قرار دارد. کاشيهاي شبستان تابستاني، حاکي از آخرين تعميرات آن به سال ١٢٣٢
.هـ.ق ميباشد. فضاهاي اين مسجد متشکّل از سردر ورودي، حياط مرکزي اصلي، شبستان تابستاني، شبستان زمستاني با ستون هاي سنگي است . (تصاوير ٧و ٨)
خشت از مهمّ ترين مصالح به کار رفته در بناي مسجد ميباشد. علاوه بر آن استفاده از آجر، تزئينات کاشي، گچبريهاي محراب و کاشيکاريهاي معرّق نماي خارجي حياط نيز به چشم ميخورد.
اين مسجد در يک دوره يعني حوالي سال هاي ١٢٣٢ ه .ق توسط استاد ابوالحي کريمي -که نام وي در کتيبه ي کاشيکاري مسجد آمده - شاهد مرمّت هاي چشمگير و اساسي بوده است .
بقعه ي امامزاده
آرامگاه امامزاده علي يا شاهزاده علي در ورودي اصلي ضلع جنوب غربي قلعه ي تاريخي با داشتن گنبد مخروطي شکل و کاشيهاي فيروزه اي و لاجوردي در ميان توده ي غالب خشت قلعه از دور خودنمايي ميکند.
تاريخچه ي اين بنا به درستي مشخّص نيست ولي اين مجموعه داراي حياط اصلي که زماني قبرستان قلعه بوده ، ايوان و بقعه و اتاق هاي خدماتي اطراف آن بوده است . (تصاوير ٩ و ١٠)
به جز گنبد مخروطي دو پوسته ي بقعه که با کاشي تزئين شده است ، مصالح غالب و به کار رفته در بنا از خشت بوده که در دوره هاي اخير نماي حياط اصلي با آجر و داخل اتاق ها با مصالح امروزي تعمير شده اند.
حمّام هاي عمومي زنانه و مردانه : در کنار گذر اصلي و عمومي ، راسته بازار و نزديک مسجد جامع ، در ميانه ي قلعه ي تاريخي در عمق زمين (به دلايل سازه اي، سوار شدن آب جاري و قنات ، عايق بودن بدنه ي حمّام ) قرار دارد.
حمّام مردانه : حمّ ام مردانه در شرق مجموعه ي حمّام ها، متشکّل از سردر ورودي، دالان ورودي پيچ در پيچ ، سربينه ، فضاي ميان در، گرمخانه ، خزينه ، آتشدان و چاه اصلي (جهت بيرون کشيدن آب چاه کنار حمّام ) ميباشد. نور و تهويه ي اين حمّام از طريق نورگيرهاي سقفي و گلجام ها تأمين ميشده است . گربه روهاي زير کف سنگي حمّام نيز در انتقال حرارت آتشدان به فضاهاي داخلي حمّام به خصوص گرمخانه مؤثر است (تصوير ١١).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید